حرکات موزون
شعر طنز
شب بود...
وقتی که کردم امضا شب بود و خسته بودم/ بر روی مال دنیا من چشم بسته بودم
آنقدر که برای تامین اجتماعی/ غم خورده بودم آن روز در خود شکسته بودم
از فکر درد مردم از صبح بنده مثل/ اسفند روی آتش از جام جسته بودم
تازه نشسته بودم یک گوشه اتاق و/ از رنج و کار و کوشش یک ذره رسته بودم
وقتی که چک کشیدم اعداد را ندیدم/ ای کاش دسته چک را از هم گسسته بودم