آرشیو شنبه ۲ بهمن ۱۳۹۵، شماره ۶۴۱۳
بیست و دومین سالگرد انتشار ایران
۱۱
یادداشت

این روزنامه تمام رنگی

حسن عرب کرمانی (یک فقره روزنامه نگار سابق)

نخستین چیزی که با شنیدن نام روزنامه ایران، به ذهنم می رسد، همان جمله ای است که روز خواندن خبر انتشار قریب الوقوع «روزنامه تمام رنگی دولت» بالای صفحه سررسید خاطرات روزانه روزی از روزهای نیمه دوم تقویم سال 1373 نوشتم و چون پیش خودم فکر می کردم کلی «سیاسی» است، هنوز به یادم مانده؛ به صورت تقریبا اریب، بالای تاریخی که یادم نیست، نوشتم:

- قرار است یک روزنامه دولتی دیگر بزودی منتشر شود؛ این بار البته همه چیزش کاملا مال خود دولت است!

و زیرش مثل خط های ممتد وکمی خمیده که معلم های دوره ابتدایی، بعد از امتحان دیکته، زیر نمره آدم می کشیدند، خطی کشیدم و دو طرف خط را هم ضربدر زدم که مثلا یادم بماند کی و کجا و چی نوشتم و من چقدر «کی» هستم که به سبک روشنفکران دهه سی و چهل و از همه بیشتر جلال و شریعتی، بلدم استدلال کنم:

- اصولا در مملکتی که نشریات یومیه، بابت تداوم انتشار خود از اداره فرهنگ یارانه ابتیاع می کنند، نشریه غیر دولتی خالی از معنا است!

و... بماند که در جهل مرکب بسر می بردم و هنوز فرق government و statement را نمی دانستم اما... با وجود این پز به نظر خودم، مخالف خوان و روشنفکرانه، مشتاقانه انتظار انتشار دومین روزنامه رنگی ایران بعد از همشهری را می کشیدم که دو - سه سالی زودتر ظهور کرده بود و و برای نسل بیست و چند سال پیش که هنوز عادت به خریدن روزنامه های دو تومانی سیاه و سفید داشتند، انقلابی در روزنامه نگاری و ماکت بندی و کیفیت انتشار محسوب می شد.

و... سرانجام روزی که یادم نیست کی، «ایران» موعود آمد، تمام رنگی، مثل همشهری، با کیفیت کاغذ و صفحه بندی متفاوت تر و نگاهی -البته فقط تا حدی- ژرف تر و بی پرواتر نسبت به مسائل اجتماعی و فرهنگی که نه آمده بود جای همشهری را بگیرد و نه بعدها، روزنامه های رنگی دیگری که آمدند یا از چاپ سیاه و سفید به چاپ رنگی میل کردند...