آرشیو دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۷، شماره ۳۱۵۳
کتاب
۸

یک کمدی انتقادی از ذبیح بهروز

مخاطبان امروز ادبیات نمایشی در ایران شاید نام نمایشنامه «جیجک علیشاه» و نویسنده آن، ذبیح بهروز، را کمتر شنیده باشند، اگرچه این نام قطعا برای کسانی که به طور تخصصی تر کار تئاتر می کنند و در تاریخ ادبیات نمایشی مطالعه و پژوهش کرده اند نامی ناآشنا نیست. «جیجک علیشاه» نخستین بار در سال 1303 در برلین به چاپ رسید و نویسنده آن از پژوهشگران نام آشنای تاریخ و فرهنگ ایران بود. بهروز علاوه بر کار پژوهشی در زمینه زبان و تاریخ و ریاضیات، طنزپردازی چیره دست نیز بود که نمایشنامه «جیجک علیشاه» از نمودهای مثال زدنی قریحه طنزپرداز اوست؛ نمایشنامه ای که اخیرا نشر فرهنگ جاوید آن را تجدید چاپ کرده است. جیجک علیشاه یک طنز اجتماعی است که وقایع آن در دربار ناصرالدین شاه قاجار اتفاق می افتد. چاپ تازه این نمایشنامه با مقاله ای از حسن میرعابدینی در معرفی ذبیح بهروز و آثارش همراه است؛ ماخذ این مقاله دانشنامه زبان و ادب فارسی است. بخشی از این مقاله به طنز ذبیح بهروز و نمایشنامه «جیجک علیشاه» اختصاص دارد. در این بخش به نقل از ایرج افشار در مقاله ای که درباره ذبیح بهروز نوشته است از آثار طنزآمیز بهروز به عنوان آثاری یاد شده که «گوشه اصیل و پایدار حیات فکری» او را در آن ها می توان جستجو کرد. میرعابدینی همچنین با ارجاع به مقاله ای از علی حصوری می نویسد که طنز بهروز را «به طنز ولتر و عبید زاکانی تشبیه کرده اند». و همچنین به گفته سپانلو ارجاع می دهد که اگرچه «جیجک علیشاه» در دوره ناصرالدین شاه اتفاق می افتد اما بهروز در این نمایشنامه «به طریقی رندانه چشم به روزگار خود دارد». میرعابدینی در ادامه درباره وجه انتقادی کار بهروز و روح ایرانی نمایشنامه او می نویسد: «او تفرعنات رسمی و چاپلوسی حاکم بر دربار شاهان ایرانی را هجو می کند. اغلب نمایش نامه های آن روزگار اقتباس های ناشیانه از ادبیات اروپایی بود و فضایی غیرایرانی داشت. اما فضای جیجک علیشاه و طبیعت و اخلاقیات اشخاص آن ایرانی است».

پس از مقاله میرعابدینی یادداشت حسین کاظم زاده ایرانشهر به عنوان سرآغاز آمده است. این یادداشت در برلین و در زمان انتشار «جیجک علیشاه» نوشته شده است. در بخشی از این یادداشت درباره نمایشنامه «جیجک علیشاه» چنین می خوانیم: «این تئاتر جیجک علیشاه که ریخته قلم و چکیده افکار یکی از جوانان بافضل حقیقت پرور ایران آقای ذبیح الله بهروز است، یکی از شاهکارهای ادبی عصر اخیر ما شمرده می شود. در این کتاب، قوه فکر، قوه قلم و حس آزادی خواهی، با هم مسابقه کرده و هریک به بهترین شکلی نمایش داده است. از حیث ادبی در نظر ما این کتاب، بر آثاری که تاکنون در این زمینه نوشته شده، مانند کتاب های کمدی فتحعلی آخوندزاده و تئاترهای ملکم خان برتری دارد و ما این کتاب را در ردیف کتاب سرگذشت حاجی بابا اصفهانی و کتاب یکی بود و یکی نبود آقای جمالزاده می شماریم. چنان که این دو کتاب، از نفیس ترین آثار منثور زبان فارسی بوده و با یک اسلوب ادبی و دلربا و با اصطلاحات و امثال زبانزد مخصوص به هر طبقه از مردم، حقایق امور و اخلاق جمهور را نشان داده اند، این تئاتر نیز در شرح دادن اوضاع دربار ایران در سابق (دوره قاجار) و در ضمن آن، حالات و اخلاق چند طبقه مردم نیز بیش تر از پیش سحر کرده و اعجاز نموده است».

جیجک علیشاه نمایشنامه ای است در پنج پرده. چنانکه میرعابدینی در مقاله ای که پیش از این قسمتی از آن نقل شد می نویسد، ذبیح بهروز نوشتن کمدی انتقادی را ادامه نداد و «به نگارش نمایش نامه های تاریخی و باستان گرایانه روی آورد».

بهروز در «جیجک علیشاه» به خوبی توانسته است با ارائه تقلیدی طنزآمیز از زبان متملقانه دربار قاجار تصویری انتقادی از اجتماعی منحط به دست دهد. آن چه در ادامه می خوانید قسمتی است از این نمایشنامه که گوشه ای از طنز انتقادی بهروز را در نقد رفتار چاپلوسان درباری آشکار می کند: «مورخ الملک: و نیز چند نفر سرکردگان سپاهیان که از دست تنگی به جان آمده و برای دریافت وجوهات خود شورشی کرده بودند، برحسب حکم اعلی همه را از دار فنا آویختند. چه سرباز را از آن سرباز گویند که بایستی سر خود را در راه شاه پرستی ببازد و در این صورت موافق رای آفتاب جای همایونی نبود که کسی که دعوی سربازی می کند و از دادن جان باک ندارد از گرسنگی و دست تنگی به فغان آید و از خزانه عامره وجوهات طلب نماید...». مورخ الملک آن گاه شعری می خواند تا مداهنه را تکمیل کند و صدراعظم و حاضرین احسنت می گویند. شاه که از این مداهنه به وجد آمده است رئیس خلوت را صدا می زند:

«شاه: رئیس خلوت!

رئیس خلوت: بله قربان. (تعظیم می کند.)

شاه: یک عصای مرصع بده به مورخ الملک!

رئیس خلوت تعظیم می کند.

شاه: الحق خوب نوشته!... بارک الله...»