فهرست مطالب

دانشگاه علوم پزشکی بابل - سال دهم شماره 3 (پیاپی 44، امرداد و شهریور 1387)

مجله دانشگاه علوم پزشکی بابل
سال دهم شماره 3 (پیاپی 44، امرداد و شهریور 1387)

  • 96 صفحه، بهای روی جلد: 7,500ريال
  • تاریخ انتشار: 1387/08/01
  • تعداد عناوین: 12
|
  • محمد الله توکلی، علی شمسی زاده، مهدی محمودی، روح الله مولودی، محمد ابراهیم رضوانی صفحه 7
    سابقه و هدف
    سکته مغزی یکی از مهمترین علل مرگ ومیر و ناتوانی در جهان است. مطالعات قبلی نشان داده اند که تجویز آلفاتوکوترینول (α-TCT) و روزیگلیتازون (RGZ) ضایعات سکته مغزی ناشی از انسداد شریان مغزی میانی(MCA) در موش سوری و صحرایی را در صورتی که قبل از القاء ایسکمی تزریق شوند، کاهش می دهند. هدف از مطالعه حاضر اثر محافظت نورونی α-TCT و RGZ، 3 ساعت بعد از ایسکمی مغزی می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی، سکته مغزی بوسیله فرستادن لخته بداخل MCA در موش صحرائی نر نژاد ویستار با وزن 300 تا 350 گرم انجام شد. گروه ها شامل، آلفاتوکوترینول با دو دوز کم و زیاد (10mg/kg و 1)، روزیگلیتازون (mg/kg 3) و شاهد بودند. داروها داخل صفاقی تزریق شدند و وسعت انفارکتوس، با تهیه تصویر از برش های مغزی و با یک نرم افزار پردازشگر تصویر تعیین گردید.
    یافته ها
    حجم انفارکتوس 48 ساعت بعد از آسیب امبولیک برای گروه های کنترل، روزیگلیتازون و دوزهای کم و زیاد آلفاتوکوترینول به ترتیب برابر با6/2±4/29%، 1/3±9/15%، 1/2±9/24% و 8/4±29% بود که بین گروه کنترل و RGZ اختلاف معنی داری مشاهده شد (05/0>p)، اما دوزهای کم و زیادα-TCT تفاوت معنی داری نشان ندادند. همچنین در مقایسه با گروه کنترل، تنها RGZ، اختلالات نورولوژیک (05/0>p) و اختلال حسی (01/0>p) ایجاد شده متعاقب سکته مغزی را کاهش داد.
    نتیجه گیری
    تجویزآلفاتوکوترینول 3 ساعت پس از ایسکمی مغزی فاقد اثرات محافظت نورونی است، اما RGZ ممکن است در مراقبت از سکته مغزی مؤثر باشد. لذا مطالعات بیشتری برای بررسی اثرات محافظت نورونی آلفاتوکوترینول بعد از سکته مغزی لازم است.
    کلیدواژگان: ایسکمی مغزی، مدل امبولیک، آلفاتوکوترینول، ویتامین E، محافظت نورونی
  • محمدتقی پوردرزی، اسماعیل ابراهیمی تکامجانی، مهیار صلواتی، بهرام مبینی، هاجر ذکاوت، محمدعلی سنجری صفحه 15
    .
    سابقه و هدف
    نظرات متفاوتی در خصوص میزان جابجایی و چرخش مهره های کمری در سطح ساجیتال بیان شده که منجر به ایجاد چالش برای پزشکان شده است. یکی از منابع اختلاف می تواند روش محاسبه باشد. از رایج ترین روش های پیشنهاد شده، دو روشPanjabi و Dupuis بوده که دارای شباهت های زیادی با هم می باشند. از این رو هدف از مطالعه حاضر مقایسه دو روش اندازه گیری در پاسخ به این چالش بوده است.
    مواد و روش ها
    مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی بر روی 66 مرد در محدوده سنی 45-20 سال انجام شد. متغیر های رادیوگرافی شامل جابجایی و چرخش مهره ها در سطح ساجیتال بودند که به دو روش Dupuis و Panjabi محاسبه شدند. از روش Putto برای اخذ رادیوگرافی فلکسیون – اکستانسیون استفاده گردید. سه کلیشه در وضعیت های نوترال، فلکسیون و اکستانسیون کامل از بیماران اخذ شد. پس از اسکن، کلیشه ها وارد محیط نرم افزار CARA شده و متغیر های مربوطه از آن استخراج گردید.
    یافته ها
    نتایج حاکی از عدم اختلاف معنی دار بین دو روش در محاسبه میانگین میزان جابجایی سگمان های (L1 (p=0.19)، L2 (p=0.15)، L3 (p=0.12)، L4 (p=0.89 بود. همچنین اختلاف معنی داری بین دو روش در محاسبه میانگین میزان چرخش سگمان های(L1 (p=0.13)، L2 (p=0.32)، L3 (p=0.08)، L4 (p=0.11 وجود ندارد. هم چنین همبستگی بین متغیر های محاسبه شده با دو روش در تمام سطوح بالا بوده است.
    نتیجه گیری
    اختلافی از نظر محاسبه میزان جابجایی و چرخش سگمان های حرکتی ستون فقرات کمری بین دو روش Panjabi و Dupuis وجود نداشت. اما از آنجایی که امکان محاسبه میزان جابجایی و چرخش مهره L5 به روش Dupuis وجود ندارد، از نظر بالینی بکارگیری روش Panjabi بهتر خواهد بود.
    کلیدواژگان: رادیوگرافی، ناپایداری سگمنتال کمری، روش Dupuis، روش Panjabi، جابجایی مهره
  • فاطمه سیف، محمدرضا خیرالله بیانیانی، محمد جواد طهماسبی بیرگانی، امیر سهرابی، فخری سادات حسینی صفحه 25
    سابقه و هدف
    رسیدن دوز مناسب به صورت همگن به بافت تومورال و حفاظت بافتهای سالم اطراف تومور از اهداف اصلی پرتو درمانی است. حساسیت رادیوبیولوژیکی بافت سرطانی مبنای دوز تجویز شده برای هر جلسه رادیوتراپی می باشد. از آنجاییکه بیماری های ویروسی در منطقه تومورال حساسیت پرتویی سلولهای سرطانی را تحت تاثیر قرار می دهد این مطالعه به منظور بررسی حساسیت پرتویی در سلولهای سرطانی آغشته به ویروس انجام شده است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه، حساسیت پرتویی سلولهای هلا (Hela)، بدون حضور عامل بیماری ویروسی و بار دیگر با وجود عامل بیماری ویروسی فلج اطفال تحت تابش اشعه گامای کبالت 60، قرار داه شد. برای آغشته شدن سلول به ویروس فلج اطفال، واکسن خوراکی فلج اطفال با نسبتهای مختلف استفاده شد. در نهایت با شمارش کلونی ها تحت میکروسکوپ معکوس و محاسبه درصد راندمان کشت نسبت بقا در سلولهای تابش دیده و کنترل محاسبه شد.
    یافته ها
    نتایج حاصل نشان داد که مرگ سلولی برای غلظتهای کم آغشتگی به ویروس فلج اطفال، پس از دریافت 2Gy اشعه گامای کبالت 60، به اندازه 20 تا 30 درصد و برای غلظتهای متوسط آغشتگی به ویروس، به اندازه 30 تا 40 درصد افزایش یافت. در حالیکه غلظتهای بالای آغشتگی به ویروس فلج اطفال، مرگ سلولی به اندازه 70 تا 90 درصد بیشتر شد.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که وجود بیماری ویروسی در منطقه تومورال حساسیت پرتویی سلولهای سرطانی را افزایش می دهد. بنابراین در تجویز دوز اشعه در جلسات رادیوتراپی باید به محیط دریافت کننده اشعه از لحاظ درگیر بودن با بیماری های غیر سرطانی نیز توجه شود.
    کلیدواژگان: حساسیت پرتویی، سلولهای HeLa، ویروس فلج اطفال
  • قربان ملیجی، محمود صادقی، محمود حاجی احمدی، سیدعزت الله موسوی کانی، علی اکبر کریمی صفحه 30
    سابقه و هدف
    بروسلوز انسانی بیماری عفونی قابل انتقال بین انسان و دام می باشد. دامداران به علت تماس با دام در معرض خطر ابتلاء به بیماری هستند. ارزیابی تولید سایتوکاینها بویژه سایتوکاینهای10IL- و12IL- ابزار مهمی در بررسی پاسخ های ایمنی در مقابل محرکهائی نظیرعوامل بیماریزا، واکسنها و سایرعکس العمل های ایمنی می باشد. هدف از این مطالعه بررسی وضعیت سیستم ایمنی شامل میزان تولید سایتوکاینهای فوق در سرم دامداران بروسلوز مثبت و منفی در مقایسه با کنترل سالم است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی و تحلیلی بر روی 30 نفر از دامداران مبتلا به بیماری بروسلوز، 30 نفر دامدار غیر بیمار و20 نفر از افراد کنترل سالم انجام شد. cc 5 خون از افراد گرفته شد و اندازه گیری میزان سایتوکاینهای10 IL- و 12 IL-به روش الایزا (کیت های شرکت Diaclone) انجام شد.
    یافته ها
    میانگین سطح سرمی 10 IL- در دامداران مبتلا به تب مالت 4/20±6/133، دامداران سالم 2/29±5/55 و در کنترل سالم 2/3±1/16 پیکوگرم در میلی لیتر بوده است که در مقایسه با کنترل سالم از نظر آماری اختلاف معنی دار مشاهده گردید (05/0>p). میانگین میزان 12 IL- در دامداران مبتلا به تب مالت 7/14±6/16 پیکوگرم در میلی لیتر، در دامداران سالم 6/8±2/15 و در کنترل سالم 8/0±7/3 بوده است. در واقع تولید12 IL- در پاسخ به آنتی ژنهای بروسلا درگروه دامداران مبتلا به تب مالت و دامداران سالم درمقایسه با کنترل سالم هرچند تفاوت قابل توجهی را نشان می دهد ولی از نظر آماری معنی دار نمی باشد.
    نتیجه گیری
    افزایش سطح10 IL- در دامداران مبتلا به تب مالت بیانگر نقش موثرتر پاسخ ایمنی وابسته به2 Th در ایجاد تظاهرات بالینی بیماری می باشد که مهار این نوع پاسخ ایمنی شاید در درمان بیماری موثر باشد
    کلیدواژگان: بروسلوز، دامداران، الایزا، اینترلوکین 10، اینترلوکین 12، سایتوکاین
  • مهتاب زینال زاده، مهسا اسماعیل پور، طاهره نظری صفحه 35
    سابقه و هدف
    کلومیفن سیترات در درمان اولیه زنان نابارور بدون تخمک گذاری، می باشد. چند قلویی، فولیکول های متعدد و مهار رشد آندومتر از عوارض آن می باشد. امروزه استفاده از لتروزول بجای کلومیفن در تحریک تخمک گذاری مطرح شده است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر لتروزول و کلومیفن در تحریک تخمک گذاری در بیماران با سندرم تخمدان پلی کیستیک (PCOs) انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی 107 بیمار PCOs انجام گرفت. بیماران بطور سیستمایتیک به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول (57 نفر) mg/day100 کلومیفن سیترات و گروه دوم (50 نفر) mg/day5 لتروزول در روزهای 7-3 قاعدگی دریافت کردند. زمان تشکیل فولیکول بالغ، به بیماران 10000 واحد گنادوتروپین کوریونی انسان (hCG) تزریق و 34 ساعت بعد، تلقیح داخل رحمی (IUI) انجام گرفت سپس تعداد، اندازه و سرعت رشد فولیکول ها، ضخامت اندومتر، میزان تخمک گذاری و حاملگی در دو گروه بررسی شد.
    یافته ها
    تعداد و اندازه فولیکول بالغ در دو گروه مشابه بود. میزان حاملگی در گروه لتروزول 6% بیشتر از گروه کلومیفن بود (20% در مقابل 14%) که اختلاف معنی دار نبود. ضخامت اندومتر مناسب در گروه های لتروزول و کلومیفن بترتیب 64 و 9/64 درصد بود. در 86% از بیماران گروه لتروزول فولیکول بالغ تشکیل شد که همگی تخمک گذاری نمودند، در حالیکه فولیکول بالغ در 72% از گروه کلومیفن ایجاد شد.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که لتروزول می تواند در حد کلومیفن سیترات در تحریک تخمک گذاری و حاملگی در بیماران PCOs موثر باشد.
    کلیدواژگان: ناباروری، سندرم تخمدان پلی کیستیک، لتروزول، کلومیفن سیترات
  • کتایون وکیلیان، معصومه داود آبادی، نفیسه سیدزاده اقدم، بابک عشرتی صفحه 42
    سابقه و هدف
    امروزه روش های کاهش درد غیرداروئی و روش های جایگزین برای تخفیف درد زایمان توجه ویژه ای را در علم مامائی به خود جلب کرده است. یکی از این روش ها تحریک ناحیه دردناک توسط یک محرک دردناک می باشد که از طریق مکانیسم های افزایش سریع اندورفین موضعی و تئوری کنترل دروازه درد سبب کاهش درد می شود. لذا این مطالعه با هدف تاثیر تزریق زیرجلدی آب مقطر و نرمال سالین در ناحیه دردناک ساکروم بر درد کمری مرحله اول زایمان انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه کار آزمایی بالینی تصادفی خود شاهد بر روی 140 داوطلب که به روش نمونه گیری آسان انتخاب شده بودند، انجام شد. بر اساس روش تصادفی 70 نفر در گروه تزریق آب مقطر و 70 نفر در گروه تزریق نرمال سالین قرار گرفتند. در فاز فعال زایمان پس از تعیین محل تزریق در چهار ناحیه ساکروم cc 0/1آب مقطر در گروه اول و cc0/1 نرمال سالین در گروه دوم به صورت زیر جلدی تزریق شدند. سپس شدت درد 10، 30، 45 و 90 دقیقه پس از تزریق در هر گروه جداگانه و نیز با هم مقایسه شدند. برای اندازه گیری درد از مقیاس دیداری درد بعنوان یک مقیاس استاندارد، استفاده شد. داده ها توسط آزمون های t و مجذور کای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    میانگین درد 2 گروه قبل از تزریق یا دقیقه 10 و 30 معنی دار نبود. میانگین درد قبل از تزریق نرمال سالین 1/34±5/54 بود که با میانگین درد پس از تزریق همین گروه در دقایق 45 (5/29±1/61) (02/0=p) و 90 (1/32±3/65) (01/0=p) اختلاف معنی دار داشت. یافته ها در گروه آب مقطر نیز حاکی از اختلاف معنی دار درد قبل از تزریق (2/33±5/54) با دقیقه 45 (5/29±2/58) (02/0=p) و دقیقه 90 (9/30±1/64) (006/0=p) بودند.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که تزریق آب مقطر و نرمال سالین تا 30 دقیقه پس از تزریق، درد را افزایش و یا کاهش نداد ولی پس از 30 دقیقه درد در هر 2 گروه افزایش یافت که شاید تکرار تزریق سبب نتایج بهتری گردد.
    کلیدواژگان: آب مقطر، تئوری دروازه درد، درد زایمان، نرمال سالین
  • فرشته بهمنش، فریبا فهامی، مهتاب زینال زاده، علی بیژنی صفحه 48
    سابقه و هدف
    درد پدیده ای شایع و جزء اجتناب ناپذیر فرآیند زایمان است و کنترل موثر این درد همانند دیگر درد های حاد، موضوع مهم جامعه و بهداشت می باشد. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر گرما درمانی، بر شدت درد و طول مدت زایمان در زنان نخست زا انجام شد.
    مواد و روش ها
    این پژوهش یک مطالعه کار آزمایی بالینی بوده که در آن تعداد 64 نفر زائوی شکم اول با حاملگی کم خطر، در دو گروه گرمادرمانی و مراقبت روتین مورد بررسی قرار گرفتند. گروه مراقبت روتین، مراقبتهای جاری بخش زایمان را دریافت کردند و در گروه گرمادرمانی، علاوه بر این مراقبتها، از دیلاتاسیون 4-3 سانتی متر دهانه رحم تا پایان مرحله اول زایمان از کیف آب گرم در قسمت تحتانی پشت و در مرحله دوم در قسمت پرینه استفاده شد. شدت درد زایمان با استفاده از مقیاس خط کش درد مک گیل و طول مدت مراحل سه گانه زایمان، با استفاده از ساعت دیجیتالی، در دو گروه تعیین گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمونهای t-test و X2 و من ویتنی استفاده شد و میزان 05/0>p در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    میانگین کل نمره شدت درد مرحله اول زایمان بعد از مداخله، در گروه گرمادرمانی 1±1/8 و در گروه کنترل 1±9/8 و میانگین نمره شدت درد در مرحله دوم، در گروه گرمادرمانی 9/1±3/8 و در گروه کنترل 9/1±9/9 بود (01/0=p). همچنین طول مدت مراحل اول و سوم زایمان نیز در گروه گرمادرمانی کمتر بود. میانگین طول مدت مرحله اول زایمان در گروه گرمادرمانی 74 ±6/161دقیقه و در گروه مراقبت روتین 6/50±8/219 دقیقه بود. ضمنا میانگین طول مدت مرحله سوم زایمان در گروه گرمادرمانی4/2±3/7 دقیقه و در گروه مراقبت روتین 4/3±8/10 دقیقه بود (001/0>p). اما طول مدت مرحله دوم تفاوت معنی داری در دو گروه نشان نداد.
    نتیجه گیری
    بر اساس یافته های این پژوهش به نظر می رسد که گرما برکاهش شدت درد مراحل اول و دوم و طول مدت مراحل اول و سوم زایمان موثر باشد.
    کلیدواژگان: گرمادرمانی، تسکین درد غیر دارویی، شدت درد، طول مدت لیبر
  • لیلی بریم نژاد، مرجان رسولی، علیرضا نیکبخت نصرآبادی، هادی محمدی، لیلا خیرانی صفحه 55
    سابقه و هدف
    نتایج مطالعات متعدد نشان داده اند که بیمارستانهایی که تیمهای تعلیم دیده و ورزیده دارند میزان موفقیت عملیات احیا و ترخیص از بیمارستان افزایش می یابد. با توجه به اینکه در هیچیک از تحقیقات انجام شده درکشور اثر بخشی وجود تیم اختصاصی CPR در بخش بررسی نشده بود، این پژوهش با هدف تعیین تاثیر حضور تیم ورزیده احیا بر نتایج احیا قلبی - ریوی در بیمارستان امام خمینی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه بصورت کارآزمایی بالینی بر روی 87 بیمار بعنوان شاهد و 53 نفر بعنوان گروه مداخله انجام گرفت. در گروه شاهد بعداز اعلام کد CPR، رزیدنت مسئول، اینترن و یکی از پرستاران بخش بر بالین بیمار حاضر می شدند (وضعیت روتین)، در حالیکه در گروه مداخله تیم احیاء ورزیده شامل 2 پرستار تعلیم دیده و رزیدنت طب اورژانس بر بالین بیمار حاضر می شدند. چک لیست کنترل عملکرد تیم احیا بر اساس چک لیست پیشنهادی انجمن قلب آمریکا تهیه شد. متغیرهای فیزیولوژیک و وضعیت بیمار از پرونده استخراج گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری پارامتری و غیر پارامتری استفاده گردید و 05/0>p به عنوان سطح معنی داری تلقی گردید.
    یافته ها
    میانگین سنی بیماران احیاء شده در گروه شاهد 6/19±1/58 سال بود که در مقایسه با گروه دوم (2/19±4/59) تفاوت معنی داری نداشت. متغیرهای فیزیولوژیک بیماران قبل از بروز ایست قلبی نیز در دو گروه بیماران تفاوت معنی داری نداشتند. با وجود اینکه احیاء موفقیت آمیز در مردان بیشتر بود، اما این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود. 4/18% موارد گروه شاهد احیاء موفق داشتند که این میزان در گروه مداخله به 30% افزایش یافته بود (01/0>p). همچنین میانگین ساعت زندگی بعداز احیاء نیز از 28 ساعت در گروه شاهد به 4/88 ساعت در گروه مداخله رسید (001/0>p)
    نتیجه گیری
    نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از تیم اختصاصی تعلیم دیده و ورزیده برای عملیات احیاء بطور چشمگیری برآیند احیا را بهبود می بخشد. لذا با تشکیل تیمهای اختصاصی برای عملیات احیاء در بیمارستانها وآموزش ویژه به منظور ارتقاء سطح علمی و آشنایی با جدیدترین پروتکلهای مربوطه می تواند منجر به کاهش میزان بروز مرگ و میر گردد.
    کلیدواژگان: تیم احیاء، احیاء قلبی، ریوی، بیمارستان
  • مسعود رزاقی، علیرضا سعید، سیدمصطفی لطیف پور، منصور مهدوی صفحه 62
    سابقه و هدف
    تراشیدن (ریم کردن) کانال استخوان های بلند قبل از فیکس کردن شکستگی با میله داخل کانال علیرغم فواید واضح، دارای عوارض ریوی می باشد. لذا هدف از این مطالعه بررسی تاثیر تراشیدن کانال استخوانهای بزرگ بر علایم پاراکلینیکی آمبولی چربی مانند تغییرات نبض، فشار خون و گازهای خونی انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه، 16 بیمار مرد در محدوده سنی 20 تا 35 ساله با شکستگی استخوانهای بلند اندام، تحتانی بدون صدمات همراه، که کاندید میله گذاری داخل کانال به روش بسته (بدون باز کردن پوست در محل شکستگی) پس از ریم کردن بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند و تغییرات گازهای خونی، نبض و فشار خون بیماران در حین عمل جراحی کنترل شد. کلیه بیماران تا زمان ترخیص (48 ساعت بعد از عمل جراحی) نیز از نظر بروز علائم کلینیکی آمبولی چربی بررسی شدند.
    یافته ها
    متوسط میزان فشار خون سیستولیک قبل و بعد از ریم کردن بترتیب 7/7±2/123 و 5/8±9/122 بود. همچنین متوسط میزان فشار اکسیژن شریانی نیز از 5/37±3/185 به 52±9/170 تغییر یافت. بین میزان گازهای خونی، نبض و فشار خون بیماران، قبل و بعد از ریم کردن کانال تفاوت معنی داری مشاهده نشد و به همین ترتیب هیچ یک از بیماران نشانه ای از آمبولی چربی نشان ندادند.
    نتیجه گیری
    اگرچه ایجاد آمبولی ذرات چربی در قلب و ریه در حین ریم کردن استخوانهای بزرگ به روش میکروسکوپی ثابت شده ولی با توجه نتایج این مطالعه مقدار آمبولی ایجاد شده نتوانست تغییری در گازهای خونی بیمار ایجاد نماید و این به نفع امن بودن روش جراحی می باشد.
    کلیدواژگان: استخوان بلند اندام تحتانی، ریم گردن، فشار گازهای شریانی، آمبولی چربی، نبض، فشار خون
  • هاجر سلملیان، فاطمه نصیری امیری، فرزان خیرخواه صفحه 67
    سابقه و هدف
    افسردگی پس از زایمان سلامت مادر را به خطر انداخته و بر ارتباطات اجتماعی او و تکامل نوزاد اثرات منفی دارد. نشانه های افسردگی در 50% از زنانیکه دچار افسردگی پس از زایمان می شوند در زمان بارداری هم وجود دارد. این مطالعه به منظور شناسایی علائم افسردگی و عوامل مؤثر بر آن طی دوران بارداری و پیشگیری از عوارض احتمالی خانوادگی و فردی افسردگی پس از زایمان انجام شده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی بر روی 263 خانم باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر بابل انجام شد. همه افراد پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، مامایی و تست استاندارد بک در سه ماهه آخر بارداری و 4 تا 8 هفته بعد از زایمان را تکمیل نمودند. میزان افسردگی افراد براساس نمره به سه دسته غیرافسرده، افسردگی خفیف و افسردگی متوسط تقسیم شد. جهت تجزیه و تحلیل یافته های این پژوهش از آزمون های آماری ویلکاکسون و رگرسیون خطی استفاده گردید.
    یافته ها
    میانگین نمره علائم افسردگی قبل از زایمان4/6±7/18 و بعد از زایمان5/7±4/20 بوده است که تفاوت معنی داری نداشتند. بین سن زن، شغل و تحصیلات همسر، رتبه حاملگی، کفایت درآمد خانواده، نگرانی پرداخت هزینه زایمان، سابقه سقط جنین، واکنش نسبت به حاملگی، عارضه در حاملگی فعلی و نتیجه حاملگی قبلی، وآموزش مادر در مورد زایمان در مراقبتهای دوران بارداری با افسردگی قبل و بعد از زایمان رابطه معنی داری وجود داشت (001/0=p). هم چنین بین نحوه زایمان، منافات داشتن نوزاد با منافع مادر و عوارض بعد از زایمان با افسردگی بعد از زایمان رابطه معنی داری دیده شد (001/0=p)، ولی بین شغل زن و محل سکونت با افسردگی قبل و بعد از زایمان رابطه معنی داری مشهود نبود.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج این مطالعه مشخص شد که بارداری زمان مناسبی برای غربالگری مادران در معرض خطر افسردگی پس از زایمان می باشد وبا توجه به اثرات سوء این اختلال بر خانواده، دست اندر کاران بهداشتی باید توجه بیشتری به عوامل موثر بر این اختلال مبذول دارند.
    کلیدواژگان: افسردگی، زایمان، تست بک
  • محمدرضا بیرانوند، علی اصغر کلاهی، سیدحمیدرضا قافله باشی صفحه 76
    سابقه و هدف
    بیماری های قلبی و عروقی 46% علت مرگ و میر در کشور ما را تشکیل می دهد. 30-10% از بیمارانیکه با درد قفسه سینه به اورژانس مراجعه می کنند سندرم کرونری حاد دارند و 1 تا 4% سندرم کرونری حاد و 2 تا 3% بیماران انفارکتوس میوکارد به اشتباه از اورژانس مرخص می شوند. این مطالعه به منظور تشخیص نهایی و خصوصیات بالینی بیماران بستری شده با تشخیص اولیه سندرم کرونری حاد انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی طی سال 83-1382 بر روی کلیه بیماران با تشخیص اولیه سندرم کرونری حاد که در بخش قلب بیمارستان لقمان حکیم بستری شدند، انجام شد. قبل از بستری شدن شرح حال اخذ و معاینات فیزیکی انجام شد. برای تشخیص نهایی پس از بستری نتیجه اکوکاردیوگرافی، آنژیوگرافی و الکتروکاردیوگرافی در پرونده بیماران ثبت گردید و سپس با توجه به یافته های کلینیکی و پاراکلینیکی تشخیص مسجل گردید. همچنین از نظر سابقه خانوادگی، سیگاری بودن و سابقه قبلی انفارکتوس میوکارد مورد بررسی قرار گرفتند و سپس متغیرهای کیفی با استفاده از آزمون X2 و متغیرهای کمی با استفاده از آزمون t-test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و 05/0>p معنی دار تلقی شد.
    یافته ها
    از 1015 بیمار بستری در بخش قلب، 611 نفر با تشخیص اولیه سندرم کرونری حاد بستری شدند که حدود نیمی از آنها (6/51%) زن بوده و میانگین سنی 9/12±9/58 سال داشتند. تشخیص نهائی در 196 نفر (32%) MI، در159 نفر(26%) آنژین ناپایدار احتمالی، در 135 نفر (22%) آنژین ناپایدار قطعی و در121 نفر (8/19%) درد سینه غیرقلبی بود. میانگین سنی گروه سندرم کرونری حاد (490 نفر) بیشتر از گروه درد سینه غیرقلبی (121 نفر) بود. همچنین دیابت، فشارخون بالا و سابقه قبلی MI در گروه دوم کمتر وجود داشت. جنسیت، سابقه خانوادگی و سیگاری بودن تفاوتی در بین دو گروه نداشت.
    نتیجه گیری
    با توجه به اینکه حدود 20% بیماران با درد سینه غیرقلبی به اشتباه در بخش قلب بستری شده بودند، توصیه می شود با فراهم آوردن امکانات مناسب تر در بخش اورژانس جهت تشخیص قطعی اولیه از بستری و ترخیص نابجای بیماران جلوگیری گردد.
    کلیدواژگان: انفارکتوس میوکارد، آنژین ناپایدار، آنژین صدری پایدار، سندرم کرونری حاد، درد سینه
  • کریم الله حاجیان، پروین سجادی، علیرضا رضوی صفحه 83
    سابقه و هدف
    به دلیل تغییر در شیوه زندگی، اضافه وزن و چاقی در دوران کودکی یکی از مهمترین مشکل بهداشتی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه می باشد. از طرف دیگر، سوء تغذیه نیز وضعیت سلامت میلیون ها کودک را بویژه در کشورهای درحال توسعه تحت تاثیر قرار می دهد. هدف از انجام این مطالعه تعیین شیوع اضافه وزن، چاقی و لاغری در دانش آموزان مدارس ابتدایی شهر بابل می باشد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی در سال 1385 بر روی 1000 نفر از دانش آموزان سالم 7 تا 12 ساله مدارس ابتدایی شهر بابل انجام گردید. قد و وزن به روش استاندارد اندازه گیری شد و فعالیت فیزیکی در اوقات فراغت و فعالیت ورزشی با استفاده پرسشنامه استاندارد بیک تعیین گردید. وضعیت چاقی، اضافه وزن و لاغری بر اساس معیار نمایه توده بدنی(BMI) برای سن و جنس در مقایسه با صدک های استاندارد CDC2000 ارزیابی گردید.
    یافته ها
    شیوع لاغری، اضافه وزن و چاقی در دانش آموزان بترتیب 5/13%، 3/12% و 8/5% بود. شانس خطر چاقی 8/3% در مقابل 8/8% و اضافه وزن 2/12% در مقابل 5/12% در دختران در مقایسه با پسران کاهش معنی داری را نشان داد و نسبت شانس تطبیق شده سنی برابر69/0 =OR (با حدود اطمینان 95%: 96/0-50/0) بود و خطر با افزایش سن بعد از 8 سالگی رو به افزایش بود. خطر چاقی و اضافه وزن در دانش آموزان با مادران و پدران باسوادتر روند افزایشی داشته است. نسبت شانس تطبیق شده سنی در مدارس غیر انتفاعی 17/2 برابر (حدود اطمینان 95%: 18/3-47/1) مدارس دولتی بود. برعکس، شیوع لاغری در مدارس دولتی شایع تر بود. به ازای هر نمره اضافی فعالیت فیزیکی در اوقات فراغت، شانس چاقی و اضافه وزن کاهش معنی دار داشت (73/0 =OR، حدود اطمینان 95%: 96/0-56/0 05/0>p).
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان می دهد که شیوع اضافه وزن و چاقی از شیوع لاغری بیشتر می باشد و اجرای برنامه های مداخله ای برای جلوگیری از رفتارهای پرخطر اضافه وزن و چاقی در دانش آموزان ضروری بنظر می رسد.
    کلیدواژگان: چاقی، اضافه وزن، لاغری، نمایه توده بدنی، عوامل مرتبط