فهرست مطالب

علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز - سال بیست و هفتم شماره 1 (پیاپی 54، بهار 1387)

مجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز
سال بیست و هفتم شماره 1 (پیاپی 54، بهار 1387)

  • ویژه نامه جمعیت و توسعه
  • تاریخ انتشار: 1387/03/20
  • تعداد عناوین: 10
|
  • دکترحبیب احمدی، دکترمحمدتقی ایمان صفحات 1-10
    این پژوهش با تمرکز نظری بر پدیده تعهد سازمانی (به عنوان یکی از اساسی ترین شاخص های ارزیابی فرهنگ سازمان)، به ارزیابی آن در محدوده ی سازمانی گمرگات فارس می پردازد. تعهد سازمانی به عنوان خصیصه ای سازمانی موجب تعلق سازمان کارکنان نسبت به اهداف سازمان می گردد. در این حالت بیگانگی سازمانی رو به کاستی می گراید و درمقابل، کارایی و اثربخشی سازمانی، ازطریق فعالیت بخش کارکنان افرایش می یابد.
    این پژوهش، به عنوان تحقیق همبستگی یا همخوانی، سعی در ارزیابی روابط بین تعهد سازمانی با متغیرهای رضایتمندی (به طورمثال، رضایت ازمدیریت، عدالت سازمانی شغلی و...) و متغیرهای اجتماعی - اقتصادی (درآمد، سن وسابقه خدمت) دارد. اگرچه هرکدام از این روابط، درقالب فرضیه های تحقیق و با استفاده از تحلیل آماری مناسب ارائه شده است، ولی در نهایت درمدل تحلیل مسیر، براساس مدل مفهومی تحقیق ارزیابی گردیده اند. یافته های تحقیق، حکایت از رابطه مثبت ومعنادار تمامی سطوح رضایت با تعهد سازمانی و رابطه منفی بین بیگانگی سازمانی وتعهد سازمانی دارند. آنچه که دریافته های تحلیل مسیرقابل تعمق، است ضعف توانمندی مدیریت سازمانی، در جلب تعهد سازمانی درگمرکات فارس می باشد. این متغیر، به عنوان متغیر حد واسط بین بسترسازمانی و فرهنگ سازمانی، چنان چه مورد توجه دقیق وعالمانه مدیریت های کلان درنظام اجتماعی قرارنگیرد، باعث دگرگونی سازمانی، در دست یابی به اهداف نظام اجتماعی در ایران می گردد.
    کلیدواژگان: 1، تعهد سازمانی 2، رضایتمندی سازمانی 3، بیگانگی سازمانی
  • محمد تقی ایمان، مینا صفا صفحات 11-37
    هدف این پژوهش، کشف سیستم معانی ذهنی کارکنان ادارات دولتی درباره ی علل عدم پویایی سازمان های اداری، به عنوان هدایتگر کنش های اجتماعی آنان درسازمان هاست. شناسایی زمینه های فرهنگی خاصی که در ایران سازمان ها با آن روبرو هستند، و باز تولید، آن به کنش های سازمانی می انجامدکه، نیازمند به کارگیری رویکرد نظری و روش شناسی خاصی است که این واقعیت را قبول داشته باشد. پژوهش حاضر، با تکیه بر رویکرد تفسیری و پدیدار شناسانه و با استفاده از روش تحقیق کیفی ازجمله، (تئوری بنیادی) انجام شده است. در این پژوهش، داده ها با استفاده از "مصاحبه عمیق" جمع آوری شده و پس از استخراج از ضبط صوت وانتقال آن بر روی کاغذ، با روش "کدگذاری باز" و "کدگذاری محوری" و بر اساس محورهای موجود در چهارچوب مفهومی و پرسش های تحقیق، کدگذاری شده و در نهایت با استفاده از منطق روش شناسی کیفی و از طریق شیوه تحلیل نمونه آرمانی، به تحلیل داده ها پرداختیم. جامعه مورد نظر، کارکنان اداره های دولتی شیراز (1380)، می باشند که در این تحقیق، با تعداد 70 نفر از آنان مصاحبه به عمل آمده است.
    نتایج این پژوهش نشان می دهد که، مهم ترین ویژگی بوروکراسی در ایران، شخصی شدن و غیر عقلانی بودن است. در این بوروکراسی، روابط و منافع فردی، بر روابط و اهداف سازمانی برتری دارد. مدیریت بر اساس ضوابط غیر علمی انتخاب شده و عمل می کند. شکل روابط غالب در سازمان ها، روابط غیر رسمی است و نه سلسله مراتب عقلانی (که از طرفی نظارت و کنترل را مخدوش کرده و از طرف دیگر، مانعی جدی در اجرای صحیح قوانین است.) نوع تلقی کارکنان ادارات از سازمان، به نحوی است که احساس مسئولیت عمیق برای تحقق اهداف سازمانی ندارند. در مجموع، ویژگی های غیر عقلانی، بوروکراسی، ایران را به بیماری ضعف و فساد دچار ساخته است که برای رهایی از آن، به بازنگری و دوباره اندیشی منابع فکری، معرفتی، دینی و ارزشی خود نیاز داریم تا از طریق آن بتوانیم سیستم معانی ذهنی مردم را به گونه ای دگرگون کنیم تا کنش های سازمانی در جهتی عقلانی تغییر یابد.
    کلیدواژگان: 1، سازمان 2، آگاهی 3، سیستم معانی 4، بوروکراسی 5، روش تحقیق کیفی
  • عبدالرسول جوکار، علی منصوری، میترا پشوتنی زاده، مرصع شکری صفحات 39-62
    این پژوهش، با استفاده از روش تحلیل استنادی، به بررسی الگوی رفتار استنادی مؤلفان مجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز در فاصله ی زمانی 1380-1385 در مورد چگونگی استفاده از منابع علمی پرداخته است. در این پژوهش، سعی شده با تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده، ابتدا توصیفی کلی از مقاله های مورد بررسی ارائه گردد؛ در مرحله بعد، به بررسی میانگین استنادها، نوع و زبان منابع مورد استفاده بر اساس تفکیک موضوعی مقاله ها، بررسی نیم عمر منابع و بررسی میزان تمایل نویسندگان به استفاده از انواع مختلف منابع اطلاعاتی پرداخته است. نتایج نشان داد که، مجموع 221 مقاله مورد بررسی، دارای 5240 استناد می باشد، که بالاترین استنادها به طور کلی از جنبه زبانی و نوع مدرک، به ترتیب مربوط به زبان انگلیسی (55%) و کتاب (2/57%) می باشد. میانگین استناد در هر مقاله، 7/23 می باشد. نتایج این تحقیق نشان داد که، بالاترین نیم عمر به کتاب عربی در زمینه موضوعی زبان و ادبیات فارسی با 23 سال و 8 ماه، و پایین ترین نیم عمر، مربوط به نشریه فارسی در حوزه حقوق با 3 سال و 3 ماه تعلق دارد. مطالعه تطبیقی بین نیم عمر منابع فارسی و انگلیسی زبان نشان دهنده آن است که، منابع فارسی نسبت به منابع انگلیسی، به طور روزآمدتر مورد استفاده قرار گرفته است.
    کلیدواژگان: 1، تحلیل استنادی 2، مقاله های تالیفی 3، مجله علوم اجتماعی و انسانی
  • منصور حقیقتیان، احمد غضنفری، سیدعبدالرسول تقوی صفحات 63-79
    مطالعه و پژوهش درباره اثرات مهاجرت بر افراد، همواره مورد توجه پژوهشگران و صاحب نظران علوم اجتماعی بوده است. اثرات مهاجرت بر مهاجران نیز یکسان نبوده و متغیرهای گوناگون به میزان های متفاوت بر آن ها تاثیر می گذارند. تحقیق حاضر، در پی سنجش میزان تاثیر متغیرهای تحصیلات، شغل، میزان درآمد، سن، مدت اقامت در قائمیه، فاصله محل سکونت مهاجر نسبت به شهر قائمیه و داشتن رابطه خویشاوندی با بومیان بعد از مهاجرت، بر سازگاری فرهنگی مهاجران به شهر قائمیه بود. در این تحقیق، با به کارگیری دیدگاه کارکردگرایی و " فرضیه تماس"، شاخص هایی جهت سنجش سازگاری فرهنگی مهاجران که شامل دو زیر مجموعه فرهنگ پذیری و رضایتمندی می شد، تنظیم گردید. روش تحقیق این مطالعه «پیمایش» و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بود. جامعه آماری، کلیه مهاجران 15سال به بالا به شهر قائمیه بودند که از میان آنها، با استفاده از فرمول کوکران، 325 نفر به صورت تصادفی به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. نتایج تحقیق نشان داد که، سازگاری فرهنگی مهاجران در حد متوسط بوده و اینکه سن، تحصیلات، مدت اقامت در قائمیه و درآمد، دارای رابطه مثبت و معنی دار با سازگاری فرهنگی بودند و متغیر فاصله محل تولد مهاجر از قائمیه، دارای رابطه منفی و معنی دار با سازگاری فرهنگی بود.تحلیل رگرسیون نشان داد که، متغیرهای مدت اقامت در قائمیه، ایجاد رابطه خویشاوندی با بومیان پس از مهاجرت، سن، درآمد، تحصیلات، داشتن اقوام در قائمیه قبل از مهاجرت و فاصله قائمیه تا محل تولد، 86/43 درصد واریانس سازگاری فرهنگی را تبیین می نمایند.
    کلیدواژگان: 1، مهاجران 2، سازگاری 3، سازگاری فرهنگی 4، فرهنگ پذیری 5، رضایتمندی
  • حلیمه عنایت، منصوره دسترنج صفحات 81-96
    یکی ازموارد مهم که امروزه در بسیاری ازتحقیقات علمی در دنیا، درپیرامون شناخت ویژگی های اجتماعی- فرهنگی و روانی زنان موردتوجه قرارگرفته، مطالعه عزت نفس زنان است. این پژوهش با هدف بررسی رابطه اشتغال زنان با عزت نفس آن ها انجام شده است.به این منظور، 375 نفر از زنان شهر لار با میانگین سنی 86/33 سال به شیوه پیمایشی مورد بررسی قرارگرفتند. یافته ها نشان می دهد که 7/70 درصد از زنان، خانه دار و بقیه شاغل بوده اند. از نظر میزان عزت نفس، بیش از نیمی از زنان (9/53 درصد) احساسی متوسط نسبت به خود داشته اند.
    تحلیل دو متغیره نشان داد که همبستگی عزت نفس با متغیرهای سن زن، سن ازدواج، میزان تحصیلات زن، درآمد زن، وضعیت اشتغال زنان، شغل زنان، میزان استفاده از رسانه های گروهی معنادار بوده است. در حالی که همبستگی آن با وضعیت تاهل معنادار نبوده است. در بین متغیرهای فوق متغیر تحصیلات زن به تنهایی 2/18 درصد از تغییرهای متغیر وابسته را تبیین نموده است.
    کلیدواژگان: 1، وضعیت اشتغال 2، عزت نفس 3، زنان
  • وحید قاسمی، مهدی ژیانپور صفحات 97-127
    فضای مفهومی گسترده و گاه متناقض شهروندی، اقتضا می کند پژوهش در این حوزه با تمرکز بر ابعادی مشخص صورت گیرد. این مطالعه، با هدف تحلیل تطبیقی حقوق و وظایف شهروندی، در ایران و آلمان، بر دو بعد حقوق و تکالیف و همچنین بر توافق حداقلی غالب گفتمان های مطرح شهروندی مبنی بر تعامل حقوق وتکالیف تکیه دارد. منبع ما در این سطح، (سطح ملی: نظام های کلان اجتماعی جمهوری اسلامی ایران و جمهوری فدرال آلمان)، قوانین اساسی دو کشور است. سعی شده، با اتخاذ رویکردی جامعه شناختی، مصادیق حقوق شهروندی، در چهار حوزه اقتصادی، مدنی، سیاسی و فرهنگی و نیز تکالیف رسمی شهروندی، مقوله بندی گردد. در ادامه به مکانیسم های ضمانت بخشف در جهت تحقق حقوق شهروندی در این قوانین پرداخته شده است. روشن است که بر اساس وجه تطبیقیف مطالعه یافته ها در چارچوب نظریه های شهروندی مورد مقایسه قرار گرفته اند.
    کلیدواژگان: 1، شهروندی 2، حقوق شهروندی 3، تکالیف شهروندی 4، قانون اساسی
  • عبدالعلی لهسایی زاده، محمد جواد زاهدی، وحیدرضا نوروزی قطب آبادی صفحات 129-159
    هدف این پژوهش، بررسی جامعه شناختی عوامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و آموزشی موثر بر تمایل به خروج معلمان فوق لیسانس و بالاتر، از آموزش و پرورش شهر شیراز می باشد. در این راستا، پس از بررسی مطالعه های انجام شده داخلی و خارجی و همچنین نظریه های موجود در این زمینه، یک مدل نظری بر پایه ی نظریه های انگیزشی از جمله، نظریه های مازلو،هرزبرگ و آدامز و نظریه های جامعه شناسی از جمله نظریه مبادله تهیه شد. این تحقیق با روش پیمایشی و با استفاده از تکنیک پرسشنامه انجام گرفت. بنابراین، به روش نمونه گیری طبقه ای، متناسب با حجم هر ناحیه از آموزش و پرورش شهر شیراز، تعداد 264 نفر از معلمان فوق لیسانس و بالاتر به طور تصادفی انتخاب و مورد پرسش قرار گرفتند. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، داده ها به وسیله نرم افزار آماری spss تجزیه و تحلیل شد. ابتدا جدول های مربوط به آزمون فرضیه ها با استفاده از آزمون های T test، Oneway Anova و رگرسیون دو متغیره و چند متغیره محاسبه و سپس، معادله پیش بینی مربوط به رابطه متغیرهای مستقل تاثیرگذار بر تمایل به خروج معلمان محاسبه گردید. نتایج این تحقیق از این قرارند:متغیرهای جنس، سن، تعداد فرزندان، احساس نابرابری و عدم رضایت از محیط کاربا تمایل به خروج معلمان، رابطه معنادار دارند که برخی از آن ها رابطه مستقیم و برخی؛ مانند سن، رابطه معکوس با این تمایل داشته اند. میان متغیرهای اعتقاد به آموزه های دینی، منزلت اجتماعی و نوع مسکن، با احساس نابرابری، به عنوان یکی از متغیرهای واسط، رابطه معنادار مشاهده شد. همچنین، میان متغیر نوع مدرسه و برخورد نامناسب مدیر با عدم رضایت از محیط کار به عنوان یکی دیگر از متغیرهای واسط تحقیق، رابطه معنادار مشاهده گردید. همچنین مشخص شد که میان وضعیت تاهل و تمایل به خروج افراد رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین میان میزان حقوق، مزایای اقتصادی، قومیت، میزان تحصیلات خود و همسر و رشته تحصیلی، با احساس نابرابری و همچنین سنوات خدمت با عدم رضایت از محیط کار، رابطه معناداری مشاهده نشد.در تحلیل رگرسیون گام به گام، پس از وارد شدن همه ی متغیرهای فاصله ای و متغیر ساختگی1 جنس، نهایتا سه متغیر احساس نابرابری، عدم رضایت از محیط کار و جنس وارد معادله رگرسیون شد و با توجه به مقدار ضریب تعین (2R)،این متغیرها 29 درصد از تغییرها متغیر وابسته را تبیین نمودند.
    کلیدواژگان: 1، تمایل به خروج 2، معلمان فوق لیسانس و بالاتر 3، آموزش و پرورش
  • مجید موحد، احمد نوبخت صفحات 161-186
    هدف از این تحقیق، بررسی رابطه دینداری و گرایش به جهانی شدن می باشد که به روش "پیمایش" صورت گرفته است. چارچوب نظری به کار رفته در این تحقیق، نظریه های آنتونی گیدنز می باشد. نمونه مورد تحقیق، مشتمل بر تعداد 536 نفر از کارکنان زن و مرد منطقه ویژه انرژی پارس می باشند که داده های آن از طریق "پرسشنامه"، جمع آوری شده واعتبار آن به روش صوری و پایایی آن به کمک آماره آلفای کرونباخ سنجیده شده است. سنجش میزان دینداری افراد بر اساس مدل چند بعدی گلاک و استارک صورت پذیرفته و گرایش به جهانی شدن نیز به عنوان (پدیده ای نو ظهور و در حال شدن) به دلیل پیچیدگی ابعاد آن در چهار بعد: ارتباطات، فرهنگ، اقتصاد و سیاست مورد سنجش، واقع شده است. نتایج تحلیل دو متغیره حاکی از وجود رابطه ی معنادار میان متغیرهای ابعاد چهارگانه ی دینداری (اعتقادی، عاطفی، مناسکی و پیامدی) ومیزان کل دینداری با جهانی شدن می باشد. همچنین نتایج معادله رگرسیون بیانگر وجود رابطه مثبت و مستقیم، بین دینداری و جهانی شدن می باشد.
    کلیدواژگان: 1، جهانی شدن 2، دینداری 3، ارتباطات 4، فرهنگ 5، اقتصاد 6، سیاست
  • جواد نظری، عباس امینی فسخودی صفحات 187-210
    پژوهش حاضر، با هدف شناخت و تبیین عوامل جامعه شناختی مؤثر بر میزان گرایش به نزاع جمعی، به عنوان یکی از مهم ترین مسائل اجتماعی استان ایلام، در مناطق روستایی سه شهرستان استان اجرا گردیده است. به این منظور پس از بررسی اجمالی تاریخچه موضوع، مکاتب و نظریه های مختلف موجود در این زمینه، با استفاده از روش اندازه گیری و تدوین پرسشنامه ای مشتمل بر 140 سؤال در نمونه ای به حجم 165 نفر از زنان و مردان بالای 15 سال مناطق روستایی سه شهرستان ایلام، چرداول و ایوان، اقدام به جمع آوری اطلاعات گردید. پس از استخراج و فراغت از داده های جمع آوری شده و تهیه شاخص های آماری مناسب متغیرهای مستقل و وابسته تحقیق، سه روش آماری تحلیل رگرسیون،آزمونT و آزمون تحلیل واریانس مورد استفاده قرار گرفت. نتایج به دست آمده حاکی از تاثیرمعنی دار مثبت و همچنین متغیرهای "پرخاشگری"، "قوم گرایی" و "تجربه عینی نزاع" وهمچنین تاثیر معنی دار منفی میزان تحصیلات بر روی میزان گرایش به نزاع می باشد. همچنین هیچ گونه تفاوت معنی داری بین دو گروه زنان و مردان و افراد متاهل و مجرد در مورد هیچ کدام از دو متغیر گرایش به نزاع (به عنوان متغیر وابسته) و پرخاشگری (به عنوان تاثیرگذارترین متغیر مستقل) در جوامع روستایی استان وجود ندارد، به عبارت دیگر نشان دهنده ی عدم ثاثیر معنی دار جنسیت و تاهل بر متغیر وابسته می باشد. همچنین میزان گرایش به نزاع و پرخاشگری در بین طوایف مختلف و مناطق روستایی شهرستان های مورد مطالعه تقریبا یکسان می باشد.
    کلیدواژگان: 1، نزاع جمعی 2، پرخاشگری 3، قوم گرایی 4، تجربه عینی نزاع 5، انسجام اجتماعی 6، استان ایلام