فهرست مطالب

اپیدمیولوژی ایران - سال سوم شماره 3 (پیاپی 8، پاییز و زمستان 1386)

مجله اپیدمیولوژی ایران
سال سوم شماره 3 (پیاپی 8، پاییز و زمستان 1386)

  • 82 صفحه، بهای روی جلد: 10,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1386/12/20
  • تعداد عناوین: 10
|
  • رضا چمن، مسعود یونسیان، بنفشه گلستان، کورش هلاکویی نایینی * صفحه 1
    مقدمه و اهداف

    حاملگی زمانی پرخطر محسوب می گردد که سلامتی مادر یا نوزاد بیشتر از حد معمول در معرض خطر قرار گیرد. میزان مرگ و میر نوزادان یکی از مهم ترین شاخص های تعیین کننده سلامت کودکان به شمار می رود و نظر به نقش تعیین کننده حاملگی پرخطر بر مرگ نوزاد این تحقیق در بخشی از مناطق روستایی کشور به منظور بررسی تاثیر هر چه دقیقتر رابطه این دو متغیر اجرا گردید.

    روش کار

    این تحقیق با استفاده از روش مورد-شاهدی لانه گزیده (Nested case-control study) صورت گرفت. با توجه به وقوع 97 مورد مرگ در هم گروه مورد مطالعه تعداد 97 شاهد به روش Risk set sampling انتخاب گردید. آنالیز داده ها با نرم افزار Stata و با روش Conditional Logistic Regression انجام شد.

    نتایج

    حاملگی پرخطر رابطه کاملا معنی داری با مرگ نوزاد نشان داده ونسبت شانس خام مرگ نوزاد برای حاملگی پرخطر در مقایسه با نسبت شانس اصلاح شده آن با حضور سایر متغیرها کاهش قابل توجهی نداشته است (از 50/5 به 25/3 برای حاملگی با یک عامل خطر و از 21/5 به 80/4 برای حاملگی با بیش از یک عامل خطر تغییر یافته است).

    نتیجه گیری

    حاملگی پرخطر در مناطق روستایی از مهمترین عوامل خطر مرگ نوزادان محسوب گردیده و مراقبت های دوران بارداری توجه بیش از پیش را می طلبد. هم گروه های بالقوه در سیستم شبکه ای بهداشت و درمان کشور فرصت مناسبی جهت اجرای مطالعات مورد-شاهدی لانه گزیده برای محققین فراهم نموده اند.

    کلیدواژگان: حاملگی پرخطر، مرگ نوزاد، مطالعه مورد، شاهدی لانه گزیده
  • حمیدرضا باصری، کورش هلاکویی نایینی، احمد رئیسی، خندان شاهنده، کامران اکبرزاده، منصور رنجبر، عبدالمحسن پروین صفحه 7
    مقدمه و اهداف
    هدف مطالعه حاضر مقایسه آگاهی، نگرش و عملکرد جمعیت مهاجرین افغانی (جامعه غیربومی) با ایرانیان (جامعه بومی) در یکی از مالاریا خیزترین مناطق؛ شهرستان ایرانشهر؛ نسبت به انتقال و پیشگیری از مالاریا است.
    روش کار
    این مطالعه، یک بررسی مقطعی است بر روی 775 نفر ایرانیان و افاغنه ساکن منطقه ایرانشهر در محدوده سنی 55-15 سال در طی 10 ماه درطی سال های 1385-1384 انجام گرفت. با مراجعه به درب منازل 381 نفر ایرانی و 376 نفر افاغنه به طور تصادفی با روش نمونه گیری خوشه ایانتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. برای همه نمونه ها پرسش نامه ای حاوی پرسش های دموگرافیک، آگاهی، نگرش و عملکرد به طریق مصاحبه تکمیل شد.
    نتایج
    در این مطالعه نتایج نشان داد که بیشتر شرکت کنندگان ایرانی و افغانی با حداقل یکی از سه علائم مشخصه مالاریا یعنی تب، لرز و درد استخوان و عضلات آشنایی دارند. اکثریت ایرانیان و افاغنه می دانستند که نیش پشه عامل انتقال مالاریا است ولی تفاوت معنی داری بین دو گروه از نظر آگاهی به انتقال مالاریا توسط نیش پشه مشاهده شد. (001/0>P، 2/142= 2χ). بیشترین منبع کسب اطلاعات درباره مالاریا برای ایرانی ها (5/44% از آن ها) از طریق مراکز بهداشتی درمانی بود در حالی که در بین افاغنه3/65% آن ها اظهار داشتند که اطلاعات خود را از خویشان و دوستان کسب می کنند. به طور کلی 4/3% از شرکت کنندگان به نقش رسانه های عمومی به اطلاع رسانی در مورد مالاریا اشاره کردند. طبق نتایج به دست آمده فقط 24% از کل شرکت کنندگان در این مطالعه اظهار داشتند که از پشه بند استفاده می کنند. میزان استفاده از پشه بند در بین ایرانیان 4 برابر افاغنه بود.
    نتیجه گیری
    در یک جمع بندی کلی اگر چه اکثر شرکت کنندگان از هر دو گروه با مالاریا و نحوه انتقال آن آشنا هستند ولی برای پیشگیری از ابتلاء به این بیماری اقدامی نمی کنند. هم چنین علت بالا بودن نسبی موارد مالاریا در بین افاغنه ممکن است ناشی از شیوه زندگی آن ها باشد نه صرفا از مسافرت های برون مرزی، چرا که در مقام مقایسه اهالی بلوچستان نیز این گونه تردد را دارند. در این مطالعه هم چنین مشخص شد که افاغنه ارتباط ضعیفی با مراکز بهداشتی درمانی دارند که این امر نیز در درمان به موقع و کامل بیماری اهمیت زیادی خواهد داشت.
    کلیدواژگان: مالاریا، محافظت شخصی، مهاجرین افغانی، بلوچستان، ایران، آگاهی، عملکرد، نگرش
  • سالک سالک، محمدرضا مسجدی، سلماز سالک، حبیب امامی صفحه 15
    مقدمه و اهداف
    استان گلستان هر ساله، بعد از سیستان و بلوچستان به عنوان دومین استان پرشیوع کشور از نظر بیماری سل گزارش می شود. این مطالعه با هدف بررسی میزان بروز سل در قومیت های مختلف ساکن استان گلستان انجام شد.
    روش کار
    در مطالعه ای توصیفی، تمامی بیماران مبتلا به یکی از اشکال مختلف سل ریوی اسمیر مثبت ومنفی، خارج ریوی و ارزنی طی سال های 1382-1378 در استان گلستان مورد مطالعه قرار گرفتند و میزان بروز همه اشکال سل در قومیت های مقیم استان مورد مقایسه گردید.
    نتایج
    تعداد2773 بیمار سلی ثبت شده بین سالهای 1382–1378 در مرکز مبارزه با بیماری های واگیر استان گلستان قابل دسترسی بودند که وارد مطالعه شدند. 47% آن ها مرد و بقیه زن بودند. بر اساس نوع بیماری، 7/62% بیماران، سل ریوی اسمیرمثبت، 4/16% اسمیر منفی، 7/20% خارج ریوی و 1/0% ارزنی بودند. به طور کلی میزان بروز تمامی اشکال سل طی مدت مطالعه 36 مورد در صدهزار نفر بوده که روند تغییرات این شاخص طی مدت مطالعه اختلاف آماری معنی داری را نشان نداد. نظر به توزیع سل در قومیت های این استان، سیستانی ها و بلوچ ها با مجموع تنها 20% کل جمعیت استان، بیش از 50% کل موارد سل این منطقه را به خود اختصاص دادند. میزان بروز سل در سیستانی ها، 10 برابر ترک و کردها، 6 برابر فارس ها، 4 برابر ترکمن ها و 5/2 برابر افغانی های این منطقه بود.
    نتیجه گیری
    میزان بروز سل نزد قومیت های مختلف استان گلستان تفاوت چشمگیری داشت و سیستانی ها بیش از همه اقوام ساکن در این منطقه مبتلا به بیماری سل شدند.
    کلیدواژگان: ایران، سل، گروه قومی، اپیدمیولوژی
  • محمدعلی حسین پور فیضی، محمد مسافری، سعید دستگیری، شهین زلالی، ناصر پولادی، پروین آذرفام صفحه 21
    مقدمه و اهداف
    آرسنیکوزیس یکی از جدی ترین بیماری های زیست محیطی ناشی از ماده شیمیائی آرسنیک است که اغلب به واسطه مصرف آب آلوده به آرسنیک بروز می نماید. عوارض و ناراحتی های بهداشتی شامل کراتوزیس، پیگمنتاسیون و زخم های پوستی و انواع سرطان در انسان ها می باشد. در مطالعه حاضر با توجه به آلودگی گزارش شده در روستای قوپوز از توابع شهرستان هشترود، عوارض بهداشتی و تغییرات کروموزومی حاصل از مصرف آب آلوده به آرسنیک مورد بررسی قرار گرفت.
    روش کار
    تحقیق یک مطالعه مقطعی است که با هدف تعیین شیوع عوارض کروموزومی، پوستی (هیپر کراتوزیس و هیپر پیگمانتاسیون) و دیگر عوارض (فشار خون بالا) حاصل از آرسنیک در آب روستای قوپوز به عنوان گروه در معرض خطر مواجهه انجام شد. در طی مطالعه 101 نفر در روستای قوپوز و 107 نفر در روستای مایان به عنوان روستای شاهد مورد مطالعه قرار گرفتند. معاینات پزشکی توسط پزشک آموزش دیده به عمل آمد. 46 نمونه خون جهت مطالعه کاریوتایپ تهیه شد. آنالیز فلزات سنگین آب با استفاده از روش Inductively Coupled Plasma (ICP) به انجام رسید.
    نتایج
    در روستای قوپوز آلودگی آب به آرسنیک مشاهده گردید به طوری که در آب چشمه های یوخاری بلاغ، لوله بلاغ و آب لوله کشی به ترتیب 7/7، 8/49 و 25 برابر حداکثر مجاز استاندارد ملی بود. در روستای قوپوز میانگین سطح فشار خون سیستولیک (142-132: CI95%، 137) به طور کاملا معنی داری بیشتر از همان مقدار در روستای مایان به عنوان گروه کنترل بود (114-9/99: CI95%، 107). به همین ترتیب متوسط سطح فشار خون دیاستولیک نیز در روستای قوپوز (85-79: CI95%، 82) به طور معنی داری بیشتر از میانگین مربوطه در روستای مایان (75-66: CI95%، 71) بود. وقوع هیپرکراتوزیس در اثر مواجهه طولانی مدت با آرسنیک حدود 34 برابر بیشتر از گروه کنترل می باشد (001/0>P، 34OR=) که این تفاوت در شدت وقوع ضایعه و همین طور محل ایجاد آن نیز از نظر آماری معنی دار بود. به طور مشابهی وقوع پیگمانتاسیون نیز در اثر مواجهه طولانی مدت با آرسنیک به طور معنی داری در گروه مواجهه یافته افزایش یافته بود (007/0>P، 4/2OR=). گسترش های کروموزومی به دست آمده، ناهنجاری شکاف کروماتیدی و قطعه کروموزومی را در گروه مواجهه یافته نشان داد که تفاوت موجود معنی دار بود (05/0>P).
    نتیجه گیری
    وضعیت آب شرب روستای قوپوز از نظر آرسنیک و نیترات و... مغایر با استاندارد ملی بود. مصرف آب آلوده به آرسنیک باعث شده تا افراد دچار ناراحتی های پوستی، فشار خون بالا و برخی اختلالات کروموزومی شوند. لازم است افراد متاثر شده از موضوع تحت درمان قرار گیرند و نظارت مستمر بر تامین آب شرب سالم در روستا به عمل آید.
    کلیدواژگان: آرسنیک، آب شرب، ناهنجاری های کروموزومی، عوارض پوستی، فشار خون، آذربایجان شرقی
  • لادن کوچمشگی، طاهره حسین زاده نیک، محمد جواد خرازی فرد صفحه 29
    مقدمه واهداف
    ناهنجاری های دندانی-صورتی بیماری نیستند اما در مجموع می توانند در کیفیت زندگی فرد تاثیر داشته باشند. این مطالعه به منظور تعیین میزان فراوانی آنومالی های دندانی، فضا یا اکلوژن و در مجموع تعیین نیاز جامعه به درجات مختلف درمان های ارتودنسی انجام شد.
    روش کار
    در این پژوهش مقطعی و توصیفی 600 دانش آموز (286 دختر و 314 پسر) با میانگین سنی 97/11 ساله از مدارس راهنمایی شهرستان کرج در سال تحصیلی 85-84 به طور تصادفی انتخاب شدند و از نظر ناهنجاری های دندانی-صورتی مورد معاینه قرار گرفتند. اطلاعات در خصوص دندان های کشیده شده، شلوغی دندانی (Crowding)، وجود فضا (Spacing)، دیاستم، بیشترین بی نظمی دندان های قدامی فک بالا و پائین، اورجت و اورجت منفی، مقدار باز بودن بین دندان های قدامی بالا و پائین و رابطه قدامی-خلفی مولرها از طریق پرسش نامه جمع آوری شد.
    نتایج
    نود و نه درصد از افراد دندان های قدامی بالا و 3/98 % دندان های قدامی پایین خود را از دست نداده بودند. 2/41% بدون وجود شلوغی بودند، 7/57% بدون وجود فضا بین دندان ها بودند. میانگین وجود دیاستم بین افراد 36/0 میلی متر بود. میانگین بیشترین بی نظمی در دندان های قدامی فک بالا 08/1 میلی متر و در فک پائین 78/0 میلی متر بود. میانگین اورجت 98/1 و میانگین اورجت منفی 03/0 میلی متر بود. میانگین باز بودن بین لبه دندان های بالا و پایین 28/0 میلی متر بود و در 5/58% افراد رابطه مولرها نرمال بود. در مجموع میانگین شاخص زیبایی دندان 12/24 و با کمترین مقدار 13 و بیشترین مقدار 63 بوده است.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج فوق ناهنجاری های دندانی-صورتی در بیش از یک سوم (6/33%) از جمعیت مورد مطالعه نیاز به درجات مختلف درمان های ارتودنسی دارند.
    کلیدواژگان: شلوغی دندانی، وجود فضا، دیاستم، بی نظمی در دندان های قدامی، اورجت، ارتباط قدامی، خلفی دندان های مولر، شاخص زیبایی دندان
  • مهدی خباز خوب، اکبر فتوحی، علی مرادی، کاظم محمد صفحه 35
    مقدمه و اهداف
    امروزه سوء تغذیه به عنوان یکی از عواملی که می تواند بر کیفیت زندگی نقش داشته باشد شناخته شده است. عوارض آن در سنین مختلف متفاوت گزارش شده است. افت تحصیلی و کاهش آستانه ی یادگیری و مورد آزار و اذیت قرار گرفتن دانش آموزان از عوارض لاغری و چاقی می باشد. هدف از انجام مطالعه حاضر تعیین شیوع چاقی و لاغری در دانش آموزان بر اساس نمایه توده بدن و برخی از عوامل مرتبط با آن می باشد.
    روش کار
    در یک مطالعه مقطعی بر روی دانش آموزان شهرستان دزفول، با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای5726 دانش آموز از 39 خوشه جهت مطالعه انتخاب شد. معاینات تن سنجی در شرایط استاندارد و در مدرسه انجام گرفت. وضعیت چاقی و لاغری با استفاده از صدک شاخص توده بدن برای سن و جنس (NCHS) تعیین گردید. صدک بالای 95 و کم تر از 5 به عنوان چاقی و لاغری تعریف گردید.
    نتایج
    طی اجرای این مطالعه 5508 (2/96%) دانش آموز در مطالعه شرکت کردند. شیوع لاغری در دانش آموزان 33% (1716 نفر) با 8/38-3/27: CI95% بود، هم چنین شیوع چاقی در 6/2% (157نفر) دانش آموزان با 4/3-7/1: CI95% مشاهده گردید. تفاوت شیوع چاقی و لاغری در دو جنس از نظر آماری معنی دار نبود (05/0P).
    نتیجه گیری
    مشکل سوء تغذیه در دانش آموزان شهرستان دزفول بیشتر به صورت لاغری می باشد و چاقی و اضافه وزن در دانش آموزان مشکل جدی به حساب نمی آید. نتایج حاکی از وضعیت تغذیه ای ضعیف و فقیر در دانش آموزان می باشد. گروه های در معرض خطر برای ارائه برنامه های مداخله ای توسط وزارت آموزش و پرورش و وزرات بهداشت و سایر نهادهای مؤثر مشخص شده است.
    کلیدواژگان: شاخص توده ی بدن، چاقی، لاغری، دانش آموزان، دزفول
  • مهدی خباز خوب، اکبر فتوحی، محمدرضا مجدی، علی مرادی، علی جواهر فروش زاده، بیژن رضوان، زهرا حائری کرمانی، حشمت قدسی صفحه 45
    مقدمه و اهداف
    تغذیه انحصاری با شیر مادر بهترین تغذیه برای کودک می باشد که تامین کننده نیازهای جسمی فیزیولوژیکی و روحی او تا 6 ماهگی است و بروز برخی عفونت ها با تغذیه با شیر مادر کاهش می یابد. گزارش حاضر با هدف تعیین شیوع تغذیه انحصاری با شیر مادر تا 6 ماهگی و برخی عوامل مؤثر بر آن در کودکان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر مشهد ارائه می شود.
    روش کار
    طی یک مطالعه مقطعی مبتنی بر جمعیت به وسیله نمونه گیری طبقه ای خوشه ایتعداد 1450 طفل 12-7 ماه از 30 خوشه انتخاب شد. اطلاعات به وسیله پرسش نامه و مصاحبه با مادر جمع آوری گردید. تغذیه انحصاری با شیر مادر به صورت تغذیه با شیر تا پایان 6 ماهگی بدون مصرف هیچ گونه مواد غذایی بدون در نظر گرفتن قطره و شربت (ویتامین، مکمل ها و داروها) تعریف شد.
    نتایج
    میزان پاسخ مادران به شرکت در مطالعه 4/87% بود. 2/51% پسر و 8/48% (618 نفر) دختر بودند. شیوع تغذیه انحصاری با شیر مادر تا 6 ماهگی 4/56% با (7/49- 2/63: CI95%) بود. این مقدار در پسران 2/57% با (9/49-4/64: CI95%) و دختران 7/55% (6/62-7/48:CI95%) بود. 7/91% (7/94-7/88: CI95%) اطفال مورد بررسی بلافاصله پس از زایمان تغذیه با شیر مادر شده اند. سن مادر، آگاهی مادر از کافی بودن شیر و توصیه اطرافبان به مصرف شیر خشک فاکتورهایی بودند که در مدل رگرسیون لجستیگ چندگانه رابطه معنی داری با تغذیه با شیر مادرتا 6 ماهگی داشتند.
    نتیجه گیری
    حدود 43% از کودکان تا 6 ماهگی جایگزینی مثل غذای خانواده یا شیر خشک برای شیر مادر دارند. با توجه به اهمیت تاثیر مصرف شیر مادر ارائه برنامه های آموزشی از طرف وزرات بهداشت و بالا بردن آگاهی مادران نسبت به شیردهی می تواند از اولویت های بهداشتی در سلامت کودکان باشد.
    کلیدواژگان: تغذیه انحصاری با شیر مادر، مطالعه مقطعی، مشهد
  • زهرا پورانصاری، زهرا شیخ، بابک عشرتی، پرویز کمالی صفحه 55
    مقدمه و اهداف
    نقش مردان در تنظیم خانواده به خصوص در کشورهای درحال توسعه از اهیمت به سزایی برخوردار است. هدف این مطالعه تعیین میزان شیوع روش های پیشگیری از حاملگی در زنان همسردار (49-10) ساله و چگونگی مشارکت همسران آن ها در سال 1384-1383 در ایرانشهر است.
    روش کار
    مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی است که در آن با استفاده از یک پرسش نامه و نمونه گیری تصادفی از زنان همسردار شهرستان ایرانشهر اقدام به اندازه گیری میزان مشارکت مردان در استفاده و انتخاب وسایل پیشگیری از بارداری گردید. داده ها با استفاده از اندازه گیری شاخص های پراکندگی و مرکزی و حدود اطمینان 95% آن ها توسط نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
    نتایج
    تعداد 700 زن ازدواج کرده در گروه سنی 49-10 ساله که 400 نمونه آن از روستا و 300 نمونه از شهر انتخاب گردید که در عمل 696 نفر از آن ها در مطالعه ما شرکت کردند. 5/65% از زنان تحت بررسی یکی از روش های پیشگیری را به کار می برده اند. درصد حاملگی های ناخواسته در این بررسی 16% بوده است. میانگین دفعات حاملگی 7 بار و میانه تعداد حاملگی 5/4 بار بوده است. 2/63% از زنان شرکت کننده در مطالعه ابراز داشته اند که همسر آن ها در زمینه پیشگیری از حاملگی با آن ها همکاری دارد.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان می دهد حمایت شوهران در استفاده از روش پیشگیری از بارداری با استفاده آن رابطه آماریمعنی دار دارد. با توجه به داده های مطالعه به نظر می رسد آموزش مردان در بالا بردن پوشش تنظیم خانواده نقش مؤثری دارد.
    کلیدواژگان: روش های پیشگیری از حاملگی، ایرانشهر، همکاری مردان
  • آزاده صفایی، بهرام ضیغمی، سید حمیدرضا طباطبایی، بیژن مقیمی دهکردی صفحه 61
    مقدمه و اهداف
    در حال حاضر بررسی کیفیت زندگی (Quality of Life) به عنوان یک موضوع مهم در مطالعات بیماری های مزمن، به خصوص سرطان، مطرح می باشد. سرطان در تمام موارد بر کیفیت زندگی بیماران به درجات مختلف تاثیر می گذارد و در حال حاضر ابتلا به سرطان ها یکی از مسائل مهم در ایران و تمام دنیا می باشند. در این بین سرطان پستان یکی از شایع ترین سرطان ها در زنان می باشد. میزان بقای مبتلایان به سرطان پستان طولانی بوده و در نتیجه مدت زمان بیشتری با سرطان و عوارض و پیامدهای آن دست به گریبان هستند. از این رو انجام اقداماتی در جهت شناسایی عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی این مبتلایان ضروری به نظر می رسد.
    روش کار
    مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی-تحلیلی بوده که به منظور بررسی عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی مبتلایان به سرطان پستان بر روی 119 بیمار مبتلا، در بخش شیمی درمانی بیمارستان نمازی شیراز انجام شده است. جمع آوری اطلاعات مربوط به کیفیت زندگی با استفاده از دو پرسش نامه QLQ-C30 و QLQ-BR23 در طی دوماه، از ابتدای دی ماه 1384 تا پایان بهمن ماه 1384 انجام شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش های تک متغیره ناپارامتریک و روش رگرسیون خطی چند متغیره صورت پذیرفت.
    نتایج
    میانگین نمره کلی کیفیت زندگی در افراد تحت مطالعه 92/64 با انحراف معیار 28/24 تعیین شد. وضعیت شغلی، طول دوره بیماری، درجه تمایز یافتگی تومور، عملکرد جسمانی، احساسی، شناختی و هم چنین علائم بیماری نظیر خستگی، تهوع و استفراغ، درد، تنگی نفس، کاهش خواب، یبوست و مشکلات اقتصادی از جمله متغیرهایی بودند که در تحلیل تک متغیره ارتباط معنی داری با کیفیت زندگی نشان دادند (05/0P<). این در حالی است که با استفاده از تحلیل چند متغیره تنها ارتباطی معنی دار میان درجه تمایز یافتگی تومور، وضعیت شغلی، وضعیت یائسگی، تنگی نفس و مشکلات اقتصادی با کیفیت کلی زندگی مشاهده گردید (05/0P<).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج حاصله به نظر می رسد انجام حمایت های اقتصادی از سوی دولت و انجام اقداماتی در جهت تشخیص بیماری در مراحل اولیه، در ارتقاء کیفیت زندگی این بیماران مؤثر خواهد بود.
    کلیدواژگان: کیفیت زندگی، سرطان پستان، پرسشنامه QLQ، C30
  • کتایون رازجویان، رزیتا داوری آشتیانی، پروین یاوری صفحه 67
    مقدمه و اهداف
    اختلال بیش فعالی کم توجهی یکی از شایع ترین اختلالات روانپرشکی در کودکان می باشد که هم در کوتاه مدت و هم در دراز مدت عوارض نامطلوبی برای کودک، خانواده و جامعه به همراه دارد، در نتیجه پیدا کردن راهکارهایی جهت تشخیص صحیح و به موقع آن فواید بسیاری خواهد داشت. به این منظور در این تحقیق به بررسی میانگین نمرات علائم نرم نشانگان عصبی، به عنوان ابزاری جهت تشخیص صحیح تر و سریع تردر کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی کم توجهی، و مقایسه آن با کودکان فاقد این اختلال پرداخته ایم.
    روش کار
    بیست و پنج کودک بیش فعال کم توجه 12-7 ساله تحت بررسی با پرسش نامه بیش فعالی کم توجهی DSM-VI، آزمون کانرز والدین و تست 28 موضوعی NES (جهت بررسی علائم عصبی نرم) قرار گرفتند. سپس نتایج آن ها با 25 کودک فاقد اختلال مقایسه شد.
    نتایج
    نمره کلی در آزمون NES در گروه مورد 14/4±4/11 و در گروه کنترل 79/2± 6/5 بود که این اختلاف با 0001/0P< کاملا معنی دار بود. گروه مورد خصوصا در رفلکس گلابلار، حرکات آلترناتیو سریع و جداسازی راست-چپ نمرات بالاتری نسبت به گروه کنترل داشتند.
    نتیجه گیری
    با توجه به تفاوت معنی دار علائم نرم نشانگان عصبی در کودکان بیش فعال کم توجه، احتمالا می توان از این علائم برای تشخیص زودتر اختلال و برداشتن قدم های سریع تر جهت پیشگیری و درمان آن استفاده کرد.
    کلیدواژگان: اختلال بیش فعالی کم توجهی، نرم نشانگان عصبی
|
  • Chaman R., Yunesian M., Golestan B., Holakouie Naieni K. Page 1
    Background And Objectives

    A pregnancy can be considered high-risk if there are conditions that put the mother or the baby at higher-than-average risk of morbidity or mortality. Neonatal mortality rate is one of the most important indices of children's health status. The present study was conducted to evaluate the effects of high-risk states on neonatal mortality.

    Methods

    We performed a nested case-control study in the rural areas of Kohgiluyeh and Boyerahmad province. Within the study cohort, 97 cases and 97 controls were selected by a risk-set sampling method. Data were analyzed with univariate and multivariate conditional logistic regression models.

    Results

    Neonatal mortality was shown to increase significantly in high-risk pregnancies. There were no substantial differences between crude odds ratios and those adjusted for the presence of other risk factors (crude odds ratio decreased from 5.5 to an adjusted figure of 3.25 for pregnancies with one risk factor and from 5.21 to adjusted level of 4.80 for pregnancies with more than one risk factor).

    Conclusions

    High-risk pregnancies need great attention in family health and prenatal care programs, especially in remote rural areas. Within our rural health network there are potential cohorts for use in nested case-control studies, especially in the evaluation of neonatal mortality risk factors.

  • Basseri Hr, Holakouie Naieni K., Raeisi A., Shahandeh Kh, Akbarzadeh K. Ranjbar M., Parvin A. Page 7
    Background and Objectives
    The aim of present study is to compare Afghan refugees and Iranian residents in terms of their knowledge, attitude and practice concerning malaria transmission and protection in an endemic area in Southeast Iran.
    Methods
    This cross sectional study was conducted over a period of 10 months (2004-2005) and involved a total of 775 people, including Iranian and Afghan subjects. The age range of participants was 15 to 55 years. Data collection was done through a structured questionnaire consisting of open and close questions and comprising several, namely personal characteristics details, history of malaria infection and treatments, type of residence, mobility, self protection, facilities, and access to health services.
    Results
    Both Iranians and Afghans were familiar with the three typical symptoms of the disease (fever, chills and muscle aches): 67.1% of Iranians and 78% of Afghans were able to name least one of the three typical symptoms. In both groups the majority of subjects were aware that malaria transmission occurs through mosquito bite but there was a significant difference regarding knowledge of malaria transmission (χ2 =142.2, P<0.001). Chi-square test for goodness of fit showed that the distribution of symptom indicators is significantly different between the two groups. For Iranians, the most important source of information about malaria was the health facilities (44.5% of the total) while most Afghans (65.3%) had obtained the information through friends and relatives. In both groups, the mass media had acted as the source of information in only 3.4%. Altogether, 24% of the participants reported the use of mosquito bed nets; almost 90% of Afghans and 62% of Iranians said that they did not used bed nets at all. However, the number of Iranians who used bed nets was four times greater than the Afghans who did so.
    Conclusions
    Although the majority of subjects were familiar with malaria transmission and protection methods, they largely neglected safety precautions. Moreover, it seems that the high prevalence of malaria among Afghans is due to their life style rather than cross-border travel. The study also revealed that Afghan people have poor communication with the local health facilities, a point that must receive special attention in future malaria control programs.
  • Salek S., Masjedi Mr, Salek S., Emami H. Page 15
    Background and Objectives
    Over the last few years, the province of Golestan has ranked second among all Iranian provinces in terms of TB prevalence after Sistan and Balochestan. The present study was done with the aim of evaluating the incidence of TB among different ethnic groups residing in Golestan.
    Methods
    In a descriptive study, all TB patients including sputum smear-positive and negative, extra-pulmonary, and milliary cases were evaluated from 1999 to 2003. The incidence of all types of TB was compared among different ethnicities in the province.
    Results
    Forty-seven percent of the 2773 cases registered for Golestan Province in the Communicable Disease Control Center from1999 to 2003 were male. As regards the type of disease, 62.7% of the cases were sputum smear-positive, 16.4% were smear-negative, 20.7% had extra-pulmonary disease, and 0.1% were milliary TB cases. The incidence rate of all types of TB was 36 per 100000 population and the rate did not show any significant changes over the study period. As for the ethnic distribution of the cases, more than 50% of all TB cases were observed among Sistanis and Baluches, who together account for only 20% of all Golestan residents. The incidence in Sistanis was ten times that in Turks and Kurds, six times that in Persians, 4 times the rate in Torkamans, and 2.5 times that in Afghans living in the same region.
    Conclusions
    The incidence rate of tuberculosis was significantly different among various ethnicities of Golestan province, being highest in Sistanis.
  • Hosseinpour Feizi Ma, Mosaferi M., Dastgiri S., Zolali Sh, Pouladi N., Azarfam P. Page 21
    Background and Objectives
    Arsenicosis is a serious environmental disease caused by chronic exposure to arsenic- usually from drinking water. Signs and symptoms of chronic arsenic poisoning include hyperkeratosis, hyper- or hypopigmentation, and ulcers. Also, the incidence of cancer is increased in the exposed population. There is some evidence of high arsenic levels in drinking water in the village of Ghopuz, located in Hashtrud District, East Azerbaijan province. We evaluated the genetic and health effects of chronic arsenic exposure in the residents of Ghopuz.
    Methods
    In this cross-sectional study we determined the prevalence of hyperkeratosis, hyperpigmentation and hypertension in Ghopuz village. The study involved 101 individuals in Ghopuz and 107 in the adjacent village of Mayan, who were all visited by a trained physician. A total of 46 blood samples were collected for kariotyping. The level of heavy metals in water was determined by the Inductively Coupled Plasma (ICP) method.
    Results
    We detected high arsenic levels in the drinking water at Ghopuz (mean concentration in water = 1.03 mg/L). There were chromosomal defects in the exposed group. Mean systolic blood pressure at Ghopuz (137mmHg, 95% CI: 132-142) was significantly higher than in Mayan (107, 95% CI: 99.9-114). Also, mean diastolic blood pressure at Ghopuz (82, 95% CI: 79-85) was significantly higher than in Mayan (71, 95% CI: 66-75). Hyperkeratosis was 34 times more frequent in the exposed population (OR = 34, P< 0.001). Also, hyperpigmentation was significantly more frequent in the exposed population (OR = 2.4, P < 0.007).
    Conclusions
    Water arsenic and nitrate levels at Ghopuz were higher than the maximum permissible levels. The prevalence of skin lesions and hypertension is increased at Ghopuz village due to arsenic exposure. There is also some evidence of chromosomal defects in the exposed group. Affected people need appropriate medical care, and safe drinking water should be provided to reduce arsenic exposure.
  • Koochmeshgi L., Hosseinzadeh Nik T., Kharazi Fard Mj Page 29
    Background and Objectives
    Malocclusion is not a disease but rather a set of dental deviations, which in some cases can influence quality of life. The aim of this study was to assess the frequency of various dento–facial anomalies.
    Methods
    In this cross-sectional study in 2006 we assessed a sample of 600 randomly selected schoolchildren, with a mean age of 11.97 years, who were attending secondary school in various districts of Karaj. We used questionnaires to obtain information on extracted teeth, crowding, spacing, diastem, the severest disorders in anteriors (maxilla and mandible), overjet, negative overjet, open space between two jaws and antero-posterior molar relationship.
    Results
    Ninety-nine percent of children had no extracted teeth in maxillary anteriors, while 98.3% had no extracted teeth in mandibular anteriors. In 41.2% of the subjects there was no crowding, and 57.7% of the sample had no spacing. The mean diastem was 0.36 mm and the mean of the most severe disorders in anteriors was 1.08 mm in the maxilla and 0.78 mm in the mandible. Mean overjet was 1.98 mm, mean negative overjet 0.03 mm, and mean open space between two jaws was 0.28 mm. In 58.5% of the subjects the antero–posterior molar relationship was normal. The DIA ranged form 13 to 63, with a mean of 24.12.
    Conclusions
    This study indicates that over than one-third of the population needs different degrees of orthodontic treatment.
  • Khabazkhoob M., Fotouhi A., Moradi A., Mohammad K. Page 35
    Background and Objectives
    Malnutrition is widely regarded as one of the factors affecting quality of life. The adverse effects of malnutrition have been documented in various age groups. School problems, learning difficulties, humiliation and teasing from peers are some of the most common complications of obesity and excessive thinness. The goal of this study was to determine the BMI and some of the factors affecting it in the students of Dezfool.
    Methods
    In a cross-sectional study and using random cluster sampling, 5726 students from 39 clusters were selected and anthropometric measurements were performed in the schools and under standard conditions. Cases of obesity and thinness were identified using BMI percentiles for age and sex (NCHS). A Body Mass Index above the 95th and below the 5th percentile was defined as obesity and thinness respectively.
    Results
    This study involved the participation of 5508 students (96.2%). The prevalence of thinness was 33% (1716) with a 95% confidence interval of 27.3%-38.8%. The prevalence of obesity was 2.6% (157) with a 95% confidence interval of 1.7%-3.4%. There was no significant difference between the prevalence of obesity or thinness between the two sexes (P>0.05). The prevalence of obesity and thinness significantly increased and decreased respectively with aging (P<0.05).
    Conclusions
    Malnutrition among the students in Dezfool predominantly takes the form of thinness, while obesity is not a serious problem in this population; overall, these findings indicate poor nutritional status. High-risk groups have been identified and they must become the target of interventions by the Health and Education Ministries.
  • Khabazkhoob M., Fotouhi A., Majdi Mr, Moradi A., Javaherforoshzadeh A., Haeri Kermani Z., Ghodsi H. Page 45
    Background and Objectives
    Exclusive breast-feeding during the first 6 months of life is the best type of nutrition for the infants in terms of fulfilling their its physical and emotional needs. The incidence of many kinds of infection decreases with breast-feeding. The aim of this study was to determine the prevalence of exclusive breast-feeding infants aged less than 6 months in Mashhad and to look at some factors that affect breastfeeding.
    Methods
    This population-based survey used a stratified cluster sampling method to draw 30 clusters containing a total of 1450 infants aged 7-12 months. Data collection was performed using both questionnaires and interviews with mothers. Exclusive breast-feeding was defined as nursing through the first 6 months of life without any other food intake except drugs and vitamin supplements.
    Results
    The study achieved a response rate of 87.4% in mothers; 51.2% of the infants were male and the remaining 48.8% (618) were female. The overall prevalence of exclusive breast-feeding during the first 6 months was 56.4% with (95% CI: 49.7%-63.2%). The figure was 57.2% (95% CI: 49.9%-64.4%) for boys and 55.7% (95% CI: 48.7%-62.6%) for girls. In this survey, 91.7% of the infants (95% CI: 88.7%–94.7%) had received breast-feeding immediately after birth. In multiple logistic regression analysis, the mother's age, her awareness of the adequacy of her milk, and advice from others to use formulas were the factors that had a significant relationship with breast-feeding in the first 6 months.
    Conclusions
    Almost 43% of infants had received alternative nutrition such as family food or formula. Considering the important effect of breast-feeding, provision of educational programs by the Health Ministry to raise the mother's awareness of breast feeding can be a priority in children's health.
  • Pouransary Z., Sheikh Z., Eshrati B., Kamali P. Page 55
    Background and Objectives
    Men (husbands) play a very important role in family planning programs, especially in developing countries. The objective of this study was to determine the prevalence of different methods of contraception in women of reproductive age in Iranshahr in 2004-2005 and the extent of their husband's participation in family planning.
    Methods
    This was a cross-sectional study focused on women who were married but not pregnant at the time of the research. We used multi-stage cluster sampling and a pre-tested questionnaire to record the method of contraception and to see if the husband was actually participating in family planning. We used the SPSS (13th version) software to calculated measures of location and dispersion.
    Results
    The total sample of 700 married women in the (10-49y) age group included 400 subjects in rural areas and 300 in cities. Of these, 696 agreed to take part in the research. Overall, 65.5% of these women were using at least one form of contraception; the remaining 34.5% did not use any contraceptive methods. The percentage of unwanted pregnancies was estimated at 16%. The mean number of pregnancies was 7, with a median of 4.5. Sixty-three percent of the subjects reported good cooperation by their husbands. Logistic regression analysis showed that the probability of using contraception was significantly related to the husband's cooperation.
    Conclusions
    Our results underline the importance of men's support and cooperation in the success of family planning efforts.
  • Safaee A., Zeighami B., Tabatabaee Hr, Moghimi Dehkordi B Page 61
    Background and Objectives
    Today, the quality of life study has an important role in health care especially in chronic diseases, in clinical judgment and in medical resources supplying. Malignancies have a clinical and health importance in the world and Iran. Breast cancer has first order among women’s malignancies. Now, survival rate for this cancer is long. However Breast cancer has several complications that affected patient’s life. It is necessary that we studying the quality of life and related factors among this patients.
    Methods
    We conducted a cross-sectional study on 119 breast cancer patients that admitted and treated in chemotherapy ward of Namazi hospital in Shiraz.We used QLQ-C30 & QLQ-BR23 to assessment quality of life in these patients. We used univariate nonparametric tests and multiple linear regression model to identify associations between dependent variables and the quality of life and it’s different scales.All calculation performed by using SPSS.V.13.
    Results
    Mean age of patients was 48.27±11.42 with quality of life total score 64.92±24.28. Univariate analysis showed that occupation,duration of disease,grade of tumor,physical,emotional and cognitive functioning, also, symptoms such as fatigue,pain, nausea and vomiting, insomnia, constipation and financial difficulties, perspective were associated to quality of life. (P< 0.05). But in multivariate analysis, only occupation, menopause status, dyspnea, grade of tumor and financial difficulties perspective were related to quality of life (p<0.05).
    Conclusions
    With this finding, It is recommended that financial supports, also early detection are necessary for improvement of quality of life in these patients
  • Razjoyan K., Davari Ashtiani R., Yavari P. Page 67
    Methods
    We evaluated 25 children with Attention Deficit- Hyperactivity Disorder in the age group of 7-12 years (mean age: 10.16 ± 1.5y) using the DSM-VI Attention Deficit – Hyperactivity Disorder Questionnaire, Conner’s Parents’ Rating Scale, and the 28-item NES Questionnaire. There was no significant age difference between cases and controls. The mean total NES score was 11.4±4.14 in cases and 5.6± 2.79 in controls (P< 0.0001). Compared to the control group, the cases had significantly more problems with the glabellar reflex, rapid alternative movements and right-left discrimination.
    Results
    Soft Neurological signs are observed with greater frequency among children with ADHD compared to normal subjects and the difference is more significant in certain domains such as rapid alternative movements, right- left confusion, and glabellar reflex.
    Conclusions
    Considering the relatively high frequency of soft neurological signs in children with Attention deficit- Hyperactivity Disorder, earlier diagnosis and treatment of the disease might be possible through careful neurological examination.