آرشیو شنبه ۶ امرداد ۱۳۹۷، شماره ۳۲۰۵
هنر
۱۰

«برای بوسه ای در بوداپست» با صدای شیوا ارسطویی

سرانجام، قصه ای در ستایش عشق

شرق: «برای بوسه ای در بوداپست» اثر شیوا ارسطویی به صورت صوتی در کارگاه اتفاق منتشر شد. ارسطویی این رمان را قریب به یک دهه پیش نوشت و به نشر سپرد، اما چاپ آن در قالب کتاب از سال 88 تاکنون ممکن نشد. به هر تقدیر اخیرا این رمان با صدای خود نویسنده منتشر شده است. «برای بوسه ای در بوداپست»، روایت زندگی یک زن است. زن در متن رمان راوی است ولی روایت، خطاب به مردی است که بعد از انقلاب ناگزیر ایران را ترک کرده است. موقعیتی که روایت براساس آن پیش می رود، ازهم جداافتادگی زن و مردی است که پیش از انقلاب در کنار هم مبارزه می کردند، ولی بعد از انقلاب ناگزیر از هم جدا مانده اند. یکی، در وطن و آن یکی در خارج از مرزها. راوی در طول روایت تلاش می کند مرد را متقاعد کند تا در سفری در بوداپست به او بپیوندد و به این بهانه قصه عشقی را که بین شان بوده و هست، مدام به یاد مردی می آورد که باوجود اینکه از کشور خارج شده، هنوز ارتباطش را با زن حفظ کرده است. داستان «برای بوسه ای در بوداپست» که در دو فضای پیش و پس از انقلاب می گذرد، بیش از هر چیز داستانی عاشقانه است که در بستری سیاسی رخ می دهد. این رمان که از قضا در فاصله یک دهه از نوشته شدن، آن هم به شکل صوتی منتشر شده است، به دغدغه های امروز ما می پردازد. ارسطویی این رمان عاشقانه را همراه با رمان خواندنی «خوف» به دست انتشار سپرده بود که رمان «خوف» در نشر روزنه منتشر شد. شیوا ارسطویی درباره ایده این رمان به «شرق» می گوید: «در سفری که برای شرکت در یک جشنواره به بوداپست رفته بودم، ایده این رمان به ذهنم رسید.» او هم چنین درباره بستر سیاسی این رمان می گوید: «عشق و سیاست در مبارزات تاریخی-اجتماعی ما، دو مقوله ای بودند همواره با هم در چالش. راوی در این رمان تلاش می کند عشق را در جهان سیاست زده امروز در اولویت ذهن مردانه جهان قرار بدهد. از نظر راوی این جهان به طرز اغراق آمیزی می رود به طرف مردانه شدن و می خواهد به زور صدای زن را در دعواهای قدرت حل یا حتا حذف کند. راوی در رمان تلاش می کند صدای زنانه خودش را از قعر فریادهای قدرت طلبانه مردها به گوش خواننده برساند.» کتاب صوتی «برای بوسه ای در بوداپست» با صدای رسا و لحن شنیدنی نویسنده اش، این طور آغاز می شود: «خواستی بیایی، بگو تا آن لباس شب را بدهم خشکشویی. بگو تا آن بلیتم را ساعتی رزرو بکنم که شب برسم. دیروز دکترم گفت بروم هر غلطی دوست دارم بکنم که دارم می میرم. آرت هتل یک شب در ماه مجلس رقص برگزار می کند. خواستی بیایی یک دست لباس شب برای خودت دست وپا کن بگذار روی لباس هات، بعد چمدانت را ببند. خواستی بیایی بگو بلیتم را ساعتی رزرو کنم که نیم ساعت قبل از تو برسم آنجا. می نشینم در کافه فرودگاه تا بیایی، فرودگاه بوداپست کوچک است پیدام می کنی...» در تکه ای دیگر از این رمان چنین می شنویم: «می گویند آن روز چه گوارا کیسه فشنگ هایش را جا گذاشته بود. از من بپرسی می گویم هیچ بعید نبود آن روز چه هم در کیسه داروهایش دوریالی پیدا کرده باشد. خواستی بیایی سکه هایت را بریز توی باغچه آن همسایه اجنبی ات. می خواهم جانت را بیاورم و برسانم به لب هایت، همان گونه که چچینا با لب های چه کرد. شرط می بندم همه چیز را درباره چه گوارا بدانی جز اینکه در نامه ای به چچینا نوشته هیچ قصد ندارد خودش را در دام حرفه مسخره پزشکی گرفتار بکند. گمانم برای دخترهای این دوره چه گوارای غیرانقلابی در فیلم خاطرات موتورسیکلت جذاب تر باشد، این را همین هفته پیش در یکی از مجلات سینمایی خواندم...». آلن بدیو در کتاب «در ستایش عشق» از آرتور رمبو نقل می کند: «عشق را باید از نو ابداع کرد». به تعبیری می توان گفت راوی «برای بوسه ای در بوداپست» نیز بر آن است تا عشق را از نو ابداع کند و روایت دیگر از آن بسازد. رمان «برای بوسه ای در بوداپست» با صدای شیوا ارسطویی که ضبط آن چند ماه در کارگاه اتفاق طول کشیده، در سایت «نوار» به نشانی اینترنتی www.navaar.ir در دسترس است با چند امکان برای دستیابی ازجمله دانلود از سایت یا از طریق اپلیکیشن نوار. هم چنین این سایت برای دسترسی مخاطبان ادبیات ایرانی مقیم در خارج از کشور امکان دسترسی و پرداخت به صورت ارزی را فراهم آورده است.