فهرست مطالب
International Journal of Caspian Sea, Caucasus, and Transoxiana Studies
Volume:1 Issue: 2, Summer-Autumn 2024
- تاریخ انتشار: 1403/04/11
- تعداد عناوین: 5
-
صفحات 3-6علیرضا هژبری نوبری در سال 1328 در تبریز زاده شد. او آموختن در دبستان و دبیرستان را در تبریز به پایان برد و سپس رهسپار خدمت نظام وظیفه شد. نوبری با مطالعه مجله باستان شناسی و هنر با باستان شناسی نه تنها آشنا بلکه دلبسته باستان شناسی شد، ازهمین رو راهی ترکیه شد و آموختن در رشته باستان شناسی را در دانشگاه آنکارا آغاز کرد و دانش باستان شناسی را نزد باستان شناسانی همچون تحسین اوزگوچ و نعمت اوزگوچ و کوتلو امره و اکرم آکورگال آموخت و در سال 1354 (1976) دانشنامه کارشناسی باستان شناسی دریافت کرد.علیرضا هژبری نوبری در سال 1328 در تبریز زاده شد. او آموختن در دبستان و دبیرستان را در تبریز به پایان برد و سپس رهسپار خدمت نظام وظیفه شد. نوبری با مطالعه مجله باستان شناسی و هنر با باستان شناسی نه تنها آشنا بلکه دلبسته باستان شناسی شد، ازهمین رو راهی ترکیه شد و آموختن در رشته باستان شناسی را در دانشگاه آنکارا آغاز کرد و دانش باستان شناسی را نزد باستان شناسانی همچون تحسین اوزگوچ و نعمت اوزگوچ و کوتلو امره و اکرم آکورگال آموخت و در سال 1354 (1976) دانشنامه کارشناسی باستان شناسی دریافت کرد.کلیدواژگان: هژبر هژیر
-
صفحات 7-33شهرستان بستان آباد واقع در شرق دریاچه ارومیه به دلیل دارا بودن پتانسیل های زیست محیطی از دیرباز کانون شکل گیری استقرارهای انسانی بوده است. نظر به اینکه شکل گیری سکونتگاه های مردمان در طول دوره های مختلف تحت تاثیر قابلیت های محیط زیست پیرامونشان بوده است بنابراین پژوهش حاضر به بررسی نقش عوامل زیست محیطی در شکل دهی و توزیع مکانی سکونتگاه های دوره مس سنگی شهرستان بستان آباد می پردازد. بدین منظور، 55 محوطه که دربرگیرنده آثار دوران مس سنگی هستند با هدف تعیین میزان تاثیر و تاثرات عوامل زیست محیطی در پراکنش مکانی-محیطی سکونتگاه های مس سنگی شهرستان بستان آباد مورد مطالعه قرار گرفتند. در این پژوهش با استفاده از روش آماری تحلیل خوشه ای و نرم افزارهای SPSS و ArcGIS نحوه مکان گزینی استقرارهای مس سنگی شهرستان بستان آباد نسبت به ساختارهای طبیعی بررسی شد. نتایج تحلیل های آماری نشان می دهد که محوطه های دوران مس سنگی شهرستان بستان آباد را می توان براساس مطالعات تحلیل خوشه ای به سه گروه A، B و C تقسیم بندی کرد. خوشه اول (%74 محوطه ها) محوطه هایی با میانگین وسعت 4/0 هکتار، ارتفاع 1965 متر از سطح دریا و فاصله 537 متری از رودخانه را شامل می شود. خوشه دوم (%22 محوطه ها) استقرارهایی با میانگین وسعت 2/1 هکتار، در ارتفاع 2027 متر از سطح دریا و فاصله 574 متری از رودخانه را در برمی گیرد. محوطه های خوشه سوم (%4 محوطه ها) با میانگین وسعتی در حدود 2/6 هکتار، در ارتفاع 1977 متر از سطح دریا و فاصله 1517 متری از رودخانه واقع گردیده اند. تحلیل پراکنش مکانی-محیطی استقرارهای مس سنگی بستان آباد نشان می دهد که بین مکان گزینی سکونتگاه های این منطقه و عوامل محیطی رابطه ای مستقیم و متقابل وجود دارد، این امر باعث همزیستی توامان اقوام کوچ نشین و یکجانشین در این منطقه شده است و نشان دهنده سازگاری مردمان دوره مس سنگی بستان آباد با شرایط محیطی در جهت بیشترین بهره گیری از قابلیت های زیستی موجود است.کلیدواژگان: مس سنگی، بستان آباد، الگوهای استقراری، عوامل محیطی، توزیع مکانی
-
صفحات 35-54تدفین بخشی از فرهنگ معنوی و مادی انسان ها بوده که در هر منطقه و هر دوره ویژگی های متفاوت داشته است اما برخی از شیوه های تدفینی فراتر از یک منطقه و یا یک دوره مورد استفاده بوده است. ازآنجاکه نحوه خاک سپاری برخاسته از تفکرات، عقاید و فرهنگ جامعه است، با بررسی آنها می توان به بازسازی روند تکامل فرهنگی جوامع باستان پرداخت. گورتپه که ترجمه کورگان است، یکی از شیوه های تدفینی فراگیری بوده که در منطقه وسیعی از چین تا اروپا رایج بوده و از آن می توان به عنوان میراثی مشترک در منطقه اوراسیا نام برد. طی بررسی ها و کاوش های باستان شناسی صورت گرفته در ایران مشخص شده که در مناطقی از شمال غرب ایران نیز در هزاره دوم پ م این شیوه تدفینی رایج بوده است. در پی احداث سد احمدبیگلو در شهرستان مشگین شهر چندین گورتپه شناسایی شد که گورتپه قیه بوینو یکی از آنهاست. کاوش نجات بخشی این محوطه در سال 1399 به نگارنده اول این مقاله سپرده شد. هدف از کاوش نجات بخشی آثار و مستندنگاری بود که درنتیجه یک قبر کلان سنگی و بقایای پنج تدفین در کنار آن شناسایی شد. در این مقاله سعی برآن است تا براساس یافته های به دست آمده از کاوش با شاخصه های فرهنگی این منطقه در هزاره دوم پ م پرداخته شود. این گورتپه شامل یک تدفین اصلی با ساختار کلان سنگی بوده که در اطراف آن چندین تدفین به صورت ساده چاله ای دفن شده است. با مقایسه نسبی سفال های به دست آمده می توان اواسط هزاره دوم پ م را برای تاریخگذاری این گورستان پیشنهاد داد.کلیدواژگان: حوزه فرهنگی شمال غرب، مشگین شهر، عصر مفرغ، عصر آهن، گورتپه، تدفین
-
صفحات 55-104
گورستان و محوطه سیل خسرو در 6 کیلومتری جنوب روستای گدمه در حدود 5/4 کیلومتری شمال غرب روستای مرشدوند و در نزدیکی راه موسوم به کاروانه در ارتفاعات جنگلی بانکول واقع است و چشم انداز کاملی بر دشت کوچک کارزان دارد. این محوطه به دو بخش گورستان و مسکونی تقسیم می شود. داده های سطحی به دست آمده از بررسی نشان دهنده همزمانی این آثار باهم است و نشان می دهد که این محوطه گورستان متعلق به عصر آهن III-I است براساس آثار و داده های معماری به گمان این محوطه در عصر مفرغ پایانی و همچنین دوره های بعد یعنی عصر آهن IV تا حال حاضر با توجه به شرایط زیستی مناسب مورد توجه بوده است. در این مقاله کوشیده ام ضمن ارائه درآمدی کوتاه درباره گاهنگاری گورستان ها، گاهنگاری عصر آهن زاگرس مرکزی و سپس به پیشینه پژوهش های باستان شناسی و همچنین وضعیت جغرافیای بانکول (ازجمله ناهمواری ها، شرایط اقلیمی) که در شکل گیری و مکان یابی و جهت گورها موثر بوده و در ادامه بررسی گورستان سیل خسرو، معماری و ساختار گورها و داده های سطحی به دست آمده از کناره گورهای تخریب شده و تحلیل و مقایسه آنها بپردازم و در پایان نیز جمع بندی از کلیه مطلب ارائه داده ام.
کلیدواژگان: عصر آهن، غرب زاگرس مرکزی، بانکول، سیل خسرو، سفال خاکستری -
صفحات 105-117اورارتوها در حدود سده های نهم تا هفتم پ م در حوالی دریاچه وان، سوان و ارومیه حکومت می کردند. از آنها شواهد باستان شناختی و اسناد مکتوب همچون کتیبه های شاهی بر سنگ، لوح، گوی و فلز و همچنین کتیبه های روزمره و فرمان ها، نامه ها یا نبشته هایی از سوی افرادی به جز شاه هستند بر لوح، گوی و سفال به دست آمده است. هنر، فرهنگ، باور، سیاست و زندگی در زمان اورارتوها را با توجه به اسناد مذکور می توان تا حدودی شناسایی و پژوهش کرد. هنر اورارتوها را نیز می توان از روی اشیایی که از محوطه های اورارتویی به دست آمده مطالعه کرد. هنر اورارتو هم تحت تاثیر اقوام دیگر بود و هم بر آنها تاثیر گذاشته است. این تاثیرها حاصل نبرد، سفر، ازدواج، استخدام، و مهاجرت یا کوچ مردم میان اورارتوها و سایر اقوام و مناطق هستند. براساس کتیبه های شاهی اورارتویی می دانیم که مردم مناطقی که شاهان اورارتو بر آن غلبه می کردند همگی کشته نمی شدند بلکه تعداد بسیاری از آن مردم به اسارت گرفته شده و به ویژه به شهرهای تازه تاسیس اورارتوها برده می شدند تا به عنوان نیروی کار در آن شهرها خدمت کنند. این کوچ دادن اجباری مردم موجب می شد هنر و فرهنگ مردم از جایی به جایی انتقال یابد و این یکی از دلایلی است که فرهنگ و هنر اورارتو از مناطق دیگر تاثیر پذیرفته است. اسارت و کوچ دادن مردم در میان کتیبه های بسیاری از شاهان اورارتویی با ذکر اعداد و ارقام نیز قابل مشاهده است که البته گمان می رود این اعداد بیشتر به بزرگ نمایی شاهان می مانند تا واقعیتی که رخ داده است. در کتیبه های شاهی اورارتویی ذکر شده که هزاران تن زن، مرد و کودک و همچنین تعداد کمتری سرباز به اسارت گرفته شده اند و از منطقه ای که به دست اورارتوها به تازگی فتح شده بود به شهری که شاه فرمان می داده منتقل می شدند. این اعداد بزرگ به نظر می رسد به منظور تکریم شاه بیش از حدی نگارش شده اند که واقعا اسیر گرفته شده بودند. اما استفاده از این نیروی کار در ساخت وسازها و تولید اشیاء و آثار انکارناپذیر است. در این نوشته تلاش شده تا اسارت و کوچ داده شدن تعداد فراوان مردم مناطق تازه فتح شده از سوی اورارتوها آورده و تاثیرگذاری و تاثیرپذیری آن ها بر ساخت وساز، هنر و اقتصاد اورارتوها بررسی شود.کلیدواژگان: اورارتو، اسارت، کوچ کردن، تاثیرگذاری و تاثیرپذیری
-
Pages 3-6Alireza Hejebri Nobari was born in Tabriz in 1949. He completed his elementary and high schools in Tabriz before being inducted into the army. Studying the Journal of Archaeology and Art, Nobari not only familiarized with but also became interested in archaeology, which prompted him to depart for Turkey to study archaeology at the University of Ankara. Some of the teachers imparted him the substantial knowledge of archaeology include Tahsin Özgüç, Nemat Özgoç, Kutlu Emre, and Ikram Akorgal. He finally received bachelor degree in in archaeology in 1976.Keywords: Hozhabr, E Hazhir
-
Pages 7-33The present research focuses on environmental factors affecting the formation and spatial distribution of Chalcolithic settlements in Bostan Abad. For this purpose, it was investigated by studying 55 Chalcolthtic sites. Based on the cluster analysis, the chalcolithic sites in Bostanabad can be categorized into three groups: A, B, and C whrre the first cluster includes (74% of sites) with an average size of 0.4 hectares, with an altitude of 1965 meters above sea level, and a distance of 537 meters from the river, the second cluster includes (22% of sites) with an average size of 1.2 hectares, 2027 meters above sea level and the distance of 574 meters from the river and the third cluster includes (4% of the sites) with an average size of about 6.2 hectares, at an altitude of 1977 meters above sea level and 1517 meters from the river. The analysis of the sites in this area indicates that there is a direct and reciprocal relationship between the location of these settlements and the environmental factors. This caused nomadic and sedentary groups in this region to coexist. It demonstrates the Chalcolithic people in Bostan Abad’s adaptation to the environmental conditions and the existing biological capabilities.Keywords: Chalcolithic Period, Bostan Abad City, Settlement Patterns, Environmental Factors, Spatial Distribution
-
Pages 35-54Burial practices are an integral part of cultural and material heritage of humans, varying significantly across regions and eras. However, certain burial methods have transcended specific regions and periods. Given that burial methods reflect the beliefs, thoughts, and culture of societies and studying them thoroughly can help reconstruct the cultural evolution of ancient communities. One such widespread burial method is Kurgan, a practice observed from China to Europe, representing a common heritage across Eurasia. Archaeological surveys in Iran have revealed that this burial method was common in northwestern Iran during the 2nd millennium BC. The construction of the Ahmadbiglou Dam in Meshginshahr led to the identification of several kurgans, among them the Qieh-Boynou Kurgan is of immese importance. The rescue excavation of this site was assigned to the author of this article in 2020. The objective was to document and salvage the archaeological remains and finally resulted in the identification of six burials. This article aims to discuss the cultural characteristics of this region during the 2nd millennium BC based on the excavated findings. The Qieh-Boynou Kurgan comprises a primary burial with a large stone structure, surrounded by several simple pit burials. Relative comparison of the ceramics suggests this cemetery dates back to the mid-2nd millennium BC.Keywords: Northwest Of Iran, Meshginshahr, Bronze Age, Iron Age
-
Pages 55-104
The Seyal Khasrow Groveyards are located 6 kilometers south of Gadmeh(geyamai) village, about 4.5 kilometers northwest of Morshedvand(mershavan) village and near the Karavaneh road in the forest heights of Bankol. It has excellent landscape to the Karzan small plain. This area is divided into two parts, cemetery and residential. The surface data obtained from the survey show that these works are contemporaneous and show that this graveyard belongs to the Iron Age I-III. Based on the architectural works and data, it is believed that this site has been considered in the late Bronze Age and also in the later periods, i.e. Iron Age IV, until now due to the suitable biological conditions. In this article, while providing a short introduction about the chronology of cemeteries or graveyards, it deals with the difference between the Iron Age chronology of Central Zagros and Northwest Iran, and then the background of archeological studies as well as the geography of Bankol (including morphology, climatic conditions and vegetation) which in the formation and emplacement and direction of graves It has been effective and in the continuation of the survey and investigation of Seyal Khasrow graveyard, the architecture and structure of the graves and the surface data obtained from the sides of the destroyed graves, I have analyzed and compared them. The end, have tried to provide a conclusion of them.
Keywords: Iron Age, West Central Zagros, Bankol, Seyal Khasrow, Gray Pottery -
Pages 105-117Urartians ruled on the region of Van, Sevan and Urmia Lakes between ca. 9th and 7th centuries BC. There are several remaining archaeological and written documents from Urartian era such as royal inscriptions, tablets, bullae, ceramics and inscribed metals. Additionally, there are everyday inscriptions, orders as well as messages from ordinary people are discovered from the Urartian sites. These pieces of information could offer better understanding of the Urartians. Their art could be studied more from metalwork acquired from the excavated sites. It seems that their art was influenced by other cultures and at the same time affected them. Military campaigns, travels, marriage, employment, captivity, migration, and other phenomenon results in this exchange. According to the Urartian royal inscriptions, they did not slaughter everybody in the newly-conquered regions. They moved too many people as captives and used them as work forces and obliged them to emigrate to the Urartian cities. These people brought their cultural and artistic aspects and effected the Urartian art. These massive migrations of the captives are mentioned in the royal inscriptions with great numbers which can also be attributed to magnification of the kings. The captives included men, women, children and soldiers and were used as workers in constructions and productions. This paper aims to study the impact of this migration of the captives on the Urartian art and culture.Keywords: Urartu, Captives, Migration, Affecting, Being Affected