فهرست مطالب

حکمت و فلسفه - سال چهارم شماره 1 (پیاپی 13، بهار 1387)

فصلنامه حکمت و فلسفه
سال چهارم شماره 1 (پیاپی 13، بهار 1387)

  • 148 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1388/06/05
  • تعداد عناوین: 8
|
  • علی اکبر احمدی افرمجانی صفحه 7
    موضوع محوری مقاله حاضر دلالت شناسی قضایای موجهه (به ویژه قضایای ضروریه و دائمه) است. در این باب ابتدا شرح مختصری از قضایای موجهه، بنا بر متون منطق سنتی، عرضه می شود و سپس ضمن توضیح تحلیل زمانی آنها، نقد چنین تفسیری در دستور کار قرار می گیرد. اما این نوشته صرفا نگاهی سلبی ندارد و در آن تلاش شده است تا سخن قدما درباب دلالت شناسی قضایای موجهه بازخوانی و بازشناسی شود.
    کلیدواژگان: منطق موجهات، قضایای ضروریه و دائمه، دلالت شناسی، تفسیر زمانی
  • سیدمحمدعلی حجتی، مرتضی مزگی نژاد صفحه 29
    الگوسازی از ذهن و ارائه مدلی که قابلیت های پیچیده ذهن را داشته باشد یکی از افق های توانمندی بشر است. اگرچه عمده تلاش ها در این زمینه بیش تر از نیم قرن سابقه ندارد و با دستاوردهای مسحورکننده خود یکی از پدیده های شگفتی ساز شده است، اما هر چه این رویا رنگ واقعیت بیش تری به خود می گیرد مشکلات بزرگ تری را بر سر راه نظریه پردازان هوش مصنوعی قرار می دهد. دو مسئله عمده ای که در این زمینه در مقاله حاضر بررسی خواهد شد عبارت اند از: الف - آیا سیستم های هوشمند قادر خواهند بود هر مسئله ای را حل کنند؟؛ ب _ آیا می توان رابطه ای میان این مسئله و تصمیم ناپذیری منطق محمولات مرتبه اول برقرار کرد؟؛ که هریک از آنها در درون خود شامل مسائل جزئی تری هستند که به طورخلاصه عبارت اند از: 1 – چه سیستمی را می توان سیستم هوشمند نامید؟؛ و 2 – نحوه حل مسئله در سیستم هوشمند به چه صورتی است؟؛ و 3 – چه سسیستمی را تصمیم پذیر گویند؟
    فرضیه های مطرح شده در این مقاله نیز بدین قرارند:الف – سیستم های هوشمند از رویه ای الگوریتمی تبعیت می کنند. اگر بتوان مسئله ای یافت که الگوریتم پذیر نباشد، می توان نتیجه گرفت آن مسئله برای سیستم هوشمند حل ناپذیر است. ب - حل مسائل در هر سیستم هوشمندی متاثر از منطق حاکم بر آن است؛ بنابراین، عدم حل برخی از مسائل توسط سیستم منعکس کننده ناتوانی منطق (محمولات) در ارائه الگوریتمی متناهی برای برخی از فرمول هاست تا مشخص کند آیا آن فرمول ها معتبرند یا خیر.
    کلیدواژگان: سیستم های هوشمند، مسئله توقف، ماشین تورینگ، تصمیم ناپذیری، منطق محمولات تبیین
  • فرزین بانکی صفحه 51
    یکی از مهم ترین کارهایی که در هر ترجمه ای انجام می شود، معادل یابی درست است. اهمیت این کار بدین سبب است که پیوند مفهوم تازه را با فرهنگ بومی امکان پذیر می کند. برای انتخاب درست توجه به چند نکته اهمیت دارد. به ویژه اینکه در معادل یابی نباید ارتباط واژه تخصصی و طیف معنایی آن در زبان روزمره را نادیده گرفت. این مقاله برای معادل یابی و مراحل کار، با انتخاب معادلی برای واژه آلمانی Dasein و کاربرد آن در اندیشه هیدگر، در عمل روشی را ارائه می دهد.
    کلیدواژگان: ترجمه، فلسفه اگزیستانس، Dasein، هیدگر، یاسپرس، روزگار، واژه شناسی، معادل یابی
  • حسین شیخ رضایی صفحه 65
    در این مقاله ابتدا مفهوم تحقق چندگانه توضیح و نشان داده می شود که چگونه این مفهوم از نظر برخی اندیشمندان تقلیل پذیری علوم خاصی را مسدود می کند. سپس یکی از رویکردهای اخیر به این مفهوم، یعنی رویکرد علی، شرح داده می شود؛ و در ادامه استدلال خواهد شد که پذیرش رویکرد علی می تواند استدلال تقلیل ناپذیری را با پرسش هایی مواجه سازد. در بخش پایانی مقاله نیز به این نکته پرداخته می شود که حتی اگر تحقق چندگانه را به عنوان مهم ترین چالش برای تقلیل پذیری بپذیریم، با این حال، هنوز هم می توانیم با توسل به رویکرد علی از انگاره وحدت علم دفاع کنیم.
    کلیدواژگان: تحقق چندگانه، تقلیل میان، نظریه ای، رویکرد علی به ویژگی ها، وحدت علم
  • علیرضا محمدی بارچانی صفحه 79
    از نظر ارسطو اجزای کیفی تراژدی شامل میتوس (پیرنگ)، سیرت، گفتار (بیان)، اندیشه، منظر نمایش و آواز است. او سه جزء میتوس هر تراژدی را دگرگونی (peripeteia)، بازشناخت (Angenorsis)و واقعه دردانگیز/ فاجعه (catastrophe) برمی شمارد که سبب هلاک یا رنج قهرمان تراژدی می شود. ارسطو در نگرش منتقدانه خود به تراژدی در پی یافتن شاخصه های فلسفی آن است. مطالعه تراژدی های یونان بوستان به ما نشان خواهد داد «امر تراژیک»، «حس تراژیک زندگی» یا «عنصر تراژیک» حاکم بر جهان تراژدی، قهرمانان تراژیک را در سیطره خود قرار داده است. در این راستا با ارائه نظرات میشل ویینی، کلیفورد لیچ، ماکس شلر، جفری برتون، آرتور شوپنهاور، گئورگ لوکاچ، لوسین گلدمن، والتر کاوفمن، هاینتس کیندرمن، و ورنر یگر درصدد تبیین امر تراژیک به عنوان مهم ترین شاخصه فلسفی تراژدی برخواهیم آمد و آنگاه با توجه به نظرات جورج اشتاینر، گیلبرت موری، ورنر یگر، جرالد الس، و کلیفورد لیچ وجوه تراژیک در تراژدی های آیسخولوس را نشان خواهیم داد و درخواهیم یافت امر تراژیک به عنوان هسته و جوهره اصلی تراژدی از سوی آیسخولوس راهی است برای رسیدن قهرمان تراژیک به شناخت تراژیک؛ یعنی «رنج بردن برای آموختن». و با «تحلیل فلسفی امر تراژیک» نشان خواهیم داد که تراژدی نویسان به تراژدی به عنوان فرمی نمایشی در زمینه ای دراماتیک می نگریسته اند، یعنی زمینه ای که ارکسترا (صحنه نمایش) را همچون جهان تلقی می کند؛ جهان نمایش. همچنین تلاش خواهیم کرد تا آشکار سازیم تراژدی نویس، افزون بر جنبه دراماتیک، از منظر فلسفی هم به تراژدی نگریسته است و «امر تراژیک» در نگرش فلسفی، به محدودیت، فرجام ناگوار، زجر و رنج قهرمان تراژیک و دستیابی اش به فقدان و شناختی رنج آور معنا می شود؛ لذا دو انگاره تراژیک بودن جزئی جهان و تراژیک بودن کل جهان را در پایان بررسی و تحلیل خواهیم کرد.
    کلیدواژگان: تراژدی، امر تراژیک، شناخت تراژیک، ارسطو، آیسخولوس
  • سید مرتضی حسینی صفحه 105
    در نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی، موجود زنده در انجام هر فعلی غایتی را دنبال می کند. این غایت که صرفا نوعی اعتبار است، مطابقی جز در ظرف وهم ندارد. از نظر ایشان امور عدمی نیز اغلب نوعی اعتبارند، لذا هیچ نحوه وجود خارجی ندارند. تنها جایی که می توان کم ترین شباهتی را در باب این نظریه میان علامه و شلایر ماخر دید، نتایج نظریه ایشان در بحث تفسیر متن مقدس است. شلایرماخر را پدر هرمنوتیک دانسته اند. او بر اساس راست کیشی نوین اشارات متافیزیکی کتاب مقدس را نه تمثیل که حتی استعاره دانسته است و اشارات متافیزیکی کتاب مقدس، برای مثال مسئله شر، را عدمی می داند.
    استعاری دانستن امور عدمی نزد شلایرماخر با آنچه علامه اعتباری می خواند چندان قابل مقایسه نیست، هرچند تفاوت های ژرفی بین این دو نظریه قابل بیان است که در بخش پایانی به آن خواهیم پرداخت.
    کلیدواژگان: ادراکات اعتباری، اعتباریات، عدم، عدمی، خیر و شر، راست کیشی نوین
  • طاهره حاج ابراهیمی صفحه 123
    ظهور و آفرینش عالم از نظر فیلون و ابن عربی حاصل تحقق اراده خداوند یکتاست. هر دو متفکر که از سویی به ذات آفرینشگر متعال معتقدند و از سویی دیگر از نیای فکری مشترک، یعنی افلاطون و افلاطون گرایی تاثیر پذیرفته اند، می کوشند تا چگونگی آفرینش عالم کثیر توسط خداوند واحد متعال و منزه را تبیین کنند. از نظر ایشان فرایند خلقت مراتب و مراحلی دارد، و برای توضیح این موضوع، هر دو متفکر با نگرش ها و اصطلاح های خاص خود به آن پرداخته اند. این نوشتار در پی آن است تا نشان دهد چگونه این دو اندیشمند تاثیرگذار بر تاریخ تفکر بشری در تبیین خلقت عالم از چشم انداز های مشترکی برخوردارند.
    کلیدواژگان: فیلون، ابن عربی، آفرینش، لوگوس، مثل، حقیقت محمدیه، اعیان ثابته
  • خلاصه های انگلیسی مقالات
    صفحه 139