آرشیو شنبه ۲۰‌شهریور ۱۳۹۵، شماره ۲۶۷۸
روزنامه فردا
۲۰
پشت جلد

بدتر و بدترین!

کریم ارغنده پور

انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از مهم ترین اخبار بین المللی در دو ماه آینده است. اهمیت این انتخابات برای کشور ما و کل منطقه خاورمیانه تقریبا بیشتر از دیگر نقاط دنیاست. این درست است که اصول سیاست خارجی ایالات متحده با تغییر روسای جمهور تغییر نمی کند؛ ولی در حد ممکنات طیف تصمیم گیری ها، طبعا احتمالات متفاوت تعیین کننده خواهد بود؛ مثلاجورج بوش جنگ طلب بود و در مواردی خشن ترین گزینه ها را برمی گزید؛ ولی روش اوباما چنین نبود. با این فرض، عجیب است که بخشی از تحلیلگران در مقایسه، انتخاب ترامپ را با همه دیوانگی سیاسی اش بیش از هیلاری کلینتون به نفع ما می دانند. مهم ترین استدلال آنها این است که مواضع خانم کلینتون نسبت به ایران منفی و متصلب است؛ ولی ترامپ تاجر است و با همه تهدیداتش احتمال کنار آمدن با او بیشتر است. من این استدلال را قبول ندارم؛ به این دلیل که همه نیروی این استدلال، تکیه بر ریسک زیاد به امید دستیابی به امر مرجح است. مثل این است که بگوییم یک جاده سخت و ناهموار است؛ ولی تقریبا در همین حدودی است که در سالیان گذشته سپری شده. جاده دیگر پر از خطرات گوناگون و بسیار بیشتر است؛ ولی «احتمال اندکی وجود دارد» میان بری هم در آن پیدا شود. عقلانیت سیاسی واقعا در این موارد چه حکم می کند؟ می دانم که خواهند گفت هر دو آنها برای ایران تهدیدشان پا بر جاست؛ ولی با در نظر گرفتن احتمال به کارگیری خشونت شدیدتر، خطر یکی می تواند بیشتر و درازمدت تر باشد. در سیاست، در نظر گرفتن دامنه احتمالات، کاربردی و مهم است. آنکه چشمش را بر احتمالات پرخطر می بندد، شایسته ملامت است. ما باید تحلیل درستی از شرایط داشته باشیم و برای تشخیص بد و بدتر و بدترین، دامنه های خطرهای مختلف را درست ارزیابی کنیم. وقتی خطر از حدی گذشت، ریسک آن غیرعقلانی است. انتخاب ترامپ یا هیلاری کلینتون هیچ یک در جهت منافع ما نیستند؛ ولی روشن است که ترامپ ممکن است در دوره ریاست خود تصمیماتی بگیرد که کل منطقه را بیشتر درگیر آتش خشونت و جنگ کند و این یک رویا نیست. بین این دو ما باید منافع خود را به نحوی تثبیت کنیم که درجات خطر در رده های احتمالی کمتری قرار گیرد.