آرشیو پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۵، شماره ۳۵۴۷
هنر و ادبیات
۹
نگاه

خوانشی بر کتاب «نگهبان تاریکی» نوشته مجید قیصری

داستان داستان است

علی براتی گجوان

دسته بندی های مرسوم جز آنکه نویسنده را ملزم به رعایت خطوط فرضی سبک ها و گرایشات ادبی کند چیزی نیست و گاه جلوی خلاقیت لازم برای نویسنده را می گیرد. داستان در وهله اول باید داستان باشد و چیزی برای مخاطب به ارمغان بیاورد و هر متن ادبی نیز داستان نیست.

نگاه متفاوت به حوادث تاریخی هم چیز بدی نیست اما الزاما باید ماحصل کار داستان باشد چرا که داستان، داستان است. «نگهبان تاریکی» مجید قیصری یک نمونه از نگاه متفاوت به مقوله جنگ است که نویسنده در آن سعی در ابراز حوادث نادیده و ناخوانده جنگ داشته است. نگاه به جهان داستانی مجید قیصری در «نگهبان تاریکی» این نگاه را بارور می سازد که حوادث سال های جنگ هنوز هم در دل خود حرف های ناگفته بسیاری دارد. اما اینکه چگونه بیان شود هنوز که هنوز است جای سوال است. آیا هر موضوع توانایی بالقوه داستان شدن را دارد؟ به پاسخ این پرسش کمی باید با تردید نگاه کرد. با نگاهی ریزبینانه به مقوله زبان و روایت در «نگهبان تاریکی» به این نکته می توان دست یافت که زبان اثر و روایت آن دچار التهاب و اضطراب متنی است.

اضافه گویی یا حضور شدید نویسنده در متن، خود یک چاله بزرگ برای خوانش داستان هایی است که قرار است با موضوعات متفاوت خود نگاهی متفاوت به خواننده تزریق کند. این نگاه رمان گونه در متن داستان کوتاه شاید یکی از مشکلات زبانی اثر در حوزه روایت است. شخصیت پردازی نیز مرهون همین نگاه است. این انتخاب متفاوت به دید متفاوت و پاپان بندی متفاوت در اثر هم تسری داده شده است. جنگ در «نگهبان تاریکی» سفید نیست، سیاه هم نیست، خاکستری است. در داستان «نگهبان تاریکی» ما با مالیخولیا و مازوخیست فردی مواجهیم که بعد از جنگ در مواجهه با دشمنانی که قالب ذهنی او شده اند خود را در پناه تاریکی قرار می دهد و در پس پنجره ای به نگهبانی از سیاهی می پردازد.

مجید قیصری با شناخت در حوزه روانشناسی باید نگاهی روانکاوانه در بستر فهم شخصیت هایش ایجاد می کرد. آدم های داستان او اصلاپیچیده نیستند: آدم هایی ساده اند محصور در مقوله ای به نام جنگ که واکنش های آنها در ساحت ساخت شخصیت های شان قرار نمی گیرد. به هر روی مجموعه «نگهبان تاریکی» کتاب بدی نیست و چندین داستان آن بسیار خوب از کار درآمده است و موفقیت هایی را خلق می کند که نفس مخاطب را به شماره می اندازد.