فهرست مطالب

Journal of Fundamentals of Mental Health
Volume:13 Issue: 3, 2011

  • تاریخ انتشار: 1390/10/05
  • تعداد عناوین: 8
|
  • محمود بختیاری_الهام احرام پوش_نورا عنایتی_رضا راست منش_علی د ل پیشه_فرید زائری_رضا همایون فر صفحه 212
    مقدمه
    رژیم غذایی از جمله متغیرهایی است که مستقیم یا غیر مستقیم بر الگوی بیماری های غیر واگیر تاثیر گذاشته است. دانشجویان علوم پزشکی مستعد رویارویی با شرایط تنش زا، اضطراب و الگوهای بد غذایی نظیر استفاده از غذاهای آماده هستند. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین مصرف غذاهای آماده با سطح اضطراب در دانشجویان دانشگاه های علوم پزشکی تهران انجام شده است.
    روش کار
    در این مطالعه ی مقطعی 488 نفر (204 پسر و 284 دختر) از دانشجویان بومی دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران در سال 1389 به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و وارد مطالعه گردیدند.
    ارزیابی های رژیمی با کمک یادآمد 24 ساعته ی خوراک در دو مقطع با فاصله ی یک هفته و دریافت غذاهای آماده به صورت بسامد دریافت از افراد انجام شد. تبدیل غذای دریافتی فرد به مقادیر ریزمغذی ها از طریق جداول USDA انجام شد. سطح اضطراب از طریق پرسش نامه ی استاندارد اشپیل برگر نسخه ی فارسی در دو حالت آشکار و پنهان ارزیابی گردید. برای بررسی اثر میزان مصرف غذای آماده بر متغیر اضطراب از مدل رگرسیونی شانس های متناسب با تعدیل اثر متغیرهای مخدوش گر احتمالی استفاده گردید.
    یافته ها
    مصرف بالای غذای آماده در دانشجویان پسر تقریبا دو برابر دانشجویان دختر بود. شانس قرار گرفتن دانشجویانی که اغلب اوقات غذاهای آماده مصرف می کنند در یکی از طبقات اضطراب آشکار متوسط یا شدید تقریبا هفت برابر همین شانس (001/0P<، 74/9-35/2، CI 95%،0/7=OR) برای دانشجویانی بوده است که کمتر غذای آماده مصرف می کرده اند.
    نتیجه گیری
    میزان اضطراب دانشجویان با افزایش مصرف غذاهای آماده افزایش می یابد
    کلیدواژگان: اضطراب، دانشجویان، غذاهای آماده
  • بهرام علی قنبری هاشم آبادی، مریم ابراهیمی نژاد صفحه 222
    مقدمه
    در طول سه دهه ی اخیر مراقبت و بازتوانی از بیماران روانی مزمن در نظام بهداشت روانی مورد توجه فزاینده بوده است. این تحقیق جهت تعیین تاثیر هنردرمانی گروهی بر مهارت ارتباط بین فردی بیماران روانی مزمن انجام گرفته است.
    روش کار
    پژوهش حاضر یک مطالعه ی شبه تجربی است که در مرکز نگهداری و بازتوانی بیماران روانی مزمن عاتف مشهد در شهریور ماه 1389 انجام گردیده است. جامعه ی پژوهش شامل بیماران روانی مزمن زن بستری در مرکز بوده که از بین آن ها 28 بیمار روانی مزمن زن واجد معیارهای ورودی پژوهش به شیوه ی نمونه ی در دسترس انتخاب و به روش گمارش تصادفی به دو گروه شاهد و آزمون تخصیص یافتند. سپس میزان مهارت ارتباط بین فردی آنان توسط پرسش نامه ی هوش هیجانی بار آن ارزیابی شد. آن گاه 8 جلسه ی هنردرمانی گروهی برای گروه آزمون اجرا گردید. گروه شاهد، برنامه ی مراقبتی معمول را دریافت کردند. پس از انجام مداخله، میزان مهارت ارتباط بین فردی بیماران مجددا اندازه گیری و داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تحلیل گردید.
    یافته ها
    میان دو گروه نمونه، تفاوت نمرات در آزمون ارتباط بین فردی معنی دار بود (0001/0>P). هم چنین مقایسه ی نمرات ارتباط بین فردی افراد حتی پس از تعدیل نمرات پیش آزمون نیز معنی دار گزارش گردید (0001/0>P).
    نتیجه گیری
    اجرای هنردرمانی گروهی سبب افزایش میزان مهارت ارتباط بین فردی در زنان بستری مبتلا به اختلال روانی مزمن گردید.
    کلیدواژگان: اختلال روان پزشکی مزمن، هنردرمانی، مهارت ارتباط بین فردی
  • سیدعلی کیمیایی، حسن گرجیان مهلبانی صفحه 230
    مقدمه
    هدف این پژوهش هنجاریابی پرسش نامه ی مثلث شناختی (CTI) در میان دانشجویان بود. این پرسش نامه، شیوه ی تفکر افراد افسرده را درباره ی خود، دنیا و آینده می سنجد.
    روش کار
    مطالعه ی حاضر از نوع مقطعی توصیفی بوده و برای اعتباریابی آن 412 دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد (157 نفر مرد و 255 نفر زن) در سال تحصیلی 89-1388 به روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها، از روش آلفای کرونباخ استفاده شد.
    یافته ها
    ضریب پایایی آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 85/0 و برای خرده مقیاس های نگرش نسبت به خود 80/0، نگرش نسبت به دنیا 73/0 و نگرش نسبت به آینده 81/0 می باشد. هم چنین، در این هنجاریابی سئوالاتی که همخوانی معتبری نداشتند، مشخص شدند.
    نتیجه گیری
    پرسش نامه ی مثلث شناختی روی دانشجویان ایرانی می تواند به عنوان یک ابزار پایا و معتبر برای ارزیابی مثلث شناختی نظریه ی بک و برای سنجش شیوه ی تفکر دانشجویان افسرده باشد.
    کلیدواژگان: آینده، افسردگی، پرسش نامه ی مثلث شناختی، خود، دنیا
  • محمدرضا نقوی، مسعود محمدی، علی بهرام نژاد، محمدرضا یابنده، ایرج زارع، نوذر نخعی صفحه 242
    مقدمه
    هدف از این پژوهش، مقایسه ی فراوانی انواع سوءاستفاده و مسامحه ی دوران کودکی بین دوگروه وابسته و غیر وابسته به مواد است.
    روش کار
    این مطالعه ی مورد-شاهدی در یکی از شهرستان های استان کرمان (بردسیر) در سال 1389 انجام شد. تعداد 212 بیمار دارای اختلال وابستگی به مواد در گروه مورد و 216 نفر بدون این اختلال در گروه شاهد به صورت متوالی انتخاب شدند. ابزارها مشتمل بر داده های زمینه ای، پرسش نامه ی آسیب های دوران کودکی (CTQ) و پرسش نامه ی 12 سئوالی سلامت عمومی (GHQ-12) به صورت بدون نام توسط آنان تکمیل و جهت پی بردن به ارتباط انواع مختلف سوءاستفاده از کودک با وابستگی به مواد در بزرگسالی از مدل رگرسیون لجستیک استفاده شد. جهت مقایسه ی نمره ی حیطه های پرسش نامه بین دو گروه از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد.
    یافته ها
    در گروه مورد 3/70% و در گروه شاهد 8/33% حداقل یکی از انواع سوءاستفاده و مسامحه را گزارش کردند (001/0P<). میانگین نمره ی پرسش نامه ی آسیب های دوران کودکی در گروه مورد و شاهد به ترتیب 0/1±2/47 و 6/0±8/35 بود (001/0P<). پس از تطبیق دو گروه از نظر داده های زمینه ای و نمره ی پرسش نامه ی سلامت عمومی، سوءاستفاده ی عاطفی (06/5=OR)، مسامحه ی فیزیکی (96/1 =OR) و سوءاستفاده ی جنسی (89/1 =OR) با وقوع وابستگی به مواد ارتباط معنی دار نشان دادند.
    نتیجه گیری
    درگروه وابسته به مواد شیوع تمامی انواع سوءرفتار دوران کودکی در مقایسه با گروه شاهد بیشتر بود. از بین آن ها و پس از تطبیق سایر متغیرها سه نوع سوءاستفاده ی عاطفی، مسامحه ی فیزیکی و سوءاستفاده ی جنسی ارتباط واضحی نشان دادند.
    کلیدواژگان: سوء استفاده از کودک، وابستگی به مواد، مسامحه
  • جهانشیر توکلی زاده، صغری ابراهیمی قوام، نورعلی فرخی، محمود گلزاری صفحه 250
    مقدمه
    پژوهش های متعددی در مورد خودتنظیمی و بهداشت جسمی و نقش یادگیری خودتنظیمی بر پیشرفت تحصیلی و انگیزش یادگیری انجام گرفته، اما مطالعات درباره ی یادگیری خودتنظیمی و بهداشت روانی اندک است. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر سلامت روانی دانش آموزان پسر سال دوم راهنمایی شهر مشهد در سال 88-1387 انجام گرفت.
    روش کار
    در این مطالعه ی آزمایشی، تعداد 30 نفر از دانش آموزان پسر (15 نفر برای گروه آزمون و شاهد) با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایچندمرحله ای از نواحی هفتگانه ی آموزش و پرورش شهر مشهد انتخاب گردید. ابتدا پرسش نامه های راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و سلامت عمومی-28 به صورت پیش آزمون در هر دو گروه اجرا شدند. سپس گروه آزمون تحت یک برنامه ی آموزشی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی به مدت 18 جلسه ی یک ساعته قرار گرفتند. در پایان آموزش، پس آزمون های پرسش نامه های یاد شده در هر دو گروه اجرا شد. داده های پژوهش با نرم افزار SPSS و آزمون تی مستقل تحلیل شدند.
    یافته ها
    بین میانگین های نمرات اختلافی وضعیت سلامت روانی (34/0=P) و مولفه های آن یعنی شکایات جسمانی (37/0=P)، اضطراب (59/0=P)، سوء عملکرد اجتماعی (12/0=P) و افسردگی (19/0=P) در دو گروه آزمون و شاهد تفاوت معنی داری وجود ندارد.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج، آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر سلامت روانی دانش آموزان تاثیر معنی داری ندارد. البتهرابطه ی دو متغیر یاد شده می تواند متاثر از عواملی هم چون ابزار سنجش سلامت روانی، روش آموزش، مدت برنامه ی آموزشی، فرصت تمرین و کاربرد راهبردها باشد. بنابراین برای قضاوت دقیق تر پیرامون آن ها، مطالعات بیشتری با در نظر گرفتن عوامل یاد شده ضرورت می یابد.
    کلیدواژگان: آموزش، دانش آموزان، سلامت روانی
  • فائزه سهرابی، مجید محمود علیلو، مراد رسولی آزاد صفحه 260
    مقدمه
    بر اساس پژوهش های صورت گرفته توسط انجمن جراحان پلاستیک، میزان اختلالات و آسیب های روانی در میان متقاضیان جراحی زیبایی بیشتر از افراد عادی است. مطالعه ی حاضر به منظور مقایسه ی نیمرخ آسیب شناسی روانی بین جمعیت عادی و متقاضیان جراحی پلاستیک انجام گرفت.
    روش کار
    در این مطالعه ی توصیفی مقطعی با روش نمونه گیری قضاوتی در زمستان 1388 نمونه ای با حجم 50 نفر از میان متقاضیان جراحی پلاستیک مراجعه کننده به چند کلینیک جراحی زیبایی شهر تهران انتخاب شدند که در دامنه ی سنی 18 تا 45 سال قرار داشتند و با 50 نفر از همراهان این افراد به عنوان گروه شاهد که از لحاظ برخی متغیرهای جمعیت شاختی با یکدیگر همتا شده بودند، مقایسه شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه ی 175 سئوالی چند محوری بالینی میلون (MCMI-III) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شدند.
    یافته ها
    نتایج پژوهش نشان داد که جویندگان جراحی پلاستیک در مقیاس های افسرده، نمایشی، خودشیفته، وسواسی، خودآزار، مرزی و اسکیزوتایپال از میان شاخص های مربوط به الگوهای بالینی شخصیت نمرات بالاتری داشتند. هم چنین از میان شاخص های مربوط به نشانگان بالینی نیز در مقیاس های اضطراب، شبه جسمی، وابستگی به الکل، اختلال تفکر و افسردگی اساسی نمرات آنان بالاتر از جمعیت عادی بود (در سطح 05/0P<).
    نتیجه گیری
    متقاضیان جراحی های زیبایی تفاوت هایی در مقیاس های شخصیت و نشانگان بالینی با گروه شاهد داشتند که شاید آن ها را به سمت جراحی زیبایی سوق داده است. ارزیابی های روان شناختی در تعیین نیمرخ بالینی متقاضیان، شناسایی اختلالات شخصیت و روان پزشکی و ارجاع آن ها قبل از اجرای اعمال جراحی به روان درمانی، مفید و کمک کننده است.
    کلیدواژگان: اختلال شخصیت، اختلال روان پزشکی، جراحی پلاستیک
  • محسن احمدی طهور، مهدی ربیعی، پریسا کاملی، فاطمه بهرامی، ایرج صفایی راد صفحه 270
    مقدمه
    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله ی فراشناختی بر کاهش علایم مربوط به مولفه های فراشناختی درگیر در بیماران اختلال بدشکلی بدن انجام شد.
    روش کار
    این پژوهش به روش کار آزمایی بالینی با گروه شاهد و با روش نمونه گیری داوطلبانه بر روی مراجعین به متخصصین جراحی زیبایی در شهر اصفهان در سال 1388 که بر اساس ملاک های چهارمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی و مقیاس اصلاح شده ی اختلال وسواسی جبری یل-براون برای اختلال بدشکلی بدن (YBOCS-BDD) دچار اختلال بدشکلی بدن بودند، انجام شد. 20 نفر به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه شاهد و آزمون به روش تصادفی جایگزین شدند. پس از اجرای پیش آزمون که با استفاده از پرسش نامه ی فراشناخت (MCQ) به عمل آمد، گروه آزمون طی 8 جلسه ی هفتگی تحت مداخله ی فراشناختی قرار گرفتند در حالی که گروه شاهد هیچ مداخله ای دریافت نکردند. پس آزمون و پی گیری (6 ماه بعد) با همان ابزار انجام گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره به کمک نرم افزار SPSS نسخه ی 18 انجام شد.
    یافته ها
    مداخله ی فراشناختی درکاهش علایم مربوط به مولفه های فراشناختی (باورهای مثبت درباره ی نگرانی، کنترل ناپذیری و خطر، نیاز به کنترل افکار و...) در بیماران مبتلا به اختلال بدشکلی بدن در مراحل پس آزمون و پی گیری تاثیر معنی داری دارد (01/0P<).
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج، مداخله ی فراشناختی حتی در پی گیری 6 ماهه پس از مداخلات نیز در کاهش علایم مربوط به مولفه های فراشناختی در بیماران مبتلا به اختلال بدشکلی بدن موثر می باشد.
    کلیدواژگان: اختلال بدشکلی بدن، اختلال وسواسی جبری، درمان فراشناختی
  • اسحاق رحیمیان بوگر صفحه 278
    مقدمه
    عوارض قلبی عروقی از شایع ترین و مهلک ترین پیامدهای بالینی دیابت نوع 2 است. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل خطر روان شناختی، اجتماعی و مرتبط با بیماری در پیدایش عوارض قلبی عروقی در بیماران دیابتی نوع 2 بود.
    روش کار
    در یک مطالعه ی توصیفی از نوع همبستگی، تعداد 264 بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 به شیوه ی نمونه گیری در دسترس در درمانگاه های سرپایی بیمارستان شریعتی تهران طی ماه های اردیبهشت تا مرداد 1389 انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه ی جمعیت شناختی و خصوصیات بیماری و مقیاس های کیفیت زندگی، تاب آوری و خودمدیریتی دیابت جمع آوری و به کمک رگرسیون لجستیک دو مقوله ای به روش ورود همگام با نرم افزار PASW تحلیل گردید.
    یافته ها
    هموگلوبین گلوکوزیله، نمایه ی توده ی بدنی، کیفیت زندگی، تاب آوری و خودمدیریتی دیابت قادر بودند به طور معنی داری بیماران دیابتی دارای عوارض قلبی عروقی را از بیماران دیابتی فاقد این عوارض تفکیک نمایند (001/0P<). جنسیت، سن، مدت ابتلا و نوع درمان قادر نبودند به طور معنی دار دو گروه را از هم تفکیک نمایند (05/0
    نتیجه گیری
    هموگلوبین گلوکوزیله، نمایه ی توده ی بدنی، کیفیت زندگی،تاب آوری و خودمدیریتی دیابت در پیدایش عوارض قلبی عروقی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 سهیم هستند و این متغیرها می توانند میزان بالایی از تغییرپذیری عوارض قلبی عروقی را در این بیماران تبیین نمایند. این یافته ها دارای پیامدهای کاربردی در طراحی مداخلات پیشگیرانه از دیابت و عوارض آن است. ادغام این عوامل در برنامه های ارتقای سلامت بیماران دیابتی واجد اهمیت خواهد بود.
    کلیدواژگان: دیابت نوع 2، عوارض قلبی عروقی، کیفیت زندگی، هموگلوبین گلوکوزیله
|
  • Mahmoud Bakhtiyari, Elham Ehrampoush, Noora Enayati, Reza Rastmanesh, Ali Delpisheh, Farid Zayeri, Reza Homayounfar Page 212
    Introduction
    Diet is one of the important causes that directly or indirectly affect the course of non-infectious diseases. Medical students are more susceptible to be exposed to stressors, feel more anxiety and have bad nutritional habits. The present study was conducted to investigate the relationship between rate of consumption of fast-food cuisine and levels of anxiety among medical students in Tehran in 2010.
    Materials And Methods
    In this cross-sectional study, 204 male and 284 female were selected from students of medical sciences universities in Tehran, using stratified random sampling. Dietary assessment was done using 24-hour recall for frequency of fast food consumption in two times with a week interval. Conversion of intake foods into micronutrients was undertaken using the USDA tables. Persian version Spiel-Berger questionnaire, evaluating trait and state anxiety levels was used. A proportional odd’s regression model with adjusting the effect of probable confounder variables was used to assess the effect of consumption of fast-food cuisine on anxiety variables.
    Results
    Rate of fast food consumption was twice in male students compared to female students. Chance of feeling either moderate or severe anxiety in those students who frequently consume fast-food cuisine was seven folds higher than those students who rarely use fast food (OR=7.0, 95% CI, 2.35-9.74, P<0.001).
    Conclusion
    It was determined that rate of anxiety level might increase by increase in consumption of fast- food cuisine.
  • Bahram-Ali Ghanbari Hashemabadi, Maryam Ebrahiminezhad Page 222
    Introduction
    During the last three decades, care and rehabilitation of chronic mental patients have received increasing attention in mental health system. This study has been done to determine the effect of group art therapy on interpersonal communication skills of patients with chronic mental disorders.
    Materials And Methods
    The current research is a quasi-experimental study that has been performed in the maintenance and rehabilitation of chronic mental patients Atef center in Mashhad on September 2010. The research community included female patients with chronic mental disorders in the center. Among them, 28 women who have inclusion criteria for research were selected by convenient sampling method and were assigned to two control and experiment groups by random assignment. Then the rate of their interpersonal communication skills was assessed by Bar-On emotional intelligence questionnaire. Then eight sessions of group art therapy were conducted for the experimental group. The control group received routine care plan. After intervention, the rates of interpersonal communication skills of patients were measured again and collected data were analyzed by covariance analysis.
    Results
    Findings showed that there was a significant difference in scores of interpersonal communication test (P=0.000). Also after adjusting pretest scores, difference between two groups was remained significant (P=0.000).
    Conclusion
    The implementation of group art therapy increased the rate of interpersonal communication skills in hospitalized women with chronic mental disorders.
  • Seyyed Ali Kimiaee, Hassan Gorjian Mahlabani Page 230
    Introduction
    The purpose of this study is to validate Cognitive Triad Inventory (CTI) among students of Ferdowsi University of Mashhad. This questionnaire measures thinking style of depressed people about themselves, world and future.
    Materials And Methods
    In this cross-sectional descriptive study, 412 students of Ferdowsi University of Mashhad (157 males and 255 females) studying in an academic year (2009-2010) were selected through multistage cluster sampling to validate the questionnaire. The data analyzed through Cronbach’s alpha statistical method.
    Results
    The results showed that Cronbach’s alpha reliability coefficient for total scale is 0.85, for subscales view of self is 0.80, view of world is 0.73 and finally, view of future is 0.81. Also, questions that cause reduction of Cronbach’s alpha reliability coefficient were determined.
    Conclusion
    Cognitive triad inventory can be a reliable and valid tool for evaluating Beck cognitive theory and can be used to measure depressive thinking style in normal or clinical samples.
  • Mohammad Reza Naghavi, Masood Mohammadi, Ali Bahram-Nejad, Mohammad Reza Yabandeh, Iraj Zareh, Nowzar Nakhaei Page 242
    Introduction
    This study was designed to compare the frequency of various types of childhood abuse and neglect between drug dependent and normal individuals.
    Materials And Methods
    This case control study was conducted in one of the districts of Kerman Province (Bardsir) in 2010. Two hundred-twelve drug dependent individuals and 216 normal people as the control group were selected consecutively. The data gathering tool included baseline characteristics, childhood trauma questionnaire and General Health Questionaire-12 (GHQ-12) which were completed anonymously. Logistic regression was used to examine the association between childhood maltreatment and opiate dependency in adolescence. MANOVA was used to compare CTQ subscale scores between the two groups.
    Results
    The frequency of all types of abuse and neglect in the study group was higher than the control group as 70.3% of people in the study group and 33.8% of people in the control group reported at least a kind of abuse or neglect (P<0.001). The average score for Childhood Trauma Questionnaire (CTQ) (± SE) was respectively 47.2 ± 1.0 and 35.8±0.6 in the study and control groups (P<0.001). After adjusting for baseline characteristics and GHQ-12 score a statistical relationship was found between emotional abuse (OR=5.06), physical neglect (OR=1.96), sexual abuse (OR=1.89) and drug dependence.
    Conclusion
    The occurrence of all types of childhood abuse and neglect in the study group was higher in comparison to the control group. After adjusting confounding variables, a clear relationship was still found between history of childhood emotional abuse, physical negligence, sexual abuse and later drug dependence.
  • Jahanshir Tavakolizadeh, Soghra Ebrahimi Qavam, Noor-Ali Farrokhi, Mahmood Golzari Page 250
    Introduction
    A large number of studies have been undergone about self-regulation, physical hygiene, and the role of self-regulated learning on school achievement and motivation of learning, but few researches has been done in the field of self-regulated leaning and mental health. This research has been done to investigate efficacy of teaching self-regulated learning strategies on mental health in boys who are studying in 2nd grade of junior high school in Mashhad between 2008 to 2009.
    Materials And Methods
    At this experimental study,30 students (15 in each interventional or control group) were selected with random cluster multi-stage sampling method from heptagonal zones of the educational ministry office in Mashhad. At first, MSLQ (?) and GHQ-28 questionnaires were used as a pre-test in both groups. Interventional group received 18 one-hour educational sessions in self-regulated learning strategies, followed by post-test using the aforementioned questionnaires. The data were analyzed using independent T-test.
    Results
    There was no meaningful difference between means of mental health condition (P=0.34) and its components as physical complaints (P=0.37), anxiety (P=0.59), social dysfunction (P=0.12) and depression (P=0.19) in both experimental and control groups.
    Conclusion
    According to the results, teaching of self-regulated learning strategies do not have a significant effect on mental health. Although, the correlation between these variables can be affected by factors such as measurement tools, teaching method, the timing and length of teaching period, providing opportunity to practice and utilize strategies. More studies are needed to prove our hypothesis, provided to consider the mentioned confounding factors.
  • Faezeh Sohrabi, Majid Mahmood Aliloo, Morad Rasouli-Azad Page 260
    Introduction
    According to previous studies, frequency of psychological symptoms or disorders among applicants for cosmetic surgery is more than normal population. The aim of the present study is to compare psychopathological profile of applicants for plastic surgery with normal population.
    Materials And Methods
    In this cross sectional, case-control study, samples were selected through convenient sampling; 50 subjects who were between 18 to 45 years old, were selected among applicants for cosmetic surgery and compared with 50 matched controls. The subjects were assessed with Millon Clinical Multi-axial Inventory-III that has 175 true-false questions. MANOVA was used to compare two groups.
    Results
    Results demonstrated that group of applicants for cosmetic surgery, gothigh scores in depressed, histrionic, narcissistic, compulsive, masochism, borderline and schizotypal scales of personality profile; They got also high scores in anxiety, somatoform, alcoholism, thought disorder and major depression scales (among clinical symptom and severe symptom indexes) (P<0.05).
    Conclusion
    Applicants for plastic surgery have some differences in clinical personality profile and show some clinical psychiatric symptoms, comparing with control group. These symptoms and personality characters may affect them, seeking help by cosmetic surgery. Therefore pre-operative psychological assessment could help to assess clinical and personality profile and identify any personality or psychiatric disorder in these patients. It is helpful for these patients to be referred for psychological assessment before surgery.
  • Mohsen Ahmadi Tahoor, Mahdi Rabiei, Fatemeh Bahrami, Iraj Safaei Rad Page 270
    Introduction
    The purpose of the present study is to investigate the effectiveness of metacognitive therapy (MCT) on reduction of the symptoms related to the meta cognitive features in patients with body dysmorphic disorder (BDD) patients.
    Materials And Methods
    In this randomized clinical trial 20 participants were selected from referrals to dermatology and cosmetic surgery clinics in the city of Isfahan in 2009 on the basis of DSM-IV-TR diagnostic criteria for BDD and were randomly assigned to either experimental or control group. The Yale-Brown obsessive compulsive scale modified for body dysmorphic disorder (BDD-YBOCS) and metacognitive questionnaire (MCQ) were used as the pre-test measures. The experimental group received 8 weekly metacognitive intervention sessions. The control group was in the waiting list until end of the follow up. The same measures were used for post-test and follow up. It was utilized multivariate analysis of covariance method using SPSS.18 for analysis of data.
    Results
    The results of multivariate analysis of covariance showed that MCT had a significant effect in reducing symptoms related to metacognitive briefs (positive beliefs about worry, uncontrollability and danger,cognitive confidence, etc) of patients with BDD in post-test and follow up (P<0.01).
    Conclusion
    The findings of this study show that MCT, even in a six-month follow up, is effective in reducing the symptoms of the metacognitive beliefs in patients with BDD.
  • Eshagh Rahimian Boogar Page 278
    Introduction
    Cardiovascular complications are prevalent and serious clinical outcomes of type II diabetes. The purpose of this study was to investigate psychological, social and disease-related risk factors for incidence of cardiovascular complications in patients with type II diabetes.
    Materials And Methods
    In a correlational descriptive study, 264 patients with type II diabetes were selected by convenient sampling in Tehran, Shariati Hospital outpatient clinics from May to Aug 2010. Data were collected by demographical questionnaire along with disease characteristics and scales of quality of life, resiliency and diabetes self-management. Then, data analyzed by binary logistic regression with PASW software.
    Results
    Glycosylated hemoglobin, body mass index, quality of life, resiliency and diabetes self-management are significantly able to differentiate diabetic patients with cardiovascular complications from diabetic patients without cardiovascular complications (P<0.001). Sex, age, diabetes duration and treatment type are not significantly able to differentiate two groups (P>0.05). The total regression model explained that 97% of this sample was classified correctly.
    Conclusion
    Glycosylated hemoglobin, body mass index, quality of life, resiliency and diabetes self-management contribute in incidence of cardiovascular complications in patients with type II diabetes and all together may explain greater variation in prevalence of cardiovascular complications in these patients. These results could be applied in planning preventive intervention for diabetes and its complications. It is necessary to consider these factors in health promotion programs for diabetic patients.