آرشیو سه‌شنبه ۵ تیر ۱۳۹۷، شماره ۴۱۱۹
صفحه آخر
۱۶
در همین حوالی

ننگ مشترک

رضا ضیاء

لابد شما هم تا حالا خبردار شده اید که شب بازی ایران و پرتغال، عده ای از هموطنان نزدیک هتل حریف، آن افتضاح را راه انداختند؟ از آن شرم آورتر اینکه بخشی از مردم هم با افتخار این فیلم را دست به دست می کردند. از لحظه ای که این صحنه را دیدم، اصلا فوتبال یادم رفت. چطور می شود از شرم سربلند کرد؟ چطور می شود این کار را توجیه کرد؟ همه بدبختی های بشری از آنجا شروع شده که عده ای فکر کرده اند «هدف وسیله را توجیه می کند». چون ما کاری «مهم / مقدس» در پیش داریم، اگر برای رسیدن به آن هدف «متعالی» دست به کارهای غیراخلاقی بزنیم، اشکالی ندارد. چه شده که ملتی که اسطوره های پهلوانی شان رستم و آرش و پوریای ولی و تختی بوده اند، برای بردن در یک مسابقه فوتبال (هرچقدر هم مهم) دست به چنین کار کثیفی بزنند؟

رستم در نبرد با سهراب، پس از مغلوب شدن، برای نجات جان خودش حریف را فریب می دهد و به دروغ به او می گوید که: رسم ما این است که بار اول را حساب نکنیم و دست به تیغ نشویم. همین فریب او (آن هم در میدان جنگ، در میدان مرگ و زندگی) باعث می شود که آن سرانجام تیره و تلخ برایش رقم بخورد. حالا ما را چه شده که برای پیروزی در یک مسابقه دست به این کارهای زشت می زنیم. من از قوانین فیفا و اینها بی اطلاعم، ولی به نظرم کمترین واکنش جمعی ما باید این باشد که این حرکت را به سرعت محکوم کنیم و کاری کنیم که آنان که مرتکب این کار شدند، تا آخر عمر از آن شرمگین باشند و خداخدا کنند که تصویرشان جایی پخش نشود و احدی از آنها جرات نکند که بعدا حتی برای رفقایش تعریف کند که او هم جزو آن جماعت بوده.

پی نوشت: عده ای توجیه شان این بود که: این کارها در دنیا رایج است و «نه این بدعت من آوردم به عالم» ولی به نظرم کار زشت و کثیف با فراگیر شدن، بازهم کثیف و زشت باقی می ماند و چیزی از پلیدی اش کم نمی کند.