فهرست مطالب

علمی شیلات ایران - سال نوزدهم شماره 3 (پیاپی 72، پاییز 1389)

مجله علمی شیلات ایران
سال نوزدهم شماره 3 (پیاپی 72، پاییز 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/09/01
  • تعداد عناوین: 16
|
  • محمد اسدی، قباد آذری تاکامی، میرمسعود سجادی، مریم معزی، محمد نیرومند صفحه 1
    این مطالعه به منظور ارزیابی اثرات بتائین بر رشد، بازماندگی و مقاومت به استرس های شوری (10 و50 قسمت در هزار)، دما (42 درجه سانتیگراد) و فرمالین (100 قسمت در میلیون) روی پست لاروهای میگوی سفید هندی انجام شد. این آزمایشات بصورت طرح کاملا تصادفی در قالب 3 تیمار غذایی با 3 تکرار درون 9 مخزن آب 20 لیتری صورت پذیرفت. تیمارها عبارت بودند از: ناپلی تازه آرتمیا، روتیفر و غذای کنسانتره (تیمار شاهد)، ناپلی تازه آرتمیا، روتیفر غنی شده با بتائین و غذای کنسانتره (تیمار 1) و ناپلی تازه آرتمیا، روتیفر غنی شده با بتائین و غذای کنسانتره حاوی بتائین (به مقدار 8/0 درصد جیره)(تیمار 2). لاروها 6 بار در روز و با فاصله زمانی 4 ساعت تغذیه شدند. نتایج نشان داد رشد و درصد بازماندگی لاروهای تغذیه شده با جیره های غذایی حاوی بتائین (تیمارهای 1 و 2) بطور معنی داری نسبت به تیمار شاهد بیشتر بود (05/0P<). همچنین در تست های استرس، تیمارهای 1 و2 درصد بقاء بالاتری نسبت به تیمار شاهد داشتند (05/0P<). آزمایش حاضر نشان داد که بتائین روی ارتقاء عملکرد رشد، درصد بقاء و مقاومت در برابر استرس های محیطی در لاروهای میگوی سفید هندی تاثیر دارد.
    کلیدواژگان: روتیفر، تغذیه، ناپلی، استرس، آرتمیا
  • سید جعفر سیف آبادی، زهرا امینی خویی، زهره رمضانپور صفحه 11
    در این تحقیق اثر سه شدت نور 5/37، 5/62 و 100 میکرومول فوتون بر مترمربع در ثانیه و دوره های روشنایی: تاریکی 16:8، 12:12 و 8:16 ساعت بر نرخ رشد، زمان دو برابر شدن و تولید زیتوده میکروجلبک Chlorella vulgaris مورد بررسی قرار گرفت. استوک اولیه C. vulgaris از تالاب انزلی جداسازی و خالص گردید و در ارلن های 1000 میلی لیتر در دمای ثابت 5/0±25 درجه سانتیگراد و با استفاده از محیط (Z-8+N) کشت شد. شمارش سلولی بطور روزانه از تیمار های مختلف صورت گرفت و مقدار زیتوده در اواخر فاز نمایی رشد اندازه گیری شد. آنالیز واریانس تفاوت معنی داری را در بین تیمار های نوری نشان داد (05/0P<). بالاترین نرخ رشد 13/1 در روز در شدت 100 میکرومول فوتون بر مترمربع در ثانیه و دوره نوری 16:8 مشاهده شد. در حالیکه کمترین زمان دو برابر شدن 61/0 در روز در همین تیمار اتفاق افتاد. بیشترین زیتوده 05/2 گرم در لیتر در شدت نور 5/62 میکرومول فوتون بر مترمربع در ثانیه و دوره نوری 8:16 تولید شد.
    کلیدواژگان: جلبک، دوره روشنایی، نرخ رشد، تولید اولیه
  • سیامک بهزادی، غلامعلی اکبرزاده، علی سالارپور، محمد درویشی صفحه 21
    دانه بندی و کربن آلی رسوبات بستر آبهای ساحلی حوزه مرکزی و غرب استان هرمزگان جهت انتخاب بهترین مکان برای استقرار زیستگاه های بصورت فصلی در سال 1386 بررسی شد. منطقه حد فاصل بین جنوب جزیره قشم تا جزیره هندورابی به 10 ترانسکت 18600 متر طولی و هر یک از آنها به 3 زیر ترانسکت (خطوط ساحلی تا عمق 10، 10 تا 20 و 20 تا 30 متر) عرضی تقسیم و از روش نمونه برداری تصادفی استفاده شد. بیشینه وکمینه درصد ذرات سیلت، در ترانسکت های بندر حسینه و بندر چیروئیه بترتیب 39/45 و 38/25 درصد، ذرات ماسه در ترانسکت های بندر مسن و بندر حسینه بترتیب 95/63 و 79/38 درصد و ذرات رس در ترانسکت های اسکله بهمن و بندر مسن 47/23 و 02/9 درصد بدست آمد. همچنین ترانسکت بندر کنگ با 62/1 درصد بیشترین و ترانسکت جزیره هنگام با 63/0 درصد کمترین مقدار کربن آلی را دارا بودند.
    نتایج آزمون آنالیز واریانس یک طرفه نشان داد که ترانسکت های جزیره هنگام، بندر مسن و بندر گرزه با بقیه ترانسکت ها در میزان مواد آلی دارای اختلاف می باشند (05/0P<). این آزمون برای رسوبات و کربن آلی در 3 زیر ترانسکت مورد مطالعه هیچگونه اختلاف معنی داری را نشان نداد (05/0P>). نتایج حاصل از آزمون همبستگی بین دانه بندی ذرات با کربن آلی درکل منطقه مورد بررسی نشان داد که ارتباط معنی داری (01/0P<) بین درصد ذرات سیلتی (52/0r =)، ماسه ای (63/0- = r) و رسی (67/0= r) با کربن آلی وجود داشته است. اولویت ترانسکت های مورد مطالعه جهت انتخاب مناطق بهینه استقرار سازه ها برحسب استحکام بستر (جزیره هنگام، بنادر مسن، صلخ و چیروئیه)، تولید (جزیره هنگام، بنادر مسن، صلخ، بستانه، حسینه، چارک و گرزه) و کربن آلی (اسکله بهمن، بنادر صلخ، کنگ، بستانه، حسینه و چارک) می باشد.
    کلیدواژگان: زیستگاه مصنوعی، اکوسیستم، مناطق ساحلی، خلیج فارس
  • محمود حافظیه، حمیرا حسین پور صفحه 29
    هدف از مطالعه حاضر بررسی مقایسه ای تاثیر آرتمیا ارومیانا غنی شده با سطوح مختلف روغن های حاوی اسیدهای چرب فوق اشباع بلند زنجیره (HUFA) داخلی و امولسیون وارداتی متفاوت بر رشد و بازماندگی لارو تاسماهی ایرانی (Acipenser persicus) می باشد. روغن تخمدان ماهی خاویاری، روغن کبد ماهی کاد، روغن بذر کتان و یک نوع امولسیون تجاری ICES (ساخت بلژیک) در سه غلظت (100، 200 و 300 واحد در میلیون) و طی دو زمان 12 و 24 ساعت برای غنی سازی ناپلیوس آرتمیا ارومیانا استفاده گردید و به مدت بیست روز به عنوان غذای زنده در اختیار لارو تاسماهی ایرانی قرار گرفتند. طول کل، وزن کل بدن، SGR، CF و FCR، همچنین آنالیزهای بیوشیمیایی روی لاروها شامل اندازه گیری پروفیل برخی اسیدهای چرب و مقادیر چربی و پروتئین کل اندازه گیری گردید. میانگین (± انحراف معیار) بیشترین طول کل 3/2±9/43 میلیمتر، وزن خشک برابر با 7/8±9/34 میلی گرم و کمترین ضریب تبدیل غذایی معادل 21/0±15/1 مربوط به تیمار روغن تخمدان ماهی خاویاری ppm200-12 ساعت؛ بیشترین رشد ویژه (6/0±4/13) در تیمار روغن تخمدان ماهی خاویاری 300-12، فاکتور وضعیت در تیمار روغن بذر کتان 300-12 (03/0±47/0) وICES 300-12 (05/0±47/0)، میزان بازماندگی (2/0±1/94 درصد) در تیمار امولسیون ICES 200-24، درصد پروتئین (05/70 درصد) درتیمار امولسیون ICES 200-12، چربی کل (14/21 درصد) در تیمار روغن تخمدان ماهی خاویاری 300-24، میزان آراشیدونیک اسید (22/0±54/1 میلی گرم در گرم وزن خشک) در تیمار روغن کبد ماهی کاد 300-24، میزان EPA (36/0±53/3 میلی گرم در گرم وزن خشک) در تیمار روغن ماهی کاد 100-24 و میزان DHA در امولسیون ICES و روغن بذر کتان 200-24 (09/0±22/3 میلی گرم در گرم وزن خشک) بدست آمد. نسبت DHA/EPA در لارو تغذیه نشده (75/1) تفاوت معنی داری با امولسیون ICES در دو سطح 100-24 و200-24 و روغن بذر کتان در دو سطح 100-24 و200-24 را نشان نداد. آنالیز واریانس گروه های تیماری نشان داد تنها در رشد طولی، فاکتور وضعیت، بازماندگی، چربی کل،ARA، EPA و DHA اختلاف در سطح اطمینان 5 درصد معنی دار است (05/0P<).
    کلیدواژگان: نی سازی، دانه های روغنی، اسیدهای چرب، تغذیه
  • محمد علی رزمپا، رضا قرابانی واقعی، مازیار یحیوی صفحه 41
    آرتمیا و روتیفر بدلیل کیفیت، اندازه و تحرک مناسب بعنوان مهمترین غذای زنده جهت تغذیه مراحل لاروی سخت پوستان شناخته شده اند. در این تحقیق درصد بقاء لاروهای میگوی پاسفید غربی تغذیه شده با ناپلی آرتمیا اورمیانا و روتیفر و غذای کنسانتره مورد بررسی قرار گرفت. لاروها در مرحله پروتوزوآی 1، به ظروف پلاستیکی 14 لیتری که تا 6 لیتر آبگیری شده بودند، به تعداد 75 عدد در لیتر در 3 تیمار، تیمار 1 (روتیفر)، تیمار 2 (ناپلی آرتمیا اورمیانا) و تیمار 3 (غذای کنسانتره)، هر کدام با سه تکرار و از مرحله پروتوزوآ، تا مرحله پست لارو 5 تغذیه شدند. نتایج نشان داد که از مرحله مایسیس 1 تا مرحله پست لارو 1 می توان از روتیفر و از این مرحله تا پست لارو 5 از ناپلی آرتمیای اورمیانا جهت تغذیه لاروها استفاده نمود. جهت ارزیابی کیفیت لاروها از مقاومت فیزیولوژیک در برابر تنش های فرمالین و شوری در زمانهای متفاوت (30،60 و90 دقیقه) استفاده شد. به این ترتیب که در مرحله پست لارو 1، بیشترین درصد بازماندگی در تنش فرمالین با غلظت 100 و200 قسمت در میلیون، حال آنکه در تنش 15 قسمت در هزار بیشترین درصد بازماندگی مربوط به تیمار 2 بود. در مرحله پست لارو5 بیشترین درصد بازماندگی در همان شرایط مربوط به تیمار ناپلی آرتمیای اورمیانا بود و تیمار غذای کنسانتره (شاهد) در همه شرایط کمترین درصد بازماندگی را داشت.
    کلیدواژگان: تغذیه، پروتوزوآ، میگوی پاسفید، سخت پوستان
  • سارا سبزعلیزاده، سیمین دهقان مدیسه صفحه 51
    از آنجایی که فلزات سنگین از آلاینده های پایدار بوده و قادرند در رسوبات تجمع یابند، لذا بررسی میزان غلظت آنها می تواند نگرشی کلی در مورد آلودگی اکوسیستم آبی ارائه دهد. این تحقیق به منظور بررسی فلزات سنگین و محاسبه میزان آلودگی رسوبات بستر در منطقه لیفه و بوسیف انجام شده است. نمونه برداری بصورت فصلی از رسوبات 4 ایستگاه در سواحل غربی کانال خور موسی از زمستان 1385 تا پاییز 1386 انجام شد. اندازه گیری غلظت جیوه به روش ولتامتری و سایر فلزات سنگین به روش پلاروگرافی صورت گرفت. میانگین غلظت فلزات برحسب میلی گرم در کیلوگرم برای روی 6/68، سرب 5/23، مس 8/21، کبالت 8/12، کادمیم14/2، نیکل 6/73 و جیوه 19/0 محاسبه گردید که از روند Ni > Zn > Pb > Cu > Co > Cd > Hg برخوردار بودند. براساس شاخص ژئوشیمیایی مولر (Igeo)، کیفیت رسوبات از نظر میزان فلزات سرب و جیوه در کلاس آلودگی 2 (دارای بار آلودگی متوسط) و سایر فلزات در کلاس آلودگی صفر (غیرآلوده) قرار می گیرند. با رسم دیاگرامهای PCA و آنالیز خوشه ای، تشابه بین ایستگاه ها و نیز پارامترهای مختلف تعیین گردید. به رغم عدم وجود اختلاف معنی دار در غلظت فلزات سنگین در ایستگاه های مورد مطالعه، نتایج آنالیز PCA وجود شباهت ها و اختلافاتی را در غلظت فلزات در ایستگاه های مختلف نشان می دهد که می تواند ناشی از ویژگی های ژئوشیمیایی رسوبات یا ماهیت جریانات در منطقه باشد.
    کلیدواژگان: خورموسی، پلاروگرافی، ژئوشیمیایی، خلیج فارس
  • مینا سیف زاده، عباسعلی مطلبی، محمد تقی مظلومی صفحه 61
    این تحقیق با هدف جلوگیری از تغییر رنگ و افزایش زمان ماندگاری سردخانه ای ماهی کیلکای گونه معمولی انجام شد. برای بسته بندی ماهی با سدیم آلژینات از غلظت 0/5 درصد در زمان شروع استفاده گردید. نمونه ها به مدت 6 ماه در سردخانه 18- درجه سلسیوس قرار گرفتند. باکتری های کلی فرم، اشریشیاکلی و سودوموناس (سرمادوست) در این نمونه ها مشاهده نشد. شمارش کلی باکتری ها و باکتری استافیلوکوک در نمونه های آزمایشی (2/93 و 1/46 لگاریتم واحد تشکیل دهنده کلنی/گرم) در مقایسه با نمونه شاهد (3/21 و 2/28 لگاریتم واحد تشکیل دهنده کلنی/ گرم) کاهش نشان داد. مقادیر رطوبت، پروتئین، چربی، خاکستر و کالری در نمونه های آزمایشی (73/34، 18/96، 4/62، 2/88 و 134/63 درصد کیلوکالری/کیلوگرم) در مقایسه با نمونه شاهد (59/43، 18/04، 4/03، 2/87 و 108/43 درصد کیلوکالری/ کیلوگرم) و کیلکای تازه 73/93، 18/91، 4/59، 2/87 و 117/28 درصد کیلوکالری/کیلوگرم) افزایش داشت. در نمونه های آزمایشی در مقایسه با نمونه شاهد مقادیر اسید چرب آزاد (0/77 و 9/21 گرم درصد)، تیوباربیتوریک اسید (0/001 و 0/15 میلیگرم در کیلوگرم)، پراکسید (0/06 و 3/75 میلی اکی والان گرم در کیلوگرم روغن)، نیتروژن ازت دار (6/92 و 16/28میلیگرم در صد گرم ماده گوشتی) pH و(6/34 و6/91) کاهش نشان داد. فاکتورهای رطوبت، پراکسید، نیتروژن ازت دار و pH طی مدت زمان ماندگاری در سردخانه در نمونه های پوشش دار در مقایسه با نمونه شاهد کاهش معنی داری نشان نداد (0/05 P). براساس آزمایشات باکتریایی، شیمیایی و حسی نمونه های پوشش دار تا پایان مدت زمان نگهداری از کیفیت مطلوبی برخوردار بودند اما براساس آزمایشات حسی و کاهش رطوبت نمونه های شاهد بعد از سه ماه کیفیت خود را از دست داده بودند.
    کلیدواژگان: بسته بندی، ماهی کیلکای معمولی، فیلم خوراکی، فرآوری
  • محمود سینایی، کاظم درویش بسطامی، آلمارا زیادلو، سپیده کردجزی، مهناز وجدانیان صفحه 77
    بررسی انواع نشانگرهای زیستی در تعیین میزان و نوع آلودگی و نیز تعیین سطح سلامت اکوسیستمهای دریایی در طرح های پایش زیست محیطی از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. در این راستا، میزان تجمع زیستی فلز جیوه و بیوسنتز متالوتیونین بعنوان نشانگر زیستی این فلز در بافتهای کبد و آبشش ماهی زروک پس از قرارگیری در معرض غلظت های متفاوت جیوه (10، 20 و 30 میکروگرم بر لیتر) در طول 24، 48 و 72 ساعت مورد ارزیابی قرار گرفته است. میزان تجمع زیستی جیوه توسط روش Cold Vapor Atomic Absorption Spectrometry، Unicam 919، UK (CVAAS) میزان متالوتیونین توسط روش ELISA اندازه گیری شده است. بافتهای مختلف ماهی نسبت به تحریک سنتز متالوتیونین الگوهای متفاوتی را نشان می دهند بنحویکه میزان تجمع جیوه و بیوسنتز متالوتیونین در بافت کبد نسبت به آبشش میزان بیشتر است. تحریک سنتز متالوتیونین در کبد پس از قرارگیری در معرض غلظتهای مختلف جیوه در زمانهای مختلف نسبت به نمونه شاهد اختلاف معنی داری را نشان می دهد (P<0.05). این افزایش میزان متالوتیونین با میزان تجمع زیستی جیوه نیز رابطه معنی داری را نشان می دهد. اگر چه در بافت آبشش غلظتهای مختلف جیوه در زمانهای مختلف بجز در مورد 30 میکروگرم بر لیتر پس از 72 ساعت میزان بیوسنتز متالوتیونین افزایش معنی داری را نشان نمی دهد با این حال با افزایش تجمع زیستی جیوه دارای رابطه معنی داری می باشد. نتایج این تحقیق نشان دهنده تحریک بیوسنتز این فرم از متالوتیونین در ماهی زروک و همچنین پاسخ و واکنش سریع این گونه نسبت به سطوح مختلف آلودگی جیوه می باشد. این امر می تواند استفاده از متالوتیونین را بعنوان نشانگر زیستی فلزات سنگین بویژه جیوه در پایش زیستی و طرحهای پایش زیست محیطی اکوسیستم های دریایی بویژه خلیج فارس گسترش دهد.
    کلیدواژگان: ماهی زورک، اکوسیستم، تجمع زیستی، بیوسنتز، خلیج فارس
  • افشین عادلی، طهمورث حسنقلی پور، سید عباس حسینی، حسن صالحی، بهاره شعبانپور صفحه 87
    با استفاده از منابع کتابخانه ای، مشاهده رفتار خریداران و مصاحبه با دست اندرکاران، عوامل موثر بر رفتار مصرف کنندگان خانگی ماهیان پرورشی شناسایی و در قالب پرسشنامه طراحی گردید. پس از سنجش پایایی و روایی پرسشنامه، در بهار 1387 بطور تصادفی برای 295 خانواده از مناطق شهرداری شهر تهران به نسبت جمعیت هر منطقه پرسشنامه تکمیل گردید. میزان اهمیت عوامل موثر و اولویت بندی آنها با استفاده از آزمون فریدمن بدست آمد و مقایسه بین عوامل موثر و اولویت آنها در گروه های مختلف انواع مصرف کنندگان ماهی صورت گرفت. نتایج نشان داد کیفیت، مزه، بو و منبع پروتئینی اصلی ترین عوامل خرید و مصرف خانوارهای تهرانی هستند. اما در گروهی که فقط مصرف کننده ماهی پرورشی می باشند یا آنانی که بکلی ماهی مصرف نمی کنند بعد از کیفیت، به بو بیشترین اهمیت را می دهند و در اولویت چهارم بجای منبع پروتئینی به تیغ ماهی حساسیت بیشتری نشان می دهند. بنابراین علاوه بر نیاز به ارتقاء کیفی آبزیان عرضه شده، اتخاذ راهبردهایی برای بوزدایی و کاهش تیغ ماهیان پرورشی و بهبود مزه آنها در مدیریت برداشت، حمل و نقل و فرآوری و عرضه می تواند منجر به افزایش انگیزه خرید و مصرف ماهی پرورشی شود.
    کلیدواژگان: مدیریت، بازاریابی، ماهی، خانوار، کیفیت
  • امیدوار فرهادیان، محمدحسین خانجانی، علی عسکر فرهادیان صفحه 97
    سختی و کدورت آب از فاکتورهای مهم در پرورش زئوپلانکتونها بخصوص آنتن منشعب ها (Cladocera) می باشند زیرا بر رشد و پارامترهای تولید مثلی زئوپلانکتونها اثر دارند. در این تحقیق تاثیرات سختی و کدورت بر رشد و هم آوری آنتن منشعب (Moina macrocopa (Branchiopoda: Anomopoda با پرورش و تغذیه روی جلبک سبز Scenedesmus quadricauda مورد بررسی قرار گرفت. تیمارهای آزمایشی برای سختی کل صفر، 20، 40 و 80 میلیگرم کربنات کلسیم در لیتر و برای کدورت صفر، 20، 40 و 80 NTU (Nephelometric Turbidity Unit) استفاده شد. آزمایشها در فلاسکهای500 میلی لیتری با تراکم آغازین کشت 15 فرد M. macrocopa در هر فلاسک در قالب طرح بلوک کاملا تصادفی و با سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که M. macrocopa پس از 10 روز، بالاترین تراکم جمعیت (5/370– 365 فرد)، میزان رشد ویژه (35/0 در روز) و کوتاهترین زمان دو برابر شدن جمعیت (98/1 روز) در سختی صفر تا 20 میلیگرم کربنات کلسیم در لیتر بدست آمد که اختلاف معنی داری را با سایر تیمارها نشان داد (05/0P<). بطور مشابهی، بالاترین تراکم جمعیت (5/325-296 فرد در فلاسک) در کدورت صفر و NTU 20، بالاترین میزان رشد ویژه (33/0 در روز) وکوتاهترین زمان دو برابر شدن جمعیت (1/2 روز) در کدورت صفر NTU بدست آمد، که اختلاف معنی داری را با سایر تیمارها نشان داد (05/0P<). در مقابل، بیشترین همآوری M. macrocopa در سختی 20 میلیگرم کربنات کلسیم در لیتر وکدورت صفرNTU بدست آمد که اختلاف معنی داری را با سایر تیمارها نشان داد (05/0P<). بطورکلی، یافته های این تحقیق نشان داد که رشد وتولید درگونه M. macrocopa در آبهای شیرین با سختی کمتر از20 میلیگرم کربنات کلسیم در لیتر و کدورت آب کمتر از NTU 20 عملکرد بهتری دارد. بنابراین این گونه را می توان برای ارزیابی زیستگاه های آبی با سختی وکدورت بالا استفاده نمود. علاوه بر این، کشت انبوه این گونه در این شرایط مناسب می تواند توده زنده زئوپلانکتونی را برای تغذیه لارو ماهیان فراهم نماید.
    کلیدواژگان: پرورش، غذای زنده، رشد ویژه، کیفیت آب، Moina macrocopa
  • مهدی قلعه نویی، جمیله پازوکی، اصغر عبدلی، بهرام حسن زاده کیابی، کیاوش گلزاریان صفحه 107
  • فرامرز لالویی، سهراب رضوانی گیل کلایی، محمد جواد تقوی صفحه 119
  • لیلا یاوری، نادر شعبانی پور، بهروز حیدری صفحه 141
  • یافته های علمی کوتاه
  • محمد رضایی، علی شعبانی، بهاره شهبانپور، حدیثه کشیری صفحه 151
  • پرویز زارع، ابراهیم قاسمی، الهام سرافراز صفحه 157
|
  • M. Asadi, Q. Azari Takami, M.M. Sajadi, M. Moezi, M. Niroomand Page 1
    This study was conducted to investigate the effects of rotifers enriched with betaine and concentrated diet containing betaine on growth performance, survival and resistance to salinity (10 and 50ppt), temperature (42°C) and formalin (100ppm) stresses in Indian white prawn (Fenneropenaeus indicus) post-larvae. A complete randomized design with three replicates per treatment in nine 20-1 tanks was chosen. Treatments were: Artemia nauplii, rotifers and concentrated diet (control); Artemia nauplii, rotifers enriched with betaine and concentrated diet (treatment 1) and Artemia nauplii, rotifers enriched with betaine and concentrated diet containing betaine (0.8%) (treatment 2). The larvae were fed 6 times per day at 4h intervals. There were significant differences in growth and survival rate between the treatments containing betaine (treatment 1 and 2) and control treatment (P<0.05). Furthermore, the larvae that were fed with betaine (treatment 1 and 2) had significantly higher survival rate in stress resistance testes (P<0.05). The present study showed that betaine has positive effect on growth performance, survival rate and resistance to stresses in Indian white prawn.
    Keywords: Rotifer, Feeding, Nauplii, Stress, Artemia
  • S.J. Seyfabadi, Z. Amini Khooei, Z. Ramezanpour Page 11
    This study provides information on the effect of three light intensities (37.5, 62.5 and lOO!lmol photons.m- 2 s-1) and photoperiods (light:dark) cycle 8:16, 12:12 and 16:8h on growth rate, duplication time and biomass production in microalga Chiarella vulgaris. Stock of C. vulgaris was separated from water samples taken at Anzali Wetland, purified and cultured in lOOOml Erlenmeyer at constant temperature 25±0.5°C, using Zehnder medium.Cell count was conducted daily and biomass was measured at the exponential growth phase in different treatments. Analysis of variance indicated significant difference (P<0.05) among light regimes. The maximum growth rate 1.13d-1 was observed at 10011mol photons.m- 2 s-1 and 16:8h light duration and also the minimum duplication time 0.61d- 1 occurred at this treatment. The maximum biomass 2.05gr 1 was recorded at 62.5!lmol photons.m -2 s-1 and 8:16h light period.
    Keywords: Chlorella vulgaris, Photoperiod, Growth rate, early stock
  • S. Behzadi, G.A. Akbarzadeh, A. Salarpour, M. Darvishi Page 21
    Central and western coastal waters of the Persian Gulf along Hormuzgan province were investigated for site selection of artificial reefs installation. The grain size and organic carbon content of sediments were studied seasonally in the year 2007. For sampling, we stratified the area between the south of Qeshm Island to Hendorabi Island to 10 transects, and partitioned each to 3 sub-transects (Coastal line to 10, 10-20 and 20-30m deep), using a random design. The maximum and minimum amount of silt were recorded in transects of Bandar Haseineh and Bandar Chiroyeah (45.39% and 38.79%), for sand transects of Bandar Masen and Bandar Haseineh showed the maximum and minimum (63.95% and 38.79%) and for clay transects of Bahman Jetty and Bandar Masen (23.47% and 9.02%) were recorded and the highest and lowest respectively. Also, the maximum and minimum amount of carbon organic content was determined in Bandar Kong transect (1.62%) and Hengum Island transect (0.63%), respectively. The results of one-way analysis of variance showed a significant difference in organic carbon content of sediments from transects of Hengum Island, Bandar Masen and Bandar Gourzeh in comparison with other transects (P<0.05), (95% confidence interval). However, the difference was not significant for grain size and organic carbon of bottom sediments in all stations (P>0.05). Also, we found a significant correlation between silt (r = 0.52), sand (r = -0.63) and clay (r = 0.67) with organic carbon (P Keywords: Artificial Reef, Ecosystem, Costal waters, Persian Gulf
  • M. Hafezieh, H. Hosseinpour Page 29
    We assessed the effects of Artemia urmiana nauplii as fish food enriched with different oils on growth and survival rate of Persian sturgeon (Acipenser persicus) larvae. Sturgeon ovary oil, cod liver oil, linseed oil and a commercial emulsion (ICES, Belgium Brand) in three levels (100, 200 and 300ppm) for two periods of 12 and 24h were used for enrichment of A. urmiana nauplii fed to Persian sturgeon larvae during 20 days. Length, weight, SGR, CF, FCR and biochemical analyses including fatty acid profiles, total lipid and protein were measured for sturgeon larvae. Maximum length (43.9±2.3mm), DW (34.9±8.7mg), and minimum FCR (1.15±0.21) for sturgeon treatment 12h-200ppm, maximum SGR (13.4±0.6) for sturgeon treatment 12h-300ppm, CF (0.47±0.03) for linseed treatment 12h-300pprn and ICES 12h-300ppm (0.47±0.05), survival (94.1±0.2%) for ICES 24h-200pprn, protein content (70.05%) for ICES 12h-200ppm, lipid (21.14%) for sturgeon ovary oil treatment 24h- 300ppm, Arachidonic acid (ARA) (1.54±0.22mg.g OW) for cod liver oil treatment 24h- 300ppm, EPA (3.53±0.36mg.g OW) for cod liver oil 24h-100ppm, and OHA (3.22 ±0.09mg.g OW) for ICES and linseed treatments 24h-200ppm were obtained. DHA/EPA ratio in sturgeon larvae before active feeding was 1.75 which showed no significant difference compared to ICES in two levels (24h-100 and 200ppm) and linseed in two levels (24h-100 and 200ppm). ANOVA of different treatments showed significant differences between length, CF, survival rate, total lipid, ARA, EPA, and DHA contents of the sturgeon larvae among treatments (P<0.05).
    Keywords: Enrichment, Oily seed, HUFA oils, Feeding