آرشیو سه‌شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۷، شماره ۵۰۷۳
صفحه آخر
۲۰
راپورت های میرزا ادریس

در طبیعت، طبیعی باشیم

دیروز به رسم پیشینیان قصد فرمودیم به مناسبت سیزده بدر به دامان طبیعت رفته، مقادیری تفرج کرده به طهران مراجعت نماییم.

خشایار لوازم و مقدمات سفر مهیا کرده به خارج طهران شدیم. بسیار گشتیم به قاعده یک دستمال یزدی جا برای اتراق نبود. ناچار به طهران مراجعت کرده در یکی از بوستان های شهر رحل اقامت افکندیم. آنجا هم فوق النهایه شلوغ بود. در اقصی نقاط بوستان که از حیث مسافت به شیر آب و مبال بسیار بعید بود، زیر انداز انداخته نشستیم. هندوانه قاچ داده بودیم که جگر تازه کنیم یک کره پلاستیکی سفید رنگ که گویا توپ والیبال نام دارد وسط هندوانه مان خورده از خیر انتفاع خارج گردیدی. از خیر هندوانه گذشته قصد ناهار فرمودیم. خشایار در حال جوجه به سیخ کشیدن بود که بیلبیلک دیگری افتاد میان ظرف جوجه که فکری شدیم که نوعی پرنده آخر الزمانی است که مجددا خشایار فرمود توپ ملعبه ای به نام بدمینتون است. بر شیطان حرام زاده لعنت فرستاده فوق النهایه کظم غیظ فرمودیم...

به خشایار امر فرمودیم بساط ناهار جمع نموده از خیر آن گذشتیم و فرمودیم ساقه طلایی باز کند با چای سق بزنیم و کلا پا دراز کنیم به رفتارهای رعیت توجه نماییم. اعجوبه اند این رعایا به خدا... گروهی از شاخه های اشجار بالا رفته به شکستن شاخه های خشک مشغول بودند به جهت زغال جوجه، عده ای نیز در سخت ترین شرایط زمینی و فیزیکی به جهت دلبری از جماعت نسوان، طوری بر توپ اسپک می کوبید که گویا دیدار نهایی برزیل و ایتالیاست. عده ای هم شبیه شاه شهید ناصرالدین شاه چنان بر مخده تکیه داده بودند و کام از دو سیب آلبالو می گرفتند که گویا از فردا قرار است باز میرزای بزرگ فتوای تحریم مجدد بدهد و تنباکو برچیده شود. به جهت ریختن زباله و آشغال جوجه و پوشک قبایح نوزاد و پوست هندوانه و اینها هم که نگویم بهتر است. فوق النهایه ملول گشته و به خشایار فرمودیم بساط جمع کند به منزل مراجعت کردیم. در راه رادیو هی روز طبیعت را تبریک می گفت و ما اسم امروز را در خاطر همایونی گذاشتیم روز تخریب طبیعت و اندیشیدیم که چه خوب است در هنگام زیارت و تفرج در طبیعت حیوان باشیم بی آسیب و مهربان با طبیعت و درخت و جنگل... زیاده فرمایش نداریم.