فهرست مطالب
نشریه کومش
سال سیزدهم شماره 3 (پیاپی 43، بهار 1391)
- تاریخ انتشار: 1391/01/08
- تعداد عناوین: 16
-
-
صفحه 279سابقه و هدفمشارکت علمی و همکاری گروهی نویسندگان نقش مهمی در عرصه علم و دانش دارد. برخی از دلایل این مشارکت علمی عبارت است از تبادل موثر و مفید نظرات، افزایش کیفیت مقالات گروهی، استفاده از تخصص و مهارت نویسندگان همکار، افزایش انگیزه در پژوهش گران برای انجام فعالیت های پژوهشی. هدف مقاله حاضر، تعیین میزان هم کاری گروهی میان نویسندگان مقالات منتشر شده در مجله کومش در یک دوره دوازده ساله بود.مواد و روش هاجامعه پژوهش، مجموعه مقالات منتشر شده در مجله کومش در بازه زمانی 1378 تا 1389 می باشد. پژوهش به شیوه علم سنجی صورت پذیرفته است. آمار توصیفی مورد نیاز و تحلیل داده ها با کمک نرم افزا اکسل انجام شده است.یافته هانتایج نشان می دهد که از مجموع 440 مقاله منتشر شده در مجله کومش، 1584 نویسنده شرکت داشته اند که میانگین تعداد نویسندگان در هر مقاله 6/3 نفر است. از نظر جنسیت، 22/72% مرد و 78/27% زن هستند. بررسی نتایج در مورد پرکارترین موسسات و مراکز دانشگاهی نشان داد که پژوهش گران با وابستگی سازمانی دانشگاه علوم پزشکی سمنان، (در مجموع با 612 مقاله گروهی) بیش ترین حضور را در مجله کومش داشته است. در مورد همکاری گروهی بین نویسندگان، نتایج نشان داد که تنها 44 مقاله از 440 مقاله (10%) تک نویسنده هستند. این در حالی است که به نظر می رسد در سال های اخیر گرایش به سمت تالیف مقالات گروهی افزایش یافته است. هم چنین ضریب همکاری گروهی بین نویسندگان مقالات مجله کومش 61/0 برآورد گردید.نتیجه گیریبه طورکلی، میزان هم کاری گروهی بین متخصصان و پژوهش گران پزشکی و پیراپزشکی در سطح بالایی قرار دارد. این موضوع در مجله کومش نیز به وضوع قابل مشاهده است.کلیدواژگان: مجله کومش، دانشگاه علوم پزشکی سمنان، علم سنجی، ضریب هم کاری گروهی بین نویسندگان
-
صفحه 286سابقه و هدفآمبولی ریه یک بیماری شایع و اغلب کشنده است. در این مطالعه رابطه یافته های نوار قلب، سونوگرافی کالرداپلر عروق اندام های تحتانی و گاز خون شریانی با سطح سرمی تروپونین T در بیماران دچار آمبولی ریوی حاد با فشار خون سیستولیک نرمال مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش هادر یک مطالعه مقطعی در فاصله سال های 88 تا 89 در بیمارستان امام خمینی (ره) دانشگاه علوم پزشکی تهران 33 بیمار مبتلا به آمبولی ریه حاد با میانگین سنی 3/49 (18 نفر مرد و 15 نفر زن) وارد مطالعه شدند. تروپونین T سرم با روش حساسیت بالا اندازه گیری شد. بیماران به دو گروه با تروپونین T نرمال (کم تر از pg/ml 14) به تعداد 18 نفر و تروپونین افزایش یافته به تعداد 15 نفر تقسیم شدند و یافته های نوار قلب، سونوگرافی کالرداپلر عروق اندام های تحتانی و گاز خون شریانی بین دو گروه بررسی شد.یافته هاشیوع موج T معکوس و الگوی S1Q3T3 در نوار قلب و ترومبوز در وریدهای عمقی اندام تحتانی در بیماران با تروپونین T افزایش یافته به طور معنی داری بیش تر بود. فشار دی اکسید کربن و بی کربنات خون شریانی در بیماران با تروپونین T افزایش یافته به طور معنی دار کم تر از بیماران با تروپونین T نرمال بود.نتیجه گیریبر اساس نتایج این تحقیق به نظر می رسد تروپونین T افزایش یافته با علائم یافته های نوار قلب و گاز خون شریانی و میزان شیوع ترومبوز در بیماران دچار آمبولی ریه هم راه است.کلیدواژگان: آمبولی ریوی، تروپونین T، ثبت تغییرات الکتریکی قلب، تجزیه وتحلیل گازهای خون، لخته در سیاهرگ، فراصوت نگاری داپلر رنگی
-
صفحه 292سابقه و هدفبیماری های قلبی شایع ترین علت مورتالیتی و موربیدیتی در جامعه کنونی است. اختلالات چربی خون یکی از زمینه های اساسی بیماری عروق کرونر می باشد. هدف این مطالعه بررسی جامع اختلالات چربی در جامعه شهری و روستایی استان سمنان بود تا با بهره برداری از این اطلاعات و طرح ریزی برنامه های مداخله ی بعدی بتوان سطح سلامت جامعه را ارتقا داد.مواد و روش هااین مطالعه اپیدمیولوژیک به صورت مقطعی بر روی افراد 70-30 ساله استان سمنان در سال 1384 انجام شد. نمونه گیری به روش مرحله ای و در شهرستان های سمنان، دامغان، شاهرود و گرمسار انجام شد. جمع آوری داده ها از طریق تکمیل پرسش نامه انجام گرفت. سپس با راهنمائی قبلی نمونه گیری با ناشتائی 12 ساعته جهت اندازه گیری سطح سرمی تری گلیسرید، کلسترول، HDL و LDL در جنس زن و مرد و در جامعه شهری و روستائی استان انجام شد.یافته هادر بررسی 3799 نفر میانگین سنی نمونه ها 2/10±41 سال و 6/44 درصد آن ها مرد بودند. تری گلیسرید بالا در 1/29 درصد، LDL بالا در 8/11 درصد، HDL پائین در 7/30 درصد افراد مورد مطالعه دیده شد. شیوع انواع اختلالات چربی در شهر شاهرود شایع تر بود.نتیجه گیریشیوع اختلالات چربی در استان سمنان بالا است. بنابراین، برنامه های آموزشی و پیش گیری جامع درباره اختلالات چربی و بیماری های وابسته به آن ضروری است.
کلیدواژگان: لیپیدها، کلسترول با چگالی بالا، تری گلسیرید ها، کلسترول باچگالی پائین، جمعیت شهری، جمعیت روستایی، افزایش چربی های خون، سمنان -
صفحه 299سابقه و هدف
با توجه به ارتباط بین غلظت سرمی پروتئین واکنش گر با ماده C (C-reactive protein، CRP) و لیپوپروتئین های با دانسیته بالای کلسترول (High density lipoprotein cholesterol، HDL-C) و بیماری های قلب و عروق، هدف از این مطالعه بررسی رابطه سطح سرمی CRP و HDL-C در جمعیت بزرگ سال سالم تهرانی بوده است.
مواد و روش هااین مطالعه مقطعی، بر روی داده های افراد 18 سال و بالاتر سالم تهرانی شرکت کننده در مرحله اول طرح «بررسی عوامل خطر نوین بیماری های غیرواگیر در جامعه شهری تهران» مرکز تحقیقات غدد درون ریز و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال 1380 انجام و ارتباط HDL و CRP، در کنار سن، جنس، نمایه توده بدنی و استعمال دخانیات به عنوان متغیرهای زمینه ای بررسی شد. برای تحلیل از مدل های رگرسیون لجستیک استفاده و رابطه مورد نظر با نسبت شانس خام و تطبیق یافته بیان گردید. برای دست یابی به مدل نهایی از روش پس رو و آزمون نسبت درست نمایی استفاده شد.
یافته هاافراد شامل 126 مرد و 208 زن بودند. میان سطح خونی CRP و HDL رابطه معنی داری مشاهده شد (001/0 P<). به طوری که افزایش سطح CRP به بیش تر از mg/l 2/0، شانس کاهش سطح HDL به زیر 40 در مردان و زیر mg/dl 50 در زنان را حدود دو برابر افزایش می دهد (نسبت شانس تطبیق
یافته25/2، 95% فاصله اطمینان: 49/1-41/3).
نتیجه گیریدر جمعیت بزرگ سال تهرانی، مستقل از سن، جنس، نمایه توده بدنی، فشار خون، قند خون ناشتا و مصرف سیگار، افزایش CRP با کاهش HDL هم راهی دارد و این در حالی است که هر دو به عنوان فاکتورهای مستقل در ارتباط با بیماری های قلبی – عروقی و عوارض آن شناخته شده اند.
کلیدواژگان: پروتئین واکنش دهنده به سی، لیپوپروتئین ها با چگالی بالا، بزرگ سالان، تهران -
صفحه 307سابقه و هدف
دکمه پوستی (Skin tag) تومورهای پوستی کوچک، خوش خیم، نرم و پایه داری هستند که احتمال هم راهی این ضایعات با اختلال متابولیسم کربوهیدرات در مطالعات مختلف مطرح شده است. این مطالعه به منظور بررسی ارتباط بین دیابت قندی و دکمه پوستی انجام گرفته است.
مواد و روش هادر این مطالعه 80 نفر بیمار با دکمه پوستی (گروه مورد) و 80 بیمار بدون دکمه پوستی (گروه شاهد) مراجعه کننده به کلینیک های پوست و مو در شهر سمنان مورد بررسی قرار گرفتند. سپس آزمایش قند خون ناشتا در این افراد انجام و نتایج ثبت شد. قد و وزن افراد اندازه گیری و شاخص توده بدنی محاسبه شد.
یافته ها8/43% گروه مورد و 55% گروه شاهد زن بودند. میانگین (± انحراف معیار) سن بیماران مبتلا به دکمه پوستی 6/16±3/43 و گروه شاهد 9/18±3/37 سال بوده است. میانگین (± انحراف معیار) شاخص توده بدنی در بیماران دارای دکمه پوستی 3/4±0/28 و گروه شاهد 1/5±5/25 کیلوگرم بر مترمربع بوده است که تفاوت معنی داربود (001/0= P). به طور کلی 5/27% بیماران با دکمه پوستی و 5% گروه شاهد مبتلا به دیابت قندی بودند و 20% بیماران با دکمه پوستی و 15% گروه شاهد در مرحله پره دیابت بودند. شانس ابتلا به دیابت در بیماران با دکمه پوستی 82/6 برابر گروه شاهد بود (002/0= P، 56/22-06/2 Confidence interval: 95%، 82/6 = Odds ratio).
نتیجه گیریبا توجه به ارتباط بین دکمه پوستی با دیابت قندی، غربال گری افراد با ضایعه دکمه پوستی برای کشف زود هنگام بیماری دیابت توصیه می گردد.
کلیدواژگان: دیابت شیرین، دکمه پوستی، حالت پیش از دیابت -
صفحه 313سابقه و هدفآزردگی عضلانی تاخیری (Delayed onset muscle soreness، DOMS) که متعاقب تمرینات اکسنتریک ایجاد می شود، عمل کرد حرکتی ورزش کاران را به دلیل درد و آسیب عضله کاهش می دهد، لذا درمان های متعددی جهت کنترل واکنش های التهابی پیشنهاد شده است. در سالهای اخیر در زمینه تمرین درمانی، ویبراسیون کل بدن (Whole body vibration، WBV) توجه زیادی را به خود اختصاص داده و به عنوان روشی نوین در حیطه ورزش و بازتوانی، جهت افزایش قدرت و توان به کار گرفته می شود. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر WBV در جلوگیری از پیدایش DOMS انجام شد.مواد و روش ها32 داوطلب سالم غیر ورزش کار به صورت تصادفی در دو گروه (15= n) WBV و کنترل (17= n) قرار گرفتند. جهت ایجاد DOMS نمونه ها 60 انقباض اکسنتریک (6 ست 10 تائی) با سرعت زاویه ای s / 60 بر روی عضله کوادریسپس اندام تحتانی غالب انجام دادند. گروه WBV، قبل از انجام تمرینات اکسنتریک، به مدت یک دقیقه، ویبراسیون را با فرکانس 35 هرتز و دامنه 5 میلی متر در وضعیت اسکوات 100 درجه دریافت کردند. گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. شاخص های DOMS (سطح آنزیم CK، آستانه درد فشاری، آزردگی عضلانی، محیط ران و حداکثر قدرت ایزومتریک عضله کوادریسپس) در فواصل زمانی قبل و بلافاصله پس از مداخله، روزهای 1 تا 14 پس از مداخله اندازه گیری شدند.یافته هادر گروه WBV، شدت DOMS (سطح آنزیم CK، آستانه درد فشاری، آزردگی عضلانی و حداکثر قدرت ایزومتریک) در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری نشان داد (05/0 P<). هیچ تفاوت معنی داری در اندازه گیری محیط ران بین دو گروه مشاهده نشد (05/0 P>).نتیجه گیرییافته های این تحقیق نشان دهنده اثرات سودمند اعمال WBV قبل از انجام تمرینات اکسنتریک در پیش گیری و کاهش علائم DOMS است. لذا به نظر می رسد که WBV قبل از انجام تمرینات اکسنتریک بتواند به طور موثری از میزان آزردگی عضلانی بکاهد.کلیدواژگان: ورزش، عضلات، قدرت عضله، کراتین کیناز، ارتعاش
-
صفحه 322سابقه و هدفآزردگی عضلانی با شروع تاخیری (Delayed-onset muscle soreness، DOMS) که متعاقب تمرینات اکسنتریک رخ می دهد، موجب کاهش کارایی به خصوص میان ورزش کاران حرفه ای می گردد. هدف این مطالعه بررسی میزان DOMS در فازهای لوتئال و فولیکولی سیکل قاعدگی، به منظور تعیین غیرمستقیم نقش احتمالی استروژن، در دانشجویان دختر سالم غیر ورزش کار بود.مواد و روش ها26 دختر سالم غیر ورزش کار در محدوده سنی 18 تا 25 سال در مطالعه شرکت کردند. از نظر زمانی 14 نفر در وسط فاز لوتئال (Mid-luteal، ML) و 12 نفر در وسط فاز فولیکولی ((Mid-follicular، MF سیکل قاعدگی خود قرار داشتند. برای ایجاد DOMS داوطلبان به مدت 30 دقیقه بر روی تریدمیل با شیب °20- و سرعت km/h 5 راه رفتند. متوسط حداکثر گشتاور کانسنتریک عضله کوادریسپس اندام تحتانی، آستانه درد فشاری، آزردگی عضلانی، محیط ران و سطح آنزیم CK قبل از تمرین، 24 و 48 ساعت بعد از تمرین اندازه گیری شد.یافته هادر هر دو گروه ML و MF، شاخص های DOMS تغییرات معنی داری نشان داد (05/0 P<). بررسی نتایج، نشانگر کم تر بودن شدت DOMS در گروه ML در مقایسه با گروه MF بود، هر چند این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود (05/0 P>).نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که شدت DOMS در گروه ML در مقایسه با گروه MF، اندکی کمتر است. چون مقدار استروژن خون در فاز ML بیشتر از فاز MF است، احتمالا میزان کمتر آرزدگی در گروه ML می تواند مربوط به نقش محافظتی استروژن باشد.کلیدواژگان: ورزش، عضلات، استروژن، ویژگی های فردی، دانشگاه علوم پزشکی سمنان
-
صفحه 330سابقه و هدفهرگونه اختلال در کنترل تعادل موجب افزایش ریسک آسیب دیدگی هنگام فعالیت های ورزشی می گردد. دفورمیتی زانو نظیر ژنووالگوم و ژنوواروم می تواند موجب برهم خوردن خط جاذبه در مفاصل اندام تحتانی شده و اختلال کنترل تعادل ایستا و پویا گردد. هدف این مطالعه بررسی اثر دفورمیتی های ژنووالگوم و ژنوواروم بر شاخص های تعادل ایستا و پویا طراحی بود.مواد و روش ها90 دانشجوی دختر برحسب وضعیت زانویشان در یکی از سه گروه ژنووالگوم (30 نفر)، ژنوواروم (30 نفر) و کنترل (30 نفر) قرار گرفتند. شاخص های تعادل کلی، طرفی و قدامی- خلفی در وضعیت های ایستا و پویا و همین طور شاخص ریسک افتادن با استفاده از دستگاه سنجش تعادل بایودکس سه بار اندازه گیری شد و میانگین هر یک ثبت گردید.یافته هاهیچ تفاوت معنی داری بین گروه ها از نظر شاخص تعادل کلی و قدامی- خلفی بین گروه های آزمایشی مشاهده نگردید، در حالی که شاخص تعادل طرفی به طور معنی داری در گروه ژنوواروم نسبت به گروه کنترل افزایش نشان می داد (05/0 p<). ریسک افتادن نیز در گروه ژنووارم در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری افزایش داشت (05/0 p<).نتیجه گیرینتایج نشان داد که اختلال مکانیکی ناشی از دفورمیتی ژنوواروم می تواند منجر به بر هم خوردن شاخص های تعادل طرفی در وضعیت های ایستا و پویا گردد. این نتایج اشاره می کند که وجود دفورمیتی ژنوواروم می تواند منجر به افزایش نوسانات پوسچر طرفی گردد و موجب افزایش ریسک افتادن فرد گردد. این یافته، باید در فعالیت های ورزشی افراد مبتلا به دفورمیتی ژنوواروم مورد توجه قرار گیرد.کلیدواژگان: ژنوواروم، ژنووالگوم، تعادل پویا، ریسک افتادن
-
صفحه 338سابقه و هدف
حدود هفت درصد جمعیت دنیا به بیماری دیابت مبتلا هستند و از عوارض گسترده آن رنج می برند. مطالعات بسیاری درباره اثرات سودمند تمرینات هوازی و مقاومتی بر کاهش سطح گلوکز و چربی خون و افزایش حساسیت به انسولین موجود است، ولی تاکنون اثرات تمرینات اکسنتریک به صورت اختصاصی بر بیماران دیابتیک، مطالعه نشده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی و مقایسه اثرات تمرینات اکسنتریک و کانسنتریک بر برخی از شاخص های بیوشیمیایی خون بیماران دیابتی نوع 2 بود.
مواد و روش ها28 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 به طور تصادفی در دو گروه تمرینات اکسنتریک و تمرینات کانسنتریک با استفاده از تردمیل قرار گرفتند. قند خون، هموگلوبین گلیکوزیله، چربی و شاخص توده بدن، قبل و بعد از دوره های کنترل و مداخله اندازه گیری گردید.
یافته هایافته ها نشان داد که تمرینات اکسنتریک و کانسنتریک باعث کاهش معنی داری در میزان قند خون و هموگلوبین گلیکوزیله خون و چربی خون فرد شد. با این وجود، تمرینات اکسنتریک نسبت به تمرینات کانسنتریک باعث کاهش معنی دار بیش تری در میزان قند و هموگلوبین گلیکوزیله گردید (0001/0 p <). هم چنین مشخص گردید که در مورد کاهش شاخص های چربی خون این دو نوع تمرین تفاوت معنی داری نسبت به هم ندارند.
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان می دهد که تمرینات اکسنتریک جهت کاهش و کنترل قند خون بیماران دیابتی نوع 2 موثرتر از تمرینات کانسنتریک است.
کلیدواژگان: دیابت شیرین نوع 2، ورزش درمانی، قند خون، هموگلوبین گلیکوزیله آ -
صفحه 345سابقه و هدفبا توجه به این که یکی از اصلی ترین عوامل زمین خوردن در بین سالمندان ضعف عمل کرد عصبی-عضلانی و عدم تعادل می باشد، موضوع تعادل و بازتوانی آن مورد توجه محققان قرار گرفته است. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرینات تعادلی در آب و بی تمرینی بر عمل کرد عصبی- عضلانی و تعادل مردان سالمند سالم بود.مواد و روش ها30 مرد سالمند به دو گروه 15 نفره کنترل و تمرینات تعادلی در آب تقسیم شدند. تمرینات تعادلی در آب به مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه و هر جلسه یک ساعت انجام شد. قبل و پس از انجام تمرینات تعادلی در آب و بعد از چهار، شش و هشت هفته بی تمرینی آزمون های Berg Balance Scale، Timed Up & Go و 5-Chair Stand به عمل آمد.یافته هانتایج نشان دادند عمل کرد عصبی-عضلانی و تعادل آزمودنی ها در گروه تمرینات تعادلی در آب به طور معنی داری بهبود یافت (05/0 P<). هم چنین در این گروه بین پس آزمون و چهار، شش و هشت هفته بی تمرینی اختلاف معنی داری در این پارامترها مشاهده نشد (05/0 P>).نتیجه گیریتمرینات تعادلی در آب می تواند تاثیر معنی داری بر عمل کرد عصبی- عضلانی و تعادل مردان سالمند سالم داشته باشد و احتمال افتادن و به زمین خوردن آن ها را کاهش دهد. ضمن این که اثرات این تمرینات پس از دوره های بی تمرینی ماندگار هستند. از این رو، تمرینات تعادلی در آب به عنوان یک تمرین عصبی- عضلانی و تعادلی موثر برای مردان سالمند سالم توصیه می شودکلیدواژگان: سالمندی، آب درمانی، ورزش درمانی، تعادل درمانی، تعادل عصبی، عضلانی
-
صفحه 354سابقه و هدف
ارزیابی وضعیت تعادل یکی از اجزاء مهم روند توان بخشی و درمان بیماران محسوب می شود. سیستم تعادلی بایودکس متشکل از یک صفحه چند محوره ی متحرک است که برای توان بخشی مفصل و توسعه حس عمقی و ارزیابی ثبات پوسچرال استفاده می شود. انجام آزمون های مکرر روی بایودکس، باعث ایجاد یادگیری و آشنا شدن افراد با دستگاه سنجش تعادل می شود. از این رو، مشخص نیست که که تغییرات دیده شده در شاخص ثبات، ناشی از یادگیری است یا مربوط به اثر مداخله است. هدف این مطالعه بررسی اثرات یادگیری تمرین تکلیف پوسچر در آزمون های مکرر و تعیین معادله منحنی یادگیری تکلیف تعادلی و تعیین تکرارپذیری داخل جلسات با سیستم تعادلی بایودکس بود.
مواد و روش هااز آزمودنی ها (10 فرد سالم غیرورزشکار) خواسته شد تا در وضعیت چشمان باز، با دو سطح دشواری آسان (درجه8) و مشکل (4)، روی پای غالب خود بر روی صفحه متحرک دستگاه بایودکس بایستند. هر مرحله 10 بار تکرار شد.3 دقیقه استراحت بین هر مرحله جهت از بین رفتن اثرات خستگی و 30 دقیقه زمان استراحت بین دو مرحله آزمون قرار داده شد. شاخص ثبات کلی، شاخص ثبات داخلی خارجی و شاخص ثبات قدامی خلفی ثبت شد.
یافته هااثر تکرار تکلیف پوسچر دشوار بر روی بایودکس از تکرار 6 نسبت به تکرار 1-5 اختلاف معنی دار (05/0 P<) و اثر تکرار تکلیف پوسچر آسان بر روی بایودکس از تکرار 5 نسبت به تکرار 1-4 اختلاف معنی دار داشت (05/0 P<). پس از یادگیری هیچ گونه اختلاف مشخصی بین میانگین تغییرات تکرارها مشاهده نشد. هر چقدر درجه دشواری تکلیف پوسچر بیش تر شود پایایی سیستم هم افزایش می یابد (90/0-92/0). ارتباط بسیار نزدیکی بین تغییرات میانگین شاخص کلی و شاخص قدامی خلفی دیده شد (05/0 P<، 88/0= r).
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد انجام آزمون های مکرر بر روی بایودکس در تکرارهای بالاتر از پنج بار منجر به یادگیری می شود. لذا در ارزیابی تعادل افراد وقتی تکلیف پوسچر آسان از فرد خواسته می شود در آزمون های با تکرار 5 بار یا بیش تر، باید اثرات یادگیری را در نظر گرفت و زمانی که تکلیف پوسچر دشوار بر روی بایودکس مورد ارزیابی قرار می گیرد در آزمون های با تکرار بیش از 6 بار باید اثرات یادگیری را در نظر گرفت.
کلیدواژگان: یادگیری، وضعیت بدنی، تعادل عضلانی استخوانی، تعادل وضعیت بدنی، سیستم تعادلی بایودکس -
صفحه 362سابقه و هدفباکتری استرپتوکوک بتا همولیتیک گروه A اصلی ترین عامل عفونت های گوش و حلق و بینی می باشد. عدم درمان یا تاخیر در اقدامات درمانی، منجر به اختلالات جدی مانند تب روماتیسمی حاد و گلومرونفریت می شود. اندازه گیری آنتی بادی ضد استرپتولیزین- O به عنوان یک مارکر در تشخیص این عفونت کاربرد دارد. تهیه استرپتولیزین از محیط کشت باکتری وقت گیر و هم راه با آلودگی است. در این مطالعه جهت اندازه گیری آنتی بادی ضد استرپتولیزین- O از استرپتولیزین- O نوترکیب به عنوان آنتی ژن در طراحی روش الایزا استفاده شد.مواد و روش هاژن استرپتولیزین- O از استرپتوکک پیوژن با روش پلیمراز زنجیره ای تکثیر گردید. ژن فوق در ناقل پلاسمیدی pET28a کلون گردید و وارد باکتری اشریشیاکلی سویه BL21-DE3-plySs شد. تولید پروتئین با القا توسط IPTG و بهینه سازی شرایط صورت گرفت. پروتئین نوترکیب در غلظت های مختلف در میکرو پلیت الایزا پوشانده شد. نمونه های سرمی بیماران در رقت های مختلف اضافه شد. میزان آنتی بادی ضد استرپتولیزین با روش آنزیمی الایزا اندازه گیری شد. نتایج با روش مهار همولیز مورد مقایسه و تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هانتایج حاصل از سنجش آنتی بادی ضد استرپتولیزین- O به روش الایزا با روش مهار همولیز نشان داد که هم بستگی معنی داری بین دو روش وجود دارد (0001/0= p، 97/0= r). هم چنین حساسیت و ویژگی الایزای طراحی شده با پروتئین نوترکیب به ترتیب 100 و 83 درصد بود.نتیجه گیریروش الایزای طراحی شده بر اساس پروتئین نوترکیب دارای حساسیت و ویژگی قابل قبولی است که می توان این روش را جای گزین روش مهار همولیز کردکلیدواژگان: استرپتوکک پیوژن، استرپتولیزین، O نوترکیب، الایزا، آنتی بادی ضد استرپتولیزین، O
-
صفحه 368سابقه و هدفاکستازی یا متیلن دی اکسی مت-آمفتامین، ماده محرکی است که عوارض زیادی بر روی سیستم عصبی، قلب و عروق و سیستم ایمنی بدن بر جای می گذارد. بافت های بدن نیز تحت تاثیر این ماده قرار گرفته و می تواند باعث مرگ سلول ها شود. با توجه به ضرر احتمالی آن بر روی بافت های بدن، تاثیر آن بر روی بافت کبد در موش های صحرایی نژاد ویستار مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش هادر یک مطالعه تجربی، 50 سرموش نژاد ویستار با سنی حدود 6-5 هفته، به شکل تصادفی در پنج گروه (شاهد، شم و سه گروه آزمایشی) قرار داده شدند. گروه های آزمایشی 1، 2 و 3. به ترتیب دوزهای mg/kg 2، mg/kg 4 و mg/kg 8، اکستازی را به صورت داخل صفاقی و به مدت دو هفته متوالی دریافت نمودند. گروه شم تنها نرمال سالین دریافت کرده و گروه شاهد نیز تزریقی نداشتند. حیوانات 12 ساعت بعد از آخرین تزریق کشته شده و از کبد آن ها نمونه بافتی تهیه گردید. برش های بافتی بعد از رآی از، مورد بررسی قرار گرفتند.یافته هاتعداد سلول های هپاتوسیت، در گروه های آزمایشی، نسبت به گروه شاهد، کاهش چشم گیری را نشان داد (05/0 p<). کاهش تعداد سلول های هپاتوسیت در دوزهای بالاتر بیش تر بود. وزن کبد زیاد شده و تعداد سلول های کوپفر افزایش یافتند. تفاوت خاصی بین گروه های شاهد و شم مشاهده نگردید.نتیجه گیریدوز مکرر و دریافت زیاد داروی اکستازی، احتمال صدمه به بافت کبدی را افزایش داده و باعث تخریب سلول های آن می گردد. این مطالعه نظارت بیش تر و مدیریت صحیح در مصرف این ماده را پیشنهاد می نماید.
کلیدواژگان: موش، یا متیلن دی اکسی مت، آمفتامین(اکستازی)، هپاتوسیت، کبد -
صفحه 375سابقه و هدفخاموشی حافظه به دنبال فعال سازی حافظه های تثبیت شده قبلی اتفاق می افتد. مطالعات اخیر حاکی از اثرات تعدیلی استرس حاد و گلوکوکورتیکوئید ها بر خاموشی حافظه ترس هستند ولی این اثرات به روشنی مشخص نیست. هدف این مطالعه بررسی اثرات استرس حاد و کورتیکوسترون بر روند خاموشی حافظه ترس در مدل احترازی غیر فعال در موش سوری بود.مواد و روش هادر این مطالعه تجربی از 48 سر موش های سوری نژاد آلبینو (25-30 گرم) استفاده شد. موش ها در دستگاه احترازی غیر فعال (1 میلی آمپر، 3 ثانیه) آموزش دیدند. کورتیکوسترون (5/0، 1 و 3 میلی گرم به ازاء هر کیلوگرم وزن) به عنوان آگونیست گیرنده گلوکوکورتیکوئیدی یا استرس حاد (با استفاده از محدود کننده و به مدت 10 دقیقه) 30 دقیقه قبل از فعال سازی حافظه استفاده شدند. روند خاموشی حافظه ترس در طی روزهای 2، 5، 7 و 9 بعد از فعال سازی حافظه با اندازه گیری مدت زمان طی شده قبل از اولین ورود حیوان به ناحیه تاریک ارزیابی شد.یافته هانتایج نشان داد که تزریق کورتیکوسترون با دوزهای 1 و 3 میلی گرم و هعمال استرس حاد قبل از فعال سازی حافظه، خاموشی حافظه ترس را تسهیل می کند.نتیجه گیرییافته های این مطالعه نشان داد که استرس حاد و گلوکوکورتیکوئیدها نقش مهمی در خاموشی حافظه ترس بازی می کنند. این یافته ها می توانند به عنوان یک روش درمانی احتمالی برای درمان بیماری های ناشی از حافظه های پاتوژنیک مثل PTSD و فوبیا کمک کننده باشدکلیدواژگان: گلوکوکورتیکوئید، استرس حاد، خاموشی حافظه، حافظه ترس، دستگاه احترازی غیر فعال
-
صفحه 382سابقه و هدفافزایش فشار اکسیژن در کشت سلولی نسبت به حالت In vivo، منجر به تغییراتی در بیان برخی از ژن ها و متعاقب آن اختلال در عمل کرد طبیعی سلول ها می گردد. هدف از این مطالعه بررسی اثر هیپوکسی حاد 1% بر بیان ژن های Connexin 43 و CXCR4 در سلول های بنیادی مزانشیمی انسان در شرایط In vitro بوده است.مواد و روش هاپس از کشت، گروهی از سلول های بنیادی تحت تیمار هیپوکسی 1% به مدت 4، 8، 16، 24 و 48 ساعت قرار گرفتند. در گروهی دیگر، پس از اعمال شرایط هیپوکسی، سلول ها به مدت 8 ساعت در شرایط نورموکسی قرار داده شدند. در هر مورد پس از استخراج RNA و سنتز cDNA، به کمک تکنیک Real-time PCR، میزان بیان ژن های مورد مطالعه اندازه گیری و با گروه نورموکسی مقاسیه شد.یافته هابیان ژن Connexin 43 در ساعات 4، 8 و 16 هیپوکسی به میزان قابل توجهی افزایش یافت. این افزایش بیان در مورد CXCR4 فقط در ساعت 16 هیپوکسی مشاهده شد. در گروه Hypoxia/Re-oxygenation هر چند بیان ژن در مورد Connexin 43 در ساعت های 4 و 8 به شدت افزایش یافت اما در مورد CXCR4 تغییر معناداری نسبت به گروه هیپوکسی دیده نشد.نتیجه گیریبا توجه به این یافته ها، غلظت اکسیژن و مدت اعمال آن نقش اساسی در بیان ژن های CXCR4 و Connexin 43 در سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از مغز استخوان انسان دارد. بنابراین بهینه سازی غلظت اکسیژن به منظور دست یابی به حداکثر بیان در مورد هر ژن در این سلول ها ضروری به نظر می رسدکلیدواژگان: سلول های بنیادی مزانشیمی، هیپوکسی، Connexin 43، CXCR4
-
صفحه 390سابقه و هدفآدنوزین سازگان پیک عصبی را در دستگاه اعصاب تنظیم می کند. تغییرات سازشی در سیستم آدنوزینی مغز در بعضی شرایط پاتوفیزیولوژیک نظیر قرار گرفتن مزمن در معرض مرفین رخ می دهد. در این مطالعه تغییرات سازشی در فعالیت آدنوزین دآمیناز هیپوکمپ، به عنوان یک جزء کلیدی در متابولیسم آدنوزین که سبب تبدیل برگشت ناپذیر آدنوزین به آمونیوم و اینوزین می شود، به دنبال وابستگی به مرفین و تحمل به سدیم سالسیلات بررسی شده است.مواد و روش هاوابستگی به مرفین با روش خوراکی (24 روز، mg/ml 4/0) و تحمل به سدیم سالسیلات به روش تزریقی (6 تزریق با فواصل 24 ساعت، mg/Kg 300) ایجاد می شد. تحمل در گروه دریافت کننده سدیم سالسیلات با آزمون های Tail flick (TF) و (HP) Hot Plate بررسی شد. برای بررسی آنزیمی، هیپوکمپ سمت راست استخراج، در فسفات بافر هموژنیزه و سپس سانتریفیوژ می شد. مایع روی محصول سانتریفوژ برداشته می شد. غلظت پروتئین نمونه ها با روش برادفورد اندازه گیری می شد. فعالیت آدنوزین دآمیناز با روش کالریمتریک، بر پایه اندازه گیری مستقیم آمونیوم تولید شده ناشی از اثر آدنوزین دآمیناز بر آدنوزین خارجی بررسی شد.یافته هاتزریق روزانه سدیم سالسیلات، سبب افزایش معنادار تاخیر در پاسخ ضد دردی در چند روز اول در مقایسه با گروه سالین شد (P<0.0001) اما این تاخیر پاسخ در روزهای پنجم و ششم تفاوت معناداری با گروه سالین نداشت (05/0 P>). تزریق مرفین در روز هفتم (mg/Kg 5)، تاخیر پاسخ بزرگ تری را در گروه سالین نسبت به گروه دچار تحمل به سدیم سالسیلات نشان داد (001/0 P<). فعالیت آدنوزین دآمیناز در گروه دریافت کننده سوکروز به طور معناداری بالاتر از گروه دریافت کننده مرفین (P<0.05) و در گروه تجویز سالین بالاتر از گروه تحمل به سدیم سالسیلات بود (P<0.05). گروهی که تنها یک بار سدیم سالسیلات دریافت کردند فعالیت آنزیمی مشابه کنترل شان داشتند. تفاوت معناداری بین گروه وابسته به مرفین با گروه تحمل به سدیم سالسیلات دیده نشد (05/0 P>).نتیجه گیریاین کاهش فعالیت آدنوزین دآمیناز می تواند بیانگر وقوع نوعی از تنظیم سازشی در سیستم آدنوزینی هیپوکمپ به دنبال وابستگی به مرفین و تحمل به سدیم سالسیلات باشد.کلیدواژگان: آدنوزین دآمیناز، هیپوکمپ، تحمل، وابستگی، مرفین، سدیم سالسیلات
-
Page 279IntroductionScientific communication among researchers has an important role in scientific fields. Some reasons for this communication are: efficient scientific exchanges among researchers, increasing collaborative article quality, using of cooperator authors specialists, increasing probability collaborative article publishing in scientific journals. Collaboration can increase motivation among researchers to create scientific works and opposition to scientific retreat. The purpose of this article was to determine collaboration among authors who published articles in Koomesh journal during 1999-2010.Materials And MethodsThis survey is a descriptive study with a statistical procedure. The total issues of Koomesh journal (a medical journal published by Semnan university of medical sciences) articles which have been published during 1999-2010 was the subject of current research. The method of research is Scienometrics and all data were analyzed by Excel software.ResultThe results showed that 440 authors had published 1584 articles in Koomesh journal and mean number of authors per article is 3.6. From the viewpoint of gender, 72.22% of authors are men and 27.78% are women. The findings indicated that Semnan University of Medical Sciences is most prolific among other research institutes and scientific centers. Furthermore, this university has the most collaborative published articles among other research institutes and scientific centers (with 612 articles). Only 44 articles has single author (10%). The results highlighted that the collaboration coefficient was 0.61.ConclusionsOverall, author’s collaboration in Koomesh journal is in high level.
-
Page 286IntroductionPulmonary embolism is a prevalent and fatal pulmonary disease. In this study, the relationships between serum highly sensitive (hs) troponin T levels and findings of ECG, colour doppler sonography of lower extremity veins venous (CDS LEV) and also arterial blood gas (ABG) in normotensive patients with acute pulmonary embolism were investigated.Materials And MethodsA cross sectional study was carried out on 33 patients with acute pulmonary embolism who were hospitalized in Emam Khomeini Hospital, Tehran University of Medical Sciences between 2009 and 2010 (mean age, 49.3; 18 male and 15 female). (18 patients had with a normal hs-troponin T, lower than 14 pg/ml, and 15 patients had with elevated hs-troponin T.)with acute pulmonary embolism (mean age, 49.3; 18 male and 15 female) who were hospitalized in Emam Khomeini Hospital, Tehran University of Medical Sciences between 2009 and 2010 Serum hs-troponin T level was measured by ELISA highly sensitive method.ResultsThe prevalence of T invert and S1Q3T3 patterns and also thrombosis in lower extremity deep venous were significantly higher in patients with elevated hs-troponin T. In addition, PCO2 and HCO3- levels were significantly lower in patients with elevated hs-troponin T levels.ConclusionAccording to the results of the study, it seems that the elevated hs-troponin T accompanies with ECG and ABG findings and also with thrombosis in lower extremity deep venous prevalence in patients with acute pulmonary embolism.
-
Page 292Material and MethodsAn epidemiologic cross-sectional study was conducted among 3799 persons who were 30-70 years old in Semnan Province, Iran. Multistage cluster sampling was performed, and subjects were selected from urban and rural populations of Semnan, Shahroud, Garmsar and Damqan. Data were collected through questionnaires, then a blood sample was collected from selected patients with 12 hours fasting for evaluation of triglyceride (TG), cholesterol, high density lipoproteins (HDL) and low density lipoproteins (LDL) levels in urban and rural communities.ResultsTotally, 3799 persons enrolled in this study with mean age 41± 10.2 years that 44.6% of them were male. High TG was seen in 29.1%, high LDL in 11.8% and low HDL in 30.7%. Prevalence of all kinds of dyslipidemia was higher in Shahroud.ConclusionIn conclusion, prevalence of dyslipidemia among 30-70 years old was higher than expected. So that, comprehensive preventive and educational programmes on lipid disorders and related diseases are necessary.
-
Page 299Introduction
In the present research, the association between C-reactive protein (CRP) and high-density lipoprotein of cholesterol (HDL-C) is studied among healthy adults in Tehran city.
Materials And MethodsIt is performed as a cross-sectional study using data of adults with age 18 and more enrolled in the first phase of the "Evaluation of novel risk factors of NCD" project in the Research Institute for Endocrine Sciences (Tehran,Iran) in 2001. Analyses were done by logistic regression models using crude and adjusted odds ratio (OR) to demonstrate the associations between CRP and HDL-C regarding their age, gender, body mass index and smoking status as underlying variables. To get final reduced logistic model we used backward elimination strategy with likelihood ratio test.
ResultsBased on the findings of analysis on data of 126 men and 208 women, it was reported a significant association between blood concentration of CRP and HDL-C (P<0.001). Logistic regression analysis revealed that increasing the concentration of CRP to 0.2 mg/l and more in serum, increased the likelihood of decreasing the serum concentration of HDL-C to 40 and 50 mg/dl and less about two folds in men and women respectively (adjusted OR: 2.25, 95% CI: 1.49-3.41).
ConclusionIn apparently healthy adults from Tehran city, independent of age, sex, body mass index, blood pressure, fasting blood sugar, and smoking, serum concentrations of CRP and HDL-C are reversely associated while both of them are considered as independent factors related with cardiovascular disorders and complications.
-
Page 307Introduction
Skin tags are small, benign, soft and pedunculated skin tumors. A possible association with impaired carbohydrate metabolism has been suggested in previous studies, but the results are not conclusive. This study was performed in order to determine association between skin tag and diabetes mellitus.
Materials And MethodsThis study was carried out on 80 patients with skin tags as a case group and 80 patients without skin tags as a control group that they were referred to Semnan dermatological clinics. Then fasting blood sugar (FBS) were checked out in both two groups. In addition, height and weight were measured in all patients and body mass index (BMI) calculated for each of the patient.
Results43.8% and 55% of patients were respectively female in the case group and the control group. Age mean (± SD) was 44.3±16.6 and 37.3±18.9 years in the case and control group, respectively. BMI mean (±SD) index was 28.0±4.3kg/m2 in the patients with skin tag, whereas, it was 25.5±5.1 kg/m² in the patients without skin tag (P=0.001). Patients with skin tag had higher frequency of diabetes than patients in the control group (27.5% vs. 5%) and also the case group showed a higher frequency of pre diabetes than the control group (20% vs. 15%). The probability of presence of diabetes mellitus in the patients with skin tag was 6.82 times more than the patients in the control group (Odds ratio=6.82, 95% Confidence interval: 2.06-22.56, P=0.002).
ConclusionOur data suggest that there is an association between skin tag and diabetes mellitus. Therefore, screening of patients with skin tag is recommended for early diagnosis diabetes mellitus.
-
Page 313IntroductionDelayed onset muscle soreness (DOMS), which occurs after eccentric exercises, may cause some reduction in ability in sport activities. For this reason, numerous recovery strategies have been used in an attempt to control the inflammatory-type response. Physical modalities have demonstrated no effect on the alleviation of muscle soreness or other DOMS symptoms. Whole-body vibration (WBV) has been suggested as a viable warm-up in sport fields. However, there is a lack of scientific evidence to support the protective effects of WBV-Training (WBVT) on muscle damage.Material And MethodsThirty-two healthy untrained volunteers randomly assigned into two groups: WBVT (n=15) and control (n=17). Subjects performed 6 sets of 10 maximal isokinetic (60°.s-1) eccentric contractions of knee extensors with dominant limb on a dynamometer. In the WBVT group before eccentric exercise, whole body vibration was applied using a vibratory platform (Power Plate, 35 Hz, 5 mm peak-to-peak amplitude), with 100° knee flexion for 60 seconds while no vibration was applied in the control group. DOMS criteria (serum creatine kinase (CK), pressure pain threshold (PPT), muscle soreness, thigh circumference and maximal voluntary isometric exertion) were recorded at baseline, immediately after, 1to 14 days postexercise.ResultsWBVT group showed significant reduction of DOMS symptoms in terms of lower CK levels, less PPT, less muscle soreness and lower maximal isometric voluntary strength loss compared to the control group (P< 0.05) However, no significant effect on thigh circumference was evident (P> 0.05).ConclusionsThe findings of this study showed that WBVT administered before eccentric exercise may control and prevent DOMS and enhance the quadriceps muscle activity. Further investigation should be undertaken to ascertain the effectiveness of WBVT in athletes.
-
Page 322IntroductionDelayed-onset muscle soreness (DOMS) after eccentric exercises would limit the efficacy of athletes. This study was designed to investigate the rate of DOMS in luteal and follicular phases of menstrual cycle (an indirect assesment of possible role estrogen) among healthy untrained female studentsMaterials And MethodsTwenty-six healthy untrained female students, ranged between 18-25 years old were assigned into two groups based on their menstrual cycle: Mid-luteal (ML) (n=14) and Mid-follicular (MF) (n=12). To induce DOMS, all participants walked downwardly on treadmill, declined 20 degrees, 5 km/h, for 30 minutes. DOMS criteria (serum creatine kinase, pressure pain threshold, muscle soreness and thigh circumference), and average peak torque of dominant knee extensor were recorded at baseline, 24 and 48 hours post-exercise.ResultsBoth groups showed significant perception of DOMS symptoms as compared to their baseline levels (p<0.05). Although, the severity of DOMS was lower in the ML group as compared with the MF group, but the difference was not significant.ConclusionsThe findings of this study showed that DOMS got perceived in both experimental groups with a milder severity in ML group. The milder severity in the ML group may be contributed to the higher level of estrogen.
-
Page 330IntroductionAny disturbance in balance control procedures may increase the risk of injury during sport activities. Knee deformities such as genu valgum and genu varum may perturb the line of gravity passing the lower limb joints and so disturb dynamic and static balance indices. This study was designed to investigate the effects of genu valgum and genu varum deformity on the static and dynamic balance indices.Material And MethodsA total of 90 non-athletic female university students were assigned in one of the three experimental groups; normal knee (n=30), genu varum (n=30) and genu valgum (n=30), according to their knee conditions. Static and dynamic overall stability index (OSI), anterior-posterior stability index (APSI), medial-lateral stability index (MLSI) and falling risk were evaluated three times by Biodex balance system, and the average of each index were recorded.ResultsNo significant difference was seen between groups in term of dynamic and static OSI and APSI, while significant lower stability was found in the genu varum group compared to normal groups in term of dynamic and static MLSI (p<0.05). A significant increased in falling risk was also seen in genu varum group, compared to the normal group (p<0.05).ConclusionThe results showed that mechanical disturbance due to the genu varum deformity may perturb the medial-lateral balance indices in both static and dynamic situations. This may indicate that genu varum deformity may increase the normal postural sway in the medial lateral direction and increase falling risk as well.
-
Page 338Introduction
About 7% of world populations suffer from diabetes disease and its widespread complications. There are several studies about the beneficial effects of aerobic and resistance exercises on blood glucose and lipids levels, insulin sensitivity in type 2 diabetic patients. However, there is no study to investigate the effects of eccentric exercise in these patients. This study was designed to compare the effect of eccentric and concentric exercises on some of the blood biochemical parameters in type 2 of diabetic patients.
Materials And Methods28 type 2 diabetic patients were assigned randomly in one of the two experimental eccentric and concentric groups. Before and after control and also after intervention, blood sugers, HbA1c, lipids and body mass index were measured.
ResultsThe results showed that eccentric and concentric exercises result in a significant decrease in blood sugar, HbA1c, and blood lipids. Eccentric exercise training also significantly reduced blood sugar levels and HbA1c compared to the concentric exercise (P<0.0001). Moreover, no significant changes were found in blood lipids levels in regard to the type of exercise.
ConclusionOur findings show that eccentric exercise is more effective than concentric exercise with respect to reducing and controlling blood glucose levels in type 2 diabetic patients.
-
Page 345IntroductionSince disorders in neuromuscular performance and imbalance are the main cause of falling among the middle aged, their aspects including rehabilitation of balance are the main concern the researchers attend to them. The aim of this study was to determine the effects of eight weeks aquatic balance training (ABT) and detraining on neuromuscular performance and balance in healthy middle aged male.Materials And MethodsThirty adult male subjects were randomized into two groups of ABT and control (n=15 per group). Berg balance scale, Timed Up and Go and 5-Chair stand tests, as they are indicators of balance and neuromuscular performance in older subjects, were taken as pretest and post-test and after four, six, and eight weeks of detraining as well. The ABT consisted of the sessions that lasted one hour, three times a week, for eight weeks.ResultsResults showed that neuromuscular performance and balance improved significantly in ABT group (P<0.05), and there were not any significant differences in these parameters between post-test and four, six, and eight weeks of detraining periods in this group (P > 0.05).ConclusionABT can affect neuromuscular performance and balance in healthy middle aged male, and reduce the probability of falling among them. Moreover, the effects of these training are persistent after detraining periods. Hence, ABT can be recommended as an effective neuromuscular and balance training in healthy middle aged male.
-
Page 354Introduction
Balance assessment plays a major role in treatment and rehabilitation of patients. Recently scientists have designed a new device with a dynamic multi-axial tilting platform to aid in joint rehabilitation and enhance proprioceptive mechanisms and postural assessment, called Biodex balance system (BBS). Repetition of exposure to the BBS causes learning or familiarization. Therefore, it can’t be sure that the changes seen in the stability index, are due to the effect of the learning or intervention. The purpose of this study was to evaluate the learning effects of test-retest postural task and to set the learning curve and test-retest reliability of dynamic standing balance using BSS.
Materials And MethodsTen healthy non-athletic persons participated in this study. The volunteers were asked to stand on BBS with two levels of difficulty on their dominant leg with open eyes. Two trials of 10 repetitions were applied at difficulty level of 4 and 8 with 30 minutes rest between each test and 30 minutes rest between two trials. Total stability index (TSI), anteroposterior (APSI) and mediolateral (MLSI) were registered.
ResultsThe effect of repetition of hard postural task on biodex was significantly different in trial 6 from 1-5 (P<0.05). The effect of repetition of easy postural task on biodex was significantly different in trial of 5 from 1-4 (P<0.05). After learning, we found no significant difference in mean stability index of test condition of each trials in reliability assessment so the intra-class correlation coefficients ranged from 0.83 to 0.92. Tests at lower stability level produced the higher ICCs (0.90-0.92). There was a very strong correlation between total stability index and AP stability index using Pearson correlation coefficient (P<0.01, r = 88%).
ConclusionThe results showed that repeating a task on the BBS for five times or more have learning effects. So, while evaluating postural stability in a simple task which has more than five repetitions, learning effect should be take in to account and in difficult postural task it is sex repetitions that can have learning effects.
-
Page 362IntroductionGroup A, β hemolytic streptococci are among the major causative agents of otorhinolaryngology infections. Inadequate treatment of disease may lead to serious disorders such as acute rheumatic fever and glomerulonephritis. Anti-streptolysin-O (ASO) is commonly used as a marker in the diagnosis of infection. Purification of native streptolysin-O has several difficulties and its industrial production process is time consuming with very low yield and the risk of biological contamination. In this study, we used a recombinant streptolysin-O protein as an antigen to detect ASO antibodies in enzymes-linked immunosorbent assay (ELISA).Materials And MethodsWe amplified streptolysin-O gene by polymerase chain reaction (PCR) method and subcloned in prokaryotic expression vector PET28a. E.coli. BL21-DE3-plySs strain was transformed with PET28a-streptolysin-O and gene expression was induced by IPTG. ELISA microplates were coated with different concentration of streptolysin-O protein. Level of ASO antibodies were detected by ELISA method. The results obtained from ELISA method were compared with inhibition of hemolysis assay as a standard method.ResultsThe results showed that there is a positive significant correlation between the ELISA and inhibition of hemolysis method(r=0.97, p=0.0001). The sensitivity and specificity of ELISA for detection of ASO anti bodies were 100% and 83%, respectively.ConclusionELISA developed with recombinant streptolysine O showed a good sensitivity for detection of ASO antibodies. It is suggested that this method could be suitable for immunoassays.
-
Page 368IntroductionEcstasy (methylendioxymethamphetamine) is a stimulant drug that has various side effects on nerve system, cardiovascular and immune system. This substance affects body tissues and can cause their death. Therefore, in the present study, we investigated the effects of ecstasy on liver tissues in Wistar rats.Materials And MethodsFifty Wistar rats, ranging 5-6 weeks of age, were divided into five groups (n=10) including control, sham, experimental 1, 2 and 3. In the experimental groups, the animals were injected with the consecutive doses of ecstasy (2, 4 and 8 mg/kg, I.P, for two weeks). The sham group received normal saline and the control group had no injection. Animals were sacrificed 12 hours after the latest injection of ecstasy. Liver tissues sections were provided and stained by hematoxylin-eosin to investigate the histopathological changes.ResultsHepatocytes cells significantly decreased in experiment groups as compared with the control and sham groups (p<0.05). This decrease was more severe with higher doses. The results showed that numbers of kuppfer cells and liver weight were increased and the degree of changes depended on the dose.ConclusionAccording to the results, ecstasy might cause damages on liver tissue in higher and consecutive doses. So, this study suggests more attention on using of these kinds of drugs.
-
Page 375IntroductionMemory extinction is the process that being after recalled and actively previously consolidated memories. Although recent studies suggest that acute stress and glucocorticoids have modulatory effects on fear memory extinction, but their effects are not known clearly. The aim of this study was to determine the effects of acute stress and corticosterone on fear memory extinction in passive avoidance task in mice.Material And MethodsIn this exprimental study, 48 male albino mice (25-30 gr) were used, which were trained in one trial inhibitory avoidance task (1mA, 3 s footshock). Corticosterone (0.5, 1 and 3 mg/kg) was systemically administrated 30 min prior to memory reactivation. In addtion, acute stress was induced in some groups using restrainer (plexiglass tube) for 10 min at the same time of cortisterone adminstration. The process of memory extinction was assessed by retention tests given 2, 5, 7 and 9 days after memory reativation. The latency to re-enter dark compartment of the apparatus was recorded.ResultsThe results showed that systemic injection of corticosterone (1 or 3 mg/kg) or acute stress facilitates fear-related memory extiction significantly.ConclusionOur findings indicate that glucocorticoid system and acute stress play an important role in fear memory extiction. Our findings might be helpful to develop therapeutic methods to treat pathological emotional memories such as those seen in post-traumatic disorders and phobia.
-
Page 382IntroductionIncreased pressure of oxygen in cell culture condition in comparison with in vivo, leads to changes in expression of some genes and subsequently abnormality in some functions of cells. The aim of this study was to investigate the effect of in vitro %1 acute hypoxia on the expression of connexin 43 and CXCR4 in human bone marrow derived mesenchymal stem cells.Materials And MethodsAfter culturing, a group of stem cells were treated under %1 acute hypoxia for 4, 8, 16, 24 and 48 hours. In another group (Hypoxia/Re-oxygenation), the cells were exposed to normoxia condition for 8 hours following mentioned hypoxia treatment. In each case, RNA was extracted and subsequently cDNA synthesised and then the expression of connexin 43 and CXCR4 genes were compared with normoxia group using real-time PCR technique.ResultsConnexin 43 gene expression significantly increased at 4, 8 and 16 hours of hypoxia. This increase in CXCR4 expression was observed in only 16 hours hypoxia. In Hypoxia/Re-oxygenation group, although Connexin 43 gene expression was greatly increased at 4 and 8 hours, CXCR4 gene expression showed no significant change compared with normoxia group.ConclusionBased on these results, O2 concentration, time of exposure to O2 and and type of it's administration play important roles in the expression of CXCR4 and Connexin 43 in human bone marrow derived mesenchymal stem cells. Regarding the main role of oxygen in expression of these genes, it would be necessary to optimise the O2 concentration to reach the maximum expression in each gene in these cells.
-
Page 390IntroductionAdenosine has been considered as a fine-tuner of the neurotransmitters in the nerve system. Adaptive changes in the brain adenosine system occur in some patho-physiological situations such as chronic exposure to morphine. In this study, the adaptive changes in the adenosine deaminase activity as a key enzyme in the adenosine metabolism that converts adenosine to inosine and ammonia, irreversibly, due to morphine dependence and tolerance to anti-nociceptive effects of sodium-salicylate were investigated.Materials And MethodsMorphine dependence was induced by morphine administration in tap water (0.4mg/ml for 24 days). Tolerance to sodium-salicylate was induced by 6 i.p. injection (1 injection/day) of sodium-salicylate. Tolerance to antinociceptive effects of sodium-salicylate was measured by tail flick (TF) and hot plate (HP) tests. Right hippocampus was dissected, homogenized at phosphate buffer, centrifuged and then the supernatant fraction was isolated. Protein content of the samples was measured by the Bradford method. Hippocampus adenosine deaminase activity was measured by a calorimetric method of enzyme assay which is based on the direct measurement of the produced ammonia from excessive adenosine degradation by adenosine deaminase.ResultsDaily injection of Sodium-salicylate produced antinociception in early days by latency increase rather than saline injection (P<0.0001) but in the following days this antinociceptive effect progressively decreased so at the day 5 and 6 following injection it was similar to saline (P>0.05). Injection of morphine (5mg/Kg) at the day 7 showed more increase in the latency of saline injected rather than sadium-salicylate injected (P<0.001). Adenosine deaminase activity was significantly higher in sucrose administrated rather than chronic morhine administrated (P<0.05) and in saline injected rather than sodium-salicylate injected (P<0.05). Single injection of sodium-salicylate and its control shows the same activity. There was no significant difference in enzyme activity of morphine dependent with sadium-salicylate tolerance (P>0.05).ConclusionThis decline in the adenosine deaminase activity may be related with adaptation in brain adenosine system subsequent of dependent to morphine or tolerance to sodium-salicylate.