آرشیو دوشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۵، شماره ۶۲۲۵
صفحه آخر
۲۴
عکس نوشت

به بهانه روز جهانی «بدون دخانیات»ای کاش روزی دود شود

همه دودها

نرگس عاشوری

غر می زند که زندگی ها کوتاه شده اند، کوتاه تر از نخ سیگار. هراس دارد از کارناوال مرگی که دودها به راه انداخته اند. چشمانش نم خورده ابرهای خیالی است که در آسمان ذهنش نشسته است. حسرت روزهایی که دارد با آتش فندک سیاه می شود. آهی می کشد و زیر لب با خودش نجوا می کند، مگر می شود بین شادی و خوشی بی سبب لوله تفنگ را به حلقت بچسبانی و هی... از صدای ماشه ای که روحش را از هم می پاشد به خودش می آید. امدادگر زلزله ای که به جانش افتاده ستون بنای همه باورهایش است. به امیدهایش تکیه می زند و رویا می سازد. می خواهد برای معماری سرنوشت زیباترین طرح ها را بزند. می گوید عمرش کوه عسل است، چه معنی دارد هی این حسرت ها انگشت انگشت کمش کند. زیر لب زمزمه می کند که ای کاش روزی دود شود همه دودها و انگشت به دهان شوند همه حسرت ها. چشم امیدش به شنونده ای است که اجابت کننده تمام دعاهای مادرانه است.