فهرست مطالب

زنان مامائی و نازائی ایران - سال سیزدهم شماره 1 (فروردین و اردیبهشت 1389)

مجله زنان مامائی و نازائی ایران
سال سیزدهم شماره 1 (فروردین و اردیبهشت 1389)

  • تاریخ انتشار: 1388/12/20
  • تعداد عناوین: 8
|
  • قدسیه علوی، جواد حسینی نژاد، دکترآسیه سادات فتاحی معصوم، محمدتقی شاکری صفحه 1
    مقدمه
    آزمایشات غربالگری سرطان های دستگاه تناسلی زنان و پستان، توانسته است کاهش قابل توجهی در میزان بروز و نیز مرگ و میر این سرطان ها ایجاد نموده و تا حدی در پیشرفت درمان نیز مؤثر باشد. میزان انجام آزمایشات غربالگری سرطان های دهانه ی رحم و پستان در بین متخصصین زنان و مامایی می تواند بازتابی آگاهی دهنده نسبت به اهمیت این آزمایش ها و میزان استفاده از آن در میان عموم باشد. مطالعه با این هدف شکل گرفت تا بتواند به عنوان ملاکی برای قضاوت درباره ی میزان آگاهی و اهمیت دادن زنان به انجام این آزمایشات قرارگیرد.
    روش کار
    این مطالعه به صورت مقطعی و پس از طراحی یک پرسشنامه 8 قسمتی شامل سؤالات بسته انجام گردید. تعداد 136 نفر از متخصصین و دستیاران تخصصی زنان و زایمان شرکت کننده در یک کنگره ی زنان و مامایی از هفت دانشگاه علوم پزشکی مختلف (مشهد، تهران، شیراز، تبریز، کرمان، ارومیه، اصفهان) انتخاب و مطالعه بر روی آن ها انجام گردید و سپس نتایج توسط نرم افزار SPSS 11 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرارگرفت.
    یافته ها
    در میان 136 شرکت کننده، 12نفر به علت اطلاعات ناقص، از مطالعه حذف گردیدند. 115 نفر متخصص زنان زایمان و 9 نفر دستیار رشته ی زنان بودند.40 نفر زیر40 سال و 84 نفر بالای 40 سال سن داشتند و میانگین سنی1/43 سال به دست آمد. تنها 7/34% ازافراد عادی و7/46% از گروه پرخطر، خودآزمایی ماهانه ی پستان را انجام می دادند، 8/11% از جمعیت مورد مطالعه و1/27 % ازگروه پرخطر ماموگرافی منظم وسالانه داشتند. درمورد انجام پاپ اسمیر، تنها 8/17% پاپ اسمیر سالیانه انجام می دادند و 29% آنان تاکنون حتی یک بار هم پاپ اسمیر نداشتند. در مجموع 8/4 % شرکت کنندگان آزمایشات غربالگری لازم برای دهانه ی رحم و پستان را به طور کامل انجام داده و2/95% از این روش ها استفاده نکرده بودند.
    نتیجه گیری
    میزان غربالگری سرطان پستان و دهانه ی گردن رحم، بین متخصصین زنان که نقش عمده درآگاهی دادن به بیماران و جامعه دارند، حتی در بین گروه پر خطر، کم تر از حد مورد انتظار است؛ لذا لزوم توجه بیش تر به برنامه های غربالگری و تغییر نگرش ها در این زمینه حس می شود.
    کلیدواژگان: تست غربالگری، سرطان پستان، سرطان گردن رحم، متخصص زنان و زایمان
  • ناهید رهبر، راهب قربانی، صدیقه مؤذن، نعمت الله ستوده اصل صفحه 7
    مقدمه
    سقط خودبه خود شایع ترین عارضه درحاملگی است. با توجه به این که در مورد به مخاطره افتادن سلامت عمومی متعاقب سقط، اختلاف نظر وجود دارد، این مطالعه جهت ارزیابی ارتباط بین سقط خودبه خودی و سلامت عمومی متعاقب آن، انجام شد.
    روش کار
    دراین مطالعه کوهورت، درمرحله اول، پرسشنامه سلامت عمومی GHQ-28 برای 500 زن باردار درمراحل اولیه حاملگی مراجعه کننده به درمانگاه های عمومی شهر سمنان درسال های 86-1384، تکمیل شدکه ماهانه پیگیری شدند. درمرحله دوم در98 زنی که سقط کردند،یک ماه بعدازسقط، پرسشنامه GHQ-28 مجددا توسط آنان تکمیل شد. از زنانی که سقط نکردند 98 نفرانتخاب و پس ازهفته 20 حاملگی (زمانی که خطر سقط منتفی می شد) پرسشنامه فوق مجددا توسط آنان تکمیل شد. این زنان از بین آن هایی که سقط نکردند به طورتصادفی انتخاب شدند. داده ها پس از جمع آوری با استفاده ازآزمون های مجذورکای، دقیق فیشر و رگرسیون لجستیک تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    میانگین (± انحراف معیار) سن زنانی که سقط کردند 1/6±3/26 وزنانی که سقط نکردند 8/5±4/25 سال بودکه تفاوت آن ها معنی دار نبود. دوگروه از نظرتعداد حاملگی قبلی، تعداد فرزندان زنده، تعداد سقط قبلی و سطح تحصیلات تفاوت معنی داری نداشتند. نتایج نشان داد که وقوع سقط اثر معنی داری بر بروز اختلالات جسمی (027/0=p، 7/34= OR)، اضطراب و اختلال خواب (043/0= p، 0/5 = OR)، افسردگی (027/0= p، 5/11= OR) و سلامت عمومی بعد از سقط (001/0>p، 2/10= OR) دارد. با این وجود ابتلا به سقط اثر معنی داری برکارکرد اجتماعی بعد از سقط نداشت. میانگین نمره کلی GHQ-28 درگروهی که دچارسقط شدند، قبل ازسقط 6/22 و بعد از سقط 4/29 بود. درگروه شاهد، قبل از هفته 20 حاملگی و بعد از هفته 20 حاملگی میانگین نمرات به ترتیب 5/22 و 5/21 بود. میانگین تغییرات نمره سلامت عمومی در دو گروه تفاوت معنی داری داشت (001/0> p).
    نتیجه گیری
    حمایت روانی در هنگام مواجهه با افراد مبتلا به سقط جهت افزایش کیفیت زندگی این افراد ضروری است.
    کلیدواژگان: سقط خود به خودی، سلامت عمومی، کیفیت زندگی، سلامت روانی، GHQ، 28
  • ناهید لرزاده، شایسته صمیمی، مهدی بیرجندی صفحه 13
    مقدمه
    در حاملگی های عارضه دار شده با پره اکلامپسی، سطوح بالاتری از -hCGβ و تستوسترون در سرم مادر، یافت می شود. هدف از مطالعه ی حاضر، ارزیابی تاثیر جنسیت جنین بر روی گنادوتروپین کوریونی انسانی(-hCGβ) و تستوسترون سرم در حاملگی های نرمال و پره اکلامپتیک می باشد
    روش کار
    درطی یک مطالعه مقطعی و با روش نمونه گیری طبقه بندی و آسان، 139 خانم باردار با حاملگی تک قلویی که از تاریخ 1/8/85 لغایت 31/6/86 جهت مراقبت های دوران بارداری به درمانگاه بیمارستان زنان خرم آباد مراجعه کرده بودند، بر اساس فشار خون اندازه گیری شده و وجود پروتئین در ادرار، به دو گروه حاملگی نرمال و پره اکلامپسی تقسیم شدند. 71 حاملگی، بدون عارضه بودند که در بین آن ها 35 جنین پسر و 36 جنین دختر بودند. 68 حاملگی با بروز پره اکلامپسی عارضه دار شده بودند که در بین آن ها 35 جنین پسر و 33 جنین دختر بودند. گنادوتروپین کوریونی انسانی (-hCGβ) و تستوسترون توتال در خون محیطی مادر اندازه گیری شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 5/11 آزمون های آماری مناسب، تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    در حاملگی های پره اکلامپتیک با جنین پسر، سطوح سرمی -hCGβ و تستوسترون مادر به طور معنی داری، نسبت به حاملگی های نرمال بالاتر بود. (در هردو 001/0>p). در حاملگی های پره اکلامپتیک با جنین دختر، سطوح تستوسترون به طورمعنی داری، نسبت به حاملگی های نرمال بالاتر بود (001/0>p). درحالی که سطوح -hCGβ تفاوت معنی داری نداشت. خانم های پره اکلامپتیک با جنین پسر، به طور معنی دار، سطوح تستوسترون بالاتری نسبت به خانم های پره اکلامپتیک با جنین دختر داشتند (001/0>p)؛ درحالی که سطوح –hCGβدر آن ها تفاوت معنی داری نداشت. درحاملگی های بدون عارضه، سطوح -hCGβ، به طور معنی داری، در مادران حامل جنین دختر بالاتر از مادران حامل جنین پسر بود (001/0>p)؛ درحالی که سطوح تستوسترون در آن ها تفاوت معنی داری نداشت.
    نتیجه گیری
    در حاملگی های پره اکلامپتیک (با هر دو جنس) سطوح تستوسترون بالاتر بوده و این برتری در حاملگی های با جنین پسر بیش تر است. در حاملگی های پره اکلامپتیک با جنین پسر، سطوح -hCGβ از حاملگی های نرمال بالاتر است. این یافته ها می تواند یک اثر واسطه ی آندروژنیک را در بروز پره اکلامپسی نشان دهد.
    کلیدواژگان: hCGβ، تستوسترون، پره اکلامپسی، جنسیت، جنین، حاملگی
  • منیره پورجواد، سلمه دادگر، محمد تقی شاکری، محمود محمودی صفحه 21
    مقدمه
    تشخیص زودرس آنومالی ها در اوایل بارداری و ختم آن ها می تواند از به دنیا آمدن نوزادان معلول که سربار خانواده و جامعه می باشند، جلوگیری نماید. هدف از مطالعه حاضر این است که با انجام تست سه گانه و به دست آوردن شاخص میانه (Median) سرم مارکرها آنومالی های مادرزادی را در سه ماهه اول بارداری تشخیص داد.
    روش کار
    این مطالعه آینده نگر بر روی 127 نفر از زنان باردار با سن حاملگی 11 هفته تا 13 هفته و 6 روز مراجعه کننده به درمانگاه های مامایی بیمارستان اختصاصی زنان ام البنین در سه ماهه اول بارداری از بهمن ماه 87 لغایت اردیبهشت 88 انجام شد. همگی بیماران توسط یک نفر متخصص سونوگرافی در بیمارستان ام البنین(س) سونوگرافی شده و CRL (طول نشسته جنین) و NT (Nuchal Translucency) آن ها اندازه گیری شد و در فرم پرسشنامه بررسی نتایج تست سه گانه ثبت گردید. سپس Free b-hCG و PAPP-A در سرم این مادران اندازه گیری و نتایج در فرم پرسشنامه ثبت می شد.
    یافته ها
    میزان NT بین 7/2-1/1 میلی متر با میانگین 62/1 میلی متر بود. در این مطالعه مشخص شد که میزان NT در مادران مسن (35≤) بالاتر از سایر گروه های سنی است. سطح سرمی Free b-hCG و PAPP-A با افزایش سن مادر ارتباطی نداشت. از روی نتایج آزمایشگاهی سرم مارکرها برای Free b-hCG و PAPP-A میانه آن ها محاسبه شد. میانه برای Free b-hCG، ng/mL30/127 و میانه PAPP-A، mg/L 688/24 به دست آمد.
    نتیجه گیری
    می توان از نتایج این مطالعه و داشتن شاخص میانه های Free b-hCG و PAPP-A، با محاسبه MoM و NT برای هر بیمار و با در نظر گرفتن سن مادر، سن حاملگی و سایر متغیرها ریسک پایه برای بروز آنومالی جنینی را به دست آورده و با بهره گیری از نرم افزارهای اختصاصی، آنومالی های مادرزادی را در سه ماهه اول بارداری تشخیص داد.
    کلیدواژگان: تست غربالگری، سه ماهه اول بارداری، Free b، hCG، PAPP، A، Nuchal Translucency، سندرم داون
  • فیروزه میرزایی، معصومه کاویانی، پیمان جعفری صفحه 27
    مقدمه
    یکی از مسایل مهمی که هنوز ذهن و خاطر زنان باردار را مشغول می سازد مساله درد زایمان است. با توجه به آمار بالای سزارین (به دلیل ترس از درد زایمان در جامعه)، بر ماست که در جهت افزایش زایمان طبیعی تلاش نماییم. هدف از این تحقیق، تعیین تاثیر رفلکسولوژی پا بر شدت درد زایمان و طول مدت لیبر است.
    روش کار
    این مطالعه مداخله ای از نوع کارآزمایی بالینی است که بر روی70 نفر (39 نفر گروه مداخله و 31 نفرکنترل) خانم باردار نخست زای مراجعه کننده به اتاق درد بیمارستان افضلی پور کرمان که در هفته 37 بارداری یا بیش تر بودند و دیلاتاسیون سرویکس آن ها 4-3 سانتی متر بود، انجام گرفت. بر اساس پرونده پزشکی مراجعین، آنان دارای هیچ بیماری نبوده و از نظر جسمانی کاملا سالم بودند. هم چنین از هیچ دارویی در طول زایمان استفاده نمی کردند. افراد گروه مداخله، به مدت 20 دقیقه (هر پا 10 دقیقه) در فاز فعال زایمان (acceleration) در زمان انقباضات رحمی تحت روش رفلکسولوژی قرار گرفتند. در افراد گروه کنترل، به مدت20 دقیقه در زمان انقباضات رحمی، پاها در نقطه دیگری ماساژ داده شد. شدت درد افراد توسط نمودار بیان درد قبل و بعد از مداخله اندازه گیری شد. هم چنین طول مدت لیبر نیز برای افراد هر دو گروه اندازه گیری شد.
    یافته ها
    قبل از رفلکسولوژی پا، میزان درد در هر دو گروه یکسان بود (14/0=p) اما پس از آن، میزان درد زایمان درگروه مداخله به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل کاهش یافت (001/0> p). میزان درد در گروه مداخله پس از مطالعه در مرحله اول کاهش یافت (001/0> p) و این در حالی است که در گروه کنترل، درد زایمان افزایش یافت (001/0> p)، در حالی که طول مدت لیبر در هر دو گروه یکسان بود(063/0> p).
    نتیجه گیری
    رفلکسولوژی در کاهش میزان شدت درد در طول مرحله اول مؤثر است، در حالی که تاثیری در طول مدت لیبر نداشته است.
  • فرزانه جعفرنژاد، سارا نایبان، دکترکیارش قزوینی صفحه 33
    مقدمه
    شایع ترین مشکل ژنیکولوژی که زنان به دلیل آن در جستجوی درمان بر می آیند، واژینیت است. از بین روش های تشخیصی واژینوز باکتریال معیارهای بالینی آمسل (Amsel) و سیستم درجه بندی ناجنت (Nugent) روش هایی هستند که بیش از سایر روش ها مورد استفاده قرارمی گیرند. هدف از مطالعه حاضر، تعیین ارزش تشخیصی کل معیار بالینی آمسل، هریک از معیارهای آن به تنهایی و ترکیب دو معیار با هم در تشخیص واژینوز باکتریال می باشد.
    روش کار
    پژوهش حاضر مطالعه ای است از نوع روایی آزمون های تشخیصی که بر روی 105 نفر از زنان مراجعه کننده به درمانگاه زنان بیمارستان 17 شهریور مشهد در سا ل 1387- 1386 که به هر علت، تحت معاینه لگنی قرار گرفته و شرایط ورود به پژوهش را داشتند، انجام شد. در این مطالعه درجه بندی ناجنت به عنوان استاندارد طلایی تشخیص در نظر گرفته شده و حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و منفی کل معیار بالینی آمسل، هر یک از معیارهای آن به تنهایی و ترکیب دو معیار با هم در تشخیص واژینوز باکتریال نسبت به آن استاندارد، محاسبه شد.
    یافته ها
    وجود سلول های کلیدی (Clue Cells) در نمونه مرطوب واژن به تنهایی بیش ترین حساسیت (9/96%) و تست ویف (Whiff test) به تنهایی بیش ترین ویژگی (8/80%) را در بین معیارهای بالینی آمسل به خود اختصاص داد. در ترکیب دو معیار باهم بیش ترین حساسیت مربوط به ترکیب دو معیار pH و سلول کلیدی، سلول کلیدی و ترشح یکنواخت بود (4/84%) و بیش ترین ویژگی را ترکیب دو معیار سلول کلیدی وتست ویف به خود اختصاص می داد (89 %).
    نتیجه گیری
    استفاده از دو معیار بالینی آمسل می تواند به اندازه کل معیار در تشخیص واژینوز باکتریال مفید باشد، بدون این که حساسیت و ویژگی آن کاهش یابد.
    کلیدواژگان: واژینوز باکتریال، معیار آمسل، درجه بندی ناجنت، رنگ آمیزی گرم
  • انسیه جنابی، سمیرا ابراهیم زاده صفحه 39
    مقدمه
    قاعدگی دردناک یا دیسمنوره یکی از شایع ترین اختلالات در زنان است، به طوری که بین60 تا 93 درصد زنان به آن مبتلا می باشند. دیسمنوره اولیه با اینکه مشکل خاصی در دستگاه تناسلی زن وجود ندارد با درد در ناحیه پایین شکم که به ران ها تیر می کشد مشخص می شود و این درد، چند ساعت قبل و یا هم زمان با شروع خونریزی قاعدگی آغاز می شود و حداکثر 2 تا 3 روز به طول می انجامد. جهت درمان از داروهای مسکن، گیاهان دارویی و ماساژ درمانی استفاده می شود. استقاده از چای بابونه به طور تجربی درد قاعدگی را تسکین می دهد، اما در سراسر جهان تحقیق علمی در این زمینه صورت نگرفته است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر چای بابونه بر درد دوران قاعدگی در دانشجویان دانشگاه آزاد تویسرکان می باشد.
    روش کار
    در این مطالعه، نیمه تجربی و مداخله ای 80 دانشجوی دختر دانشگاه آزاد تویسرکان وارد مطالعه شدند. این دانشجویان به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. تعداد افراد در گروه مداخله و کنترل هرکدام40 نفر بود. در گروه مداخله، یک هفته قبل از قاعدگی و 5 روز اول دوران قاعدگی، هر روز 2 فنجان چای بابونه داده می شد که برای مدت 3 ماه درمان ادامه می یافت. نتایج قبل از مداخله، 1 و 3 ماه بعد از مداخله در 4 پرسشنامه مجزا (پرسشنامه ها شامل اندازه گیری درد، احساسات، میزان نگرانی و قدرت سازگاری بود) ثبت شد. از آزمون ویلکاکسون و مجذورکای جهت تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد.
    یافته ها
    درد، میزان نگرانی و احساسات در گروه مداخله، پس از گذشت یک ماه از مصرف چای نسبت به گروه کنترل معنی دار بوده است. مجموع میانگین نمرات چهار پرسشنامه در گروه مداخله، پس از گذشت1و3 ماه بعد از مصرف چای بابونه نسبت به گروه کنترل اختلاف معنی داری داشته است (001/0>p).
    نتیجه گیری
    نتایج نشان می دهدکه نوشیدن چای بابونه جهت تسکین درد قاعدگی ناشی از دیسمنوره اولیه و مشکلات روانی- اجتماعی آن مؤثر است.
    کلیدواژگان: درد، دیسمنوره اولیه، چای بابونه
  • عباس شمسعلی نیا، شهربانو کیهانیان، فاطمه غفاری، محمدمنصور ساروی، محمد نجفی آشتیانی صفحه 43
    مقدمه
    با توجه به اهمیت سرطان پستان، شناخت عواملی که بتواند به طور مستقیم یا غیر مستقیم سرنوشت نهایی بیماران مبتلا به سرطان پستان را مشخص کند در تصمیم گیری بالینی وانتخاب درمان مفید است. تعیین، بیان و ارزیابی عواملی مانند گیرنده های استروژنی، گیرنده های پروژسترونی، گیرنده رشد اپیدرمی انسان (Her-2/neu) و ژن p53 می تواند در درمان سرطان مؤثر، وپیش آگهی آن را تا حدودی مشخص کند. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین بیان بالای Her-2/neu با گیرنده های استروژن و پروژسترون و ژنp53 در زنان مبتلا به سرطان اولیه پستان بوده است.
    روش کار
    مطالعه حاضر از نوع توصیفی است که بر روی 67 بیمار زن مبتلا به سرطان اولیه پستان که در فاصله سال های 1384-1380در بخش انکولوژی بیمارستان امام سجاد رامسر بستری شده بودند، انجام شده است. داده ها از طریق اطلاعات موجود در پرونده ها در زمینه وضعیت بیان Her-2/neu، گیرنده های استروژن و پروژسترون و ژن p53 جمع آوری گردید. ارزیابی با روش نیمه کمی ایمونوهیستوشیمیایی و با استفاده از کیت های Her-2/neu، گیرنده های استروژنی (ER)،گیرنده های پروژسترونی (PR) و ژن p53، ساخت شرکت Dako رنگ آمیزی و نمونه های مثبت و منفی مشخص گردید. به منظور تجزیه و تحلیل ازتست های آماری توصیفی و تحلیلی استفاده گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان داد 7/50% موارد مطالعه شده دارای گیرنده های استروژنی، 3/43% دارای گیرنده های پروژسترونی، 3/31% دارای ژن p53 و 3/31% بیماران نیز Her-2/neu مثبت بودند. Her-2/neu در 2/14% از بیمارانی که دارای گیرنده های استروژنی و پروژسترونی به صورت توام بودند و در 7/66% از بیمارانی که فاقد PR وER بودند، مثبت تشخیص داده شد. آزمون مجذور کای اختلاف معنی داری را بین Her-2/neu مثبت و ER مثبت (030/0p<)، PR مثبت (014/0p<)، بیان توام PR و ER مثبت (001/0p<) بیان توام PR و ER منفی (004/0p<) و سابقه خانوادگی ابتلا به سرطان (003/0p<) نشان داد. بین افزایش Her-2/neu و متغیرهایی مانند ژن p53، سن، منوپاز و وضعیت تاهل ارتباط معنی داری پیدا نشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به ارتباط معنی دار بین بیان بالای Her-2/neu و وضعیت گیرنده های پروژسترونی و استروژنی، خصوصا توجه به ارتباط معنی دار قوی تر بین افزایش Her-2/neu و تومورهای فاقدگیرنده های استروژنی و پروژسترونی، می توان از درمان های خاص در این مورد استفاده مطلوب نمود.
    کلیدواژگان: بیان ژن، Her، 2، neu، گیرنده های استروژن، گیرنده های پروژسترون، ژن p53، سرطان اولیه پستان
|
  • Ghodsieh Alavi, Javad Hoseininejad, Asieh Sadat Fattahi Masoom, Mohammad Taghi Shakeri Page 1
  • Nahid Rahbar, Raheb Ghorbani, Seddigheh Moazen, Nematollah Setoodeh Asl Page 7
    Introduction
    Spontaneous abortion is the most common complication of pregnancy. However, the effects of abortion on mental health remain controversial. The purpose of this study is to assess the relationship between spontaneous abortion and general health outcomes.
    Methods
    In this cohort study, the General health questionnaire 28 (GHQ-28) were administered for 500 women in early stage of pregnancy referring to state clinics of Semnan city between 2007-2008. These women were fallowed afterwards on a monthly schedule. 98 abortions have occurred among these women who were once more fulfilling the GHQ-28 one month after abortion. Another 98 women were randomly selected from those who experienced no abortion until 20th week of gestational age to answer the GHQ-28 as control group. Statistical analyses were performed using t-test, Chi Square, Fisher exact tests and Logistic regression.
    Results
    Mean (±SD) age in abortion group was 26.3±6.1, whereas in control group was 25.4±5.8 years, which were not statistically significant. There was no significant difference between two groups in their number of previous pregnancies, living children, previous abortions and education levels. Abortion has significant effect on incidence of somatic disorder (OR=34.7, P=0.027), anxiety and sleep disorder (OR=5.0, P=0.043), depression (OR=11.5, P=0.027) and general health condition after-abortion (OR=10.2, P<0.001). While on the contrary, abortion did not have any significant effect on social function. GHQ-28 mean score in the case group before abortion and after abortion was 22.6 and 29.4 respectively. However, mean score in the control group was 22.5 and 21.5, respectively before and after 20th weeks of gestational age. Changes in mean health scores of two group were significant (P<0.001).
    Conclusion
    Psychological support of women with abortion for improve their quality of life is a necessity.
  • Nahid Lorzadeh, Shayesteh Samimi, Mahdi Birjandi Page 13
    Introduction
    Elevated β-hCG and testosterone levels are found in maternal serum among pregnancies complicated by preeclampsia. The aim of present study is to evaluate the effect of fetal gender on serum human chorionic gonadotropin (β-hCG) and testosterone in normotensive and preeclamptic pregnancies.
    Methods
    Through a cross-sectional study, 139 women with singleton pregnancies in their third trimester were enrolled by convenient classified sampling. They were selected from whom referred to affiliated clinic of Khorram Abad Women’s Hospital for prenatal care between November 2006 and June 2007. Subjects were divided into two groups of normotensive and preeclamptic pregnancies, based on their blood pressure and proteinuria. 71 pregnancies were uncomplicated (35 male and 36 female). 68 pregnancies were complicated by preeclampsia (35 male and 33 female). Human chorionic gonadotropin (β-hCG) and total testosterone were measured in maternal serum. Data were analyzed by SPSS 11.5 software and statistical tests.
    Results
    In male-bearing pregnancies, maternal β-hCG and testosterone serum levels were significantly higher in preeclamptic mothers when compared to normotensive ones (P<0.001 and P<0.001, respectively). In female-bearing pregnancies testosterone level was significantly higher in preeclamptic than normotensive mothers (P<0.001), whereas the β-hCG levels were same. Male-bearing preeclamptic women had significantly higher testosterone level than that of their female-bearing counterparts (P<0.001), whereas their β-hCG levels showed no statistically significantly difference. In uncomplicated pregnancies the β-hCG levels were significantly higher among female-bearing mothers compared to male bearings (P<0.001). However, the testosterone levels were not statistically different.
    Conclusion
    In preeclamptic pregnancies (with both male and female fetus), total testosterone level was higher than that of normotensive ones. Moreover, it was higher in male-bearing women than female-bearing ones. It was just in preeclamptic pregnancies with male fetus, where the maternal serum β-hCG level was higher than that of uncomplicated pregnancies. Our findings, therefore, would implicate an androgenic-mediated mechanism in the development of preeclampsia.
  • Monireh Pourjavad, Salmeh Dadgar, Mohammad Taghi Shakeri, Mahmoud Mahmoudy Page 21
    Introduction
    Early diagnosis and termination of the pregnancies with abnormal fetuses in early stages of pregnancy can prevent from giving birth to disabled infants who will impose burden to their family and community. The aim of this study was to determine the median of serum markers in order to identify the congenital anomalies in the first trimester through performing triple tests screening.
    Methods
    In this prospective study, 127 pregnant women referring in their first trimester to obstetric clinic of Omul-Banin Hospital (Mashhad, Iran, Feb 2009-May 2010) were enrolled whose gestational age ranged between 11 weeks and 13 weeks + 6 days. All patients were evaluated with a single sonologist. In each case, fetal nuchal translucency (NT) thickness and CRL were measured and recorded in specific questionnaire designed for triple test results. Maternal serum free beta-human chorionic gonadotropin (Freeβ-HCG) and pregnancy- associated plasma protein-A (PAPP-A) were afterwards measured and recorded in the questionnaire.
    Results
    Our measurements showed that NTs ranged from 1.1 to 2.7mm (Mean=1.62mm). In older mothers (³35 years) the rate of NT was higher than those of other ages. The serum free β-HCG and PAPP-A had no relation with the maternal age. Based on laboratory results of serum markers, median index was determined for free β-HCG and PAPP-A. This index was 127.30 ng/mL for free β-HCG and 24.688 mg/L for PAPP-A, respectively.
    Conclusion
    According to the results of present study, the basic risk for developing fetal anomalies can be achieved by having determined medians (for free b-hCG and PAPP-A), NT, MoM, maternal age, gestational age and other relevant variables. Using specified softwares, these anomalies would be, thus, diagnosed in the first trimester of pregnancy.
  • Firouzeh Mirzaei, Masoumeh Kaviani, Peyman Jafari Page 27
    Introduction
    One of the problems that occupy pregnant women`s mind is the labor pain. Owing to considerable rate of Caesarean sections in our community (due to fear of labor pain) it is our duty to try to increase the rate of normal vaginal deliveries instead. The aim of this study is to investigate the effect of reflexology on the severity of labor pain and labor duration in nulliparous women.
    Methods
    This clinical trial study was carried out on 70 nulliparous women (39 intervention and 31 controls) who referring to labor room of Afzalipour Hospital (Kerman city) with gestational age of 37 weeks and above, and cervical dilatation of 3-4 cm. They had no significant diseases according to their medical records, nor had used any medications during labor. The intervention group received reflexology for 20 minutes (10 minutes each foot) during their uterus contraction in active phase of labor (acceleration). The control group underwent massage for 20 minutes at the same time but on other areas of their feet. Severity of labor pain was shown by Visual Analogue Scale (VAS), before and after the intervention. Moreover, the duration of labor was determined for both two groups.
    Results
    Severity of labor pain before foot reflexology did not vary between case and control groups (p = 0.14) but after it, severity of labor pain in the intervention group was lower than the control group (p < 0.001). The severity of labor pain reduced after the intervention in the intervention group (p < 0.001), whereas, labor pain increased in the control group (p < 0.001). However, the labor durations were same in both groups (p<0.063).
    Conclusion
    Reflexology have an indisputable effect on decreasing labor pain in the first phase, whereas, it does not affect the total duration of labor.
  • Farzaneh Jafarnejad, Sara Nayeban, Kyarash Ghazvini Page 33
    Introduction
    Vaginitis is the most prevalent gynecological complaint for which women seek medical treatment. Amongst different methods of diagnosis of bacterial vaginosis Amsel`s clinical criteria and Nugent scoring is of the most preferentiality. The aim of this study is to evaluate the diagnostic values of whole Amsel`s clinical criteria, each of Amsel`s criterion solitarily and combination of two criteria, respectively, for diagnosis of bacterial vaginosis.
    Methods
    This study is carried out on 105 women referring to gynecologic clinic of 17-Shahrivar Hospital (Mashhad, Iran, 2006-2007) who underwent speculum examination and were qualified to enroll in study. The Nugent scoring system was used as the gold standard method for diagnosis of bacterial vaginosis. Sensitivity, specificity, positive predictive value and negative predictive value of whole Amsel`s clinical criteria, each of Amsel`s criterion solitarily and combination of two criteria for the diagnosis of bacterial vaginosis were determined according to the aimed standard.
    Results
    Among Amsel’s clinical criteria, the most sensitive individual criterion was clue cells (96.9%) and the criterion with the highest specificity was Whiff test (80.8%). PH plus clue cells and clue cells plus vaginal discharge were the most sensitive coupled combinations (84.4%), whereas the combination of clue cells and Whiff test was of the highest specificity (89%).
    Conclusion
    The clinical criteria for the diagnosis of bacterial vaginosis can be simplified into two clinical criteria with no considerable decline in their sensitivity and specificity.
  • Ensieh Jenabi, Samira Ebrahimzadeh Page 39
    Introduction
    Primary dysmenorrhea is a common disorder occurs in 60-93% of women in menstrual age. It is characterized by pain in the lower abdomen region which may radiate to thighs, despite no dysfunction in the genital system. The onset is in early stages of menstruation that may last by 2 to 3 days. Tranquilizers, herbal drugs and massaging are being applied as treatmentmodalities. Chamomile tea may alleviate the pain, but scientific studies have yet to be conducted. The purpose of this study was to investigate the effects of applying chamomile tea on dysmenorrhea.
    Methods
    80 students of Toyserkan Azad University in western Iran were enrolled in such semi-experimental study. They were randomly divided into two equal groups of study and control. Participants in the study group were asked to drink two cups of Chamomile tea a day, 1 week prior to menstruation and first five days of their menstruation cycle for a 3 month period. Data were gathered by four separate questionnaires (McGill Pain Questionnaire, Visual Analogue Scales for Anxiety, Perceived Stress Scale and The Psycho physiologic Life Adaptation Scale). They were applied before the commencement of intervention, on 1st month and 3rd month, respectively. Data analysis was carried out using Wilcoxon and Chi-square tests.
    Results
    After 1 month of usingChamomile tea, study group had a statistically significant difference in experiencing menstrual pain, distress and anxiety compared to those of control one.There were statistically significant difference between two groups in summation of means of four questionnaires, on 1st and 3rd months of usingChamomile tea (p<0.001).
    Conclusion
    The study finds chamomile tea an effective therapy in relieving the pain originated from primary dysmenorrhea and its consequent psycho-social problems.
  • Abbas Shamsalinia, Shahrbano Keihanian, Fatemeh Ghaffari, Mohammad Mansore Saravi, Mohammad Najafi Ashtiani Page 43
    Introduction
    Considering the importance of breast cancer, identifying the factors that may either directly or indirectly determine the final prognosis of afflicted patients is helpful in clinical decision making, clinical approach and treatment of disease. Determination, expression and evaluation of estrogen receptors (ER), progesterone receptors (PR), human epidermal growth factor receptor (Her-2/neu) and p53 gene are somehow effective in prognoses and treatment of the disease. The purpose of this study is to recognize if any relationship exists between Her-2/neu gene amplification and estrogen receptor (ER), progesterone receptor (PR) and p53 gene among female with breast cancer.
    Methods
    This descriptive cross-sectional study is performed on 67 women with primary breast cancer whom were hospitalized at oncology ward in Emam Sajjad Hospital (Ramsar, Iran, 2001-2005). Data were gathered from participants medical records, based on Her2/neu gene amplification, estrogen receptor (ER), progesterone receptor (PR) and p53 gene. Samples were evaluated by semi-quantitative immunohistochemistry method using Her-2/neu gene amplification kit, along with ER, PR and p53 gene amplification kits. Data were analyzed by descriptive and analytic statistic tests.
    Results
    It was revealed that 50.7% of studied cases had positive ER, whereas 43.3% were PR positive, 31.3% were p53-positive and 31.3% had positive Her-2/neu. Her-2/neu gene was amplified in 14.2% of ER/PR positive cases andin 66.7% of ER/PR negative subjects. Uusing Chi-square test it was revealed that there is statistically significant correlations between Her-2/neu expression and positive ER (p<0.030), positive PR (p<0.014), simultaneous expression of ER and PR (p<0.001), negative PR and ER expression(p<0.004) and positive family history for cancer (p<0.003), respectively. In addition, no correlation was found between Her-2/neu expression and p53 gene, age, menopause and marital age of patients.
    Conclusion
    Regarding the significant correlation between Her-2/neu amplification and state of estrogen/progesterone receptors, and more significant correlation between Her-2/neu amplification and estrogen/progesterone receptor-negative tumors we can apply exclusive treatment modalities.