فهرست مطالب
فصلنامه نقد و نظر
سال دوم شماره 2 (پیاپی 6، بهار 1375)
- ویژه انتظار بشر ازدین
- تاریخ انتشار: 1375/03/07
- تعداد عناوین: 14
-
-
-
فروغ دین در فراق عقلصفحات 145-1671. عصر جدید همگام با نوآوری و دستاوردهای علمی و فنی از همان آغاز، سنت و دین را به چالشی جدی فراخواند و پرسشهای نو به نو در پیش پای دینداران و دینپروران نهاد. دانش و فلسفه غرب آنگاه که پرورده شد آهنگ شرق کرد و نوای ناآشنایی نواخت. تفکر دینی که خسته از قرنها نزاع و کشمکش اینک به خواب ناز فرو رفته بود، از شور این هیاهو سر برداشت. امت اسلامی در سیاهترین شبهای حیات خویش همهمهای شنید که نه بدرستی آن رامیشناخت و نه از ماوی و مقصودش آگاهبود.از آن میان تنها اندکی خواب آلودهجسارت یافتند که از حصار امن خویشپافرا نهند و از سر این ماجرا خبرگیرند. عالمان نواندیش و روشنفکران مسلمان در چنین فضایی بود که به صحنه درآمدند و در فکر چاره شدند. دفاع از دین در تندباد اندیشههای مادی و همسازی دین و دنیا یا تدین و تمدن مضمون مشترک همه این تلاشها بود. اما یک تفاوت اساسی این دو جریان را از یکدیگر جدا میساخت: دسته نخست، که پرورده سنت و فرهنگ دینی بود، تمدن و تکنولوژی را اصولا در همنوایی و همسویی با دین میخواست و چاره درد را از متون دینی بازمیجست. اما گروه اخیر، به دلیل انس و آشنایی بیشتر با پدیده رو به رشد نوگرایی، به دین از زاویه دیگری مینگریست. از این نگاه، فرهنگ جدید کاروانی بود که دیر یا زود از راه میرسید. تجدد هرچند میهمانی است ناخوانده، ولی باید گرامیاش داشت و به استقبالش شتافت.
-
-
صفحات 186-198مقدمهاین مقاله عهدهدار پرداختن به دو موضوع است: اول سعی بر آن دارد تا نشان دهد که مقوله «انتظار از دین» دیرینه نیست و در عقلانیت معاصر ریشه دارد. درحالی که متعلق انتظار از دین این طور نبوده و همپای دین و انسان قدمت دارد. هدف دوم مقاله نشان دادن محوریترین متعلقات «انتظار از دین» است و در تمامی مقاله قصد بر آن بوده که کلیت و شمولیتبحث محفوظ بماند و مثالها صرفا از باب روشن شدن مطلب آمده است.
-
صفحات 199-207انتظار از دین یعنی میزان توانایی های دین برای پاسخگویی به نیازهای بشر و سامانبخشی به حیات انسان و نقشی که دین در این میان به عهده خود بشر قرار داده است. این موضوع در بین مسلمانان به گونهای خاص سابقه دیرینه داشته است. اگر دین را به سه بخش عقاید، اخلاق و احکام تقسیم کنیم، نزاع اشاعره و معتزله در بخش عقاید، و نزاع حسن و قبح عقلی و شرعی میان اشاعره و عدلیه به نوعی چالش بر سر انتظار از دین در عقاید و اخلاق یعنی توانایی عقل بشری و شرع نبوی در تبیین عقاید و تشخیص خیر و شر به حساب میآید. همچنین بحث عللالشرایع و مقاصد الشریعه، تلاشی عقلانی و شرعی در کشف نتایج احکام شرعی برای بشر و به نوعی بیان میزان توانایی دین در برطرفساختن نیازهای بشر و تعالیبخشی آن به انسان بوده است.
-
صفحات 208-229مساله «انتظار بشر از دین» موضوعی است که از دو سو بدان میتوان نگریست و آن را مورد پژوهش قرار داد: یکی نگاه برون دینی به مساله است که با سنجشهای عقلانی به دست آوریم از دین چه خواسته و تقاضایی داریم; و دیگری نگاه درون دینی است که بر اساس منابع و متون دینی مشخص گردد دین تا کجا با زندگی انسان سر و کار دارد. از این نگاه دوم به «کمال دین» یا «جامعیت دین» تعبیر میشود. گرچه امروزه بسیاری تنها از زاویه نخستبه موضوع مینگرند، ولی حق آن است که این تلاشی ناقص و نارساست. زیرا اگر به دست آوریم که از دین چه انتظاری هست و چرا باید سراغ دین رفت، نمیتوان استنتاج کرد که دین چه قلمروی دارد. چرا که اگر بر اثر نیاز و خواستههایی که آدمی خود از انجامش عاجز است، سراغ دین رفت، به چه دلیل میتوان نفی کرد که در شناسایی نیازها دچار اشتباه نشده و پارهای از خواستههایش را نشناخته تا جوابش را از دین بخواهد.
-
صفحات 230-2491. دین و اخلاق دو پدیدهاند که در بستر زندگی انسان روییده و بالیدهاند. هر دو در چشم انسان محترم و محتشمند و براحتی قابل اغماض و چشمپوشی نیستند. تجربه ارزشهای اخلاقی، یعنی این احساس که برخی از اعمال و افعال آدمی قابل ستایش و توصیه است و برخی دیگر نکوهیده و شایسته تحریم و منع، همواره بخشی از تجارب آدمی را تشکیل میدهد و هرگونه انسانشناسی که این احساس و تجربه اخلاقی را نادیده بگیرد، در واقع ماهیت آدمی را درک نکرده است (1) . بنابراین اخلاق که چیزی جز تامل و تدبر در همین افعال حسن و اعمال قبیح نیست، جزیی جدانشدنی از زندگی بشر است. دین هم که با احساس دلانگیز اما مهابتخیز حضور خداوند در جایجای عالم طبیعت و ماورای آن سروکار دارد، در ساحت اعمال و رفتار انسانی به صورت شریعت و قوانین وحی شده، حضور مییابد. دین که قدمت آن به درازای عمر انسان است و همواره بخش مهم زندگی انسان و بلکه تمام زندگی او را تحت تاثیر خود قرار داده، چیزی نبوده و نیست که بشر بآسانی به کنارش گذارد و بیدغدغه آن به زندگی خود ادامه دهد.
-
صفحات 250-269
-
صفحات 270-277
-
صفحات 278-296
اشاره:این نوشته، نقدی استبر مقاله «جایگاه موضوعشناسی در اجتهاد» که در شماره پنجم مجله چاپ گردیده بود.
اجتهاد چیست؟
اجتهاد در لغتبه معنای بذل وسع و طاقت است و در اصطلاح فقها عبارت است از قوهای که میتوان با آن احکام شرعی را استنباط و استخراج کرد و یا منظور از آن تحصیل برهان و دلیل بر حکم شرعی است و یا اجتهاد عبارت است از به کارگرفتن تمام نیرو برای به دست آوردن علم یا ظن غیرممنوع به حکم شرعی فرعی. هریک از این تعاریف را که گزینش کنیم باید بپذیریم که اجتهاد مبتنی بر مبادی و مقدماتی است که بدون در دست داشتن آنها اجتهاد میسر نیست، گرچه این امر انکارپذیر نیست که زمان و مکان در کم و زیادی و شدت و ضعف آنها نقش بسزایی دارد. -
صفحات 297-332
-
صفحات 333-345این نوشته، نقدی استبر مقاله «معقولیت اعتقادات دینی»، منتشر شده در مجله نقدونظر شمارههای سوم و چهارم، تابستان و پاییز 1374، به قلم آقای احمد نراقی. نویسنده محترم در آن مقاله مدعی شده بود تقریری جدید از نظریه فطرت ارایه کرده است. در این مقاله عمدتا به دنبال دو امریم: یکی اینکه نشان دهیم معقول بودن اعتقاد دینی به معنای فطری بودن آن نیست و فطری بودن، معنای دیگری دارد; دیگر اینکه معقول بودن، اعم از خطا بودن و صحیح بودن، دانسته شده (1) و این مساله که اعتقادات دینی معقول است، به هیچ رو افتخارآمیز جلوه نمیکند و نشانه حقانیت آنها نیست.
-
صفحات 346-3621. در میان مکاتب و دیدگاه های مختلفی که به تبیین و تحلیل تحولات اجتماعی و کنشهای انسانی در جوامع بشری پرداختهاند، همچون مارکسیسم، نخبهگرایی، کارکردگرایی، ساخت گرایی و... به نظر میرسد دیدگاه فرهنگگرا، دیدگاهی است که نسبتبه دیگر نظریههای رقیب، تا حدی به مبانی اندیشهاسلامی نزدیکتر است. بر اساس نظریه فرهنگگرا (Culturalism Theory) ، کنشهای فردی و جمعی افراد در جوامع مختلف، تحت تاثیر فرهنگ به عنوان کل پیچیدهای (Complex whole) از اعتقادات، باورها، ارزشها و آداب و رسوم موجود آن جامعه شکل میگیرد. (1) از این دیدگاه، فرهنگ زیربنای تحولات اجتماعی و تعیین کننده راه زندگی انسانهاست و به زندگی آنان معنی و هدف میبخشد. ابونصر فارابی (259-339 ق) با تکیه بر همین دیدگاه، جامعههای انسانی را بر اساس فرهنگ و ارزشهای غالب در آنها به شهرها (مدینهها)ی فاضله و غیر فاضله تقسیم میکند: «شهری که قصد (ساکنینش) از اجتماع در آن، تعاون در چیزهایی است که آنها را به سعادت میرساند در حقیقت مدینه فاضله است.» (2) مدینهغیر فاضله (جاهلیه) در اقسام خود به همان نسبتی که فرهنگ و خلقیات مردمانش رو به سقوط و تباهی میرود، از مدینهفاضله فاصله میگیرد. مدینههای کرامیه، جماعیه، تغلبیه، ضروریه، نزاله و... هر یک دارای فرهنگهایی از قبیل بزرگی جویی، آزادیخواهی (از هر قید و بندی)، اعتقاد به اصل «الحق لمن غلب»، اکتفا کردن به ضروریات مادی زندگی و... هستند (3) . هر چند برخی از پژوهشگران به فارابی نسبت دادهاند که علیرغم اعتقاد به تحولپذیری ذاتی انسان، مدینههای غیرفاضله را قابل دگرگونی تکاملی ندانسته، به گونهای که گویی آن روش ها یا ثابت است و یا منجر به تباهی و فنای محض میشود (4) ، باید گفت فارابی در «سیاست مدنیه» پدید آمدن مدینهفاضله از بطن مدینههای ضروریه و جماعیه را آسانتر و ممکنتر دانسته است (5) .