فهرست مطالب
مجله تاملات فلسفی
پیاپی 1 (بهار 1388)
- 160 صفحه،
- تاریخ انتشار: 1388/03/20
- تعداد عناوین: 7
-
صفحه 7فارابی و ابن سینا در آثار خود برای شرطی متصل اقسام بسیاری برشمرده و مباحث متنوعی در آثار پیروان خود پدید آورده اند. دو قسم مهم از این اقسام، عبارت است از «لزومی» و «اتفاقی» که هر کدام به اقسام جزئی تری تقسیم می شوند. در این مقاله، به شرطی لزومی و برخی از اقسام آن خواهیم پرداخت. چهار مبحث مهم درباره شرطی لزومی، عبارت است از1. نسبت شرطی لزومی با شرطی اتفاقی و شرطی عام، 2. تجزیه و تحلیل اقسام شرطی لزومی، 3. تحلیل منطقی و صورت بندی آن در منطق جدید و بیان رابطه ضرورت با لزوم، 4. شرایط صدق شرطی لزومی.
این مباحث، در نوشته های چند دهه ی اخیر، به شیوه های گوناگون و گاه متضاد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است و حتی منطق های سه ارزشی را برای شرایط صدق متصل لزومی پیشنهاد کرده اند. در این مقاله، با نقل عبارات کلیدی از بزرگان منطق قدیم، به نقد تحلیل های معاصران پرداخته و تحلیل خود از مباحث طرح شده را ارائه می دهیم.
کلیدواژگان: شرطی لزومی، شرطی اتفاقی، لزوم، ضرورت، شرایط صدق، منطق سه ارزشی -
صفحه 47این مقاله به تحلیل دیدگاه نئوپراگماتیستی رورتی درباره ی حقیقت عینی می پردازد. طبق نظر این فیلسوف هدف پژوهش برخلاف دیدگاه متفکران گذشته، کشف«حقیقت عینی»(objective truth) نیست. به نظر رورتی مفاهیمی مثل حقیقت، واقعیت و رئالیسم مفاهیمی مرتبط به هم هستند. لذا رد حقیقت عینی رد رئالیسم نیز تلقی می شود. حقیقت عینی در متافیزیک دارای خصلت ناانسانی، غیرتاریخی و فرا زمانی و مکانی است. اما این مقاله قصد دارد نشان دهد که برخی خصلت های حقیقت عینی در مورد مفهوم همبستگی و توافق بین الاذهانی نیز صادق است.
کلیدواژگان: حقیقت عینی، پژوهش، رئالیسم، همبستگی، توافق بین الاذهانی و رورتی -
صفحه 67قرن حاضر با قدرت ارتباطی فوق العاده اش خود را از سایر قرون متمایز می نماید و از این جهت رابطه و نسبت خاصی با دین برقرار می نماید. قدرت ارتباطی فوق العاده در عصر حاضر چنان است که می توان از جهان کنونی به دهکده جهانی تعبیر نمود. جهانی که در آن مرز ها و حصارهای قرون گذشته یا از بین رفته و یا تاثیر خود را از دست داده است.. اینترنت و ماهواره.. . ابزارهایی اند که به روشنی نگرش دهکده ای بودن جهان حاضر را نشان می دهد. حال مساله این است در چنین دهکده ای چگونه می توان از تربیت دینی سخن گفت؟ تر بیت که به طور عام معادل ایجاد تغییرات مطلوب درانسان به وسیله یک نسل در نسل دیگر است به نظر می آید با ایجاد موانع و مرزها تحقق می یابد. به عبارت دیگر با دور نگاه داشتن فرد، تغییرات مطلوب در وی ایجاد می شد. اگر جهان به گونه ای باشد که اقتضاء ذاتی آن بی خاصیت شدن مرزها باشد، درآن صورت آیا تربیت دینی می تواند امری ممکن تلقی گردد؟در تحقیق حاضر از نظریه امکان نقش تربیتی دین در عصری که هما نند دهکده فاقد مرز و حصار است دفاع خواهد شد. برای این هدف سعی می شود تا ظاهری بودن تعارض میان نقش تربیتی دین و عصر حاضر نشان داده شده و بیان خواهد شد تصور نادرست از تربیت دینی سبب می شود تا عصر کنونی با قدرت ارتباطی اش به عنوان چالشی برای نقش تربیتی دین ظاهر گردد.
کلیدواژگان: تربیت، تربیت دینی، دهکده جهانی، انقلاب ارتباطات، تصور قرنطینه ای، تصور غیر مکانیکی -
صفحه 85مساله صفات در حوزه کلام و فلسفه و در بحث مربوط به خدا از جدی ترین مسائل حوزه الهیات است. این مساله در دو حوزه «ربط صفات با ذات خداوندی» و «ربط صفات با یکدیگر» قابل طرح است. یک بار می توان سؤال کرد که آیا اساسا خداوند را می تواند وصفی باشد یا نه؟ و یک بار هم می توان سؤال کرد که اوصاف چه نسبتی با ذات و با یکدیگر دارند؟ تلاشهای کلامی و فلسفی عمدتا در دو نگاه تعطیل و تشبیه سامان پذیرفته است، بعضی به دلایلی قائل به تعطیل بحث صفات شده و بعضی نیز در مرز تعطیل و تشبیه همچنان گرفتارند. وآنها هم که قائل به تشبیه اند گرفتاری شان کم نیست.
در این مقاله سعی بر آن است تا نشان داده شود چگونه حکیمان ما در تبیین مساله صفات به زحمت افتاده اند و از این میان ملاصدرا و ابن سینا دو حکیمی هستند که بیش از دیگران به مساله صفات عنایت داشته اند. ملاصدرا به عینیت مصداقی صفات با ذات و با یکدیگر معتقد است و ابن سینا به چیزی فراتر از عینیت مصداقی اندیشیده است. او در صفات خدا به عینیت مفهومی قائل است. هر یک از این دو نگاه لوازم و توابعی دارد که این نوشتار در راستای آن نگارش یافته است و در پایان به این نتیجه رسیده است که نه تنها عینیت مفهومی توجیه خرسند کننده ای از صفات به دست نمی-دهد بلکه عینیت مصداقی هم در جای خود، معذوراتی دارد.
کلیدواژگان: صفات، عینیت مصداقی، عینیت مفهومی، خدا -
صفحه 105در حالیکه افلاطون، بر اساس اعتقادش به جهان ایده ها، نفس را مربوط به جهانی دیگر و امری مفارق از بدن معرفی می کند، ارسطو که توجه خود را به تفحص و چگونگی کارکرد واقعی موجودات این جهان معطوف داشته، بر نظر ورزی محض درباره ماهیت و سرشت آن ها تاکید دارد. وی در تعریف نفس نیز به تحلیل مو جو دات جاندار پرداخته و نفس را صورت بدن معرفی می کند. در اندیشه فلوطین، نفس جزئی از نفس کلی است که یکی از اقانیم سه گانه است و یک رویش به قلمرو نوس است و روی دیگرش به عالم خاکی و بدن مرتبط است به طوریکه حلقه اتصال جهان معنوی و مادی است. ابن سینا بر اساس دغدغه های دینی اش دراثبات جاودانگی به صورت روحانی، نفس را ا مری مجرد و کمال بدن معرفی می کند. سهروردی، فیلسوف اشراق مسلک جهان اسلام، با الهام از دید گاه فلوطین و حکمای ایران باستان نفس را موجودی معنوی واز انوار مدبره دانسته به آن نور اسفهبدیه نام نهاد که مسئو لیت فرماندهی دژ (بدن) را به عهده دارد. همه این فلاسفه در نحوه ارتباط نفس با بدن با معضلات و تناقضاتی روبرو بوده اند. ملاصدرا با تاثیر از این متفکران و بر اساس مبانی ابداعی اش در حکمت متعالیه تعریف خود را از نفس به گو نه ای دیگر ارائه میدهد که در عین صحت واستحکام از مشکلات مربوطه مبراست.
کلیدواژگان: نفس، بدن، کمال، فعلیت، حیثیت تعلقی، وحدت، حرکت جوهری -
صفحه 11این مقاله عهده دار بررسی عقلی تفکیک بین دین و سیاست است که یک ویژگی بارز اغلب دولتهای ملی معاصر شده است. علت اصلی این تفکیک، و اکثر تعاریف امور سیاسی و امور دینی که در تفکر مدرن مطرح شده است، یک مجموعه از تقسیمات دوگانه بین امر طبیعی و فوق طبیعی، دنیوی و دینی، ناسوتی و لاهوتی است، جائی که امور دینی در مقابل امور مادی، دنیوی و عمومی در نظر گرفته می شوند.
هدف این مقاله این است که تفکیک بین امور سیاسی و امور دینی را مورد بحث قراردهد، چرا که هر دو شایسته توجه مستقیم هستند. در عوض، این مقاله می خواهد که یک تقسیم دوگانه اساسی تر بین نحوه ای ذاتی و غیر ذاتی را مورد ارزیابی قرار دهد: یعنی جائی که زندگی دینی، به تصویرهای از آنچه که بعنوان امور ذاتی ارزشمند هستند پاسخ می دهد، اندیشه سکولار به تصویرهای از آنچه که دیگران بعنوان امور ارزشمند در نظر می گیرند پاسخ می دهد. ابزار اولیه برای تصویر ارزشهای سکولار در دنیای مدرن پول است. با این وجود، از آنجا که پول بیشتر بعنوان وام و دین بوجود می آید، عملا پول بعنوان یک الزام عمل می کند، گویا پول ارزشهای ذاتی را نشان می دهد. نتیجه آن یک تعارض صریح بین ارزشهای دینی و ارزشهای اقتصادی است. مثال پول، تا جائی که این فرض نتیجه می دهد، بیان می کند که چگونه حتی دنیوی ترین پدیده می تواند هم سیاسی باشد و هم دینی.
کلیدواژگان: دین، سیاست، سکولار، ارزشها، ذاتی، غیر ذاتی، دینی، دنیوی، پول -
صفحه 20با توجه به گرایش طبیعی ما به عدم تحمل و پیامدهای زیان آوری که بدنبال دارد، آیا می توان تنوع دینی و اخلاقی را بعنوان اموری مطلوب قلمداد نمود؟ به عبارت دیگر، آیا تنوع دینی و اخلاقی از چنان حسنی برخوردار هستند که هر جامعه مدنی باید با آنها مدارا نماید؟ آیا بهتر است آدمیان به گونه ای تشویق یا ملزم گردند که اصول اساسی اخلاقی و ایده های دینی را بپذیرند؟ در این نوشتار، من از فوائد اخلاقی و معرفتی تنوع دینی و تنوع اخلاقی دفاع نموده، و در نتیجه از اهمیت ارزش مدارا و تساهل دفاع خواهم نمود.
کلیدواژگان: تنوع دینی، تنوع اخلاقی، مدارا
-
Page 7Al-Farabi and Avicenna have enumerated so many kinds of conditionals and produced a massive literature in their successors’ works. Two important kinds are the “cogent” and the “contingent,” which, in turn, are divided into more particular varieties. In this paper, I consider the “cogent conditional” and some kinds thereof. Four significant discussions here are:1. the cogent conditional’s relation to the contingent conditional and to the general condition,2. analysis of the kinds of the cogent conditional, 3. logical analysis of cogent conditional and of its kinds in Modern Logic and representing the relation between cogency and necessity, 4. the truth conditions of cogent conditional.In the recent decades, the logical analysis of the cogent conditionals and their truth-conditions has been widely discussed. But the discussions have generally been fulfilled in different ways, which are sometimes inconsistent with each other. It has even been proposed to use three-valued tableaux to analyze the cogent conditionals. In this paper, I will quote the key phrases from Ancient Logic to criticize the contemporaries’ analyses and thereby to introduce mine.
-
Page 47This paper is concerned with analysis of neopragmatist attitude of Richard Rorty about objective truth. According to Rorty, the aim of inquiry is not discovering of "objective truth "as considered by previous thinkers. Rorty believed that conceptions like Truth, Reality and Realism are similar conceptions. Hence rejecting objective truth requires the rejection of realism. Objective truth in metaphysics has been described as ahuman and ahiostorical features. Therefore, Rorty believes that the aim of inquiry is empowerment of human situation and creation of solidarity and untimely intersubjectivity agreement. But this article wants to show that the solidarity and intersubjectivity agreement have some features which objective truth has them.
-
Page 67Present century is distinguished from other centuries by its Information-Technology character. It is easy to see with wonder how Information-Technology has reduced the world to a global village through internet, satellite, and so on. Therefore, the question is that whether in such a world –global village-moral values are workable and possible? Religious education, in general, aims at producing desired changes in new generation. This goal was always fulfilled through building limited condition and making barriers. In present century it is impossible to keep new generation away from other cultures due to Information-Technology. It means in global village, making barriers does not work, and in such a world how one can educate religion? The aim of this paper is to display the role of religious education in global village by giving a spiritual notion of humanity.
-
Page 85God's attributes is one of the crucial issues in theology. This is being discussed in two aspects: the relation of attributes to God's essence, and the relation of different attributes with each other. The question, on one hand, is whether or not God possesses any attribute, and on the other hand, it can be questioned what is the relation between attribute themselves. The traditional answers in this regard are divided into two approaches, agnosticism and anthropomorphism. However, both approaches face some problems. In this paper, it will be attempted to show that how philosopher's explanation of God's attributes puts them into trouble, and will be argued that both approaches to God's attributes are faced with some problems.
-
Page 105Whereas Plato believes that the soul belongs to another world and defines it as an order different from the body, Aristotle whose opinion were more concentrated on the disquisition and state of real function of creatures of this world, had emphasizes on announcing his idea about the essence and nature of the creatures. Similarly, he had analyzed the living creatures in the soul definition and described it as the form of the body. Platonous believes, Soul is a part of an entire soul and factor of the triple Aghanim which its one side is faced to the territory of the Nous and the other side is tends to the material world and body, in the other world, it is the ring of the connection of the spiritual and material world. Ibn Sina's base of his religious beliefs for proving spiritual immortality of Soul in defines Soul as abstract and as the perfection of the body. The concepts proposed by Platonous and sages of ancient Persia about Soul, were the revelation for Suhrawardi, the Ishragh sect philosopher of the Islamic world to know it moral and the Anvare Modire phenomena and called as the light of Eshbbodies which is responsible for controlling the body. All mentioned philosophers faced to the some difficulties and paradoxes in the way of defining the relation of Soul with the body. Therefore, Mulla Sadra affected from previous thinkers and based on his vital innovations in existence precedes essence in a new way, which in addition of being true and strong, it is free of regarding problems.
-
Page 11This paper undertakes a conceptual examination of the separation between religion and politics that has become a defining feature of most contemporary nation-states. Underlying this separation, and most definitions of the political and the religious that are produced in modern thought, are a set of dichotomies between the natural and the supernatural, the profane and the sacred, and the immanent and the transcendent, where the religious is considered in contrast to the public, secular and mundane. This paper proposes to call the distinction between the political and the religious into question, since both consist in directing attention. Instead, it proposes that a more fundamental dichotomy lies between intrinsic and extrinsic modes of evaluation: where religious life responds to what is taken as intrinsically valuable, secular thought responds to representations of what others take as valuable. The primary medium for the representation of secular values in the modern world is money. Nevertheless, since most money is created as debt, it functions in practice as an obligation, as if it represented intrinsic values. The result is a direct conflict between religious and economic values. The example of money, insofar as it results in the giving of attention, illustrates how even the most secular phenomena may be at once political and religious.
-
Page 20Given our natural proclivity towards intolerance and the harmful consequences that result, is there a way to view religious and moral diversity as goods? That is, are religious and ethical diversity so good that any civil society should tolerate them? Would it be better if everyone were somehow or other persuaded or forced to agree about fundamental moral and religious ideas? In this essay I shall defend the epistemic and moral goods of moral and religious diversity and, therefore, of the importance of the virtue of tolerance.