فهرست مطالب

پژوهشنامه فلسفه دین (نامه حکمت) - سال دهم شماره 2 (پیاپی 20، پاییز و زمستان 1391)

پژوهشنامه فلسفه دین (نامه حکمت)
سال دهم شماره 2 (پیاپی 20، پاییز و زمستان 1391)

  • تاریخ انتشار: 1391/12/21
  • تعداد عناوین: 8
|
  • سید مرتضی حسینی شاهرودی، فاطمه استثنایی صفحه 5
    الاهیات سلبی، در بعد معرفتی بر شناخت ناپذیری؛ و در بعد زبانی، بر بیان ناپذیری خدای متعال تاکید دارد. در بعد معرفتی، به دلایلی چون عدم توانایی احاطه بر خدای متعال، تعالی و فوق عقل بودن او، نقص معرفت معلول نسبت به علت و محدودیت قوای ادراکی انسان؛ و در بعد زبانی، به مفهوم ناپذیر بودن و صورت نداشتن امر متعالی و... استناد می شود. منتقدان اشکالاتی چون تعطیل، ناکافی بودن معرفت سلبی، تعارض در گفتار و... را بر این دیدگاه وارد کرده اند. در واقع، بیشتر طرفداران الاهیات سلبی، در عین تاکید بر نقص معرفت بشری، قائل به تعطیل نیستند و معرفت به خدای متعال را دارای مراتب می دانند. در الاهیات سلبی، سخن گفتن از او، به دلایلی چون سخن گفتن به واسطه اضطرار درونی، یا به قصد تعلیم دیگران است؛ و یا سخن ها و عبارات ایجابی ناظر است به تجلیات خدای متعال و آنچه پس از او هستند؛ هر کس به اندازه فهم خود و به همان میزان که آثار و ظهورات خدای متعال را یافته است، از او سخن می گوید.
    کلیدواژگان: الاهیات سلبی، تعالی، تنزیه، بیان ناپذیری، دلیل معرفت شناختی، دلیل زبان شناختی
  • حسین هوشنگی، مهران رضایی * صفحه 29

    صدرالمتالهین همت گمارد تا با حفظ اصول مکتب خویش، مسئله سعادت را که در طول تاریخ همواره از موضوعات بحث برانگیز بوده است، تشریح نماید. پرسش این است که بر مبنای حرکت جوهری که از مهم-ترین اصول مکتب ملاصدراست به چه نحو می توان الگوی سعادت انسان را از دیدگاه صدرالمتالهین استخراج و بازتعریف نمود که مبتلا به عدم انسجام درونی نباشد. سعادت، به عنوان نهایت کمال انسانی از جنس عقلی می باشد. ملاصدرا حقیقت سعادت را حرکت و تکامل در مسیر توسعه عقل نظری می داند و در عین ذومراتب دانستن جنبه عملی، آن را از باب کمک به جنبه نظری، بسیار موثر در رشد انسانی لحاظ می نماید؛ به گونه ای که به نوعی تناظر بین مراتب مختلف عقل نظری و عملی باور دارد. در این مقاله، مدلی مفهومی از الگوی ملاصدرا در باب سعادت ارائه شده که در آن، تناظر مراتب عقل نظری و عقل عملی نیز لحاظ شده است.
    حضور و تاثیر حرکت جوهری، در بحث پیرامون مبانی و ماهیت سعادت به وضوح قابل فهم است؛ چنان-که نگاه تشکیکی به امور، در بحث موانع سعادت نیز قابل ملاحظه است. شایان ذکر است که تبیین سعادت بر مبنای حرکت جوهری، لوزامی در پی دارد که ما را در فهم نکات مهم انسان شناسی صدرایی یاری می نماید.

    کلیدواژگان: سعادت، غایت مطلوب، حرکت جوهری، موانع سعادت، ملاصدرا
  • حسین غفاری صفحه 47
    این مقاله سعی می کند نشان دهد که در سنت فلسفه اسلامی، مجموعه نسبتا کامل و منسجمی از مباحث «فلسفه دین»، به طور یک جا در نظام فلسفه سینائی بیان شده است. برای این کار، به معرفی مقاله دهم از کتاب «الهیات شفا» ابن سینا خواهیم پرداخت که معمولا چندان به آن پرداخته نمی شود. این مقاله، آخرین بخش کتاب «الهیات شفا» و مشتمل بر 5 فصل است که تقریبا در بر دارنده مهم ترین عناوینی است که به طور پیشینی باید در موضوع فلسفه دین مطرح شوند. در یک فلسفه عقلی وابسته به سنت کلاسیک مانند فلسفه ابن سینا که موضوع فلسفه را موجود از آن جهت که موجود است می داند و مسائل فلسفه را عوارض ذاتی این موضوع معرفی می کند اولین پرسش این است که هر مسئله فلسفی جدید باید از عوارض ذاتی موجود مطلق یا موجود چونان موجود باشد. به این ترتیب، باید برای فلسفه دین و هر فلسفه مضاف دیگری، جایگاهی منطقی در نظام وجود مطلق پیدا کرد. در این مقاله، این موضوع و همچنین سایر مباحثی که در فلسفه دین ابن سینا آمده است از جمله بحث عدالت به عنوان معیار نیازمندی به دین تبیین گردیده و به ارزیابی انتقادی آن پرداخته شده است. مهم ترین خصوصیت فلسفه دین ابن سینا، عقلانیت دین و هماهنگی کامل آن با اصول پیشینی عقل نظری است که در عین حال، روح نظریه انسان کامل عرفانی نیز در آن یافت می شود. در مجموع می توان گفت که طرح مباحث فلسفه دین نزد ابن سینا، نشان دهنده ویژگی های یک فلسفه دین شیعی است.
    کلیدواژگان: فلسفه دین، عقلانیت، عدل، قانون گذار، انسان کامل، الهیات شفا، ابن سینا
  • جواد دانش صفحه 65
    انحاء نسبت های مفهومی، ثبوتی، اثباتی، انگیزشی و... میان دین و اخلاق، در طول تاریخ و دست کم از زمان افلاطون به این سو، مورد اقبال متفکران بوده است؛ چه این که هر دو متکفل صلاح و فلاح انسان این جهانی بوده و بسته به میزان استغنا یا حاجت مندی به دیگری، نظم و نسق متفاوتی پی می افکنند. مطابق یکی از این تقریرات و با اتکا به دلایلی چون حاکمیت مطلق الهی، خالقیت خداوند، قیام عرض به عرض و اتصاف افعال به ویژگی های متضاد، ثبوت مصداقی ارزش ها و هنجارهای اخلاقی متوقف است بر پاره ای از گزاره های دینی. اما وابستگی وجودشناسانه اخلاق به دین، حتی در قرائت های تعدیل یافته آن که به طور مثال، خدا را بسان واضع و قانون-گذار قواعد اخلاقی در نظر می گیرد هیچ یک تاب و توان فائق آمدن بر نقدها و اشکالات پیش رو، همچون خودسرانه شدن اوصاف اخلاقی افعال را نداشته اند.
    کلیدواژگان: ثبوت، حاکمیت مطلق، عرض، قانون گذار اخلاقی
  • جعفر اصفهانی*، رضا برنجکار صفحه 91

    با توجه به رویکرد دینی علامه مجلسی در پرداختن به حیات پس از مرگ، اصول و مبانی وی در این رابطه نیز متناسب با این رویکرد و برخاسته از منابع دینی است که یا به آن ها تصریح کرده و یا می توان آن ها را از توصیفاتی که از حیات پس از مرگ ارائه داده، استخراج کرد. این اصول مشتمل است بر اصول خداشناختی، جهان شناختی، انسان شناختی و معرفت شناختی، که می توان آن ها را در قالب دوازده اصل ارائه کرد. این اصول درباره علوم وحیانی، حقیقت علم، حجیت ظواهر، موهوم بودن مکان و تابعیت آن از متمکن، اصالت توامان روح و جسم، خلق از عدم و حدوث عالم، ابتناء قواعد فلسفه بر توهم، عدم اختلاف نشئات، محوریت پیامبر اکرم و ائمه علیهم السلام در حوادث قیامت، مرگ ارواح و قبول ابهام به جای تاویل آیات مربوط به جزئیات تصویر معاد می باشند. از دیدگاه علامه مجلسی، درباره معاد می توان لوازمی چون اصالت خداوند و سنخیت دنیا و آخرت را نتیجه گرفت.

    کلیدواژگان: معاد، علوم وحیانی، حدوث عالم، تاویل، علامه مجلسی
  • علی افضلی صفحه 113
    این مسئله که «آیا آموزه های دینی در بحث آفرینش حیات و به ویژه خلقت انسان، با دست آورد های علمی سازگار است یا نه؟» همواره میان الاهیون و دانشمندان مورد مناقشه بوده است. در تبیین این موضوع، بیشتر دانشمندان جدید نظریه تکامل را پذیرفته اند؛ و در مقابل، غالب الاهیون این نظریه را مردود دانسته و به نظریه خلقت ثابت و مستقل باور دارند. این مقاله، به دیدگاه سومی قائل است و می کوشد نشان دهد که هر چند آموزه های اسلامی، آفرینش انسان کنونی را ثابت و مستقل معرفی کرده اند، ولی پذیرش دیدگاه اسلامی مستلزم انکار نظریه تکامل نیست؛ و می توان هر دو دیدگاه را پذیرفت.
    کلیدواژگان: خلقت انسان، حضرت آدم، نظریه تکامل، نظریه ثبات انواع، فلسفه دین، علم، دین
  • علی الله بداشتی صفحه 135
    حکمت متعالیه، درباره سلسله ای از مفاهیم فراطبیعی مانند خدا و اسماء و صفات او مانند علم، قدرت، اراده، مشیت و مفاهیمی مانند عرش، کرسی، لوح، قلم، جاودانگی نفس و حیات آن در برزخ و قیامت و... سخن می گوید. در این مقاله، روش های شناخت این مفاهیم از طریق عقل و عرفان و وحی؛ و موانع آن مانند محدودیت عقل بشری، و کوتاهی زبان از بیان آن حقایق، و زنگارهای قلبی، و محصور بودن انسان در حصار زمان و مکان بررسی می شود و این نتیجه به دست می آید که با گذشتن از موانع و دست یافتن به آن عوامل، می توان به اندازه توان بشری، حقایق ماوراء عالم حس را دریافت و شناخت.
    کلیدواژگان: معرفت، حقایق فراطبیعی، روش های شناخت، موانع شناخت، حکمت متعالیه
  • صفحه 149
|
  • Sayyed Morteza Hoseini Shahrudi, Fatemeh Estesnaii Page 5
    Negative theology epistemically asserts that God is Incomprehensible and linguisticly emphasizes that He is Ineffable. In epistemic aspect, negative theologians refer to such arguments as mankind’s inability to surround the almighty God, God’s transcendence and His beyondness to reason, limitedness of Effect’s knowledge of Cause and limitedness of human cognitive faculties. In linguistic aspect, they refer to Inconceivability of The Transcendent and His lack of any form. Critics offer such Critiques as Inadequacy of the negative knowledge, self-inconsistency of negative theology and that it leads us to a form of agnosticism. In fact, although most of advocates of negative theology insist on imperfectness of human knowledge, they do not believe in agnostisicm and they consider the knowledge of divine nature and divine attributes as comprising various degrees. In negative theology, speaking of Him is just for such reasons as an inner compulsion to speak of Him, or teaching others, and all positive utterances of him is indeed concern His manifestations. Hence, everyone speaks of Him to the extent that he has intuited His manifestations.
    Keywords: Negative Theology, Transcendence (Taaalī), Remotio (Tanzīh), Ineffability, Epistemic Arguments, Linguistic Arguments
  • Hosein Hooshangi, Mehran Rezaii Page 29

    Sadra made sincere attempts to elaborate on the historically ever-challenging issue of bliss while keeping himself with the principles of his philosophy. The question is that how we could extract and redefine the pattern of human bliss from Sadra’s philosophy upon the trans-substantial motion – which is one of grounding principles of transcendent theosophy of Mulla Sadra – in such a way that immunes us from getting involved in paradoxical inconsistencies. As the entelechy of human perfection, bliss is essentially rational. Mulla Sadra believes that the truth of bliss reveals itself through wayfaring and evolution in the path of development of theoretical reason and holds that the hierarchicality of practical reason is effective in human evolution as it is much supportive for theoretical reason in many respects; insofar as he believes in a kind of correspondence between theoretical and practical reasons. This essay proposes a conceptual model of Sadra’s pattern forbliss within which the correspondence of theoretical and practical reasons has also been taken into account. The presence and influence of trans-substantial motion is far evident in Sadra’s discourse on the essence and quality of human bliss; as the analogically informed, perspective of transcendent theosophy is effective in the debate on the obstacles of bliss. It is noteworthy that the exposition of bliss according to the principle of trans-substantial motion has special implications that help us to fathom some significant points of Sadra’s anthropology.

    Keywords: Bliss, Desired End, Trans, substantial Motion, The Obstacles of Bliss, Mulla Sadra
  • Hosein Ghaffari Page 47
    In general, what is considered to be a part of the "philosophies of…" – which is to say the different branches of philosophy like philosophy of law, philosophy of religion, moral philosophy, etc. - pertains to the late modern period in western philosophy and has not been tackled as such in classical philosophies such as Islamic philosophy. Of course, on a formal basis, this statement is true since, for instance, in classical Islamic philosophy, we cannot find a branch of philosophy called "philosophy of religion", even though its main issues are tackled in philosophy in the broad sense. However, within the tradition of the Islamic philosophy, a quite complete and coherent set of issues concerning philosophy of religion has been expressed in Avicenna's philosophical system. His view on the subject is presented in the tenth article of Avicenna's Metaphysics of Al-Shifa, which includes more or less the most important issues which must be dealt with in the philosophy of religion on the basis of an a priori approach of its subject – I said a priori because in general, actual books concerning philosophy of religion do not present any precise definition or criteria to delimitate the subject of this branch of philosophy, and each writer tends to present a series of issues which are in some sense linked to religion and especially to God's existence according to his personal taste.However, in a rational philosophy linked to the classical tradition - such as Avicenna's philosophy, the subject of which is being qua being and issues of which are the essential predicates of this subject -, the first question is that each new philosophical issue must be an essential predicate of absolute being or being qua being. Therefore, we ought to find a logical status in the system of absolute being for the "philosophy of religion" and all "philosophies of ". The main characteristic of Avicenna's philosophy of religion is the rationality of religion as well as its perfect correspondence to the a priori principles of the speculative intellect. While presenting the issue of justice as the criterion for the need for religion, his philosophy also benefits from the spirit of the Gnostic theory of the Perfect Man which reflects the characteristics of a Shiite philosophy of religion.
    Keywords: Philosophy of Religion, Rationality, Justice, Legislator, the Perfect Man, the Metaphysics of Al Shifa, Avicenna
  • Javad Danesh Page 65
    The variants of semantic, realization-based, demonstrative, and motivational and … relations between religion and ethics has long been the focus of attention among thinkers, at least from Plato onwards. For both areas undertake the prosperity and happiness of the mundane human beings, and they establish different foundations, based on the extent to which they are needless to, or in need of, one another. According to one formulation and with arguments as God’s absolute sovereignty, God’s creativeness, subsistence of accident with accident and ascription of actions to opposite attribute the exemplification of moral values and norms are contingent upon a series of religious propositions. However, ontological dependence of morality to religion, even in its more modest versions, that for example God is the legislator of moral laws, cannot overcome the troubles and criticisms like the arbitrariness of ethical attributes.
    Keywords: Realization, Absolute Sovereignty, Moral Legislator, Accident
  • Jafar Esfahani, Reza Berenjkar Page 91

    Among considered solutions of the problem of evils, the theodicy of soul-making is the most important one. John Hick, the contemporary philosopher of religion, has offered this idea in his book Evil and The God of Love.Owing to the fact that Muhammad Baqir Majlisi’s approach in exploring the problem of “life after death” is religious, it is expectable that his principles in this respect be also consistent with his approach and be based upon religious scriptures that either he has addressed directly or it can be deduced from his descriptions of life after death. These principles include theological, cosmological, anthropological, and epistemological ones, which can be labeled in twelve principles.These principles are concerning revealed knowledge, the essence of knowledge, the authority of apparent meaning (dhahir), delusiveness of space and its dependency on the emplaced, reality of both spirit and body, creation ex nihilo and temporality of universe, consideration of philosophical rules to be founded on delusion, similarity of states of being, centrality of the prophet and Imams in resurrection events, spirits’ death, and acceptance of ambiguity instead of Interpreting Islamic verses concerning details of resurrection events. In majlisi’s view, fundamentality of God and congruence of this world and the other one can be deduced from the doctrine of resurrection.

    Keywords: Resurrection, Revealed Knowledge, Temporality of the Universe, Hermeneutic, Mohammad Baqir Majlisi
  • Ali Afzali Page 113
    Are religious doctrines about the creation of life and especially of human being compatible with scientific theories? This problem always has been disputable among theologians and scientists. Most scientists believe that evolutionism is the correct answer and, on the contrary, most theologians reject this theory. This article argues a third and different idea and tries to show that the Islamic doctrine, on one hand, believes in fixism of present human beings and at the same time, does not imply the falsity of evolutionism but is compatible with it.
    Keywords: Human Being, Adam, Evolutionism, Fixism, Philosophy of Religion, Science, Religion
  • Ali Allahbedashti Page 135
    In transcendent philosophy (al-hikmahal-mota’aliyah) we encounter with some transphysical notions such as God, His Names and Attributes like Knowledge, Power, Will and Intention, and some other notions such as Throne (‘rsh), Chair (kursii), Tablet (Lauh), Pen (Qalam), the immortality of soul, its life in Isthmus (barzakh) and in Day of Judgment. In this article, we examine the methods for obtaining these notions by means of intellect, gnosis and revelation. We also talk about the obstacles that prevent us from obtaining knowledge such as our intellectual limitation, our language deficiency to unfold truths, our being locked in time and space boundaries and heart’s rust. The result is that we can obtain knowledge of these notions equivalent to our existential capacity, by annihilating obstacles.
    Keywords: Knowledge, Transphysical Truths, Methods of Knowing, Obstacles of Knowledge, Transcendent Philosophy