آرشیو دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۲، شماره ۵۷۲۸
صفحه آخر
۸
روشنایی های شب

بهار کنار هم زیباست

حسن لطفی

لباس ها را که می گیرد، چشم هایش خیس است. می گویم: همه نو است! با چشم های تر می خندد و می گوید: نو نبود، نمی گرفتم! حرفش برایم تکراری است در این سال هایی که پی رتق و فتق امور مستمندان و دردمندان است، دانسته ایم برای آنها بهترین ها را می خواهد. غذای مانده و لباس پوشیده شده و اضافه آمده های دیگران به کارش نمی آید. معتقد است کسی که خوبی می کند و به دیگران کمک می کند باید ممنون کسانی باشد که به او فرصت خوبی کردن می دهند! وقتی باور داریم صدقه دادن رفع بلاست باید قبول کنیم که صدقه بگیر اگر نبود، بلا می ماند. البته این گفته را صد درصدی نمی کند. حرفش نیم شوخی و نیم جدی است. اما درست که نگاه کنیم بیراه هم نمی گوید. گذشته از آن دل اگر دل باشد، نمی تواند از کنار دیگران بی تفاوت بگذرد. شادی شان شادش می کند و زخم نشسته بر جان و تن آنها رنجورش می کند. ناله دیگران عذابش می دهد و تن برهنه آدمی در سرمای زمستان دلش را به درد می آورد. وقتی زمستان به انتها می رسد و برای نو کردن جامه به فروشگاهی وارد می شود دلش می خواهد آنقدر پول داشته باشد تا برای هر رهگذر نیازمندی که از جلوی فروشگاه رد می شود و با حسرت به لباس های پشت ویترین نگاه می کند، لباس نویی بخرد. می دانم چنین آدم هایی کم هستند. می دانم آنچه گفتم بیشتر به رویا می ماند. ولی همین رویاهاست که امید می آفریند و همین امیدهاست که رویاها را واقعیت می بخشد. (همه اش را نه ! بخشی از آن را!) گذشته از آن همین باورهاست که ارزش دیگران را در زندگی آدم ها بیشتر می کند. بهار و نوروز که می شود این ارزش و ضرورت توجه به آدم های دور و برمان بیشتر می شود. آدم هایی که با شادی و لبخندشان بهار زیباتر می شود. گمانم عیدی دادن، لباس نو پوشیدن، خانه را آب و جارو کردن و به خویشان و نزدیکان سر زدن ریشه اش در همین خاصیت بهار داشته باشد. خاصیت زایندگی، نو شدن، زیبا شدن و سخاوتمند شدن. لطفا چشم بر زیبایی های کنار بهار نبندید. فرصت خوبی به دیگران و کمک به نوع نیازمند را از دست ندهید. ببخشید! از دست ندهیم! یا حق! آمدن بهار و نوروز مبارک همه کسانی که سخاوت شان بهار و عید دیگران را شادتر می کند.