به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب مرتضی قدیم زاده

  • فاطمه صحرانورد آذرتمر، مرتضی قدیم زاده، رضا درویش زاده *
    آگاهی از میزان تنوع ژنتیکی و درک روابط موجود بین ژنوتیپ ها گام موثری در راستای حفظ ژرم پلاسم و طراحی برنامه های اصلاحی در گیاهان است. در این مطالعه تنوع ژنتیکی 106 لاین مختلف آفتابگردان روغنی با 30 جفت آغازگر ریزماهواره مورد ارزیابی قرار گرفت. در مجموع 71 آلل در لاین های مورد مطالعه شناسایی شدند. تعداد آلل ها در مکان های ریزماهواره بین 2 تا 4 عدد متغیر و میانگین تعداد آلل در هر مکان ریزماهواره 207/2 بود. دامنه تعداد آلل موثر از 06/1 در مکان ژنی ORS718 تا 15/3 در مکان ژنیHA3040 متغیر بود. میانگین تعداد آلل موثر برابر 64/1 برآورد شد. میانگین محتوی اطلاعات چندشکلی (PIC) برابر 344/0 به دست آمد. با توجه به میزان PIC و تعداد آلل، می توان بیان نمود که آغازگرهای HA3040 و ORS733 ، مناسب ترین آغازگرها برای بررسی تنوع ژنتیکی و تمایز ژنوتیپ ها می باشند. بر اساس ضریب همبستگی کوفنتیک (46/0r=) مناسب ترین روش برای گروه بندی لاین های مورد مطالعه، گروه بندی بر اساس ضریب تشابه جاکارد با الگوریتم Complete بود. بر اساس این گروه بندی لاین های مورد بررسی در 4 گروه قرار گرفتند. 96 لاین از 106 ژنوتیپ استفاده شده بر اساس مراکز تحقیقاتی مبدا، گروه بندی شدند. کمترین فاصله ژنتیکی نی برابر 004/0 بین گروه SPII با ENSAT و INRA-MONTPOL مشاهده شد و بیشترین آن 210/0 بین دو گروه NOVARTIS و HUNGARY مشاهده شد. تجزیه ساختار جمعیت نشان داد به احتمال قوی جمعیت مورد مطالعه دارای 5 زیرساختار می باشد. بررسی انتساب لاین ها به زیرساختار ها الگوی خاصی از جمله توزیع جغرافیایی را نشان نداد. از تنوع ژنتیکی و فاصله ژنتیکی که با استفاده از نشانگرهای SSR به دست آمد، میتوان بطور مطلوب در برنامه های تلاقی و بهنژادی آفتابگردان روغنی استفاده کرد.
  • راحله ابراهیمی، مراد جعفری*، مرتضی قدیم زاده، بابک عبدالهی مندولکانی
    گل میمونی بیابانی یک دارویی مهم متعلق به خانواده Scrophulariaceae است. تحقیقات نشان داده است که عصاره این گیاه دارای خواص ضد دیابتی و ضد سرطانی است. این گونه منبع با ارزشی از ترکیبات فعال بیولوژیکی مخصوصا گلیکوزیدهای ایروئیدی و فلاونوئیدها است. سیستم ریشه مویین می-تواند برای تولید درون شیشه ای ترکیبات با ارزش دارویی استفاده شود. در این تحقیق، ریشه های مویین تراریخته در گل میمونی بیابانی بواسطه تلقیح با باکتری Agrobacterium rhizogenes سویه A13 تولید شدند. تاثیر ریزنمونه های مختلف (گیاهچه بدون ریشه چه، کوتیلدون و برگ) تهیه شده از گیاهچه های درون شیشه ای با سنین مختلف (10، 18، 25، 50 و 72 روزه) در 3 زمان مختلف تلقیح (5، 15 و 30 دقیقه) بر کارآیی القاء ریشه مویین مورد بررسی قرار گرفت. حداکثر تعداد ریشه های مویین (33/22 ریشه در هر ریزنمونه) در ریزنمونه های گیاهچه ای 18 روزه تلقیح شده با باکتری به مدت 5 دقیقه حاصل شد. تایید تراریختی ریشه های مویین بوسیله PCR با استفاده از آغازگرهای اختصاصی ژن های rolA و rolB انجام گرفت. برای تعیین محیط کشت مناسب برای رشد بهینه ریشه های مویین، دو لاین G و H در چهار محیط کشت مختلف(MS،MS 1⁄2، B5 و PGoB) کشت شدند. نتایج نشان داد که MS بهترین محیط کشت برای افزایش زیست توده ریشه های مویین است. لاین H بیشترین زیست توده (33/16میلی گرم در 30 میلی لیتر محیط کشت) را بعد از 4 هفته کشت تولید کرد. سیستم ریشه مویین ایجاد شده در این مطالعه می تواند برای بررسی تولید متابولیت های مهم دارویی گل میمونی بیابانی استفاده گردد.
    کلید واژگان: گل میمونی بیابانی, ریشه مویین تراریخته, ریزنمونه, محیط کشت}
  • فاطمه صحرانورد آذرتمر، رضا درویش زاده *، مرتضی قدیم زاده، حیدر عزیزی، زهرا ابوالقاسمی

    با توجه به اینکه ارزش اقتصادی یک رقم به صفات مختلف آن بستگی دارد، از این رو اطلاع دقیق از رفتار ژنتیکی و شناسایی مکان های ژنومی پیوسته با این صفات به اصلاح ارقام کمک خواهد نمود. در این مطالعه، ارتباط و پیوستگی بین 30 نشانگر ریزماهواره با برخی صفات مهم آگرومورفولوژیک در 106 لاین مختلف آفتابگردان روغنی از طریق مدل های ارتباط یابی GLM و MLM با استفاده از نرم افزارهای Structure و TASSEL مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس 30 نشانگر ریزماهواره مورد استفاده در این مطالعه، ساختار ژنتیکی جمعیت به پنج زیر جمعیت فرعی (5=K) تقسیم گردید که نتایج حاصل از رسم بارپلات نیز موید آن بود. در تجزیه ارتباط به روش GLM و MLM، به ترتیب 9 و 16 مکان ارتباط معنی داری با صفات مورد مطالعه نشان دادند و تغییرات قابل توجهی از این صفات را توجیه نمودند. در این مطالعه چندین مکان مشترک برای صفات مورد مطالعه شناسایی شد. وجود نشانگرهای مشترک در میان برخی صفات بررسی شده می تواند ناشی از اثرات پلیوتروپی و یا پیوستگی نواحی ژنومی دخیل در کنترل این صفات باشد. نتایج بدست آمده از این مطالعه اطلاعات ارزشمندی در زمینه مبنای ژنتیکی صفات مورد مطالعه ارائه می دهد که از این اطلاعات می توان در برنامه های مختلف اصلاحی و از جمله انتخاب به کمک نشانگر در آفتابگردان استفاده نمود. در مطالعات بعدی می توان با توالی یابی مکان هایی که تغییرات قابل توجی از صفات را توجیه می نمایند (ORS1209، ORS822 و ORS649)، ژن های کدکننده صفات مهم زراعی را شناسایی کرد. از نشانگرهایی که دارای ارتباط قوی تر با صفات خاص هستند، می توان در اشباع نقشه های لینکاژی استفاده نمود.

    کلید واژگان: آفتابگردان, عدم تعادل پیوستگی, نشانگرهای مولکولی}
    Fatemeh Sahranavard Azartamar, Reza Darvishzadeh *, Mortaza Ghadimzadeh, Heydar Azizi, Zahra Aboulghasemi

    Since the economic value of cultivar depends on different characteristics, thus detailed knowledge on genetic behavior and identification of genomic loci linked to these traits will help to improve plant cultivars. In this investigation, relation and linkage between of 30 microsatellite markers with some of important agromorphological traits in 106 different sunflower lines was evaluated through GLM and MLM association models in Structure and TASSEL software. Based on the 30 microsatellite markers used in this study, population genetic structure subdivided into five subpopulations (K=5) that barplat results also confirmed it. In association analysis based on GLM and MLM models, 9 and 16 loci showed significant relation with assessed traits, respectively, and explained considerable variations of this studied traits. In this study, some co-localized QTLs were identified for studied traits. Common markers between of traits can be due to pleiotropic effects or linkage between of genomic regions involved in these traits. Results of the current study presented useful information about the genetic basis of the studied traits and can be used in different sunflower breeding programs including marker aided selection. In future studies, coding genes of important agronomical traits could be identified by sequencing of loci with highest R2 (ORS1209, ORS822 and ORS649). Markers with highest association to traits can be used for saturating linkage maps.

    Keywords: Sunflower, Linkage disequilibrium, Molecular markers}
  • ساسان رحمان پور، بابک عبدالهی مندولکانی، مرتضی قدیم زاده، مینا راستگو
    خانواده کدوئیان به ویژه گونهCucumis melo L. از مهم ترین منابع غذایی بشر بوده که گسترش جهانی دارند. اعضای گونهC. melo حساسیت بالایی به بیماری های ویروسی دارند. ویروس موزائیک زرد کدو (ZYMV) از عوامل اصلی محدودکننده تولید این محصولات در جهان است. در این پژوهش واکنش 12 رقم هیبرید و 32 توده بومی ملون نسبت به ZYMVبه روش آزمون DAS-ELISAمورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تفاوت معنی داری در سطح 01/0 بین ژنوتیپ های مختلف ملون برای آلودگی به ZYMV وجود دارد. نتایج به دست آمده بر مقاومت نسبی بیشتر ارقام هیبرید در مقایسه با توده های بومی در برابر ZYMV دلالت می کند. ژنوتیپ Charantaio T بالاترین حساسیت و بیشترین غلظت ویروسی را نشان داد. در مقابل ژنوتیپ PI414723 کمترین غلظت ویروسی را نشان داد. رقم PI414723 می تواند به عنوان یک منبع مقاومت به ZYMV در کارهای انتقال ژن و کنترل شیوع ویروس به کار رود.
    کلید واژگان: ملون (Cucumis melo L) و ZYMV, آزمون DAS, ELISA, ارزیابی واکنش ارقام}
    Species of the Cucurbitaceae family especially melons (Cucumis melo L.) are important sources of human food in the world. Members of C. melo are highly sensitive to viral diseases. Zucchini yellow mosaic virus (ZYMV) is one of the most serious agents in production of these crops in Iran. In the present study, reaction of 12 hybrids and 32 Iranian landraces of melons to ZYMV is examined using DAS-ELISA method. Results of ANOVA showed significant difference at 1% level among studied melon genotypes for ZYMV contents of plants. Results confirm higher level of resistance in hybrids in contrast to landraces and demonstrate genetic control of this trait. Charantaio T showed the highest sensitivity and ELISA value. In contrast, PI414723 was the least sensitive. PI414723 can be used as resistance source to ZYMV in breeding programs.
    Keywords: Melon (Cucumis melo L.), ZYMV, DAS, ELISA, Virus reaction assessment}
  • ساسان رحمان پور، بابک عبدالهی مندولکانی*، مرتضی قدیم زاده، مینا راستگو
    گونه های مختلف خانواده کدوئیان از مهمترین منابع غذایی بشر می باشند که گسترش جهانی دارند. از اقتصادی ترین گونه های این خانواده می توان به انواع ملون (Cucumis melo L.) اشاره کرد که گیاهانی دگر بارور و به لحاظ مورفولوژیکی بسیار متنوع هستند. در این پژوهش تنوع ژنتیکی 11 توده بومی و 12 رقم هیبرید ملون با استفاده از 20 آغازگر ISSR بررسی شد. آغازگرهای مورد استفاده 311 مکان تولید کردند که 26/52 درصد آنها چند شکل بودند. بیشترین (135/0) و کمترین (031/0) میزان هتروزیگوسیتی (He) و بیشترین (23/1) و کمترین (058/1) تعداد الل های موثر (Ne) به ترتیب مربوط به آغازگرهای UBC820 و UBC857 بود. میانگین هتروزیگوسیتی ارقام و توده ها 155/0 بود. متوسط هتروزیگوسیتی ارقام هیبرید بیشتر از توده ها بود. توده زیوری بالاترین متوسط هتروزیگوسیتی (177/0) و توده تل کمترین متوسط هتروزیگوسیتی (118/0) را نشان داد. تجزیه خوشه ایبر مبنای ضریب تطابق ساده و روش UPGMA توده ها و هیبریدهای مورد مطالعه را در 7 گروه قرار داد. در بررسی ساختار جمعیت با استفاده از مدل بیزی نیز میزان 7K= به عنوان بهترین K برای گروه بندی دندروگرام تعیین شد. بیشترین فاصله ژنتیکی بین توده درگزی و هیبرید Durango و کمترین فاصله ژنتیکی بین توده های درگزی و خاتونی بود. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که نشانگرهای ISSR در مطالعه تنوع ژنتیکی توده ها و ارقام ملون کارایی بالایی دارند و نتایج حاصل جهت تعیین گروه های هتروتیک در برنامه های اصلاحی ملون قابل استناد است.
    کلید واژگان: ساختار ژنتیکی جمعیت, متوسط هتروزیگوسیتی, مدل بیزی, ملون, DNA}
    Rahmanpour S., Abdollahi Mandoulakani B.*, Ghadimzadeh M
    Different species of Cucurbitaceae family are one of the most important sources of human food widespread in the world. One of the economically most important species of this family is melons (Cusumis melo L.) which are cross-pollinated and morphologically diverse plants. In the current investigation, genetic diversity of 11 Iranian landraces and 12 hybrid varieties of C. melo L. was assessed using 20 ISSR primers. The Twenty used ISSR primers generated 311 distinguishable and scorable loci, of which 52.26% were polymorphic. The highest values of heterozygosity (He) 0.135) and number of effective alleles (Ne) (1.23) observed for primer UBC820 while the lowest amount of those (0.031 and 1.058) was observed for primer UBC857. The average He for all studied genotypes was 0.155. The He value of hybrids was more than that for landraces. The highest value of He (0.177) obtained for landrace Zivari-shahrood (Zi-Sha), while landrace Tal-Shahrood (Ta-Sha) showed the lowest amount of He (0.118). Cluster analysis based on simple matching similarity coefficient using UPGMA algorithm grouped the genotypes in 7 groups. Population structure analysis using Bayes model confirmed the K 7, as the reliable value for the number of clusters. The hieghest value of Nei’s genetic distance observed between landrace Darghazi-tashkand (Dar-ta) and Durango hybrid. The landraces Darghazi-tashkand (Dar-ta) and Khatouni- Fariman (Kha-Far) had the lowest genetic distance. In conclusion, the current investigation demonstrated that ISSR markers might be useful in genetic diversity assessment of melons and obtained heterotic groups could be used in melons breeding programs.
    Keywords: Bayesian model, DNA, Mean of heterozygosity, Melon, Population genetic structure}
  • سمیه ملکی بند، مراد جعفری*، مرتضی قدیم زاده، ایرج برنوسی

    در این مطالعه باززایی مستقیم گیاه کامل در سه رقم یونجه چندساله مورد بررسی قرار گرفت. ریزنمونه های گره ساقه جدا شده از گیاهچه های بذری 14 روزه در محیط کشت پایه MS همراه با ویتامین های B5 تکمیل شده با غلظت های مختلف و ترکیبات فاکتوریلی تنظیم کننده های رشد BAP/NAA و TDZ/AgNO3 کشت شدند. نتایج حاصل از تجزیه آماری تفاوت معنی دار (01/0P <) بین ارقام و همچنین بین سطوح مختلف تنظیم کننده های رشد از نظر صفات تعداد جوانه های القا شده و تعداد شاخساره های باززا شده در هر ریزنمونه را نشان داد. بیشترین میانگین تعداد جوانه القا شده (80/5 جوانه در هر ریزنمونه، میانگین سه رقم) و همچنین بیشترین میانگین تعداد شاخساره باززا شده (73/5 شاخساره در هر ریزنمونه، میانگین سه رقم) در سطوح بالای BAP (mgl-1 1) و NAA (mgl-1 2/0) حاصل شد، در حالی که مقادیر بیشینه برای میانگین تعداد جوانه القا شده (77/5) و میانگین تعداد شاخساره باززا شده (69/5) در سطح پایین (mgl-1 1/0) TDZ همراه با AgNO3 (mgl-1 3) به دست آمد. ارقام قره یونجه، ارودوباد و همدانی به ترتیب دارای بیشترین پتانسیل از نظر صفات موردنظر بودند. گیاهچه ها در حضور محیط کشت MS نصف غلظت حاوی NAA (mgl-1 5/1) در ترکیب با IBA (mgl-1 1) به طور قابل توجهی ریشه دار شدند و گیاهان با قابلیت زنده مانی 100% به شرایط گلخانه ای سازگار شدند. پروتوکل ساده، سریع و کارآمد ارائه شده در این مطالعه می تواند در برنامه های به نژادی و همچنین برای مهندسی ژنتیک دامنه وسیعی از گونه های یونجه استفاده شود

    کلید واژگان: یونجه (Medicago sativa L _), گره ساقه, القای جوانه, باززایی, تنظیم کننده های رشد گیاهی}
    S. Maleki Band, M. Jafari, M. Ghadimizadeh, I. Bernousi

    In this study, direct shoot regeneration of three alfalfa cultivars was investigated. Stem nodal explants isolated from in vitro germinated seedlings were cultured on Murashige and Skoog (MS) basal medium with Gamborg’s B5 vitamins supplemented with different concentrations and factorial combinations of BAP/NAA or TDZ/AgNO3. The analysis of variance revealed highly significant (P< 0.01) differences among the cultivars and among the different levels of growth regulators in view of shoot buds induction and regeneration. The maximum average number of induced shoot-bud (5.80 buds per explant, the average of three cultivars) and regenerated shoot (5.73 shoots per explant, the average of three cultivars) was achieved with the higher level of BAP (1 mgl-1) and NAA (0.2 mgl-1), while the maximum values (5.77 and 5.69 shoot buds and regenerated shoots, respectively) were obtained with the lowest level of TDZ (0.01 mgl-1) along with 3 mgl-1 AgNO3. Cultivars Ghareyonjeh, Hamedani and Ordobad were ranked, respectively, from point of view of shoot development and regeneration potentials. Regenerated plantlets were remarkably rooted on half-strength MS medium supplemented with 1.5 mgl-1 NAA and 1 mgl-1 IBA and rooted plants were acclimatized successfully in the greenhouse with a survival rate of 100%. The simple, rapid and efficient regeneration protocol presented in this study can be used in breeding programs as well as for genetic engineering of a wide range of Medicago species.

    Keywords: Alfalfa (Medicago sativa L.), stem node, bud induction, regeneration, plant growth regulators}
  • مهدی محسنی آذر، سنبل ناظری، محمد علی ملبوبی، مرتضی قدیم زاده، ابولفضل برزگری، علیرضا فرخزاد
    سیب گمی الماسی یکی از ارقام پاکوتاه سیب است که منشاء آن شمال غرب ایران بوده و به لحاظ ویژگی های مناسب از نظر باغبانی حائز اهمیت می باشد. انتقال ژن با استفاده از آگروباکتریوم یکی از روش های تراریختی است که تاکنون در مورد بسیاری از گونه ها و ارقام انجام گرفته است. بهینه سازی عوامل مختلف تاثیر گذار در تراریختی و باززایی گیاهان تراریخت لازمه برنامه های انتقال ژن محسوب می شود. در این پژوهش با استفاده از انتقال ژن بتا گلوکورونیداز برخی از عوامل موثر در تراریختی سیب گمی برای اولین بار در ایران مورد بررسی قرار گرفت. سویه آگروباکتریوم، غلظت باکتری، مدت زمان تلقیح، طول مدت کشت همزمان و نوع محیط القای بیماری زایی باکتری و تاثیر آن ها در میزان تراریختی، از عوامل مورد بررسی بودند. در آزمایش های تراریختی غلظت موثر کانامایسین برای انتخاب تراریخت ها 50 میلی گرم در لیتر به دست آمد و از بین تیمار های مختلف سویه GV3850 نسبت به GV3101 موثرتر بود. بر اساس نتایج دو روز کشت همزمان و استفاده از محیط LB به عنوان محیط آلودگی آگروباکتریومی نسبت به AB مناسب تر تشخیص داده شد. درصد تراریختی در بهترین تیمار 2 درصد بود.
    کلید واژگان: آگروباکتریوم, سیب, گمی, gusA, استرین, انتقال}
    Mohseniazarm., Nazeri *S., Malboobi, M. A., Ghadimzadehm., Barzgari, A.And Farokhzad A
    Gami Almasi is a dwarf rootstock of apple (Malus domestica Bork) that originated from North West of Iran and has some good horticultural characteristics. Agrobacterium mediated gene transformation is a method that perform for introducing of gene into plant species and need for developed to new varieties. Present study performed for first time in this cultivar. Optimizing of factors that affected on transformation is necessary in transformation programs. In this research some factors that affected on transformation such as, Agrobacterium strain, bacteria suspension ‍‍concentration, infection time, Co-cultivation period and Agrobacterium infection medium type, were evaluated byinsertion of b-glucoronidase gene. In transformation experiments, infection by bacterial suspension in 0.5 OD at 600 wavelengths for 5 minutes, showed better results than other treatments. All regenerated shoots on selective medium tested by histochemical GUS assay and PCR. Agrobacterium tumefaciens strain GV3850, with 2 days co-cultivation period were better than GV3101 strain with 3 days, co-cultivation for transformation performance. LB medium had better effect than AB medium as Agrobacterium infection medium. Under the most suitable condition, 2% transformation ratio was observed.
    Keywords: Agrobacterium, Apple, Gami, GusA, Strain, Transformation}
  • مهدی محسنی آذر، سنبل ناظری، مرتضی قدیم زاده، محمد علی ملبوبی، سیاوش همتی
    سیب «گمی آلماسی» یک پایه پا کوتاه سیب است که از مناطق شمال غرب ایران منشا گرفته است. این رقم می تواند به عنوان پایه برای اکثر ارقام تجاری سیب به کار رود. دستیابی به سیستم باززایی با کارایی بالا در سیب با هدف تکثیر درون شیشه ای، انتقال ژن ‎و سایر مطالعات لازم و ضروری است. در این تحقیق آزمایش های مختلفی برای بهینه سازی باززایی شاخه های نابجا انجام گرفت. دو بافت کالوس و برگ، همچنین دو محیط کشت پایه N6 تغییر یافته و MS به همراه ترکیبی از غلظت های مختلف BA و NAA برای باززایی مورد آزمایش قرار گرفتند. برگ ها از شاخه های کشت شده و تکثیرشده درمحیط کشت MS برداشت شدند. بعد ازهشت هفته، درصد باززایی و تعداد شاخه های تولید شده در هر قسمت و همچنین درصد تولید کالوس در برگ ارزیابی گردید. درآزمایش های باززایی از بافت کالوس در طول آزمایش، باززایی شاخه ای مشاهده نشد. باززایی شاخه های نابجا تنها از بافت برگ مشاهده شد. بهترین محیط برای باززایی از برگ ها محیط MS به همراه 2 میلی گرم درلیتر NAA و 5/7 میلی گرم درلیتر BA تشخیص داده شد. زخمی کردن برگ ها تاثیر مثبت بر بهبود باززایی داشت.
    کلید واژگان: باززایی, پاکوتاه, رقم, سیب, کالوس, گمی آلماسی}
    M. Mohseni Azar, S. Nazeri, M. Ghadim Zadeh, M. Malboobi, S. Hemmaty
    Gami Almasi is a dwarf rootstock of apple which was originated from North West of Iran. This rootstock can be used as a dwarf rootstock for most cultivars of the apple. Shoot regeneration step is a critical factor in apple’s in vitro proliferation and Agrobacterium mediated gene transformation. The regeneration potential is different among cultivars and must be optimized for individual genotypes. In this experiment، we tested different kind of factors that may affect the regeneration efficiency. Two explant type، leaf & callus، two regeneration medium with MS & N6 (modified) basal medium and also various combinations of BA and NAA level were used. Callus and leaves were taken from in vitro established shoots as explants. After eight weeks shoot regeneration rate، callus induction rate and mean of shoot number per leaf were measured. Results indicated that MS medium was better than N6 for shoot regeneration and optimum phytohormons concentrations were achieved in 7. 5mg/l BA and 2mg/l NAA. Regenerated shoots were obtained only from in vitro leaves، and callus didn''t regenerate any shoot. Cutting the surface of the shoots usually enhanced the regeneration from leaves.
  • مهدی محسنی آذر، سنبل ناظری، مرتضی قدیم زاده
    پرآوری گیاهان مختلف در شرایط درون شیشه ای برای ریز ازدیادی و مطالعات درون شیشه ای امری الزامی است. بهینه سازی و افزایش پرآوری شاخه موضوع پایه ای برای ریز ازدیادی است و در این زمینه بیشتر مطالعات روی نوع محیط پایه و هم چنین ترکیباتی که در محیط کشت استفاده می شوند متمرکز شده است. سیب گمی الماسی یک پایه پاکوتاه سیب است که در شمال غرب ایران رشد می کند و برای گونه ها و ارقام مختلف سیب مناسب است. در این مطالعه تاثیر دو نوع محیط کشت پایه حاوی نمک های MS و N6 همراه با اثر مواد بیوشیمیایی مانندی فلوروگلوسینول، زغال فعال و هورمون جیبرلین بر روی پرآوری و طول شاخه ها بررسی شد. شاخه های در حال رشد در شرایط درون شیشه ای برای این کار به کار رفت. نتایج به دست آمده از این آزمایش ها نشان داد که محیط کشت MS نسبت به N6 پرآوری سیب را بیشتر تحریک می کند. فلوروگلوسینول به عنوان یک ترکیب فلوردزینی تاثیر مثبتی در پرآوری سیب داشت و در طول یک ماه اول کشت تاثیر معنی داری در افزایش پرآوری درون شیشه ای و طول شاخه ها داشت. فلوروگلوسینول هم چنین تاثیر خوبی در کاهش شیشه ای شدن نمونه های سیب داشت. اختلاف بین اثر اسید جیبرلیک با فلوروگلوسینول روی پرآوری سیب معنی دار نبود. زغال فعال اثر معنی داری روی پرآوری نداشت. ترکیب 80 میلی گرم در لیتر فلوروگلوسینول با 2 میلی گرم در لیتر جیبرلین برای افزایش پرآوری در شرایط درون شیشه ای این رقم سیب مناسب تشخیص داده شد.
    کلید واژگان: پرآوری, درون شیشه ای, سیب پاکوتاه, فلوروگلوسینول, محیط کشت, گمی آلماسی}
    Mohseniazarm., Nazeris., Ghadimzadeh, M
    Proliferation of different plants is need for micropropogation and its in vitro studies. Optimizing and maximizing shoot proliferation is a basic objective of micropropagation and much attention has been focused on components that used in the culture medium and type of medium. Gami Almasi is a dwarf rootstock of apple (Malus domestica Borkh) that grow on North West of Iran and suitable for different cultivars of apple. In this study two different basal medium containing N6 and MS salts with different biochemical components involve Phloroglucinol (PG)، active charcoal (AC) and Gibberellic acid (GA)، was tested on proliferation and shoot elongation. In vitro growing shoots were used for these experiments. In results MS medium was better than N6 in apple proliferation case. Active charcoal hasn''t any effect on in vitro proliferation. Phloroglucinol as a phloridzin derivative have significant effect on proliferation. Phloroglucinol induced the transient proliferation in first month after culture and GA induced stable proliferation of shoots. The combine Phloroglucinol at 80 mg/l and GA at 2 mg/l have the best results in proliferation of apple shoots. Results from in vitro experiments indicated enhanced proliferation of apple shoots and also the occurrence of hyperhydric shoots was lower in the Phloroglucinol medium. Active charcoal has not significant effect on proliferation of apple.
    Keywords: Apple, in vitro, Gami Almasi, Medium, Phloroglosinol, Proliferation}
  • سعید حکم علی پور، رئوف سید شریفی، مرتضی قدیم زاده، شهزاد جماعتی ثمرین
    به منظور بررسی تاثیر بوته و سطوح مختلف نیتروژن بر فیلوکرون و سرعت برگ ذرت، آزمایشی در سال 1384 در مزرعه ایستگاه تحقیقات کشاورزی اردبیل به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. کرت های اصلی به سطوح نیتروژن(0، 75 و 150 کیلوگرم در هکتار) و کرت های فرعی به تراکم بوته(7، 9 و 11 بوته در متر مربع) اختصاص داده شد. نتایج نشان داد فیلوکرون و سرعت ظهور برگ ذرت تحت تاثیر تراکم بوته و سطوح نیتروژن و اثر متقابل این دو قرار دارد. با افزایش مقدار نیتروژن، سرعت ظهور برگ ها افزایش و فیلوکرون کاهش یافت. همچنین با بالا رفتن تراکم بوته، فیلوکرون افزایش و سرعت ظهور برگ ها کاهش یافت. بالاترین سرعت ظهور برگ و نیز کوتاه زمان برای فیلوکردن در ترکیب تیماری 7 بوته در متر مربع و 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار بدست آمد. طول دوره رشد رویشی و عملکرد، با افزایش تراکم بوته و نیتروژن افزایش یافت. زمان ظهور دانه های گرده با افزایش تراکم، کاهش یافت و در تراکم 11 بوته در متر مربع و 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار این زمان طولانی تر از سایر ترکیبات تیماری بود. طور دوره تطابق گلدهی در اثر افزایش تراکم بوته کاهش یافت و سطوح نیتروژن تاثیر معنی داری بر طول این دوره نداشت ولی معنی دار شدن اثر متقابل نیتروژن در تراکم بوته در سطح احتمال پنج درصد برای دوره تطابق گلدهی و مقایسه میانگین ها نشان داد که بیشترین طول این دوره در ترکیب تیماری 7 بوته در متر مربع و 75 کیلوگرم نیتروژن هکتار بدست آمد. به طور کلی با افزایش تراکم بوته و سطوح نیتروژن عملکرد ذرت افزایش یافت، لذا توصیه می شود به منظور افزایش سرعت ظهور برگ و عملکرد دانه، به ترتیب تراکم های 7 و 11 بوته در متر مربع با 150 کیلوگرم کود نیتروژن در هکتار به کار برده شود.
    کلید واژگان: تراکم بوته, ذرت, نیتروژن, فیلوکرون, فنولوژی, عملکرد و اجزای عملکرد}
  • سکینه عبدی، امیر فیاض مقدم، مرتضی قدیم زاده

    به منظور پی بردن به اثر سطوح مختلف حذف برگ در مراحل مختلف دوره زایشی آفتابگردان بر عملکرد دانه و درصد روغن و تعیین حساسترین مرحله به حذف برگ ها، این آزمایش در سال 1383 به صورت کرت های دو بار خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه اجرا گردید. فاکتور اصلی شامل دو رقم اروفلور و آلستار، فاکتور فرعی شامل حذف برگ در چهار مرحله زایشی ستاره ای شکل بودن گل آذین(2 R)، مرحله گرده افشانی (5 R)، مرحله شروع دانه بندی (R6) ومرحله اتمام دانه بندی (R7) و فاکتور فرعی فرعی شامل چهار سطح حذف برگ (%0 به عنوان شاهد، 25%، 50 %و 75%) بود. کاشت در تاریخ 2 خرداد انجام شد. میانگین های اثر متقابل سه گانه فاکتورها نشان داد که در هر دو رقم اروفلور و آلستار درصدهای مختلف حذف برگ در مرحله R2 کاهش معنی دار عملکرد دانه در هکتار و درصد روغن را موجب گردیده که بیشترین میزان این کاهش مربوط به 75 درصد حذف برگ در این مرحله بود و در مراحل R5 و 6 R، درصدهای حذف برگ 50 و 75 درصد کاهش معنی دار عملکرد دانه در هکتار را نسبت به شاهد موجب گردید، در مرحله 7 Rو در رقم اروفلور، درصدهای مختلف حذف برگ تاثیر معنی داری بر عملکرد دانه در هکتار نشان نداد، در حالی که در رقم آلستار این تفاوت با 75 درصد حذف برگ در مقایسه با شاهد معنی دار بود هم چنین میانگین های اثر متقابل سه گانه بین فاکتورها نشان داد که در مرحله 7 R، هیچ یک از درصدهای حذف برگ تفاوت معنی داری بر درصد روغن نداشت. با توجه به این که مرحله تشکیل و پر شدن دانه ها بعد از زمان حذف برگ ها در مراحل R2 و R5 واقع شده بود، بیشترین تغییرات ناشی از حذف برگ ها، در صفات مرتبط با عملکرد نظیر تعداد دانه های پر در طبق و وزن هزاردانه در مراحل 2 R و 5 R مشاهده گردید و به تبع آن، کاهش در عملکرد دانه و روغن حاصل شد که در صورت بروز هر نوع خسارت به برگ ها در این مراحل مخصوصا با درصدهای 50 و 75 درصد، به دلیل اقتصادی نبودن ادامه کشت می توان پیشنهاد کرد که زارع کشت را ادامه نداده و نسبت به انجام کشت جایگزین اقدام کند.

    کلید واژگان: آفتابگردان, حذف برگ, عملکرد دانه, درصد روغن}
    S. Abdi *, A. Fayaz Moghadam, M. Ghadimzadeh

    To determine the effects of different intensities of leaf removal at different reproduction stages of sunflower on seed yield and oil percentage, and the most sensitive stages to defoliation, an experiment was carried out by split-spilt plot design in randomized complete block with 3 replications at research farm, College of Agric. Urmia University, in 2004. The main factor, sub factor and sub-sub factor in our experiment were: 1. two cultivars, Uroflor and Alstar, 2. defoliation at four reproduction stages, star shape of inflorescence (R2), pollination stage (R5), seed setting initiation (R6) and final period of seed setting (R7), and 3. four defoliation intensities ( 0% as an undefoliated control, 25%, 50% and 75% ). Seeding was accomplished on May 23. Average triple factor interactions verified that different defoliations at R2 stage have significantly reduced seed yield and oil percentage of both Uroflor and Alstar cultivars. Out of this reduction, 75 percent defoliation at R2 was the most, while at R5 and R6 stages 50 and 75 defoliation caused significant reduction on seed yield in comparison with control. At R7 stage different defoliations had no significant effect on seed yield of Uroflor cultivar, while, on Alstar cultivar, 75 percent defoliation at R7 stage caused significant difference in relation to control. Also average triple interaction among factors showed that none of defoliation percentages had significant effect on oil percentage. In view of the fact that, seed development and filling occurred after defoliation at R2 and R5 , the most variation resulted from defoliation of valued traits like number of filled seed per head and weight of 1000 seeds, observed at R2 and R5 stages and consequently reduced seed and oil yields. On the bases of this experiment it could be concluded that sunflower cultivation with losses of 50 and 75 percent will be economically unprofitable and it will be more desirable to replace it with any other suitable crop in the region.

    Keywords: Sunflower, Defoliation, Seed yield, Oil percentage}
  • سعید حکم علیپور، رئوف سید شریفی، مرتضی قدیم زاده
    به منظور بررسی تاثیر تراکم بوته و سطوح مختلف کود نیتروژنه بر توان ذخیره سازی و انتقال مجدد مواد فتوسنتزی در ذرت آزمایشی در سال 1384 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اردبیل بصورت کرت های خرد شده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. کرتهای اصلی به سطوح کود نیتروژنه (0، 75 و 150 کیلوگرم در هکتار) و کرتهای فرعی به تراکم های بوته (7،9 و 11 بوته در متر مربع) اختصاص داده شد. نتایج نشان داد، میزان انتقال ماده خشک از کل بوته ذرت با بالا رفتن تراکم افزایش و با افزایش مصرف کود نیتروژنه کاهش یافت. روند مشابهی نیز در انتقال ماده خشک از ساقه ذرت گردید مشاهده گردید. معنی دار شدن اثر متقابل تراکم و سطوح کود نیتروژنه بر سهم انتقال مجدد در کمک به عملکرد دانه، در سطح احتمال یک درصد و مقایسه میانگین ها نشان داد که سهم انتقال مجدد در عملکرد دانه با افزایش تراکم بوته و کاهش مصرف کود نیتروژنه بیشتر می شود. به طوریکه بیشترین سهم این فرآیند در بالاترین تراکم و سطح شاهد کود نیتروژنه مشاهده شد. روند مشابهی نیز در میزان مشارکت ذخایر ساقه در عملکرد دانه مشاهد شد
    کلید واژگان: انتقال مجدد, تراکم, ذرت, کود نیتروژنه و عملکرد}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال