آرشیو یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۱، شماره ۳۶۴۵
صفحه آخر
۲۰
حاشیه خبر

از جشن ما تا عزای جانوران

مستوره برادران نصیری

چند سالی است که با نزدیک شدن به روزهای پایانی سال خبرهایی روی خروجی خبرگزاری ها قرار می گیرد که از خودخواهی و ندانم کاری ما انسان ها حکایت دارد. در این روزها ما آنقدر بی رحم می شویم که تنها به دلیل چشم و همچشمی یا زیبایی یک جاندار، حق طبیعی او را برای زندگی کردن زیر پا می گذاریم و او را به کام مرگ می فرستیم. اگر هنوز نمی دانید درباره چه حرف می زنیم، کافی است این روزها کمی دقیق تر به بساط دست فروش ها نگاه کنید. با این که سال هاست روزنامه ها از عوارض نگهداری ماهی های قرمز می نویسند، اما نه تنها از خطری که این جانوران زیبا و انسان ها را تهدید می کند، کم نشده بلکه پای جانوران دیگری هم به این ماجرا باز شده است، جاندارانی که برخی از آنها در خطر انقراض قرار دارند، یکی از این گونه های نادر، سمندرلرستانی است.

روز گذشته مدیر دید بان محیط زیست و حیات وحش ایران از مرگ 40 سمندر لرستانی در میان محموله 430 قطعه ای از این جانوران که از یک قاچاقچی حیوانات کشف شده بود، خبر داد. جالب این که سودجوهایی که دست به این کار زده اند موفق به فرار هم شده اند. با این که ماجرای فرار قاچاقچی ها جای بحث دارد، اما موضوع این نوشته چیز دیگری است. چرا من و شما باید طوری رفتار کنیم و حقوق حیوانات را ندیده بگیریم که عده ای سودجو وسوسه شوند و به جان محیط زیست و جانورانش بیفتند؟ چرا نگهداری از حیوانات غیرخانگی مثل شیر، ببر، سمندر یا تمساح به یک مد تبدیل می شود؟ چرا مبارزه با یک سنت غلط آنقدر طولانی می شود که جان میلیون ها ماهی قرمز و گونه های نادر جانوری به خطر می افتد؟ چرا من و شما راضی می شویم که در روزهای خوش خود جان جانوران را به بازی بگیریم؟ چرا ما می توانیم ساعت ها درباره حقوق حیوانات حرف بزنیم و بنویسیم، اما موقع عمل که می رسد طور دیگری رفتار می کنیم؟ یا چرا حداقل مسئولان نمی توانند باغ وحش مناسبی تهیه کنند تا قدری از تب و تاب برخی انسان ها که بلای جان حیوانات شده است، کاسته شود؟ حتما شما هم می توانید کلی به این چرا ها اضافه کنید، ولی چیزی که مشخص است این نکته است که ما هیچ وقت به راه حل فکر نمی کنیم!