آرشیو شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۷، شماره ۵۰۹۷
صفحه آخر
۲۰
راپورت های میرزا ادریس

سفرنامه تفلیس...

چند روزی است در قصبات تفلیس یا همان تیبیلیسی به سر می بریم. پایتخت گرجستان است. تفلیس به لفظ اهالی گرجی عبارت است از دو لفظ تبیلی یعنی گرم و سی یعنی شهر. دره است خفته بین دو کوه که گرمایش معروف است. در اطراف و اکناف هرچه برف ببارد و سرما شود هیچ اثر نمی گذارد. تفلیس اما فوق النهایه پرباران است. در افواه است که سالی صدو هفتاد و سه روز باران می بارد. گویا در سنن ماضیه، انقلابی در این قصبات رخ داده و مردمان سران حکومت قبل را سرنگون کرده اند. جالب آن که در این انقلاب اکثرا نسوان در کف خیابان ها بوده اند. تفلیس چندین دریاچه دارد و خوش آب و هواست. احشام و مراتع بسیار دارد و سوغات اولش زهرماری است و بعد از آن خشکبار. مرکبات ندارد و صیفی جات به وفور است....

ساعات کار دفاتر و ادارات از ده صبح است تا شش بعداز ظهر و مردمان بسیار خوشند. بسیار منازل و عمارات پارکینگ ندارند و عمارات ساخت شوروی گویا به ساخت پارکینگ اعتقادی نداشتند. یک آذری زبان نازنین را رویت فرمودیم که نانوایی بربری خاشخاشی خوب تیار می کند و به دست خلق ا... می دهد. در تفلیس پل هوایی مشاهده نفرمودیم. سر سراغ کردیم عارض شدند زیرگذر بسیار دارد و خلایق برای رد شدن از خیابان از زیر زمین گذر می کنند. رستورانات حلال نیز به وفور هست و طعام طیب و طاهر در دسترس است. در دوسیه تفلیس بسیار خواهیم نگاشت عجالتا این سیاهه را مطالعه بفرمایید من خدمت می رسم.