آرشیو پنجشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۷، شماره ۴۰۹۶
کتاب
۹
هنر

سودازدگان اتریشی

زبانی زمخت و شاعرانه

کاوه رهنما

کسی/ به سنگ ها گفت: / انسان شوید!// سنگ ها گفتند: / ما هنوز به اندازه کافی/ سخت نیستیم! (اریش فرید، 1945-1921)

زبان آلمانی میان آشنایان به زبان های اروپایی به سختی و زمختی و دشواری و پیچیدگی مشهور است. اهالی فرهنگ و کتابخوان ها معمولا این زبان هندو- اروپایی را با فلسفه می شناسند، با نام فیلسوفان بزرگی چون ایمانوئل کانت، فردریش هگل، آرتور شوپنهاور، کارل مارکس، فردریش نیچه، مارتین هایدگر و لودویگ ویتگنشتاین. طبیعی است که آن شهرت زبان آلمانی به زمختی که در آهنگ گفتاری آن نیز به گوش می رسد، در کنار نام این اندیشمندان بزرگ و دشوارنویس، مخاطب را بر آن می دارد که از این زبان انتظار شعر و شاعرانگی، لااقل در مقایسه با زبانی خوش آهنگ و عاشقانه چون فرانسوی نداشته باشد. البته همگان به بزرگی ادبای آلمانی زبان چون گوته و شیللر و توماس مان، اذعان دارند، اما انتظار عمومی از شعر، بیانی آهنگین و گوش نواز است.

واقعیت اما چیز دیگری است. زبان آلمانی از قضا پرورشگاه شاعرانی سترگ و صد البته عمیق و ژرف اندیش است. سخن بر سر شاعران بزرگی چون نووالیس (1801-1772)، فردریش هولدرلین (1801-1770) و هاینریش هاینه (1856-1797) نیست که در نیمه دوم قرن هجدهم و نیمه نخست قرن نوزدهم سردمدار جنبش فکری-فرهنگی رمانتیسیسم شدند. سرزمین های آلمانی زبان در روزگار معاصر نیز شاهد پا به عرصه گذاشتن شاعران بزرگی بوده است. زبان آوران سترگی که راوی تجربیات پر فراز و نشیب تاریخی مردمان (Volk) بر اروپا بودند. تورج رهنما، مترجم، شاعر و پژوهشگر سرشناس زبان و ادبیات آلمانی در کتاب سودازدگان سرزمین موسیقی و شعر، از میان نواحی آلمانی زبان، اتریش را انتخاب کرده است. کشوری در اروپای مرکزی که معمولا نزد ایرانیان به نام آهنگسازان و موسیقی دانان بزرگش شناخته شده است: یوهان اشتراوس، یوزف هایدن، فرانتس شوبرت، آرنولد شونبرگ، گوستاو مالر و ولفگانگ آمادئوس موتسارت. صد البته نباید نام اندیشمندان بزرگ اتریشی چون زیگموند فروید و کارل پوپر را نیز خاطرنشان کرد.

اما رهنما در طول اقامتش از پاییز 1347 تا تابستان 1351 بیش از همه جذب شاعران و نویسندگان اتریش شده است و کتاب حاضر نیز ادای دین اوست به ادبیات معاصر اتریش. او در این کتاب شماری از نام آورترین شاعران و نویسندگان اتریشی را برگزیده و درباره هر یک از آنها جستاری نوشته است، به انضمام گزیده ای از آثار. این چهره ها عبارتند از: راینر ماریا ریلکه، ربرت موزیل، اشتفان سوایگ، فرانتس کافکا، هرمان برخ، گئورگ تراکل، فرانتس ورفل، یوزف رت، الیاس کانه تی، کریستینه لاوانت، پائل سلان، ایلزه آیشینگر، اریش فرید، اینگه بورگ باخمان، توماس برنهارد و پتر هندکه البته کتاب خوان های ایرانی با برخی از این نویسندگان و آثارشان، همچون کافکا و اشتفان سوایل بیشتر آشنا هستند. اما آنچه کتاب را جذاب می کند، پرداختن به جنبه شاعرانه و ادبی آنها از سویی و از سوی دیگر هم جواری آنها با یکدیگر در یک مجموعه است که در کل می تواند به مخاطب تصویری روشن و زنده از حیات پویا و سرزنده ادبی اتریش ارایه کند.

شعر و ادبیات اتریشی با وجود تنوع و چندصدایی چشمگیرش هم به لحاظ موضوع و محتوا و هم از حیث «فرم» صورت، در یک ویژگی و مشخصه اساسی مشترک است و آن غنای مفهومی و عمق فلسفی آن است. شکی نیست که این ژرفای نظری بدون شک متاثر از تفکر فلسفی غنی زبان آلمانی و پیوند ناگسستنی میان متفکران و شاعران و ادیبان این زبان است. نثر و شعر ادبی آلمانی نویسندگان اتریشی، بازتاب دهنده مفاهیمی فلسفی و چندوجهی است، خواه این شعر و نثر مضمونی عاشقانه داشته باشد یا به بیان احساسات و عواطف انسانی بپردازد یا پژواکی از شرایط دشوار تاریخی مملو از فراز و نشیب های سیاسی و اجتماعی باشد. مضامینی چون تنهایی، ترس، مرگ، اندوه، جنگ، خانه، زمان و... در شعر و نثر نویسندگان آلمانی زبان طنینی فلسفی می یابد و در بنیاد خود یادآور فیلسوفان بزرگی چون هگل و هایدگر است. قرابت اندیشه و دوستی شخصی پائل سلان (1970-1920) با مارتین هایدگر، با وجود اختلاف نظر اساسی سیاسی این دو، در این شعر از دید آشنایان با فیلسوف نازی ها نادیده نمی ماند: ما کنار پنجره می ایستیم، رهگذران به ما نگاه می کنند: / زمان آن رسیده است که واقعیت را دریابیم، /زمان آن رسیده است که سنگ برای روییدن بیارامد/ و بی قراری، قلب را به تپش وادارد. / زمان آن رسیده است که زمان فرارسد. / زمان فرارسیده است.