آرشیو شنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۷، شماره ۴۱۳۹
صفحه آخر
۱۶
روشنایی های شب

یک داور دوست داشتنی

حسن لطفی

از داوری و قضاوت خیلی ها در زندگی عادی که بگذریم داوری در زمین فوتبال مثل حرکت روی لبه تیغ و دیواربلندباریک می ماند: آن هم وقتی که عده ای این طرف و آن طرف دیوار ایستاده اند و منتظرند تا به سمت آنها سقوط کنی و با فرو افتادن در آغوش شان کیف شان را کوک کنی: کیفی که این طور مواقع در دل آدم های آن طرف دیوار ناکوک می شود. اینها را نوشتم تا به مردی برسم که از وقتی داور مسابقات فوتبال جام جهانی روسیه شد شناختمش و هر روز برایم محترم تر شد: مردی که غریبگی ام با دنیای فوتبال و عدم توجه ام به داوران زمین سبز باعث این آشنایی دیرهنگام یکطرفه بود. البته حالا هم نباید دیر شده باشد. خصوصا که ازجام جهانی 2018 این داور دوست داشتنی می تواند در ذهن ما توی لیست ایرانیانی افتخار آفرین قرار گیرد: ایرانیانی که با حرف، عمل، اثر، اختراع، علم، خرد، سیاست، ورزش، هنر، داوری و... شان باعث حفظ آبرویی می شوند که سال ها توسط ایرانیان خوب جمع شده است: آبرویی که حفظش برای بقا و حضور در گفت وگوی تمدن ها ضروری است. گفت وگویی که لازمه انسان متمدن امروزی است و بازارتولیدکنندگان و دلالان اسلحه، فروشندگان داروهای قابل مصرف در میدان جنگ، محتکران، دیکتاتورها، کفن فروشان و... را کساد می کند. کسادی ای که اگر برای آنها دلار، یورو، ریال و... ندارد برای مردم آسایش و آرامش خواهد داشت. بگذریم. قرار نداشتم این حاشیه را جای تعریف از علیرضا فغانی و داوری اش توی زمین فوتبال پررنگ کنم. راستش رابخواهید تیتر نوشته هم ابتدا روستا زاده خراسانی بود. قصد داشتم از حرف هایی بگویم که از زبان او این طرف و آن طرف از او خواندم. حرف هایی که در بسیاری اش او را همچون داوری اش در زمین فوتبال، مقتدر اما محترم دیدم. صبور بود و حرمت نگه می داشت. از آنچه نمی دانست دور می شد. داوری نمی کرد. احترام می گذاشت. و چقدر این احترام گذاشتن به دیگران، این پرهیز از داوری وقتی که در مقام داوری نیستی خوب است. خدا امثال علیرضا فغانی را توی زمین فوتبال، داخل کشور، در جایگاه قضاوت و... زیاد کند. این طوری اجر و قرب ایرانی جماعت نزد آشنا و غریبه بیشتر می شود