آرشیو دوشنبه ۱۲ امرداد ۱۳۹۴، شماره ۲۳۶۲
روزنامه فردا
۲۰
تجربه ما

«دکل» و «منار»1...

دکتر عباس توفیق

مدتی است عده ای هیاهویی راه انداخته اند بر سر «دکل» و شروع کرده اند به هوچی بازی که: مگر می شود دکل به این گندگی را دزدید؟... آی مردم!... چه نشسته اید که دکل به آن گندگی را دزدیده اند... «آن کس که نسیم را بدزدد دزد است- از کعبه گلیم را بدزدد دزد است» آقا مگر می شود «نسیم» را دزدید؟ مگر می شود از کعبه گلیم را دزدید... چشممان روشن... حالادیگر در این مملکت کارهای هرگز نکرده می کنند!...

درحالی که همه اینها هوچی گری است. شلوغش نکنید، هیچ اتفاق تازه و عجیب و غریبی نیفتاده است. «دکل» که چیزی نیست، قدیم حتی «منار» را هم می دزدیدند. می گویید نه؟ پس آن ضرب المثل معروف «اول چاه رو بکن، بعد منار رو بدزد» چی بود؟... این کار در قدیم نه تنها بد نبود، بلکه توصیه هم می شد!... حتی راه صحیح و «مطابق اصول!» دزدیدن «منار» را هم یاد مردم می دادند، راهنمایی شان هم می کردند! «مناردزدی» را تقبیح نمی کردند، نمی گفتند «منار» را ندزد!... بحث فقط بر سر تقدم و تاخر دزدیدن «منار» بود! مردم را راهنمایی می کردند که قبل از دزدیدن «منار» بروند برای قایم کردنش یک چاه به اندازه مناری که قصد دزدیدنش را دارند بکنند، بعد «مال دزدی» را در آن قایم کنند که مبادا خدانکرده گیر بیفتند!

این بیچاره «دکل دزدها» هم اشتباهشان و کار خلافشان فقط این بود که به نصایح ملی ما توجه نکرده و قبلاچاه را نکنده اند!

پی نوشت:

1- هر آن کس که پند پدر نشنود

به ناچار روزی پشیمان شود!