آرشیو دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، شماره ۶۷۵۸
حوادث
۱۹
محکمه

زن متهم به همسرکشی در دادگاه : اگر شوهرم را نمی کشتم ، خودم کشته می شدم

زن جوان که در جریان درگیری صبحگاهی با همسرش او را با ضربه چاقو به قلبش کشته بود، در جلسه دادگاه مدعی شد که قصدش از این کار، نجات جان خودش بوده است .

به گزارش خبرنگار «جام جم»، رسیدگی به این پرونده جنایی از صبح دهم اردیبهشت سال گذشته آغاز شد. زن جوان وحشت زده از خانه شان در پاکدشت بیرون آمد و برای نجات جان همسرش درخواست کمک کرد. همسایه ها با اورژانس تماس گرفتند اما وقتی امدادگران اورژانس درخانه حاضر شدند،دریافتند مردجوان براثراصابت ضربه چاقوبه سینه اش جان باخته است.با گزارش موضوع به پلیس، تحقیقات جنایی آغاز شد. جسد به پزشکی قانونی منتقل شد که در بررسی ها ضربه چاقو به قلب و خونریزی، علت مرگ اعلام شد.

زن جوان به نام مینا در تحقیقات به قتل شوهرش اعتراف کرد و گفت : چهار سال قبل با محمود آشنا شده و ازدواج کردیم. همیشه با هم اختلاف و درگیری داشتیم. خانواده ها برای این که به دعواهای ما پایان دهند، پیشنهاد دادند بچه دار شویم . دو سال قبل بچه دار شدیم اما رفتار همسرم تغییری نکرد. هر روز بداخلاق تر می شد. سرهرموضوعی دعوا راه می انداخت و مرا به باد کتک می گرفت. امروز صبح (روزحادثه) با داد وفریاد محمود و کتک هایش ازخواب بیدار شدم. از من خواست تلفنم را به او بدهم که مقاومت کردم. مرا روی زمین انداخت و با دست گلویم راگرفت. چشمانم سیاهی رفت. نفسم به شماره افتاده بود. برای نجات خودم تقلا می کردم که دستم به چاقویی خورد که روی زمین افتاده بود. با آن ضربه ای به شوهرم زدم که غرق در خون روی زمین افتاد. ترسیدم و از همسایه ها کمک خواستم که وقتی امدادگران اورژانس آمدند، گفتند او مرده است.

با تکمیل تحقیقات در دادسرای پاکدشت، برای «مینا»کیفرخواست صادر و پرونده برای محاکمه به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. درجلسه رسیدگی به این پرونده اولیای دم مقتول از طرف خودشان و فرزند صغیر پسرشان درخواست قصاص کردند.

پدر محمود در شکایتش گفت : پسرم هرگز عروسم را کتک نزده بود و مینا دروغ می گوید. نمی دانم در آن درگیری چه اتفاقی رخ داد که این زن پسرم را کشت. درخواست ما قصاص است و حاضر به بخشش نیستیم.

رئیس دادگاه سپس از مینا خواست از خود دفاع کند که زن جوان گفت : روز حادثه خواب بودم که با شوک کتک زدن شوهرم از خواب بیدار شدم. او قوی هیکل بود و نمی توانستم خودم را از دست او نجات بدهم . دستم به کارد میوه خوری خورد و خواستم آن را به سمت همسرم بگیرم تا بترسد و رهایم کند که ناخواسته چاقو در بدنش فرو رفت.

رئیس دادگاه : چاقو را برای ترساندن همسرت سمت او گرفتی یا دفاع از خودت؟

متهم به قتل : قصدم ترساندن همسرم بود. محمود گلویم را گرفته بود و نفسم بند آمده بود. فکر کردم دیگر زنده نمی مانم .

پس از دفاعیات متهم و وکیل مدافعش، قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.