آرشیو دوشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۵، شماره ۶۲۱۴
اندیشه
۱۰
نقد و نظر

مشکلات را با «تفکر نقادانه» باید بررسی کرد

دکتر ابراهیم توفیق (استاد جامعه شناسی)

دکتر اباذری در سخنرانی خود تاکید داشت که «جرات کنیم به فاجعه نگاه کنیم». این جمله بنیادینی است. نکته من این است که اتفاقا چون چنین جراتی تاکنون نبوده است، ما نقد جدی ای نداشته ایم و نقدهای مان بیشتر افشاگرانه است تا اینکه واقعا جرات نگاه کردن به فاجعه را داشته باشد. جرات نگاه کردن به فاجعه نه به نقد افشاگرانه بلکه به «نقد تبارشناختی» می انجامد. در نقد تبارشناختی باید بپذیریم که ما بخشی از این قضیه هستیم و کسی در جایگاهی متعالی و بیرون از آن قرار ندارد. نقد تبارشناختی این امکان را محقق می کند که با وجود در درون بودن، نگاه از بیرون داشته باشد. دستور اخلاقی نمی دهم و اساسا به «رهایی بخشی علم» معتقد نیستم و تنها برای علم این مسئولیت را قائلم که شرایط «فهم» را امکان پذیر کند. نباید به دوش این تامل انتقادی، انتظارات عجیب و غریب «اخلاقی» بار کرد و وظایف تاریخی عجیب و غریبی به آن محول کرد.

نظام دانش ما مکانیسمی را امکان پذیر می کند که من آن را «تعلیق لحظه حال» می نامم؛ یعنی تصوری از لحظه حال که تعین نمی پذیرد. ما گذشته ای داریم که آن را یکدست می کنیم و آن را «سنت» می نامیم و چنین نتیجه می گیریم که این گذشته امکان به وجود آوردن علم مدرن و کشف حقیقت را ندارد و علم، اغلب کپی برداری است و معتقدیم که حتی کپی درستی را هم انجام نداده ایم. در نتیجه در تعلیق عجیب و غریبی قرار گرفته ایم. در رابطه با نتیجه گیری دکتر اباذری باید بگویم این موضع گیری اوج نهیلیسم است و بیش از این نمی توان نهیلیستی به این وضعیت نگاه کرد. این دقیقا «هیچ انگاشتن» هر آن چیزی است که در لحظه حال اتفاق می افتد. ما لحظات مختلفی در این تاریخ داریم که «دیسکورسیو» نشده است، اما از درون می جوشد. من جامعه شناس اتفاقا با غوطه ور شدن در آرشیوی که امکان دیدن درست را به وجود نمی آورد، عملا وارد بازی ای می شوم که در آن بازی، پیوسته از سنت گرایان شکست می خورم. معتقدم جرات نگاه کردن به فاجعه نه صرفا به نقد افشاگرانه بلکه به «نقد تبارشناختی» می انجامد. از این رو، امیدوارم انجمن های علمی، «دانش» را به عنوان «نظم» و نه به عنوان امری ناقص ببینند و بتوان به آن نقدهای تبارشناسانه وارد کنند.