آرشیو چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۳، شماره ۴۰۰۰
چهار هزار
۱۲

یک مصاحبه شیرین

فاطمه عودباشی

هر گفت وگوی تازه یک ماجرای تازه با خود دارد، ماجراهایی که گاهی از نارضایتی مصاحبه شونده شروع می شود تا می رسد به اتفاقاتی که برای خبرنگار و حتی دیگر اعضای تحریریه شیرین و به یاد ماندنی می شود. طبعا من هم در تجربه کار مطبوعاتی ام خاطره های تلخ و شیرین بی شماری دارم.

یکی از این تجربیات شیرین من بازمی گردد به سال 91 که پس از هشت سال کار در خبرگزاری مهر در یکی از روزهای زیبای اردیبهشت به روزنامه جام جم آمدم تا روزهای تازه در محیط کار جدیدم، خاطره های تازه ای برایم رقم زند. مانند همیشه در حال مصاحبه کردن درباره یکی از مجموعه های تلویزیون بودم. در این مجموعه مصاحبه یکی از بازیگران جوان برای نخستین بار در نقشی جدی مقابل بازیگران حرفه ای و پیشکسوت ظاهر شده بود و البته نقش اصلی را هم بازی می کرد.

پیشتر با دیگر بازیگران این مجموعه درباره کار با نابازیگران و سختی های این تجربه صحبت کرده بودم و حالااین مصاحبه ها منتشر شده بود؛ چون یکی از پرسش هایم به مذاق آقای بازیگر جوان خوش نیامده بود، به همین دلیل زمانی که با او برای مصاحبه کردن تماس گرفتم، عذرخواهی کرد و از مصاحبه طفره رفت.

حتما خودتان می دانید که شنیدن پاسخ منفی برای یک خبرنگار اصلاخوشایند نیست. پس باید راهی برای مصاحبه با این بازیگر جوان پیدا می کردم. موضوع را با کارگردان این مجموعه تلویزیونی در میان گذاشتم. او هم پس از صحبت با بازیگر جوان گفت این بازیگر نگران است مبادا از او پرسش هایی انتقادی بپرسید، به همین دلیل ترجیح می دهد مصاحبه نکند. خلاصه با پادرمیانی کارگردان ماجرا ختم بخیر شد و بازیگر جوان یک روز عصر به دفتر روزنامه آمد، آن هم با یک جعبه بزرگ شیرینی. دیدن این صحنه برای همه همکاران تحریریه جالب بود، چون ما خبرنگاران عادت داریم به رسم احترام با جعبه شیرینی سراغ مصاحبه شونده ها برویم و این نخستین بار در طول چند سال کار خبرنگاری ام بود که دیدم یک مصاحبه شونده به رسم احترام با جعبه شیرینی به روزنامه آمد.