فهرست مطالب
مجله دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی
سال هشتم شماره 2 (پیاپی 30، تابستان 1389)
- تاریخ انتشار: 1389/06/01
- تعداد عناوین: 8
-
-
صفحه 1زمینه و هدفدر ایران بیشترین عضو درگیر سرطان، دستگاه گوارش است و بیشترین منطقه بروز این سرطان از حاشیه دریای خزر گزارش می شود. مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل موثر برطول عمر بیماران مبتلا به سرطان دستگاه گوارش با استفاده از مدل های پارامتری و مدل کاکس و مقایسه ی کارایی آنها انجام شد.روش کاراین داده های مطالعه آینده نگر از طریق مرکز ثبت سرطان بابل که زیر نظر دانشکده ی بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی تهران قرار داشت، جمع آوری شده است. طی این مطالعه که بین سال های 1369 تا 1370 انجام شد، سعی شد موارد سرطان های دستگاه گوارش شناسایی شوند. مجموعا اطلاعات 484 بیمار به همراه مشخصه های فردی(مانند، سن، جنس، سابقه خانوادگی، وضعیت تاهل، وضعیت سیگار کشیدن، شغل، نژاد، وضعیت سواد، محل سکونت، نوع سرطان، وضعیت اقامت) به مطالعه وارد شدند و برای یک دوره 15 ساله تا سال 1385 پیگیری شدند. برای بررسی عوامل مؤثر بر بقای بیماران از رگرسیون کاکس و مدل های پارامتری نمایی، وایبل، لگ نرمال و لگ لجستیک استفاده شد و معیار مقایسه کارایی مدلها، ملاک آکایکه(Akaike) و بررسی مانده ها بود. کلیه محاسبات با نرم افزار SAS و STATA انجام و سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد.نتایجنتایج حاصل نشان داد که 66 درصد از بیماران مرد و 34 درصد زن بودند میانگین سنی در بیماران مرد 59 سال و در زنان 55 سال بود.از تعداد 484 بیمار، 359 نفر(2/74 درصد) مبتلا به سرطان مری و 110 نفر (7/22 درصد) مبتلا به سرطان معده و 15 نفر(1/3 درصد) مبتلا به سرطان کولون بودند. احتمال بقای یک، سه و پنج ساله بیماران به ترتیب 24%، 16% و 15% می باشد. طبق ملاک آکایکه و نیز غیر یکنوا بودن میزان خطر، مدل پارامتری لگ لجستیک در آنالیز یک متغیری و نیز در آنالیز چند متغیری از مدل کاکس و دیگر مدل های پارامتری کارایی بهتری داشت.نتیجه گیرینتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که سابقه خانوادگی سرطان و جنسیت بیماران می تواند به عنوان عوامل خطر قوی در ایجاد سرطان دستگاه گوارش مد نظر قرار گیرد. با توجه به اینکه فرض خطرات متناسب در مورد داده های مورد مطالعه رد می شود و نیز با توجه به مقایسه های انجام شده، مدل لگ نرمال و مدل لگ لجستیک هم در تحلیل چند متغیری و هم در تحلیل تک متغیری نتایج تقریبا مشابهی داشتند. اما بر اساس معیار آکایکه و نیز بررسی نمودار مانده ها، مدل لگ لجستیک در میان مدل های پارامتری بهترین برازش را دارد و می تواند به عنوان جایگزین مدل کاکس در تعیین عوامل موثر بر بقای بیماران مبتلا به سرطان دستگاه گوارش به کار رود.
کلیدواژگان: سرطان دستگاه گوارش، مدل کاکس، مدل های پارامتری، ملاک آکایکه، اسنل، انحراف مانده ها -
صفحه 15زمینه و هدفامروزه مراکز آموزش مهارت های بالینی(Clinical Skills Centers)،درآموزش مهارت های عملی به دانشجویان پزشکی جایگاه مهمی پیدا کرده است. در اینگونه مراکز، دانشجویان با روش ها و فنون مختلف آموزش داده می شوند.یکی از این روش ها، روش آموزش ایستگاهی است. هدف ازاین مطالعه، تعیین تاثیر این شیوه آموزشی از طریق مقایسه نتایج خودارزیابی دانشجویان از مهارت های پایه جراحی، قبل و بعد از آموزش است.روش کارتحقیق حاضر یک مطالعه نیمه تجربی) (Quasi Experimental است که به بررسی میزان تاثیر یک دوره دو روزه آموزش مهارت های پایه جراحی بر افزایش مهارت های ذهنی و عملی کارآموزان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می پردازد.
این مطالعه به روش خودارزیابی (Self assessment) در دانشجویان دوره کارآموزی پزشکی در سه گروه آموزش دهنده ی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران، در طی سالهای 87-1383 انجام گرفته است.. نمونه گیری به روش سرشماری و تعداد آن 268 نمونه، شامل 268 پیش آزمون و 268 پس آزمون بوده است. برای مقایسه تاثیر آموزش در افزایش مهارت پایه جراحی دانشجویان، از میانگین اختلاف نمرات خودارزیابی، قبل و بعد از آموزش استفاده شده و داده ها با آزمونهای آماری آنالیز واریانس یک طرفه (ANOVA)، آزمون t زوج و آزمون نا پارامتری ویلکاکسون مورد تحلیل قرار گرفته استنتایجنمرات خودارزیابی دانشجویان در 17 موضوع نظری و 10 مهارت پایه جراحی، قبل و بعد از آموزش، به طور معنی داری ارتقا داشتند، در حالی که نتایج کار گروه های آموزش دهنده به طور جداگانه به طور معنی دار با یکدیگر اختلاف داشته اند (001/0p<) در این مطالعه، نتایج در سال های مختلف آموزشی با هم اختلاف معنی دار نداشته اند.نتیجه گیریآموزش مهارت ها به شیوه ی ایستگاهی برای ارتقای مهارت های عملی موثر استکلیدواژگان: مهارت های پایه جراحی، مراکز آموزش مهارت های بالینی، دوره کارآموزی پزشکی، خودارزیابی، نمره دهی به خود، آموزش ایستگاهی -
صفحه 27زمینه و هدفتربیت جنسی کودکان در بستر خانواده و محیط مدرسه همواره مورد توجه و بحث بوده است. آموزش جنسی مساله ایی پیچیده در فرهنگ هر جامعه ایی است. نقش مدرسه و معلم در آموزش و توسعه سلامت جنسی در جوامع محافظه کار کم رنگ می باشد. هدف از این مقاله تبیین عقاید، باورها، ارزش ها و هنجارهای تربیت جنسی از دیدگاه مربیان بهداشت مدارس ابتدایی است.روش کاراین مطالعه از نوع کیفی با استفاده از رویکرد جامعه نگر، طراحی گردید. نمونه ها به روش مبتنی بر هدف و داوطلبانه انتخاب شدند. با استفاده از تکنیک بحث گروهی متمرکز اطلاعات طی 4 جلسه جمع آوری شد. داده ها به روش موضوعی و تئوری پایه تجزیه و تحلیل گردید.نتایجدر سه حیطه اصلی دسته بندی شدند: 1) نقش سازمانی: 2) ساختار نهادها 3)ویژگی های فردی. مفاهیم توصیف کننده نقش سازمانی عبارتند از: سیاست گذاری و فرهنگ سازمانی؛ مفاهیم توصیف کننده ساختار نهادها عبارتند از: نهاد آموزشی و نهاد خانواده و در حیطه ویژگی های فردی زیست شناسی، ذات و غریزه، جنسیت و شخصیت کنجکاو توصیف شد. سیاست گذاری در چارچوب سازمان به شکل سیاست محدود کننده عملکرد آن ها و فرهنگ سکوت حاکم بر سازمان است. خانواده بعنوان یک تعیین کننده مطرح است که با قدرت تصمیم گیری و عدم آمادگی در ارائه تربیت جنسی بر دیدگاه و عملکرد این مربیان تاثیر دارد. در نهاد آموزشی دیدگاه و عملکرد مربیان در یک سیستم پیچیده آگاهی، تسهیلات و تعاملات تحت تاثیر قرار می گیرد. دیدگاه مربیان در پدیده مورد مطالعه در تغییرات زیست شناختی شکل گرفته است. ادراکات این مربیان با پذیرفتن فطرت جنسی در انسان، ساختارگرایی اجتماعی را تایید نمی کند.نتیجه گیریاز دیدگاه شرکت کنندگان نهاد خانواده و مدرسه اهمیت زیادی در تربیت جنسی کودکان داشتند. اگر چه این دو نهاد مهم شناخته شدند اما مربیان شرکت کننده در این مطالعه توانمندی کافی برای توسعه و استفاده از این نهادها در دستیابی به تربیت جنسی کودکان را نداشتند. سیاست ها، منابع محدود آموزشی و ساختار فرهنگی خانواده از عوامل بازدارنده در مدیریت رفتارهای جنسی کودکان در مدرسه شناسایی شد. از دیدگاه مربیان بهداشت مدارس اولویت های تربیت جنسی دانش آموزان عبارتند از: تغییر فرهنگ در سطح سازمان و نهادها برای تربیت جنسی در مدارس، دستورالعمل اجرایی مشخص برای این آموزش ها، تامین منابع آموزشی، افزایش دانش و مهارت مربیان مدارس برای مدیریت رفتارهای جنسی دانش آموزانکلیدواژگان: تربیت جنسی، تبیین دیدگاه، مدارس ابتدایی ایران
-
صفحه 41زمینه و هدفمدیریت نامناسب مواد عفونی زاید می تواند خطراتی را برای کارگران وبیماران ومحیط اجتماع بهمراه داشته باشد. دراین مطالعه، بررسی جامعی در خصوص نحوه مدیریت پسماندهای جامد در بیمارستان های شهر قم صورت گرفت.روش کارجهت گردآوری اطلاعات لازم ضمن توزین زباله تولیدی، به تکمیل پرسشنامه برگرفته از WHOباتوجه به اهداف مطالعه پرداخته شد؛ همچنین جهت کسب اطلاعات تکمیلی، به مشاهده میدانی در بخشهای مختلف بیمارستان های مورد مطالعه(6بیمارستان دولتی،2بیمارستان خصوصی) پرداخته شد.نتایجنتایج مطالعه نشان داد که میزا ن کل مواد زاید جامد تولیدی بیمارستان های شهر قم بطور متوسط 55/3057 کیلو گرم در هرشبانه روز بود که از این میزان سهم مواد زاید جامد معمولی، عفونی، تیزو برنده، شیمیایی - دارویی به ترتیب6/1523 و 6/1520و72/12و 93/0کیلو گرم در هر شبانه روز بود. همچنین نتایج مطالعه نشان داد که دربیمارستان های شهر قم، دستورالعمل مدیریت اجرایی پسماندهای پزشکی بطور ناقص اجرا می شد وبرنامه جداسازی مواد زاید جامد در مبدا تولید بصورت نامناسبی انجام می گرفت؛ همچنین در بیمارستان های مذکور هیچ گونه اطلاعاتی در مورد کمیت وکیفیت مواد زاید جامد تولیدی وجود نداشت.نتیجه گیریضرورت برنامه ریزی و ایجاد چارچوبی جهت مدیریت تلفیقی مواد زاید جامد و آموزش سطوح مختلف کارکنان بیمارستان(مدیران، پزشکان، پرستاران، پرسنل خدماتی) میتواند در کاهش قابل ملاحظه هزینه ها و مواد زاید جامد بیمارستانی موثر واقع گردد. همچنین نظارت جدی بر اجرای دقیق و مناسب دستورالعمل مدیریت اجرایی پسماندهای پزشکی ضروری به نظر میرسد.
کلیدواژگان: شهر قم، مدیریت پسماندهای جامد پزشکی، بیمارستان -
صفحه 55زمینه و هدفناامنی غذایی به مفهوم دسترسی محدود یا نا مطمئن به غذای کافی و سالم از نظر تغذیه ای یا توانایی محدود برای دستیابی به غذا از راه های مقبول اجتماعی می باشد.
در ایران در جریان گذر سریع تغذیه ای و تغییر الگوی زندگی شهرنشینی، علاوه بر وجود کم وزنی، اضافه وزن و چاقی نیز به ویژه در زنان رو به افزایش بوده است.با اینکه انتظار می رود افراد دچار ناامنی غذایی، دریافت غذایی پایین و در نتیجه، ذخایر چربی بدنی اندک و اضافه وزن کمتری داشته باشند، اما این همبستگی در مطالعات به خوبی نشان داده نشده است.
این مطالعه با هدف بررسی ارتباط ناامنی غذایی و برخی عوامل اقتصادی-اجتماعی خانوارها با وضعیت نمایه توده بدن زنان دزفول در سال 1387 انجام گردید.روش کارتعداد 400 خانوار مناطق مختلف دزفول در زمستان سال 1387 بطور تصادفی به روش نمونه گیری دو مرحله ای مورد بررسی قرار گرفتند. قد و وزن مادر خانوار مطابق دستورالعمل های استاندارد اندازه گیری و سپس نمایه توده بدن(BMI) محاسبه شد. وضعیت وزن بر پایه حدود مرزی NIH (سازمان جهانی بهداشت) تعریف شد. به این ترتیب زنان دارای نمایه ی توده ی بدن کمتر از 5/18 بعنوان لاغر، 5/18 تا 25 دارای وزن طبیعی، بین 25 تا 30 بعنوان دارای اضافه وزن و بیش از 30 نیز تحت عنوان چاق درنظر گرفته شدند. پرسشنامه های اطلاعات عمومی و امنیت غذایی (USDA) طی مصاحبه حضوری با مادر تکمیل گردیده و تحلیل شدند.نتایجشیوع نا امنی غذایی در خانوارهای مورد بررسی برابر 6/37% بود. 8/42 % زنان دارای اضافه وزن و 12% آنان مبتلا به چاقی بودند. نتایج نشان داد که BMI زنان با نا امنی غذایی خانوار، سن زنان و بعد خانوار رابطه مثبت و معنی دار و با وضعیت اقتصادی و قومیت ارتباط معکوس و معنی داری دارد (05/0 p<).نتیجه گیریناامنی غذایی و اضافه وزن در جامعه مورد مطالعه وجود داشت و نا امنی غذایی، سن و قومیت زنان، وضعیت اقتصادی و بعد خانوار به عنوان عوامل مرتبط با وضعیت BMIشناخته شدند. سایر عوامل مانند سطح تحصیلات و شغل مادر و هزیته خانوار ارتباط آماری معنی داری نشان ندادند. از آنجا که اطلاعات کافی و کاملی در زمینه ناامنی غذایی و سایر عوامل مرتبط با وضعیت وزن زنان دردسترس نمی باشد بهتر است این بررسی در مناطق دیگر نیز انجام گردد.
کلیدواژگان: ناامنی غذایی، نمایه توده بدن، وضعیت اجتماعی- اقتصادی، دزفول -
صفحه 67زمینه و هدف
این مطالعه برای تعیین اثربخشی برنامه ی جامعه ی ایمن، به عنوان یک برنامه بین المللی جامعه محور با هدف پیشگیری از آسیب و ارتقای ایمنی در شهرستان کاشمر و ارزیابی نتایج آن در مقایسه با گروهی از شهرستان های فاقد این برنامه، طراحی و اجرا شده است.
روش کاردر این مطالعه گذشته نگر، اطلاعات مربوط به آسیب های مختلف در مراجعه کنندگان به اورژانس بیمارستان ها، در کاشمر و 44 شهرستان گروه شاهد و برای سه سال 1384 تا 1386 استخراج و با هم مقایسه شد.
نتایجمیزان آسیب ها در کاشمر در سه سال 1384، 1385 و 1386 به ترتیب 6/4654، 9/4570 و 2/4949 و در 44 شهرستان گروه شاهد به ترتیب 7/822، 0/1130 و 5/1245 مورد به ازای هر 100.000 نفر جمعیت بود. میزان مرگ ناشی از آسیب ها در بخش اورژانس بیمارستان ها در کاشمر در این سه سال به ترتیب 6/57، 9/52 و 2/44 و در گروه شاهد به ترتیب 2/12، 13 و 9/11 مورد به ازای هر 100.000 نفر جمعیت بود. مقایسه سال اول و سوم نشان از افزایش میزان آسیب ها و کاهش در میزان مرگ ناشی از آسیب ها در هر دو گروه داشت، ولی فقط تفاوت بین کاهش میزان مرگ ناشی از آسیب ها در کاشمر با گروه شاهد معنی دار بود (0001/0> p).
نتیجه گیریاجرای برنامه ی جامعه ی ایمن در کاشمر تفاوت معنی داری در روند زمانی بروز آسیب ها ایجاد نکرد ولی میزان مرگ ناشی از آسیب ها را به میزان معنی داری در مقایسه با گروه شاهد کاهش داد. ارزیابی طولانی مدتی برای تایید این یافته ها ضروری است.
کلیدواژگان: جامعه ایمن، آسیب، اثربخشی، کاشمر، ایران -
صفحه 77زمینه و هدفبیماری که در اثر آسیب های جسمی و روحی به یک مرکز درمانی مراجعه می کند، دارای حقوقی قانونی است. رعایت حقوق بیماران باعث رضایت بیماران از خدمات بیمارستانی می شود که به ارتقا کیفیت خدمات کمک خواهد کرد. هدف این مطالعه تعیین آگاهی بیماران از حقوق خود و رعایت آن در بیمارستان های وابسته به دانشگاه های علوم پزشکی در شهر تهران است.روش کاراین مطالعه توصیفی تحلیلی در بیمارستان های وابسته به دانشگاه های علوم پزشکی تهران در سال 1388 انجام شد. نمونه های مطالعه 601 بیمار بودند که از 11 بیمارستان وابسته به 3 دانشگاه علوم پزشکی در شهر تهران و به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار گرداوری داده ها پرسش نامه 50 سوالی بود که روایی و پایایی آن تایید شد. داده ها با استفاده از آزمون های مجذور کای و کروسکال والیس در نرم افزار SPSS.17 تجزیه و تحلیل شدند.نتایج59% بیماران زن و 41% مرد بودند. میانگین سن بیماران3/43 (با انحراف معیار 5/18) سال و میانگین اقامت 1/7(با انحراف معیار 4/7) روز بود. 5/71% بیماران اگاهی ضعیف، 6/22% متوسط و 8/5% اگاهی خوبی از حقوق بیمار داشتند. میزان رعایت حقوق بیمار در 8/13% بیماران خوب، 9/82% متوسط و 3/3% ضعیف بود. بین میزان رعایت حقوق بیمار با بخش بستری و طول اقامت در بیمارستان رابطه ی آماری معنی داری وجود داشت(007/0 p=). همچنین از میان7 حیطه، بالاترین میزان رعایت حقوق بیمار مربوط به حیطه حق آگاهی بیمار و کمترین میزان رعایت مربوط به حیطه حق اعتراض و شکایت بود.نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که بیماران اگاهی خوبی از حقوق بیمار ندارند و حقوق بیماران نیز بصورت مطلوب رعایت نمی شود. جهت ارتقای رعایت حقوق بیماران، ارایه برنامه های آموزشی به جامعه در مورد حقوق بیمار، پیگیری موارد نقض حقوق بیمار، تصویب قانون جامع برای تضمین رعایت حقوق بیماران و طراحی برنامه مشخص برای پایش و نظارت بر اجرای آن پیشنهاد می شود.
کلیدواژگان: حقوق بیمار، بیمارستان های دانشگاهی، تهران -
صفحه 87زمینه و هدف
مولتیپل اسکلروزیس(MS) از بیماری های التهابی شایع سیستم عصبی مرکزی در انسان است و در بیماران مشکلات فراوانی ایجاد می کند.4-آمینو پیریدین (4-AP)دارویی وسیع الطیف در مهار کانال K می باشد. این دارو در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس برای کاهش علائم خستگی و بی حالی استفاده میشده است. با توجه به گزارشاتی که در مورد اثرات دیگر این دارو ارائه شده است در این مقاله بر آن هستیم که با استفاده ازمدل سلولی بیماری MS شناخت بهتری از مکانیزم عمل آن برای نیل به اهداف زیرمعرفی نماییم: 1-تاثیر این ماده برروی پرولیفراسیون وسایتوتوکسیسیته برسلولهای عصبی مدل. 2- تاثیراین ماده بر فعالیت آنزیم MMP-9در این سلولها بررسی میگردد.
روش کارلولهای U373-MG بعنوان مدل سلولی سیستم عصبی(آستروسایتوما)بیماریMS کشت داده شده وبا ماده 4-APدر غلظتهای مختلف تیمارشدند. سپس اثر سایتوتوکسیک (ایجاد مرگ سلولی) و پرولیفراتیو ماده4-AP با استفاده از روش کالریمتریکMTT بررسی گردید و همچنین تاثیر این ماده برروی فعالیت MMP-9 در سلولهای تیمارشده با روش زایموگرافی ارزیابی گردید.
نتایجنتایج نشان میدهد که این دارو در غلظتهای 1/0. 1 اثرات سایتوتوکسیک ناچیز داشته ولی در همین غلظتها اثرات ممانعتی آن بر فعالیت بسیار چشمگیر میباشد(01/0 (p<. علاوه برآن بررسی نقش احتمالی پرولیفراتیو نشاندهنده پایداری اثرات دارو بر سلولهای تیمار شده میباشد.
نتیجه گیریبطور کلی نتایج این پژوهش نشاندهده تاثیر واضح داروی بر عملکرد سلولی و پایداری این اثرات در غلظتهای با سایتوتوکسیسیته ناچیز بوده که میتواند روشنگر کاربردهای درمانی آتی آن باشد.
کلیدواژگان: مالتیپل اسکلروزیس، کانال پتاسیم، مدل سلولی، زایموگرافی
-
Page 1Background And AimThe most common cancer in Iran is digestive system cancer, the highest incidence of which is reported from the Caspian Sea littoral. This study aimed to determine factors affecting the survival of patients with gastrointestinal cancer using the Cox and parametric models; the 2 models were compared.Materials And MethodsThis survey was a prospective study conducted between 1990 and 1991. Data were collected through the Cancer Registry Center in Babol, which functions under supervision of the School of Public Health and Institute of Public Health Research, Tehran University of Medical Sciences. We tried to identify cases of gastrointestinal cancers. The individual characteristics of 484 patients, namely, age, sex, family history, marital status, smoking status, occupation, ethnicity, medication status, education, residence (urban, rural), and type of cancer were recorded. The patients were followed up for a period of 15 years, i.e., until 2006 year. To determine the effective factors on survival of patients, the Cox model and parametric models such as exponential, weibull, log-normal, log-logistic, and the AIC criteria and residuals were used to compare the effectiveness of the models. The SAS and STATA software were used for data analysis, with a significant level of 0.05.ResultsSixty-six percent of the patients (total n=484) were males and 34% females, with a mean age of 59 and 55 years, respectively. Their distribution according to type of cancer was as follows: esophageal cancer, 359 (74.2%); stomach cancer, 110 (22.7%); colorectal cancer, 15(3.1%). Estimated one-, three-, and five-year survival rates were 24%, 16% and 15%, respectively.ConclusionThe results of this study reveal that gender and family history can be strong risk factors for GI cancer. Log-normal and log-logistic models in multivariate and univariate analyses gave almost similar results. However, based on AIC criteria and residuals analysis, the log-logistic model gives the best fit as compared to other parametric models and can be used instead of the Cox model for determining factors affecting survival of patients with gastrointestinal tract cancer.
-
Page 15Background And AimNowadays Clinical Skills Centers are important structural components of medical education systems globally. In these centers medical students are trained using a variety of methods and techniques, one method being teaching in structured stations. The objective of this study was to determine the efficacy of this method by comparing the student's self-assessment of their own basic surgical skills before and after structured stations teaching.Materials And MethodsThis quasi-experimental study was conducted in 2004-08 in Tehran University of Medical Sciences. The participants included 268 medical students at the clerkship stage; there were 3 trainer groups. The pre- and post-self assessment techniques were used to assess the learning progress. ANOVA & Paired-t and non-parametric tests were used for data analysis.ResultsIrrespective of which year the students were in, self- scoring on 17 cognitive subjects and 10 procedural skills showed a significant improvement after the instruction (p<0.001). There were significant differences among the 3 trainer groups (p<0.001).ConclusionThis study suggests that teaching basic surgical skills using structured stations is effective in improving practical skills.
-
Page 27Background And AimSex education of children, a complex issue in any culture, has always been a controversial subject. Schools can play a vital role in imparting sex education to children, particularly in more conservative communities. The objective of this study was to find out primary school teacher's beliefs, attitudes, values, and understandings regarding sex education of school pupils.Materials And MethodsIn this qualitative study we employed a community-based approach to design the project. Purposeful, voluntary and maximum variation sampling was used to recruit 22 teachers from selected schools in Western Tehran (21 female and 1 male teacher). Information was collected in 4 focus-group discussion sessions. Grounded theory and thematic analysis were used.ResultsFindings revealed three major themes: 1) organizational role, 2) institution construction, and 3) individual characteristics. These themes were described by subthemes as follows: 1. for organizational role: organizational culture and policies; 2. for institution construction: family and educational institutions; 3. for individual characteristics: biology, gender, instincts, curiosity, knowledge, and behaviors.ConclusionFrom the participant's point of views, the school and the family are two important institutions in children sex education. However, teachers are not sufficiently competent in sex behavior education. Inappropriate policies, resource limitations, and the family cultural structure are obstacles in sex education of children in schools. The participants believe the following are priorities in children's sex education: changing cultural attitudes in organizations and institutions, such as cultural diffusion; sound training approaches in sex-related topics; providing sufficient resources; improving knowledge and skills of teachers in the area of sex education of pupils; and effective interaction between families and school authorities.
-
Page 41Background And AimInadequate management of biomedical waste can be associated with risks to healthcare workers, patients, communities and their environment. In this study a comprehensive survey was conducted to obtain information on the management of solid wastes in Qom hospitals.Materials And MethodsField visits were made to 2 private and 4 governmental hospitals to collect the required information and weighing the solid wastes generated. In addition, supplementary information was collected using a modified World Health Organization questionnaire.ResultsThe results showed total the average generation rate of solid waste in Qom hospitals was 3057.55 kg/day. The shares of general, infectious, sharp, and pharmaceutical and chemical solid wastes were 1523.6, 1520.6, 12.72 and 0.93 kg/day, respectively. The results on various aspects of solid waste management indicate that practices in the hospitals do not comply with the principles stated in the respective Iranian regulations. Similarly, the segregation process was inefficient. No information was available concerning the quantity and quality of solid wastes.ConclusionDevelopment of suitable waste management schemes and plans are strongly recommended. In addition, establishing training programs on proper waste management for all the personnel involved (managers, physicians, nurses, workers) are essential. These actions, plus effective supervision, will result in considerable reductions in hospital solid waste disposal cost
-
Page 55Background And AimFood insecurity implies a limited ability to secure adequate and safe food or limited or uncertain ability to acquire acceptable foods in socially acceptable ways.The nutrition transition in Iran is taking place in the context of rapid demographic change and urbanization in spite of underweight, obesity and overweight increased, especially among women. It is usually expected that food-insecure people have an inadequate food intake, less body fat, and body weight. However, several studies in developed countries have shown a higher prevalence of overweight/obesity among food-insecure household members, especially women. Under weight and overweight or obesity is the most common nutritional disorder in the developed countries and is assuming to become a serious health problem in developing countries. This study aimed to assess the association between food insecurity and socio-economic factors in households and body mass index among urban women in Dezful in 2008.Materials And MethodsA total of 400 household were randomly selected by two stage sampling from different areas in Dezful. Heights and weights of all women were measured based on standard protocols, and body mass index (BMI) was calculated. BMI status was defined based on cut-off values recommended by NIH(under weight = BMI<18.5, normal weight 18.5< BMI< 25, overweight 25≤BMI<30 and obesity BMI≥30Women provided detailed demographic and food insecurity information via a face- to- face interview. Information on food insecurity was collected using the instrument originally developed by USDA. All analysis was conducted using the SPSS statistical package.ResultsThe prevalence of household food insecurity was %37.6 and 42.8% of the women were overweight, and 12% obese, respectively. Results showed that, BMI was positively associated with food insecurity, women's age and family size and inversely associated with, race and economic status (p <0.05).ConclusionIt is evident that household food insecurity, overweight and obesity coexist in Dezful. Women age, family size, race and economic status were recognized as associated factors with food insecurity but other factors didnt show significant relationship. There is lack of published information regarding food insecurity and some factors affecting with body weight status; therefore, it is necessary to perform such studies in other regions too.
-
Page 67Background And Aim
This study was undertaken to determine the effectiveness of a safe community program, as an international community-based program, for injury prevention and safety promotion, in Kashmar
Materials And MethodsIn this retrospective study, the data on injured patients consulting hospital emergency wards in Kashmar and 44 other districts (as control) for a period of 3 years (March 20 2005 to March 19, 2008) were analyzed and compared.
ResultsThe number of injuries/100,000 population in Kashmar was 4654.6, 4570.9, and 4949.2 in March 2005-2006, 2006-2007, and 2007-2008, respectively. The corresponding figures (means) for the control districts were 822.7, 1130.0 and 1245.5. The injury- related fatality rate in the emergency ward for the 3 periods was 57.6, 52.9, and 44.2 per 100,000 in Kashmar and 12.2, 13, and 11.9 per 100,000 in the control districts. The injury rate showed an increase and the injury- related fatality rate showed a decrease in both Kashmar and the control districts over the 3 year period, but there was a statistically significant difference between the decreased injury-related fatality rate in Kashmar (p<0.0001).
ConclusionThe Kashmar International Safe Community Program resulted in no significant decrease in the rate of injuries in Kashmar. However, as compared to the control distrcts, it caused a decrease in the injury-related fatality rate over the 3-year period. Long-term studies are necessary to confirm these results.
-
Page 77Background And AimPatients who consult hospital due to physical or mental damages have legal rights. Observation of patient's rights will result in patient satisfaction, which will help to improve hospital services. The aim of this study was to determine awareness and observation of patient's right in hospitals affiliated with medical universities in Tehran.Materials And MethodsThis was a cross-sectional study conducted in 2009 in hospitals affiliated with medical universities in Tehran. A total of 601 patients were randomly selected from 11 hospitals affiliated with three medical universities in Tehran. Data were collected using a 50-item questionnaire the validity and reliability of which had been confirmed. Chi-square and Kruskal-Wallis tests were used for statistical analysis. The software used was SPSS.17.ResultsThe mean age of the patients (59% females and 41% males) was 43.3 (SD=18.5) years and the average length of hospitalization 7.1 (SD=7.4) days. Data analysis showed that the proportions of the patients with a poor, intermediate and desirable patient's rights awareness were 71.5%, 22.0% and 5.8%, respectively. Observation of patient's rights was good in 13.8% of the cases, medium in 82.9% of the cases and poor in 3.3% of the cases. There was a significant statistical relationship between observation of patient's rights on the one hand and the hospital ward and length of stay on the other hand (p=0/007). Further analysis of the data showed that the strongest and the weakest observed rights were patient awareness right and the right of making objections and lodging complaints, respectively.ConclusionThe results of this study showed that patients are not well aware of patient's rights and that observation of patient's rights is not at a desirable level. We recommend organizing public educational programs including components on patient's rights and follow-up of patient' rights violations, as well as passing a comprehensive act to ensure observation of patient's rights and specific programs designed for monitoring and supervising it.
-
Page 87Background And Aim
Multiple sclerosis (MS) is considered as a common inflammatory disease of the human central nervous system (CNS). 4 amino pyridine (4-AP), a potassium channel blocker, is used widely in MS treatment to reduce fatigue and cachexia often experienced by the patients. The objective of this study was to get a better understanding of the mechanism of action of this drug, using the cell culture model. More specifically, we attempted to determine the effects of the drug on 1. The profileration of, and its cytotoxicity on, the neurons, and 2. The activity of MMP-9 in the neurons.
Materials And MethodsConsidering the available reports on the wide range of 4-AP effects, we designed this study to investigate its possible role in proliferation or cytotoxicity of the MS cellular model, i.e. astrocytoma U373-MG, using the MTT assay technique. We also analyzed the effect of 4-AP on cell functionality as assessed by matrix metalloproteinase-9 (MMP-9) zymography.
ResultsThe results showed that while 4-AP at a concentration of 0.1 and 1 mM has no significant cytotoxic effects on the treated cells, it has remarkable MMP-9 inhibitory effects (p<0.01). The proliferation analyses confirmed the stability of 4-AP effects on cell functionality.
ConclusionOn the whole, the results of the present study show the desirable effect of 4-AP on MMP-9 activity at non-cytotoxic doses, promising its further therapeutic applications.