آرشیو دوشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۷، شماره ۳۳۴۲
ادبیات
۸

ترجمه ای دیگر از کلیله و دمنه

شرق: ادبیات کلاسیک ایران و جهان انباشته از ذخایری است که مطالعه، شناخت و کشف و استخراج آن ها می تواند شاعر و نویسنده امروز را نیز به کار آید. چنین مطالعه و شناختی البته در صورتی منجر به کشف ظرفیت های پویا و کارآمد از ادبیات کهن و کاربرد خلاقانه آن ها در ادبیات امروز می شود که حین مطالعه چنین آثاری رویکردهای کلیشه ای و عادت شده به این آثار را کنار بگذاریم و متون کهن را چنان دریابیم و به جا آوریم که گویی متونی هستند متعلق به زمانه ما. چنین رویکردی البته مستلزم مجهزبودن به ابزارهای نوین نقد و شناخت زمانه خود نیز هست. در ادبیات داستانی ایران نویسندگانی که دغدغه نوآوری داشته اند به این ذخایر نه فقط بی اعتنا نبوده اند بلکه آن ها را با دقت خوانده اند و به جای برداشت های کلیشه ای جنبه های پویای ادبیات کهن را گرفته اند و آن ها را به سود داستان معاصر به کار بسته اند، مثل زنده یاد هوشنگ گلشیری که در ادبیات کهن همواره نکاتی تازه کشف می کرد و در جستجوی شیوه های نو در روایت گری نه فقط به ادبیات مدرن غرب که به ادبیات کلاسیک ایران نیز نظر داشت. یکی از متون کهن که می تواند نویسنده امروز را به کار آید و به داستان معاصر غنا بخشد «کلیله و دمنه» است؛ کتابی که عنوان اصلی آن «پنچاتنتره»، به معنای پنج کتاب، است. «پنچاتنتره» که در ایران آن را با عنوان «کلیله و دمنه» می شناسیم از متون کهن ادبیات سنسکریت است که نخستین بار در دوران ساسانیان از هند به ایران آمده. این کتاب را بعدها ابن مقفع به عربی ترجمه کرده و آن چه در ایران با عنوان «کلیله و دمنه» از دوران کهن به دست ما رسیده ترجمه هایی است از متن عربی ابن مقفع. معروف ترین این ترجمه ها ترجمه نصرالله منشی است اما به جز این ترجمه، ترجمه ای دیگر هم از این کتاب موجود است با عنوان «داستان های بیدپای» که مترجم آن محمدبن عبدالله بخاری است. این ترجمه هم تقریبا همزمان با ترجمه نصرالله منشی انجام شده اما نثری ساده تر دارد. گفتنی است که نثر ترجمه نصرالله منشی از «کلیله و دمنه» نیز مستقل از مضمون کتاب، اهمیتی بسیار در تاریخ نثر فارسی دارد. اما در دوران معاصر نیز ترجمه هایی از «کلیله و دمنه» انجام شده که در این ترجمه ها سعی بر این بوده که نثر فارسی کتاب برای مخاطب غیرمتخصص نیز قابل فهم تر باشد تا مخاطبی هم که به پیچ و خم های نثر کهن آموخته نیست بتواند محتوای چنین کتابی را دریابد. یکی از این ترجمه ها چند سال پیش منتشر شد و مترجم آن محمدرضا مرعشی پور بود. مرعشی پور «کلیله و دمنه» را از زبان عربی به فارسی امروزی ترجمه کرد و مبنای او هم ترجمه ابن مقفع بود. امسال نیز ترجمه ای دیگر از این کتاب به زبان فارسی امروزی منتشر شده که نه نام «کلیله و دمنه» بلکه عنوان اصلی کتاب، یعنی «پنچاتنتره» را بر خود دارد. «پنچاتنتره» را عبدالعلی براتی از متن انگلیسی کتاب به فارسی برگردانده و مبنای او ترجمه ای بوده که از سنسکریت به انگلیسی انجام شده است. ترجمه عبدالعلی براتی از «پنچاتنتره» در نشر صدای معاصر به چاپ رسیده است. مترجم در مقدمه ترجمه فارسی «پنچاتنتره» ضمن اشاره به راز ماندگاری این کتاب ترجمه های قدیمی آن را نیز مرور و معرفی کرده و همچنین درباره ترجمه خود توضیح داده است. او در آغاز این مقدمه درباره راز ماندگاری آثاری نظیر «پنچاتنتره» می نویسد: «این آثار به ریشه ای ترین، عام ترین، و همگانی بودن ویژه گی های انسان پرداخته اند. تابع مرزهای جغرافیایی، رنگ و نژاد، مقاطع تاریخی، چهارچوب های فرقه ای و سنن بومی نیستند و انسان را با تمام ویژه گی های عام او، خمیرمایه کنکاش ادبی خود قرار داده اند. پنجاتنتره بی تردید یکی از این آثار جاودان و ماندگار تاریخ ادبی انسان و یکی از کهن ترین گنجینه هایی است که به شیوه ای کاملا بدیع و سرشار از ظرافت به کنش های انسانی در بسیاری از عرصه های حیات اجتماعی پرداخته است.»

مترجم در بخشی دیگر از این مقدمه درباره دلیل این که این کتاب را بار دیگر به فارسی ترجمه کرده است می نویسد: «از آنجا که قصه ها و حکمت نهفته در آنها پس از قرن ها هنوز شیرینی و تازه گی خود را حفظ کرده است، مناسب دیدم که این اثر به نثری ساده تر و بی پیرایه تر در دسترس خواننده فارسی زبان قرار گیرد.»

کتاب همچنین با پیشگفتاری از بانو جی.ال.چاندیرامانی، مترجم «پنچاتنتره» از سنسکریت به انگلیسی، همراه است و با پی افزودی از پروفسور پاتریک اولیویه. در این پی افزود به تاریخچه و قدمت پنچاتنتره، هدف نگارش این کتاب و ساختار و محتوای آن پرداخته شده و همچنین فصل های مختلف این کتاب، نسخه های به جامانده از آن و ترجمه های آن در غرب مرور و معرفی شده است.