آرشیو دوشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۱، شماره ۳۵۲۷
پرونده
۱۱

دیالوگ در سینمای حاتمی کیا

دهه ات تموم شده مربی!

علی محزون

موضوعات فیلم های ابراهیم حاتمی کیا همیشه آنقدر مهم و حساسیت برانگیز بوده که تماشاگران آثار این کارگردان چندان در بند دیالوگ های آثار او نمانده اند، اما هستند فیلم هایی که مثال نقضی بر چنین قاعده ای باشند، چه آن که اتفاقا در سینمای متاخر حاتمی کیا، این دیالوگ ها هستند که به یادها مانده اند، آنقدر که بسیاری از دوستداران او و البته منتقدان همیشگی اش به شوخی دلیل ساخت فیلم «موج مرده» را به خاطر یک دیالوگ می دانند؛«قرار بود ما بریم جنگ، شما از بچه هامون مراقبت کنین... کلاهتونو قاضی کنین، کدوم یکی از ما کم فروشی کرد؟» همین دیالوگ تمام حرف یک ساعت و نیم فیلم حاتمی کیا را در خود مستتر دارد.

این یکی از ویژگی های دیالوگ های حاتمی کیاست؛ لحن عاصی کلماتش همراه با حسرت و سوالی که همواره واژه ها را احاطه کرده است.

کمتر کسی را می توان سراغ گرفت که معروف ترین فیلم حاتمی کیا را دیده باشد و این معروف ترین دیالوگ آن را به خاطر نسپرده باشد؛ «تو میدونی گردان بره خط گروهان برگرده یعنی چی؟ تو میدونی گروهان بره خط دسته برگرده یعنی چی؟ تو میدونی دسته بره خط نفر برگرده یعنی چی؟»، یا این دیالوگ استوارش در فیلم «روبان قرمز» آن زمانی که پرویز پرستویی لجبازی می کند و اصرار دارد در آن منطقه مین گذاری شده تنها باشد اما رضا کیانیان او را به دوئلی جذاب دعوت می کند؛ «امروز روز مباهله است آقا داوود، یا تو بر حقی یا من (کفشش را در می آورد و با هر زخمه به سازش یک قدم در میدان مین بر می دارد) می بینی، نه دادگاهی هست و نه مردمی، محبوبه شاهده و خدا که اون بالاقضاوت می کنه.

اگر حق با تو باشه جزاش مینی هست که میره زیر پای من ولی اگر تو ناحق باشی آقا داوود... به این دادگاه شک نکن پاشو بیا» این نمونه ها، مشتی از خروار است از دیالوگ هایی که گاه بار یک فیلم را به دوش کشیده اند.