فهرست مطالب

پژوهشنامه فلسفه دین (نامه حکمت) - سال هشتم شماره 2 (پیاپی 16، پاییز و زمستان 1389)

پژوهشنامه فلسفه دین (نامه حکمت)
سال هشتم شماره 2 (پیاپی 16، پاییز و زمستان 1389)

  • 196 صفحه، بهای روی جلد: 30,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1390/06/01
  • تعداد عناوین: 7
|
  • خلیل پوستینی، بیوک علی زاده صفحه 5
    آنچه قابلیت مقایسه آرای کرکگور و غزالی را فراهم می سازد، رویکرد معترضانه این دو الهی دان به تفسیر رایج از دین؛ و به طور خاص، به مسئله معقولیت باور دینی است. مخالفت کرکگور با نظام های فلسفی پیش از خود، خصوصا نظام هگلی مشهور است. دغدغه او، بیشتر متوجه تاثیر نامطلوب این نظام ها بر فهم زمانه از دین است. او، در مواجهه با مسئله عقل و ایمان، با تکیه بر مبانی فلسفه وجودی خود، به ویژه این همانی حقیقت و انفسیت، جانب ایمان را می گیرد. او تمام تلاش هایی را که سعی در معقول نشان دادن باورهای دینی و کشاندن دین به حوزه پژوهش های آفاقی دارند، بی حاصل و حتی مضر به حال دین و دین داری می داند. لذا می توان کرکگور را یک ایمان گرای افراطی دانست.
    اما رویکرد غزالی به مسئله عقل و ایمان، تقریبا با بسیاری از نظریه های توجیه قابل تطبیق است. او، گاه یک عقل گرا، حتی در حوزه تصوف، است؛ و گاه چنان جانب ایمان را می گیرد که صرف تصدیق جازم را در حصول ایمان نجات بخش می داند. نگاه او، ناشی از توجه خاص به تفاوت میان آدمیان است. او برای انسان ها مراتبی قائل است که هر فرد از هر مرتبه، با توجه به ظرفیت و شاکله وجودی خود، طریقی را برای رسیدن به ایمان و باور دینی برمی گزیند. ازاین رو، ایمان عوام را به همان اندازه معقول و نجات بخش می داند که ایمان اهل فلسفه و تصوف چنان است.
    کلیدواژگان: عقل، ایمان، معقولیت باور، غزالی، کرکگور
  • سعیده سادات شهیدی صفحه 31
    ابن سینا در باب مفاهیم اوصاف الهی دو تعبیر متفاوت دارد. در مواردی، مفهوم اوصاف الهی را امری واحد و همه اوصاف را دارای معنایی یگانه دانسته است. می توان این قول را بر این مبنا دانست که از حقیقت واحد بسیط، که هیچ کثرتی در آن قابل اعتبار نیست، انتزاع مفاهیم متکثر ناممکن است. با این وجود، در مواردی دیگر، ابن سینا برای هر یک از اوصاف، مفهومی جداگانه در نظر گرفته که با سلب، اضافه و یا سلب و اضافه مشخصی تعریف می شود. در بادی امر به نظر می رسد که وی، در باب مفهوم اوصاف الهی، دو دیدگاه متناقض را طرح کرده اما با توجه به عظمت علمی شیخ الرئیس، لازم است به دنبال وجه جمعی برای این دو سخن باشیم؛ تا در عین حفظ دو نظر مذکور، با تناقضی مواجه نشویم. با سیر در آثار ابن سینا درمی یابیم که وی، به هنگام بررسی مسائل دشوار - خصوصا در مسئله توحید و صفات باری تعالی که آن ها را از مشکل ترین مباحث حکمی دانسته است- به سطوح معرفتی مختلف مخاطب خود توجه داشته؛ و راه جمع میان این دو دیدگاه به ظاهر متناقض نیز در همین رویکرد نهفته است. دیدگاه ابن سینا درباره صفات الهی، در دو سطح متوسط و عالی قابل بررسی است. در سطح متوسط، کثرت اوصاف و تبیین هر یک از آن ها، با سلب یا اضافه ای خاص صورت گرفته است؛ به نحوی که هر یک از اوصاف حق تعالی، مفهومی متفاوت با دیگری دارد. اما در سطح عالی بحث، وحدت مفهومی اوصاف و ترادف میان آن ها مطرح است؛ به نحوی که این اوصاف، هم در مقام حقیقت و هم در مقام مفهوم، یگانه اند و تکثر و اختلافی در میان نیست.
    کلیدواژگان: اوصاف الهی، عینیت مفهومی، تکثر مفهومی، سطوح معرفتی، ابن سینا
  • محمد اصغری صفحه 51
    در این مقاله کوشیده ایم دو روایت متفاوت از داستان حضرت ابراهیم(ع) را از نگاه سورن کرکگور و ایمانوئل لویناس بیان کنیم. این مقاله دو بخش دارد. بخش اول شامل تصویر اگزیستانسیالیستی کرکگور از ابراهیم است که می کوشد برتری ایمان بر عقل را با تعلیق اخلاق تبیین نماید. کرکگور معتقد است تعلیق غایت شناختی اخلاق، ابراهیم را از قاتل بودن نجات خواهد داد و لذا قربانی کردن اسحاق، به معنای تخطی از اخلاق نیست. بخش دوم شامل تصویر اخلاقی لویناس از ابراهیم و قربانی کردن اسحاق است. لویناس بر این باور است که لحظه اصلی داستان ابراهیم، هنگامی است که ابراهیم با شنیدن ندای دوم الهی، به اخلاق باز می گردد و اسحاق را نمی کشد. به نظر این فیلسوف، رابطه ابراهیم و خدا از طریق چهره اسحاق صورت می گیرد؛ و لویناس، این رابطه را با مفهوم کلیدی رابطه «چهره به چهره» توصیف می کند؛ ماهیت این رابطه، بیش از آن که دینی باشد، اخلاقی است.
    کلیدواژگان: ابراهیم، خداوند، تعلیق اخلاق، ایمان، قهرمان تراژیک، قربانی، کرکگور، لویناس
  • عباس اسکوییان صفحه 75
    از نظر کر کگور، آگاهی از مرگ حقیقتا حائز اهمیت است؛ زیرا دلهره ای ضروری می آفریند که ما را در مراتب بودن یا خودآگاهی، از حیاتی حسی و نامتاملانه به حیاتی متاملانه تعالی می بخشد. اما مراد او از مرگ، بیماری به سوی مرگ یا همان نومیدی است. از نگاه کر کگور، این بیماری که در روح و نفس ما پدیدار می شود، مرگی درونی است. نومیدی خود نتیجه ای از آلودگی ما به گناه است. مراد او از بیماری به سوی مرگ، آن بیماری ای نیست که پایانش مرگ معمول و متعارف است. کرکگور، راه رهایی از این مرگ را ایمان می داند. در نظر او، ایمان رابطه ای خصوصی و شخصی با خداست.
    کلیدواژگان: مرگ، نومیدی، ایمان، گناه، اضطراب، کر کگور
  • جهانگیر مسعودی، محمد سهیلی صفحه 107
    بحث ها و نوآوری های کلامی ملاصدرا، هر چند در قالب های رایج کلامی صورت نپذیرفته، اما تحولی عظیم در مسائل کلامی به وجود آورد. گذشته از آن، می توان گفت مهم تر از دست آوردهای کلامی صدرالمتالهین، روش وی در دست یابی به این نتایج است؛ هر چند که توجه بسیار خوانندگان آثار ملاصدرا به دست آوردهای محتوایی اندیشه او، مانع گردید که روش او در دست یابی به این نتایج، به نحو شایسته ای مورد عنایت و الگوبرداری قرار گیرد.
    بررسی روش صدرالمتالهین در دست یابی به نوآوری های کلامی، می تواند عامل پویایی و تحول کلام در عصر حاضر باشد؛ اما آن، مستلزم چارچوبی مفهومی است که در عین استواری و اعتبار، از گستردگی و شمول لازم نیز برخوردار باشد. در این نوشتار، با بهره گیری از برخی نظریه های ویژه در دانش هرمنوتیک (به طور مشخص، نظریه معروف قوس هرمنوتیکی با قرائت پل ریکور) و تبیین چارچوب مفهومی مناسب، روش کلامی صدرالمتالهین مورد بررسی و تبیین قرار گرفته است.
    کلیدواژگان: کلام شیعی، تفسیر متن، قوس هرمنوتیکی، ملاصدرا
  • عین الله خادمی، عبدالله علی زاده صفحه 127
    از دیدگاه خواجه نصیر، معنای لغوی «ایمان»، تصدیق و باور داشتن است؛ و در اصطلاح، «تصدیق قلبی و زبانی» است به طوری که اولی بدون دومی و دومی بدون اولی کافی نیست. به نظر خواجه نصیر، ایمان ظنی و تقلیدی در سلسله مراتب ایمان قرار دارند و هر دو، جزء مراتب پایین ایمان می باشند اما ایمان یقینی، بالاترین مرتبه ایمان است. ایشان معتقد است اسلام و ایمان، از جهتی مغایر و از جهتی مشابه و عین یکدیگر هستند. لذا به لحاظ حکم، اسلام اعم از ایمان است ولی با توجه به مفاد و مضمون برخی از آیات قرآن، اسلام و ایمان برابرند. همچنین «عمل» از مفهوم «ایمان» خارج است؛ زیرا در آیات قرآن مجید، «عمل» به «ایمان» عطف گردیده و این، دلیلی است بر بیرونی بودن «عمل» نسبت به ایمان.
    کلیدواژگان: ایمان، اسلام، تصدیق، ظن، تقلید، عمل، نصیرالدین طوسی
  • محمدتقی فعالی صفحه 149
    یکی از مفاهیمی که توسط جریانی معنوی با عنوان لامائیسم و توسط دالایی لاما مطرح شده، مفهوم شادی و شادمانه زیستن است. دالایی لاما، همانند برخی دیگر از جریان های نوظهور معنوی، هدف زندگی را شادزیستن معرفی می کند. مقاله حاضر، ضمن بررسی واژه هایی نظیر فرح، سرور و نشاط از نظر قرآن و صحیفه سجادیه، به این نتیجه منتهی می شود که اسلام و پیشوایان آن طرفدار اندوه و مخالف شادی نیستند. شادی یکی از ویژگی های طبیعی انسان است که خدادادی می باشد و در قرآن، روایات و صحیفه سجادیه نیز ویژگی هایی برای شادی بیان شده است. نکته مهم این که در اسلام، فقط جهت خاصی برای شادی و شادمانه زیستن در نظر گرفته شده است.
    کلیدواژگان: سرور، غم، نشاط، اسلام، دالایی لاما
|
  • Dr. Khalil Poostini, Dr. Buiok Alizadeh Page 5
    Ghazali and Kierkegaard can be compared in their critical attitude toward common interpretation of religion and specially toward problem of rationality of religion. Kierkegaard’s disagreement with philosophical system and particularly with Hegelion system is well-known. His concern was directed to negative effect of those system to understanding of religion. Confronting the problem of reason and faith، he held on faith and this with basing on his existential foundation particularly on identity of truth and subjectivity. He can be considered as a radical fideist because he take a negative stand against objective study of religion. according to him this kind of religious survey is useless and even dangerous for religion. But Ghazali’s approach to problem of reason and faith roughly has correspondence with theories of justification. sometimes and even in mystical realm، he adheres rationalism and sometimes he is so fideist that the mere assertoric belief. In faith can be accepted. This variety in expression and argument refers to his doctrine about the differences between men. Accordingly they have differen capacities in gaining faith and religious belief and thus rationality of faith differs according to each one.
  • Dr. Saaideh Sadat Shahidi Page 31
    Ibn Sina’s definition of divine attributes is of two kinds. On the one hand he takes those attributes both externally and conceptually as one and the same. In other words، one cannot derive multiple meanings from a single impervious Truth to multiplicity. on the other hand he deals with them from the viewpoint of negation or relation or particular negation and relation. These two sayings which are based on the purifying ontological and tough epistemological views of Ibn Sina can go together in the sense that each has been offered in accordance with the audience’s level of understanding. At the intermediate level، he points out the manifold concept of divine attributes each becoming known through particular relation or negation. At a more superior level، Ibn Sina considers the concept of divine attributes as one and the same which is abstracted from that Truth as a consequence of the unity، simplicity and purity of his existence. In sum، there is no contradiction here، each addressed to a specific audience. One for average audience and the other for advanced one.
  • Dr. Mohammad Asghari Page 51
    We considered two different narrative of story of Abraham in the thought of Sorn Kierkegaard and Levinas. This article has two sections. Section one involves Kierkegaard’s existentialistic picture of Abraham which it try to explain suspending of ethics by overcoming of faith on reason. Kierkegaard believed that Abraham will save by suspending of ethics and the sacrifice of Isaac is not transgressing ethics. Section two involves Levine’s ethical picture of Abraham and the sacrificing of Isaac. Levinas holds that high moment in this story is moment that Abraham hears second voice of God and he return to ethics، hence he does not kill Isaac. According to Levinas، the relation between Abraham and God is only possible by face of Isaac and Levinas describes this relation as “face to face” relationship. He states that the essence of this relationship is ethical not religious.
  • Dr. Abbas Oskoeian Page 75
    According to kierkegaard awareness of death is important because it brings about a necessary anguish which is it’s turn lead’s to a transcendent and contemplated life beyond a sensual and non-contemplated life. Using death he really means sickness toward death that is the hopelessness. In his view this sickness which arises in our spirit and soul، is an internal and inward death. Hopelessness itself stems from our polution by sin. He lays down the faith as a device to get rid of this kind of death. Faith in his view is a personal and private relation with God.
  • Dr. Jahangir Masoodi, Mohammad Soheili Page 107
    Despite their being specialist in theology، Mῡlla Ṣadrā and his followers did not agree with it’s methods and approaches and therefore founded novel methods and approaches in theology in their own rights. Of course، this innovations were negleted by scholars. In this respect، what is more important is the method than the content. However، the readers of Mῡlla Ṣadrā were more concerned with his doctrinal achievements than his style and method of concluding this doctrines. The study of Mῡllā Ṣadrā’s method in his theological achievements can lead to development in Islamic theology in recent era but before all، it is required to lay down a firm، authoritative، broad and universal conceptual scheme. Certain doctrines and theories in science of hermeneutics can help more in this respect. (in this research we give attentions to hermeneutic circle with Richor’s reading).
  • Dr. Einollah Khademi, Abdollah Alizadeh Page 127
    “Faith” literally means “belief” in Ṭῡsῑ ’s view point. Technically it means “judgment by heart and tongue” so that the latter without former and the former without latter is not adequate. According to Ṭῡsῑ faith by “informed opinion” (Ẓann) and imitation are in the lower states of faith and assertoric faith occupies the highest one. He holds that islam and faith are in some respects the same and in others different from each other. Generally speaking، islam is broader the faith just with respect to thier precept but they are equall considering the conhotation of some verses in Quran. Likewise the action is out of the concept of faith so that quran make distinction between them.
  • Dr. Mohammad Taqi Faali Page 149
    One of the doctrines of a spiritual movement which is known as Lamaism (presented by Dalayi Lama) is Toyfulness and living toyfully. Dalayi Lama just like some other novel spiritual movements، take living toyfully and the object of living. this article after the survey about terms like rejoicing and toy in quran and Ṣaḥῑfah Sajjadiyyah، concluds that islam and his leaders are not adherent of grief and sorrow. Joufulness is a natural disposition in mankind and a gieft of God، but in islam it has directed to a certain end.