فهرست مطالب
مجله دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی
سال یازدهم شماره 3 (پیاپی 43، پاییز 1392)
- تاریخ انتشار: 1392/09/11
- تعداد عناوین: 8
-
-
صفحات 1-16زمینه و هدفهمکاری بین بخشی و مشارکت مردم دو راهبرد اصلی در برقراری عدالت در سلامت است. مطابق قانون برنامه چهارم توسعه، شورای عالی سلامت و امنیت غذایی کشور(شورای عالی) به عنوان سیاستی برای توسعه همکاری بین بخشی شکل گرفت. بررسی دیدگاه های اعضای کمیسیون دایمی این شورای عالی می تواند مسیر روشنی را پیش روی مسوولان ارشد وزارت بهداشت، برای ارتقای سلامت مردم گذارد.روش کارمطالعه توصیفی و کیفی بود. اطلاعات از طریق مصاحبه ساختارمند با اعضای کمیسیون دایمی شورای عالی و تحلیل محتوای اسناد مرتبط به خاستگاه و عملکرد آن از بدو تاسیس گردآوری شد. مصاحبه ها با تعیین قلمروهای اصلی تحلیل و جمع بندی شده اند.
نتایجاغلب اعضای کمیسیون دایمی اثر بخشی شورای عالی را کم و خیلی کم می دانند. تعیین اولویت های سلامت و سپس تکالیف یا انتظارات از هر دستگاه به عنوان اولین گام پیشنهاد شد. الزام دستگاه ها در معرفی یک نماینده دائم و ثابت، ایجاد کارگروه های کارشناسی برای پخته شدن موضوعات، تشکیل جلسات منظم در دبیرخانه و اطلاع رسانی مستمر به اعضا، تقویت ساختار متناظر در استان ها و تفویض اختیار به آنان و وصل شدن شورا به کمیته علمی ثابت از نخبگان سلامت از جمله راهکارهای پیشنهادی بود.
نتیجه گیریعملکرد شورای عالی با اثربخشی مورد انتظار قانون گذار فاصله دارد. استقرار دبیرخانه این شورا با نیروی کارشناسی و نظام کاری ویژه «همکاری بین بخشی» تا حد زیادی ضعف ها را پوشش می دهد. تعریف نقش ها و انتظارات دوره ای از دستگاه ها، توانمندسازی رابطان سلامت وزارت خانه ها و سازمان ها و تشویق دستگاه هایی که مشارکت موثر داشته اند، همکاری را مستحکم تر و مداوم تر می کند.
کلیدواژگان: شورای عالی سلامت و امنیت غذایی، همکاری بین بخشی، رویکردهای ارتقایی -
صفحات 17-28زمینه و هدفکیفیت زندگی بیماران مبتلا به HIV/AIDS تحت تاثیر بیماری و تجربه آنان از طرد، انگ و تبعیض می باشد که می تواند منجر به مشکلات جسمانی، روانی و اجتماعی گردد. لذا بررسی کیفیت زندگی آنها کمک شایانی در ارایه خدمات سلامت و خدمات اجتماعی به این بیماران می نماید. هدف این مطالعه، تعیین کیفیت زندگی بیماران HIV/AIDS مراجعه کننده به یک مرکز اصلی مراقبت از این بیماران در ایران می باشد.
روش کاردر این مطالعه مقطعی 300 زن و مرد مبتلا به HIV/AIDS مراجعه کننده به مرکز مشاوره بیماری های رفتاری بیمارستان امام خمینی تهران، از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای اندازه گیری کیفت زندگی، پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت ویژه HIV مورد استفاده قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونهای T-test، One-Way ANOVA و Multiple regression استفاده شد.
نتایجمیانگین سن شرکت کنندگان 5/7 ± 3/34سال بود. بیشتر شرکت کنندگان مرد (55%)، و بدون علامت بالینی (7/51%) بودند. در بین دامنه های کیفیت زندگی، بیشترین میانگین امتیازات مربوط به دامنه سطح استقلال (1/3±13/4)، و کمترین میانگین مربوط به دامنه های محیط (8/2 ± 5/12) و روانی (1/3± 5/12) بود. جوانتر ها، زنان و شاغلان در برخی حیطه ها کیفیت زندگی بهتری داشتند (05/0 > p).
نتیجه گیرینتایج نشان داد کیفیت زندگی مبتلایان به HIV/AIDS در دامنه های روانی و محیط، بیش از سایر دامنه ها تحت تاثیر این بیماری قرار دارند. لذا مداخلات دقیق تری برای بهبود کیفیت زندگی به ویژه در این دو حیطه برای این بیماران پیشنهاد می شود.
کلیدواژگان: کیفیت زندگی، HIV، AIDS، ایران، فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی ایدز -
صفحات 29-38زمینه و هدف
کودکآزاری مشکل اجتماعی است که زندگی کودکان راتحت تاثیر قرار میدهد. هدف این مطالعه طراحی پرسشنامه فارسی کودکآزاری با روایی و پایایی مناسب بود تا میزان کودکآزاری را در جامعه برآورد کند.
روش کارروایی پرسشنامه پس از بررسی متون و تهیه نسخه اولیه، با محاسبه مناسبت و شفافیت، پایایی نیز با آلفای کرون باخ و تکرارپذیری با ضریب همبستگی درون خوشهای (ICC) پس از آزمونTest-retest به فاصله دو هفته اندازه گیری شد.
نتایجمیانگین شفافیت(Clarity) و مناسبت (Relevancy) پرسشنامه به ترتیب 36/80 و 5/92 و دامنه مناسبت سوالها بین 14/90 – 2/97 بود. میانگینICC و آلفای کرونباخ به ترتیب 95/0 و 92/0 بدست آمد.
نتیجه گیریپرسشنامه مذکور دارای روایی و پایایی مطلوبی بوده و در مطالعات کودک آزاری در ایران قابل استفاده میباشد.
کلیدواژگان: کودک آزاری، پرسشنامه، روایی، پایایی -
صفحات 39-53زمینه و هدفتغذیه یکی از عوامل احتمالی در سبب شناسی بیماری ام اس است. مطالعه ی مورد- شاهدی حاضر، با هدف بررسی رابطه بین هر یک از گروه های غذایی با بیماری ام اس در شهر تهران صورت گرفت.
روش کاردر این مطالعه مورد-شاهدی مبتنی بر بیمارستان، اطلاعات اجتماعی-اقتصادی، عوامل سبک زندگی و دریافت های غذایی 70 بیمار مبتلا به ام اس و 140 شاهد که از لحاظ سن و جنس با گروه مورد همسان شده بودند، از طریق مصاحبه و تکمیل پرسشنامه جمع آوری گردید. تمام آزمون های آماری با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 انجام شد. برای محاسبه نسبت برتری (OR) از رگرسیون لجستیک استفاده شد.
نتایجپس از تعدیل اثر متغیر های مخدوش کننده، افراد در بالاترین سهک مصرف گروه میوه ها، گوجه فرنگی، سایر سبزیجات و روغن های مایع به طور معنی داری و به ترتیب: 68%(نسبت برتری=32/0 با فاصله اطمینان 95 %:79/0-13/0)، 82% (نسبت برتری= 18/0 با فاصله اطمینان 95%:65/0-05/0)، 61% (نسبت برتری=39/0 با فاصله اطمینان 95%:93/0- 16/0) و 94%(نسبت برتری=06/0 با فاصله اطمینان 95%: 58/0-08/0) شانس کمتری برای ابتلا به بیماری ام اس داشتند. از طرف دیگر، افرادی که در بالاترین سهک مصرف روغن جامد و نوشابه قرار داشتند، به طور معنی داری و به ترتیب 58/1 برابر و 87/1 برابر شانس بیشتری برای ابتلا به بیماری ام اس داشتند (05/0 > p).
نتیجه گیرینتایج حاصل از این مطالعه از نقش احتمالی تغذیه در پیشگیری از بیماری ام اس حمایت می نماید.کلیدواژگان: مالتیپل اسکلروز(MS)، گروه های غذایی، مطالعه مورد، شاهدی -
صفحات 55-64زمینه و هدفاین پژوهش با هدف تعیین عوامل مرتبط با زمان عود و بنابراین افزایش میزان ماندگاری در درمان در بیماران تحت درمان نگه دارنده با متادون با استفاده از مدل های بقا، در مرکز ملی مطالعات اعتیاد انجام گرفته است.
روش کاردر این مطالعه 198 بیمار وابسته به مصرف اپیوییدها که همگی از سال 1385 در مرکز ملی مطالعات اعتیاد (اینکاس) تحت درمان نگهدارنده با متادون قرار داشتند وارد مطالعه شدند. بیماران در بین سال های 1385 تا 1389 مورد پیگیری قرار گرفتند. برای تحلیل عوامل موثر بر زمان عود از مدل نیمه پارامتری مخاطرات متناسب کاکس استفاده شد.
نتایجمطالعه نشان داد 86 نفر از بیماران تحت درمان در طول درمان عود و بازگشت به مصرف مجدد مواد داشته اند. شرط تناسب خطرات برای کلیه متغیرهای توضیحی برقرار بود. تخمین مدل کاکس نشان داد با افزایش مصرف متادون به میزان یک میلی گرم، مخاطره (Hazard) 15/0 کمتر شده و طول دوره ماندگاری در درمان افزایش یافته است (001/0> p). برای بیماران که بنا به اظهار خود مبتلا به بیماری های روانی بوه اند، نسبت به بیمارانی که سلامت روانی داشتند، نسبت مخاطره (Hazard Ratio) 29/2 برابر بود (001/0> p). همچنین نسبت مخاطره برای افرادی که به طور همزمان چند ماده مصرف می کردند نسبت به معتادان تک مصرفه، 8/4 محاسبه شد (001/0> p). برای بیمارانی که در گذشته سابقه ترک داشته اند، در مقایسه با افرادی که سابقه درمان قبلی نداشتند، این نسبت برابر 9/1 بود (05/0> p). سایر متغیرهای توضیحی وارد شده در مدل از جمله متغیرهای اجتماعی و جمعیت شناختی اثر معنی داری بر نسبت مخاطره نداشتند.
نتیجه گیریاگر چه با افزایش مصرف متادون، زمان عود در بیماران افزایش یافته، اما بیماران مبتلا به بیماری های روانی، بیمارانی چند مصرفه، همچنین افرادی که در گذشته سابقه درمان داشته اند، باید از خدمات درمانی و مشاوره ای بیشتری در مراکز ترک اعتیاد بهره مند شوند.
کلیدواژگان: درمان نگهدارنده متادون، مواد مخدر اپیوییدی، عود، مدل مخاطرات متناسب کاکس -
صفحات 65-81زمینه و هدفاندازه گیری و مقایسه نیروی چنگش دست با دامنه طبیعی نیروی چنگش یک روش معتبر تشخیص شدت آسیب های متعدد دست است. همچنین مقایسه کردن نیروی چنگش افراد مناطق مختلف می تواند برخی حقایق نهفته ناشی از عوامل ژنتیک و محیطی را نمایان سازد. بنابراین مطالعه حاضر با هدف مقایسه نیروی چنگش قدرتی و سه نوع چنگش ظریف (Tip، Key and Palmar) افراد سالم ساکن در پنج شهر ایران، و نیز تعیین دامنه طبیعی نیروهای چنگش شهروندان این شهرها انجام شد.روش کارپژوهش حاضر یک مطالعه کاربردی و از نوع مقطعی است. جمعیت مورد مطالعه را 1008 نفر (526 مرد و 482 زن) از افراد سالم بزرگسال قومیت فارس پنج شهر ایران (مشهد، اصفهان، شیراز، کرمان و یزد) تشکیل دادند. برای اندازه گیری نیروی چنگش از توصیه های انجمن درمانگران دست آمریکا(ASHT)پیروی گردید. برای اندازه گیری نیروهای چنگش قدرتی از دینامومتر جامار و چنگش ظریف از پینچ گیج سی هان استفاده شد. همچنین تاثیر شاخص توده بدن (BMI) و ابعاد تن سنجی (طول دست، قد و وزن) بر نیروهای چنگش سنجیده شد.
نتایجدر مطالعه حاضر اختلاف معنی داری بین نیروهای چنگش قدرتی و ظریف افراد بزرگسال پنج شهر مورد بررسی به دست نیامد. همچنین دامنه طبیعی این نیروها در شهرهای مورد بررسی تعیین گردید. نتایج نشان داد که از بین پارامترهای مورد بررسی، قد و طول دست بیشترین تاثیر را بر نیروهای چنگش دارند.نتیجه گیرینتایج نشان داد که جمعیت های با قومیت یکسان، علیرغم سکونت در مناطق جغرافیایی متفاوت، دارای نیروی چنگش برابری هستند. همچنین اطلاعات دامنه طبیعی نیروی چنگش حاصل از این مطالعه، برای ارگونومیست ها جهت بهینه سازی برنامه های کاری و طراحی ابزارها و برای درمانگران در رسیدن به اهداف درمان، بررسی پاسخ بدن به درمانهای پزشکی و تشخیص صحت عملکرد اندامهای فوقانی اهمیت دارند.کلیدواژگان: نیروی چنگش قدرتی، نیروی چنگش ظریف، دامنه طبیعی نیروی چنگش، قومیت فارس ایران -
صفحات 83-93زمینه و هدفدر سال های اخیر بر اهمیت سبک زندگی سالم تاکید زیادی شده است.هدف این مطالعه ارزیابی سبک زندگی دانش آموزان مدارس متوسطه و پیش دانشگاهی شهر بندرعباس بود.
روش کارنمونه گیری به روش چند مرحله ای انجام شد و طی آن 410 نفر دانش آموز از مدارس متوسطه و پیش دانشگاهی شهر بندرعباس انتخاب شدند.ابزار ارزیابی سبک زندگی پرسشنامه The Adolescent Health Promotion Scale بود که شامل 40 سوال است و رفتارهای ارتقا دهنده سلامت را در شش حیطه شامل تغذیه، حمایت اجتماعی، مسئولیت فردی سلامت، ارزش گذاری سلامت، ورزش و کنترل تنش ارزیابی می کند.
نتایجمیانگین سن دانش آموزان مورد بررسی 5/16 سال با انحراف معیار 34/1 بود.8/49 درصد آنها پسر و 2/50 درصد دختر بودند.میانگین امتیاز کل پرسشنامه 89/64 از 100 بدست آمد.میانگین امتیاز رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت در ابعاد تغذیه، حمایت اجتماعی، مسوولیت فردی سلامت، ارزش گذاری سلامت، ورزش و کنترل تنش به ترتیب 06/71، 00/63، 12/63، 11/82، 49/41 و 58/68 از 100 بود.
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد در مجموع رفتارهای ارتقا دهنده سلامت توسط دانش آموزان از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست و در این میان فعالیت فیزیکی منظم پایین ترین امتیاز را دارا است که نشان می دهد سبک زندگی غیر فعال (Sedentary Life Style) یک مشکل متداول و جدی در میان دانش آموزان است.
کلیدواژگان: سبک زندگی، رفتار بهداشتی، نوجوانان، دانش آموزان، ایران -
صفحات 95-106زمینه و هدفبی تحرکی یکی از 10 علت عمده مرگ و ناتوانی است. هدف این مطالعه، بررسی تاثیر برنامه آموزش الکترونیکی بر میزان فعالیت بدنی زنان کارمند بود.
روش کاردر این مطالعه مداخله ای نیمه تجربی، تعداد 120 نفر در قالب 2 گروه مداخله و کنترل انتخاب شدند به روش نمونه گیری آسان، انتخاب شدن (تعداد=120) ابزارجمع آوری داده ها پرسشنامه جمعیت شناختی و پرسشنامه بین المللی فعالیت فیزیکی بود. پرسشنامه ها به صورت پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه مداخله و شاهد با فاصله 2 ماه بعد از آخرین آموزش در گروه مداخله، تکمیل گردید. کارمندان زن در گروه مداخله، به صورت مجازی از طریق ایمیل و یا اتوماسیون اداری، پیام های کوتاه، فیلم های آموزشی، به مدت 16 هفته آموزش هایی را دریافت کردند. یافته های پژوهش در پایان داده ها با آزمون های مجذور کای، تست دقیق فیشر، تی مستقل و تی زوجی و با استفاده از نرم افزار17 SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفتند.
نتایجمیانگین سنی بانوان در این مطالعه در گروه مداخله 41 و در گروه شاهد 39 سال بود. اکثر زنان در هر دو گروه متاهل بودند، 1 تا2 فرزند داشتند و از تحصیلات لیسانس برخوردار بودند. بعد از آموزش، نمره میانگین میزان فعالیت بدنی گروه مداخله در مقایسه با گروه شاهد، به طور معنی داری افزایش یافت (001/0> p). نمره میانگین نمایه توده بدنی، بعد از آموزش در گروه مداخله در مقایسه با گروه شاهد تغییر معنی داری نشان نداد (119/0= p)، اما در مقایسه با خودش نسبت به قبل از آموزش به صورت معنی دار، کاهش نشان داد (001/0> p).
نتیجه گیریمداخلات آموزشی مبتنی بر وب، پیام کوتاه و مولتی مدیا، می تواند فعالیت بدنی را در کارکنان زن افزایش دهد و ممکن است از بیماری های ناشی از کم تحرکی، پیشگیری نماید.
کلیدواژگان: آموزش الکترونیکی(مبتنی بر وب)، پیام کوتاه، فعالیت بدنی، نمایه توده بدنی، کارکنان زن
-
Pages 1-16Background And AimIntersectoral Collaboration and Community Participation are two main strategies for sustaining equity in health. Based on the 4th 5years country development plan، Health and Food Security High Council (HC) as a strategy for developing intersectoral collaboration. Reviewing members'' opinions of HC may show the clear way of improving intersectoral collaboration for health promotion of the population to senior officials of Ministry of Health and Medical Education.Materials And MethodsThis was a descriptive and qualitative study. Information were gathered by structured interview to HC members and content analysis of the documents and gray materials related to initiation and performance of the HC since it''s opening. Content analysis and adding up the interviews were done by hand after defining the main domains.ResultsMost of HC members believed that the HC effectiveness is very low or low. For the 1st step، defining health priorities and then responsibilities and expectations of each organization were proposed. Organizations necessity to introduce a sustained representative، creating taskforces for deep working on the issues، regular meeting in secretariat، concurrent information sharing to the members، strengthening similar structure in provinces and giving more authority to them and connecting the council to the scientific committees of health elites are main improvement approaches.ConclusionThere is gap between the performance of the HC and the law makers'' expectations. Implementing secretariat of HC including expertise and special working system of intersectoral collaboration will mostly cover the weakness. Defining periodical roles and expectations of organizations and capacity building of health collaborators of the ministries and organizations، and incentivizing organization which have effective contribution، will strengthen and continue the collaboration more.Keywords: Health, food security high council, Intersectoral collaboration, Improving approaches
-
Pages 17-28Background And AimQuality of life amongst people living with HIV/AIDS is affected by their experiences such as social isolation، stigmatization and discrimination. Physical، mental and social problems are common throughout their lives. Therefore، studying the quality of life of HIV-infected individuals are shortcomings in various cultural contexts. The purpose of this study was to assess the quality of life of people living with HIV/AIDS in Iran.Materials And MethodsA cross-sectional study design was used. We used convenience sampling to recruit 300 HIV-infected adults attending the Imam Khomeini Hospital consultation center for clients with risky behaviors in Tehran. To collect the data we employed the World Health Organization Quality of life for HIV Brief version (WHOQOL-HIV BREF). T-test، one-way ANOVA، Pearson’s coefficient and multiple regression were used for analysis.ResultsThe mean ±SD age of the respondents was 34. 3±7. 5 years. The majority of them were males (55%) and asymptomatic (51. 7%). Among the domains of quality of life، Level of independence had the highest score (13. 4±3. 1)، and environment (12. 5±2. 8) and psychological (12. 5±3. 1) domains had the lowest. Younger''s، women and employed subjects reported better quality of life for different domains of quality of life (p<0. 05).ConclusionPsychological and environment domains in quality of life were found to be adversely affected by HIV. Accurate and culturally sensitive interventions are suggested to address the patients'' psychological and environmental needs.Keywords: Quality of life, HIV, AIDS, Iran, WHOQOL, HIV BREF
-
Pages 29-38Background And Aim
Child abuse is a social problem that affects the lives of children. The purpose of this study was to design a valid and reliable Persian questionnaire to measure the status of child abuse.
Materials And MethodsContent validity was measured with search of relevant electronic databanks، preparation of the first draft of the questionnaire and determinant of its relevancy and clarity. Reliability was measured with Cronbach’s alpha، and repeatability was measured with intra cluster correlation through test-retest with two weeks interval.
ResultsThe mean of clarity and relevancy of the tool were 80. 36% and 92. 5%، respectively، and rang of these two measure were 90. 14 - 97. 2، also. The average of intra cluster correlation (ICC) and Cronbach’s alpha were 0. 95 and 0. 92، respectively.
ConclusionThe new tool has acceptable validity and reliability and is suitable for child abuse studies in Iran.
Keywords: Child abuse, Questionnaire, Reliability, Validity -
Pages 39-53Background And AimThere is some evidence that nutrition probably plays a role in the etiology of multiple sclerosis (MS). The present case-control study was conducted in the City of Tehran، Iran with the purpose of finding any possible relations between food groups and MS.Materials And MethodsIn this case-control hospital-based study conducted in 2011 in the City of Tehran، data were collected on several variables including socio-economic status، life style، and food intakes of 70 MS patients and 140 controls matched for age and gender، through interviews and questionnaires. All the statistical tests were done using the SPSS software version 16. Logistic regression was used to calculate the odds ratio (OR).ResultsAfter adjusting for confounding variables، it was seen that subjects in the upper tertile of intakes of the fruit group، tomatoes، other vegetables، and liquid oils، were significantly less likely to be suffering from MS disease، the odds ratio being 68% (OR: 0. 32; 95% CI: 0. 13-0. 79)، 82% (OR: 0. 18; 95% CI: 0. 05-0. 65)، 61% (OR: 0. 39; 95% CI: 0. 93-0. 16)، and 94% (OR: 0. 06; 95% CI: 0. 08-0. 58)، respectively. On the other hand، subjects shown to be significantly less at risk of the disease were those in the upper tertile of the intakes of non-liquid oil [1. 58 times (OR: 2. 58; 95% CI: 1. 05-6. 33)] and soft drinks [1. 87 times (OR: 2. 87; 95% CI: 1. 17-7. 02)]; (p for trend < 0. 05).ConclusionThe findings of this study support the probable role of nutrition in preventing multiple sclerosis.Keywords: Multiple sclerosis (MS), food groups, case, control study
-
Pages 55-64Background And AimThe objective of this study was to determine factors associated with time to relapse and، thus، retention time، of a cohort of opioid-dependents under methadone maintenance treatment، using survival models، in the Iranian National Center for Addiction Studies (INCAS).Materials And MethodsA total of 198 opioid-dependent clients participating in the Methadone Maintenance Treatment Program، implemented by INCAS between April 2007 and March 2011، were included in the study. A Cox proportional hazard (PH) model was applied to determine predictors of relapse time among the patients.ResultsThe data showed that 86 clients relapsed into drug use during the treatment program. The proportional hazard assumption was satisfied according to the goodness of fit test showing that Cox proportional hazard model was appropriate. Estimates of the PH model indicated that an increase of 1mg in the methadone dosage could lead to a decrease of 0. 15 in hazard ratio and an increase in the length of treatment (p<0. 001). Predictors for raising the probability of drug relapse included suffering from mental disorders (compared to mentally healthy: hazard ratio = 2. 29، p<0. 001)، being a poly-substance user (compared to mono-substance users: hazard ratio = 4. 80، p<0. 001)، and having retention experience in the past (compared to those with no previous therapy: hazard ratio = 1. 90، p<0. 001). Other variables entered in the model، including social and demographic variables، had no statistically significant effect on hazard ratio.ConclusionsAlthough higher methadone dosages are associated with a longer time to relapse، we recommend highly to pay special attention to providing more therapeutic and consultive services to mental health patients، poly-substance users، and individuals with a past therapy record.Keywords: Methadone Maintenance Treatment Program, Opioid dependence, Relapse, Cox proportional hazard model
-
Pages 65-81Background And AimMeasuring the hand''s grip strength and comparing it with its normative data is a valid method for detecting intensity of the numerous damages of hand. In addition، co mparing grip strength of people in different regions can reveal hidden facts resulting from genetic and environmental factors. Therefore، the present study was carried out with the aim of comparing grip strengths and three types of pinch (tip، key and palmar) strengths of healthy people living in five Iranian cities and determining normative data of grip strengths of citizens of these cities.Materials And MethodsThis was an applied cross-sectional study. The study population included 1008 healthy adults (526 males and 482 females) from the Fars (Persian) ethnic populations in five cities of Iran (Mashhad، Isfahan، Shiraz، Kerman and Yazd). The American Society of Hand Therapists (ASHT) recommendations were followed to establish normative data of grip and pinch strengths. Jamar dynamometer and Seahan pinch gauge were used to measure grip and pinch strengths. In addition، the effect of body mass index (BMI) and other anthropometric variables (hand length، height and weight) on grip strengths was assesed.ResultsIn the present study، no significant differences were found between grip and pinch strengths of adults in the five cities. From among the parameters studied، height and hand length had the most influence on the grip strengths.ConclusionThe findings of this study show that populations of any particlular ethnic group have similar grip strength despite living in different geographical areas. The normative data of grip strength obtained in this study are important for ergonomists helping them to optimize work programs and designing tools، as well as for therapists helping them to reach the goals of treatment، assessing the body response to medical treatment، and detecting good function of the upper extremities.Keywords: Grip Strength, Pinch Strength, Normative Data of Grip, Iranian Fars ethnic groups
-
Pages 83-93Background And AimIn recent years great emphasis has been put on the importance of a healthy lifestyle. This study aimed to assess the lifestyle of high school and pre-university students in Bandar-Abbas، Iran.Materials And MethodsUsing a multistage sampling method a total of 410 high school and pre-university students in Bandar-Abbas، Iran were selected. To assess the lifestyle of the students the Adolescent Health Promotion Scale was used. This 40-item scale assesses six health-promoting behaviors، including those related to nutrition، social support، personal responsibility، health valuation، physical activity، and stress management.ResultsThe mean age of the students (49. 8% males and 50. 2% females) was 16. 5 (SD=1. 34) years. The data showed the mean score of the total scale to be 64. 89 out of 100. The mean scores (out of 100) of the subscales of nutrition، social support، personal responsibility، health valuation، physical activity and stress management were 71. 06، 63. 00، 63. 12، 82. 11، 41. 49، and 68. 58، respectively.ConclusionsThe findings of this study reveal that the health-promoting behaviors of high school students living in Bandar-Abbas are not، on the whole، desirable. The regular physical activity subscale had the least score، which shows that a sedentary lifestyle is a common، serious problem among thestudents.Keywords: Life style, Healthy behavior, Adolescents, Students, Iran
-
Pages 95-106Background And AimPhysical inactivity is one of the 10 leading causes of mortality and disability. This study aimed to investigate the effect of e-learning on physical activity and body mass index (BMI) of female-employees.Materials And MethodsIn this semi-experimental interventional study، 120 female-employees of Tehran University of Medical Sciences were selected randomly and assigned to a case or control group. Data were collected using a demographic and an international physical activity questionnaire. Pre-test and post-test questionnaires were completed by the case and control subjects prior to، and 2 months after the final phase of، the intervention. The intervention included virtual education through short message service (SMS)، email messages or messages via intanet، and educational films for a period of 16 weeks. SPSS-17 was used to analyze the data، the statistical tests being Chi-square، independent and paired-t، and Fisher''s exact tests.ResultsThe mean age of the participants was 41 and 39 years in the case and control group، respectively. Most of them held a bachelor''s degree and were married with 1 or 2 children. After the intervention، the mean score of physical activity in the intervention group increased significantly as compared with the control value (p<0. 001). However، the intervention did not produce any change in the mean BMI of the case in comparison with the control group (p=0. 119)، although it brought about a statistically significant reduction in the initial BMI (p<0. 001).ConclusionWeb-based education، SMS and multi-media messages can increase physical activity in female-employees and might prevent illnesses caused by physical inativity.Keywords: E, education (Web, based), SMS (Short Message Service), Physical activity, BMI, Female, employees