آرشیو دوشنبه ۱ آبان ۱۳۹۶، شماره ۶۶۲۵
صفحه آخر
۲۴
یه چیز تو همین مایه ها

ما با زنبیل نوبت می گیریم واسه بعدی ها!

فریور خراباتی

از آنجایی که یکی از مسئولان دولت قبل از دولت سابق(!) با زنبیل قرمز به دادگاه تشریف برده و محتویات این زنبیل قرمز حاوی«دفاعیات» ایشان بوده و از آنجایی که این فضای طنز و کمدی و شوخ طبعی و نمک پاشی که این روزها در سطح کشور حاکم شده را ما طنزنویسان به فال نیک می گیریم، بخشی از صحبت های یک متهم با کسی که باید به او پاسخ بدهد را پیش بینی کرده و خدمت شما ارائه می دهیم؛

قاضی: خب قرار شد این دفعه با دفاعیاتت بیایی!

متهم(زنبیل قرمز را روی میز می گذارد و به قاضی خیره می شود): ایناهاش، حالا میخوام بگم نیناش ناش.

قاضی: مودب باش، اینجا دادگاهه!

متهم: آخ ببخشید من فکر کردم هیات دولته.یه لحظه حواسم پرت شد.

قاضی: خب حالا محتویات این زنبیل چیه؟

متهم: یک سری مدارک، سند و پرونده که همگی مثل«یخ» و «گوسفند زنده» موجود هم هستن!

قاضی: دیگه چی توش داری؟ خیلی سنگینه!

متهم: یه نیم کیلو خیار، سه تا حبه سیر تازه و دو کیلو سیب زمینی هم توی زنبیل هست!

قاضی: اینا جزو دفاعیاتته؟

متهم: نخیر! دیدم زنبیل دستم گرفتم، گفتم خریدای خونه رو هم انجام بدم و از اونجایی که من نون هیچ جایی رو نمی خورم، گفتم اگه جلسه طولانی شد، یه چیزی بخورم ته دلم رو بگیره!

قاضی: این کاغذ چیه توی دستت؟!

متهم: یه سری نقاشیه، دفاعیاتم رو در قالب یک اثر هنری براتون آوردم!

قاضی: پس پرونده، سند، مدرک و... اینا کجان؟ برای دفاع از خودت چی داری؟

متهم: به نکته خوبی اشاره داشتید، هیچی!

قاضی: خب نمی تونستی اول خریدای خونه رو انجام بدی، زنبیل رو بذاری اونجا و بعد بیایی دادگاه؟

متهم: ببینید ما اصولا اول یه کاری رو انجام میدیم بعد بهش فکر می کنیم، توی سیستم اداری کشور هم همین طوری عمل کردیم، اما حالا که فکر می کنم آوردن این زنبیل انتخاب هوشمندانه ای بود!

قاضی: چطور؟

متهم: میذارمش جلوی در دادگاه، نوبت می گیرم واسه بقیه بچه ها!

قاضی: بقیه بچه ها؟! کسی توی نوبت نیست!

متهم: توجه نکردید(از پنجره با انگشت چیزی را نشان می دهد) اون درخت رو می بینید؟ حتی اون درخت هم ممکنه به این زنبیل احتیاج پیدا کنه!