آرشیو شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۷، شماره ۵۰۹۷
هنر و ادبیات
۱۰
فصل اول (شعر)

تعطیلات جاودانی آقای آزادی ور

هنوز نمی توان باور کرد؛ حتی حالا که شش روز از درگذشتش گذشته و مراسم یادبودش نیز دیروز برگزار شده است. وقتی دوشنبه سوم اردیبهشت ماه خبر آمد که هوشنگ آزادی ور، در بیمارستان شریعتی بستری شده و حال و روز خوش ندارد، اغلب مان یاد روزی افتادیم که او بهمن ماه سال گذشته آرام و با وقار روی فرش قرمز تالار وحدت پا گذاشت تا در مراسم بزرگداشتش در سی وششمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر شرکت کند؛ اتفاقی که هر چند دیر اما بالاخره افتاد تا ادامه توجه نیم بند اهالی تئاتر به مردی باشد که عمری را به تحقیق، پژوهش، ترجمه و نظریه پردازی برای اهالی هنرهای نمایشی گذراند.

سینماگران هم صبح چهارشنبه گذشته در ساختمان شماره دوی خانه سینما نشان دادند قدرش را می دانند؛ابراهیم مختاری، مهدی پاکدل، فرشته طائرپور، همایون امامی، کیوان کیانی، فرهاد ورهرام، ارد زند و بسیاری دیگر از سینماگران برای وداع با او آمده بودند و بسیاری هم نیامده بودند. رعنا آزادی ور هم بی تاب بود؛ بازیگری که حتما یاد روزهایی است که در نوجوانی، با عمویش مهمان سالن های تئاتر و سینما می شد و این شانس را داشت که بی واسطه از مرد بزرگ تئاتر و سینمای ایران یاد بگیرد. وجه مهم کارنامه آزادی ور اما در این مراسم به چشم نیامده بود؛ نه در اعلان ها و متن هایی که خانه سینما آن روز بر در و دیوارش نصب کرده بود و نه در همه این سال ها که آزادی ور با کتاب «پنج آواز برای ذوالجناح»اش بی تردید خالق یکی از مهم ترین تجربه های شعری پس از نیما بود. کمتر به شاعری اش توجه شد. از شاعران، جز دوستداران جوانش و نگار حسینخانی که بر سر پیکرش از همین غفلت ها و حذف های تاریخ ادبیات در حق آزادی ور گفت، تنها هوشنگ چالنگی و هرمز علی پور خودشان را برای وداع رسانده بودند.

دیروز هم مراسم یادبود این شاعر قدرنادیده شعر، در مسجد جامع شهرک غرب تهران برگزار شد؛ هنوز ناباوری گریبانمان را رها نمی کند. تعطیلات آخر هفته ما با او چه شد؟ او کجا گذاشته رفته؟ «کالبدی را در بوریا می غلتانند/ یا این صدای مرگ من است؟»