به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « دانش آموزان دوره ابتدایی » در نشریات گروه « روانشناسی »

تکرار جستجوی کلیدواژه « دانش آموزان دوره ابتدایی » در نشریات گروه « علوم انسانی »
  • محمدرضا نوروزی همایون، نادر حیدری رضی آباد*، علی رضایی شریف، علی شیخ الاسلامی، مهدی جعفری مرادلو

    هدف از انجام این تحقیق طراحی و اعتباریابی الگوی بهبود نقص توجه و بیش فعالی در دانش آموزان دوره ابتدایی شهر اردبیل بود. تحقیق از لحاظ هدف کاربردی، از نظر ماهیت داده ها آمیخته و از نظر شیوه اجرا اکتشافی بود. در بخش کیفی، از مصاحبه نیمه ساختاریافته و نظریه داده بنیاد استفاده شده است. جامعه آماری بخش کیفی اساتید دانشگاهی و صاحب نظران حوزه مشاوره مدرسه و علوم تربیتی بودند که تعداد 15 نفر از آن ها بر اساس اصل اشباع نظر به صورت نظری هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمی نیز کلیه آموزگاران دوره ابتدایی شهر اردبیل در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 2600 نفر بودند که بر اساس جدول مورگان 335 نفر از آن ها بر اساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته منتج از مفاهیم پالایش شده به دست آمده از کدهای اولیه بودند. مجموعه داده های به دست آمده بعد از طی فرآیند مستمر کدگذاری های باز، محوری و انتخابی در قالب 156 کد باز، 146 مفهوم، 12 مقوله و 6 طبقه بر اساس رویکرد سامان مند سازمان دهی شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد الگوی بهبود نقص توجه و بیش فعالی در دانش آموزان دوره ابتدایی شهر اردبیل تحت مقولات ویژگی های فردی و روان شناختی، مهارت های حرکتی، مهارت های اجتماعی، اختلال نقص توجه، راهبردهای آموزشی در سطح فردی، راهبردهای آموزشی در سطح بین فردی و ارتباطی، مداخلات دارویی و تغذیه ای، مداخلات فیزیولوژیکی و رفتاری، کنترل روان شناختی، تقویت توانایی های حرکتی و جسمانی، رشد روان شناختی و مشارکت اجتماعی دسته بندی و از نظر اعتباریابی برازش شدند (p<0.05). درنهایت پیشنهاد می شود از نتایج یافته های این پژوهش به عنوان یک راهنما و مسیر کلی برای بهبود نقص توجه و بیش فعالی توسط متخصصان در مدارس و نیز در سایر مراکز همچون مراکز خدمات روان شناختی، کلینیک های مشاوره و روان درمانی، مراکز بهزیستی، دانشگاه ها و... متناسب با موقعیت ها و زمینه های موجود استفاده شود.

    کلید واژگان: طراحی, اعتباریابی, نقص توجه, بیش فعالی, دانش آموزان دوره ابتدایی}
    Mohammadreza Noroozi Homayoon, Nader Heidari Raziabad *, Ali Rezaeisharif, Ali Sheykholeslami, Mahdi Jafari Moradlo

    The purpose of this research was to design and validate a model for improving attention deficit and hyperactivity in primary school students of Ardabil City. The research was applied in terms of purpose, mixed in terms of the nature of data, and exploratory in terms of execution method. In the qualitative part, the semi-structured interview and database theory have been used. The statistical population of the qualitative section was university professors and experts in the field of school counseling and educational sciences, 15 of whom were selected based on the principle of opinion saturation. The statistical population in the quantitative section was all the primary school teachers of Ardabil City in the academic year of 2023-2024 in the number of 2600 people, according to Morgan's table, 335 of them were selected based on stratified random sampling. The data collection tool in this research was a researcher-made questionnaire resulting from the refined concepts obtained from the primary codes. The data sets obtained after the continuous process of open, central, and selective coding were organized in the form of 156 open codes, 146 concepts, 12 categories and 6 classes based on a systematic approach. The findings of the research show the improvement pattern of attention deficit and hyperactivity in elementary school students of Ardabil city under the categories of personal and psychological characteristics, motor skills, social skills, attention deficit disorder, educational strategies at the individual level, educational strategies at the interpersonal and communication level, pharmaceutical interventions and nutrition, physiological and behavioral interventions, psychological control, strengthening motor and physical abilities, psychological growth and social participation were categorized and fit in terms of validation (p<0.05). Finally, it is suggested that the results of this research be used as a guide and a general path to improve attention deficit and hyperactivity by specialists in schools and in other centers such as psychological service centers, counseling and psychotherapy clinics, welfare centers, universities, etc. Use existing situations and contexts.

    Keywords: Design, Validation, attention deficit, hyperactivity, elementary school students}
  • علیرضا مرآتی*، مهدی برزگر بفرویی

    هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر روش تدریس اکتشافی هدایت شده بر هیجانات پیشرفت دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی بود. روش تحقیق نیمه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان پسر دوره ابتدایی شهرستان میبد در سال تحصیلی 1400- 1399 بود که از میان آنها تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارش شدند. روش تدریس  اکتشافی هدایت شده برای گروه آزمایشی و روش تدریس متداول برای گروه گواه به کار گرفته شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه هیجانات پیشرفت، فرم دانش آموزان ابتدایی و برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان دادند که روش تدریس اکتشافی هدایت شده تاثیری چشمگیر بر لذت حضور در کلاس درس ریاضی دارد. همچنین، روش تدریس اکتشافی هدایت شده موجب افزایش معنادار لذت انجام دادن تکلیف ریاضی و کاهش معنادار اضطراب انجام دادن تکلیف در گروه آزمایش شد. نتایج دیگر پژوهش همچنین نشان داد که روش تدریس اکتشافی هدایت شده سبب افزایش لذت در زمان امتحان ریاضی و کاهش اضطراب در امتحان این درس می شود و روش تدریس اکتشافی هدایت شده می تواند به مثابه یک روش مداخله ای مفید برای سازماندهی هیجانات پیشرفت دانش آموزان به کار رود.

    کلید واژگان: روش تدریس اکتشافی هدایت شده, هیجانات پیشرفت, دانش آموزان دوره ابتدایی}
    A. R. Mer’Ati*, M. Barzegar Bafrooi

    The present study was carried out to examine the impact of guided exploratory teaching method on achievement emotions of male elementary school sixth graders. This quasi-experimental research had a pretest-posttest control group design. The statistical population of the study comprised all male elementary school students in Meybod in 2020-21 school year from among whom 30 pupils were selected via random cluster sampling method and randomly assigned to two groups of experimental (N=15) and control (N=15). The guided exploratory teaching method was utilized for the experimental group and the conventional teaching method was used for the control group. The research instrument included Achievement Emotions Questionnaire (elementary school students form). To analyze data, multivariate analysis of covariance was used. The results showed that guided exploratory teaching method had a significant effect on the enjoyment of attending math classes. Also, guided exploratory teaching method significantly increased the pleasure of doing math assignments and significantly reduced the anxiety of doing math homework. In addition, guided exploratory teaching method increased the pleasure of taking math exams and reduced math exams anxiety. Accordingly, guided exploratory teaching method can be used as a useful intervention to organize students’ achievement emotions.

    Keywords: guided exploratory teaching, achievement emotions, elementary school students}
  • بهار ملک پور شهرکی، رضا احمدی*، احمد غضنفری
    پژوهش حاضر با هدف طراحی بسته آموزشی مهارت های زندگی ویژه کودکان و تعیین اثربخشی آن بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان دوره ابتدایی انجام گرفت. روش پژوهش کیفی، تحلیل مضمون به شیوه آتراید-استرلینگ (2001) و روش پژوهش در قسمت کمی، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان دوره اول ابتدایی شهرستان شهرکرد در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 12698 نفر تشکیل دادند. نمونه در این پژوهش شامل 109 دانش آموز دوره اول ابتدایی بود که با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه-های آزمایش و گواه جایدهی شدند (56 دانش آموز در گروه آزمایش و 53 دانش آموز در گروه گواه). دانش آموزان حاضر در گروه آزمایش، بسته آموزشی مهارت های زندگی را طی 10 هفته در 10 جلسه 75 دقیقه ای به صورت گروهی دریافت نمودند. پرسشنامه مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه مهارت های اجتماعی (گرشام و الیوت، 1999) بود. نتایج نشان داد که بسته آموزشی مهارت های زندگی ویژه کودکان از نظر متخصصان دارای روایی محتوایی کافی است. همچنین این بسته آموزشی بر مهارت های اجتماعی (0001>P؛ 65/0=Eta؛ 38/196=F) دانش آموزان دوره ابتدایی تاثیر داشته است. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که بسته آموزشی مهارت های زندگی با آشنایی دانش آموزان با نقاط قوت و ضعف خود، مهارت ارتباط موثر و همدلی، مدیریت هیجانات، مهارت حل مسیله و تفکر خلاق می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود مهارت های اجتماعی دانش آموزان دوره ابتدایی مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: مهارت های زندگی, مهارت های اجتماعی, دانش آموزان دوره ابتدایی}
    Bahar Malekpour Shahraki, Reza Ahmadi *, Ahmad Ghzanfari
    The present study was conducted with the aim of designing a life skills training package for children and determining its effectiveness on the social skills of primary school students. The research method was qualitative, Theme analysis according to Attride-Stirling (2001), and the research method in the quantitative part was semi-experimental with a pre-test-post-test design with a control group and a two-month follow-up period. The statistical population of the research was made up of 12698 primary school students of Shahrekord city in the academic year of 2021-2022. The sample in this research consisted of 109 students of the first year of elementary school who were selected by the available sampling method and randomly assigned to experimental and control groups (56 students in the experimental group and 53 students in the control group). The students in the experimental group received the life skills training package during 10 weeks in 10 sessions of 75 minutes as a group. The results showed that the life skills training package has sufficient content validity according to experts. Also, this training package had an impact on the social skills (P<0001; Eta=0.65; F=196.39) of social skills of primary school students. Based on the findings of the research, it can be concluded that the life skills training package by familiarizing students with their strengths and weaknesses, effective communication skills and empathy, emotion management, problem solving skills and creative thinking can be an efficient method to improve the social skills of primary school students be used.
    Keywords: Life skills, Social Skills, Primary School Students}
  • لقمان صالحی، رحیم بدری گرگری*، علی نقی اقدسی

    هدف از انجام دادن پژوهش حاضر، مقایسه تاثیر هنر-بازی درمانی و آموزش ذهن آگاهی بر بهبود مهارتهای حل مسیله دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی بود. پژوهش نیمه آزمایشی حاضر با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه گواه با دو گروه آزمایش انجام گرفته است. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی شهر بوکان در سال تحصیلی 1400-1399 بود. از این جامعه آماری، به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای تعداد 45 دانش آموز انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر برای هر گروه) و یک گروه گواه (15 نفر) گمارش شدند. گروه های آزمایش تحت آموزش دو برنامه مداخله متفاوت هنر-بازی درمانی و آموزش ذهن آگاهی قرار گرفتند. ابزار پژوهش برای پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه حل مسیله هپنر و پیترسون (1982) بود. گروه آزمایش اول، 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله هنر-بازی درمانی و آزمودنیهای گروه آزمایش دوم، 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش ذهن آگاهی قرار گرفتند. گروه گواه، هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها، از روش های آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری، تک متغیری و آزمون مقایسه های زوجی بنفرونی استفاده شد. نتایج نشان داد که میان گروه های آزمایشی و گروه گواه از لحاظ خرده مقیاسهای حل مسیله (اعتماد به حل مسیله، سبک گرایش-اجتناب و مهار شخصی) در مرحله پس آزمون تفاوت معنا دار وجود دارد (0.05  ≥ P). نتایج دیگر نشان داد که آموزش ذهن آگاهی در مقایسه با هنر-بازی درمانی تاثیر بیشتری بر حل مسیله دانش آموزان دارد (0.05 ≥ P). بنابراین، آموزش ذهن آگاهی به مثابه یک روش مداخله ای موثر می تواند در محیطهای آموزشی به منظور بهبود توانایی حل مسیله و ارتقای مهارتهای شناختی کودکان دبستانی  مورد استفاده مربیان و معلمان قرار گیرد.

    کلید واژگان: حل مسئله, هنر-بازی درمانی, آموزش ذهن آگاهی, دانش آموزان دوره ابتدایی}
    L. Salehi, R. Badri Gargari *, A. N. Aghdasi

    The aim of the present study was to compare the effectiveness of art-play therapy and mindfulness-based training in promoting problem solving skills of male elementary school sixth-graders. This quasi-experimental research had a pretest-posttest control group design. The statistical population of the study was comprised of all male elementary school sixth-graders in Bukan in 2020-2021 school year from among whom 45 students were selected via multistage random sampling method and randomly assigned to two experimental and one control groups (15 pupils in each group). The experimental groups received twelve 90-minute training sessions using two different intervention programs: art-play therapy and mindfulness training, whereas the control group did not receive any intervention. The Problem Solving Inventory (Heppner & Peterson, 1982) was used as the research tool at both pre- and post-test stages. For data analysis, multivariate analysis of covariance (MANCOVA), univariate analysis of variance (ANOVA), and the Bonferroni test were utilized. Results showed that there was a significant difference between the experimental groups and the control group in terms of subscales of problem solving (problem-solving confidence, approach-avoidance style, and personal control) in the post-test (P≤ 0.05). In addition, mindfulness training had a greater effect on students' problem solving ability compared to art-play therapy (P≤0.05). Accordingly, mindfulness training can be used by educators as an effective intervention for improving the problem-solving ability of primary school children and enhancing their cognitive abilities.

    Keywords: problem solving, art-play therapy, mindfulness training, elementary school students}
  • شلیر رحمانی *

    پژوهش حاضر باهدف بررسی تفکرات دینی دانش آموزان دوره ابتدایی شهر مهاباد انجام شد. نوع این پژوهش، کیفی و روش آن، پدیدار شناسی است. جامعه این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دوره ابتدایی شهر مهاباد است. حجم نمونه بر اساس منطق اشباع نظری تعیین شد و افراد نمونه بر اساس روش نمونه گیری هدفمند متوالی انتخاب شدند که در مجموع 12 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته است. در این مطالعه، به منظور برآورد میزان روایی چک لیست مصاحبه از معیار اعتبارپذیری (واقعی بودن توصیف ها و یافته های پژوهش) با بکارگیری رویه های ویژه کدگذاری و تحلیل برای ارزیابی روایی استفاده شد. همچنین برای ارزیابی پایایی از راهکارهای هدایت دقیق جریان مصاحبه برای گردآوری داده ها، ایجاد فرآیندهای ساختارمند برای اجرا و تفسیر مصاحبه های همگرا، وجود حداقل سه نفر برای انجام مصاحبه به صورت جداگانه بهره گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات این پژوهش از روش تحلیل تفسیری استفاده شد که حاوی سه کدگذاری باز، محوری و انتخابی است. یافته ها نشان داد که در ذهن دانش آموزان دوره ابتدایی جهنم تصویر واضح تری داشته و دست یافتنی تر و ملموس تر از بهشت است و خداوند خالق تمام مخلوقات و قابل ستایش و عبادت است که در این دنیا برای امتحان انسان ها افریده شده اند که از طریق مرگ به دنیا اخرت سفر می کنند.

    کلید واژگان: پدیدارشناسی, دانش آموزان دوره ابتدایی, تفکرات دینی}
  • لیلا کامیاب نسب *

    پژوهش حاضر باهدف بررسی روابط دختر و پسر از دیدگاه مدیران، معلمان و دانش آموزان دوره ابتدایی شهر بوکان انجام شد. نوع این پژوهش، کیفی و روش آن، پدیدار شناسی است. جامعه این پژوهش شامل کلیه معلمان، دانش آموزان و مدیران دوره ابتدایی شهر بوکان است. حجم نمونه بر اساس منطق اشباع نظری تعیین شد و افراد نمونه بر اساس روش نمونه گیری هدفمند متوالی انتخاب شدند که در مجموع 11 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته است. در این مطالعه، به منظور برآورد میزان روایی چک لیست مصاحبه از معیار اعتبارپذیری (واقعی بودن توصیف ها و یافته های پژوهش) با بکارگیری رویه های ویژه کدگذاری و تحلیل برای ارزیابی روایی استفاده شد. همچنین برای ارزیابی پایایی از راهکارهای هدایت دقیق جریان مصاحبه برای گردآوری داده ها، ایجاد فرآیندهای ساختارمند برای اجرا و تفسیر مصاحبه های همگرا، وجود حداقل دو نفر برای انجام مصاحبه به صورت جداگانه بهره گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات این پژوهش از روش تحلیل تفسیری استفاده شد که حاوی سه کدگذاری باز، محوری و انتخابی است. یافته ها نشان داد که عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی بر شکل گیری رابطه دوستی پیش از ازدواج موثر است و عوامل جمعیت شناختی در شکل گیری به اندازه سایر عوامل موثر نیست.

    کلید واژگان: روابط دختر- پسر, معلمان, مدیران, دانش آموزان دوره ابتدایی, پدیدارشناسی}
  • فاطمه صدری *، زهرا میرزائی میکال، زهره مشرفی پور

    هدف از انجام این مطالعه بررسی اثربخشی روش بارکلی به والدین دانش آموزان دوره ابتدایی مبتلا به علایم بیش فعالی/ نقص توجه در کارکردهای اجرایی و علایم بیش فعالی مدارس ابتدایی شهرستان فردیس بود. روش تحقی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود، و جامعه آماری کلیه والدین دانش آموزان ابتدایی منطقه 2 شهرستان فردیس بود. برای تعیین حجم نمونه از بین مدارس منطقه 2 یک مدرسه انتخاب شد و سپس پس از شناسایی دانش آموزان مشکوک به بیش فعالی و مصاحبه با والدین آنها، 20 نفر از والدین دانش آموزان به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه بیش فعالی کانرز فرم والدین و پرسشنامه عصب روانشناختی کانرز بود. برای تحلیل داده ها از دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (تحلیل کوواریانس) استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریاس نشان داد که روش آموزش بارکلی به والدین بر علایم بیش فعالی دانش آموزان موثر بوده، وباعث کاهش بیش فعالی آنها شده است (005/0>P). همچنین نشان داد که آموزش بارکلی به والدین در کارکردهای اجرای دانش آموزان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی موثر بوده است (005/0>P). بنابراین استفاده از آموزش های مبتنی بر این روش و آموزش آن به والدین دارای دانش آموزان دوره ابتدایی دارای اختلال نقص توجه/بیش فعال، برای درمان آنها پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: آموزش بارکلی, علایم بیش فعالی, کارکردهای اجرایی, دانش آموزان دوره ابتدایی}
  • پریسا اسداللهی، محمدحسین سالاری فر*، لیلا طالب زاده شوشتری

    هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش باورها و حالت فراشناختی بر حافظه کاری دانش آموزان ابتدایی بود. روش پژوهش، براساس هدف کاربردی و برحسب گردآوری اطلاعات شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه و یک مرحله پیگیری است. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان ابتدایی مدارس دخترانه شهر بیرجند بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 46 نفر از دانش آموزان پایه ششم به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و در دو گروه 23 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. برای آموزش باورها و حالت فراشناختی از بسته آموزش فراشناختی و برای سنجش حافظه کاری از آزمون رایانه ای بازشناسی تصاویر (N-Back) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های یو مان-ویتنی، فریدمن و ویلکاکسون تحلیل شد. نتایج نشان داد، گروه آزمایش و گروه گواه در پس آزمون بایکدیگر تفاوت معناداری دارند و میانگین گروه آزمایش در حافظه کاری از میانگین گروه گواه بیشتر بود. نتایج آزمون پیگیری حاکی از ماندگاری اثربخشی آموزش بود. به بیان دیگر آموزش فراشناختی، حافظه کاری را افزایش می دهد. بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت، با استفاده از آموزش باورها و حالت فراشناختی، حافظه کاری دانش آموزان ابتدایی افزایش می یابد.

    کلید واژگان: باورهای فراشناختی, حالت فراشناختی, حافظه کاری, دانش آموزان دوره ابتدایی}
    Parisa Asadollahi, MohammadHosein Salarifar*, Laila Talebzadah Shoshtari

    The purpose of this study was to investigate the effectiveness of training metacognitive beliefs and state on working memory of elementary school students. This study was a quasi-experimental study with a pre-test, post-test, follow-up and a control group design. The population consisted of elementary school students in Birjand. Forty-six students in the sixth grade were recruited via convenience sampling method. The participants were allocated to the experimental group (n = 23) and the control group (n = 23). The metacognitive training package was used to teach metacognitive beliefs and state. Moreover, the computer image recognition test (N-Back) was used to evaluate working memory. Data were analyzed using Mann Whitney U, Friedman and Wilcoxon tests. The findings indicated a significant difference between the experimental group and the control group. Furthermore, the experimental group showed higher levels of mean in working memory scores compared to the control group. The results of the follow-up test suggested the lasting effect of the training. According to the results of the present study, it can be concluded that training metacognitive beliefs and state might enhances students’ working memory.

    Keywords: Metacognitive Beliefs, Metacognitive State, Working Memory, Elementary School Students}
  • کمال پرهون، هادی پرهون*، علیرضا مرادی، حمیدرضا حسن آبادی
    مقدمه

    اندازه گیری مبتنی بر عملکرد کارکردهای اجرایی با محدودیت های متعددی مواجه است، مقیاس های درجه بندی به عنوان جایگزین های مناسب پیشنهاد می شوند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی-ویراست دوم در کودکان 6 تا 12 سال انجام شد.

    روش کار

    مطالعه حاضر در قالب یک طرح همبستگی انجام شد. نمونه آماری پژوهش شامل 470 نفر از  والدین، دانش آموزان 6 تا 12 سال (9/48 درصد دختر و 1/51 درصد پسر) در مدارس ابتدایی شهر تهران بود. تجزیه و تحلیل یافته ها با استفاده از روش های آماری آلفای کرونباخ، همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی تاییدی و تحلیل واریانس چند متغیری، از طریق نرم افزار هایSPSS-25  و AMOS-24 انجام شد.

    یافته ها:

    تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که ساختار سه عاملی (شاخص های رفتاری، هیجانی و شناختی) با 9 خرده مقیاس (بازداری، خود پایشی، جابجایی، کنترل هیجانی، آغازگری، حافظه کاری، برنامه ریزی/سازمان دهی، پایش تکلیف و سازمان دهی مواد) مقیاس درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی - ویراست دوم برای کودکان ایرانی از برازش لازم برخوردار است. همسانی درونی این مقیاس با استفاده از آلفای کرونباخ برای شاخص ها بین 91/0 تا 93/0 و برای خرده مقیاس ها نیز بین 87/0 تا 92/0 به دست آمد. همچنین پایایی بازآزمایی این مقیاس 89/0 به دست آمد. روایی همگرا با مقیاس کارکردهای اجرایی Coolidge و روایی تشخیصی بین گروه عادی و بالینی نیز خوب گزارش شد.

    نتیجه گیری:

    با توجه به یافته های به دست آمده می توان عنوان کرد که نسخه فارسی مقیاس درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی-ویراست دوم، جهت سنجش کارکردهای اجرایی کودکان دبستانی در ایران از ویژگی های روان سنجی مناسبی برخوردار است و می تواند ابزار قابل اعتمادی در موقعیت های بالینی و پژوهشی باشد.

    کلید واژگان: مقیاس درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی-ویراست دوم, کارکردهای اجرایی, دانش آموزان دوره ابتدایی, تحلیل عاملی تاییدی}
    Kamal Parhoon, Hadi Parhoon*, Alireza Moradi, Hamidreza Hassanabadi
    Introduction

    The Behavior Rating Inventory of Executive Function (BRIEF) is a standardized rating scale used by parents and teachers to provide helpful information about a child’s Executive Functions (EFs) in one’s everyday environments (e.g., home and school). The questionnaire is designed to measure EF’s various behavioral manifestations in children and adolescents aged five to 18. Performance-based measures have shown some limitations in assessing EFs, and rating scales have been proposed as an alternative. This study examined the psychometric properties of the Persian version of the Behavior Rating Inventory of Executive Function, Second Edition, BRIEF-2 parent-form in children aged six to 12 years.

    Methods

    Participants were 470 parents of school-aged children, 230-girl (48.9%) and 240-boy (51.1%) between six and 12 years old (M = 9.15; SD = 1.92). One hundred twenty students (25.5%) were six to eight years old; 137 (29.2%) were from eight to nine years old; 143 (30.4%) were from ten to11 years old, and 70 (14.9%) were 12 years old. The students were in Grade 1 (16.59%) Grade 2 (16.80%) Grade 3 (16.59%), Grade 4 (16.38%) Grade 5 (17.02%) and Grade 6 (16. 59%). Samples were selected from regions (north, south, east, west, and center) in Tehran city according to gender and age ratios. In the sample, 79.34% of participants were monolingual, and 21.66% bilingual. Based on this questionnaire, participants were excluded if they reported having been diagnosed with developmental, intellectual, psychiatric, or neurological disorders or mental impairments. Excluding children with disabilities from the study was a deliberate choice since this study attempted to focus on invariance during development. Indeed, incorporating children with disabilities into the participant sample might have biased the data since the developmental trajectory in pathological subjects may differ from that in healthy subjects. The study was approved by the Ethics of the American Psychological Association. After approval by the school board, parents were invited (in writing) to enroll in the study and to provide their informed consent to participation. The Behavior Rating Inventory of Executive Function, Second Revision, Parent Form (BRIEF-2; Gioia et al., 2015) was used to measure executive functions. To verify dimensionality the BRIEF-2 (three-factor model) dimensionality, CFA was employed utilizing the AMOS Graphics 24.0 program. The models’ goodness-of-fit level was estimated using the χ² test and the following fit indices: The Comparative Fit Index (CFI), Normed Fit Index (NFI). CFI values can range between 0 and 1, with values above 0.90 considered indicating acceptable fit. The root mean square error of approximation (RMSEA) was also calculated, with values of less than.08 considered acceptable.

    Results

    The analysis of the internal structure using confirmatory factor analysis reveals that the model with three indexes (Behavioral, Emotional and Cognitive) and nine scales (Inhibit, Shift, Self-Monitor, Emotional Control, Initiate, Working Memory, Plan/Organize, Organization of Materials and Task-Monitor) showed good fit to the sample. The coefficient alpha values for the index scores ranged 0.91 to 0.93, with coefficients for the individual scales ranging from.87 to.92. Accordingly, results showed that the Persian version of the BRIEF-2 parent form demonstrated high internal consistency and test-retest reliability. Convergent validity with Coolidge Executive Functioning Inventory (CEFI) and discriminant validity between normal and clinical groups was good.

    Conclusion

    The findings support the factorial validity of the BRIEF-2 scores, suggesting that it is an adequate instrument to evaluate executive functioning reported by parents and caregivers. According to the findings, it can be said that the Persian version of the BRIEF-2 has good psychometric properties and can be a good tool for use in clinical and research situations.

    Keywords: BRIEF-2, Executive functions, School-aged children, Confirmatory factor analysis (CFA)}
  • زهره حمزه لو *، سعدا رحیمی

    پس از شیوع ویروس کرونا در سطح جهان و کشور ما ایران ، مدارس جزء اولین مراکزی بودند که تعطیل شدند و این تعطیلی تا پایان سال توسط دولت تایید شد. که در پی تعطیلی مدارس آموزش از رسانه ها (شبکه آموزش و...) و فضای مجازی (پیام رسانهای مختلف خارجی و داخلی) انجام گرفت. هدف این مقاله بررسی آموزش و یادگیری در فضای مجازی شاد از دریچه نگاه دانش آموزان دوره ابتدایی شهرستانهای سنندج و ارومیه می باشد که با روش کیفی و از طریق بررسی تجارب زیسته دانش آموزان پایه سوم تا ششم ابتدایی به صورت نمونه گیری هدفمند از نوع ساده و در دسترس انجام گرفته است.ابتدا توضیحات لازم در خصوص آموزش و یادگیری در فضای مجازی شاد ارایه شده و در ادامه از طریق مصاحبه تلفنی با دانش آموزان دوره ابتدایی هر دو شهرستان مذکور مفاهیم اساسی از تجربیات زیسته دانش آموزان انجام گرفته و در سه مرحله کدهای باز (96کد) و مقوله ها (7مقوله) و در نهایت مضامین (3مضمون) دیدگاه دانش آموزان درباره پیام رسان شاد، نظر دانش آموزان در مورد یادگیری در فضای مجازی و نظر دانش آموزان در مورد نحوه مدیریت و برنامه ریزی فضای مجازی مشخص شده است.

    کلید واژگان: آموزش, یادگیری, فضای مجازی شاد, دانش آموزان دوره ابتدایی}
  • سعیده صادقی نژاد*، سعید بختیارپور، علیرضا حیدری، بهنام مکوندی
    هدف

    هدف از انجام این پژوهش تاثیر بازآموزی اسنادی بر افسردگی دانش آموزان دوره ابتدایی بود. در این پژوهش آموزش بازآموزی اسنادی به عنوان متغیر مستقل و افسردگی به عنوان متغیر وابسته بودند. پژوهش حاضر یک روش آزمایش میدانی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. ابزار این پژوهش پرسشنامه افسردگی کودکان (CDI) بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر (3672 نفر) پایه ششم ابتدایی شهر دزفول بود که از بین آنها 300 نفر به خاطر مسئله افسردگی در سال تحصیلی 95-1394 به مشاور مدرسه ارجاع داده شده بودند. پس از بررسی و اجرای پرسشنامه افسردگی بروی این عده، بررسی نتایج نشان داد که 30 نفر نمره افسردگی شان یک انحراف استاندارد بالاتر از میانگین بود، که به شیوه هدفمند نمونه برداری شدند و به طور تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه گمارده شدند. قبل از آموزش بازآموزی اسنادی از هر دو گروه پیش آزمون افسردگی گرفته شد، سپس به گروه آزمایشی آموزش بازآموزی اسنادی ارایه شد و به گروه گواه ارایه نشد. پس از اتمام دوره آموزش بلافاصله از دو گروه پس آزمون هایی از پرسشنامه افسردگی گرفته شد. حدود دو ماه بعد از دوره آموزشی مجددا از هر دو گروه آزمون پیگیری گرفته شد.

    یافته ها

     نتایج نشان داد که آموزش باز آموزی اسنادی بر افسردگی در پس آزمون (033/0=P و 65/21=df و 93/5-= t) در سطح (01/0<p) معنادار است. همچنین آموزش باز آموزی اسنادی بر افسردگی در مرحله پیگیری (039/0=P و 25/22 =df و 70/4-= t) در سطح (01/0<p) معنادار است.

    کلید واژگان: باز آموزی اسنادی, افسردگی, دانش آموزان دوره ابتدایی}
    Saeedeh Sadeghinezhad *, Saeed Bakhtiarpoor, Alireza Heydari, Behnam Makvandi

    The purpose of this study was attribution retraining on depression in primary school students.

    Methods

    This research is a field-tested method of pretest - posttest, and follow-up with the control group. The research tools Children's Depression Inventory (CDI) Maria Kovacs (1981), The population included all female students (n = 3672) were the sixth grade of elementary schools in Dezful, that between them 300 persons for the academic year 95-1394 depression were referred to the school counselor, And after the review and implementation on this group depression questionnaire, results showed that 30 of their depression score one standard deviation above the mean Which were sampled by purposive sampling and randomly assigned 15 patients in the experimental group and 15 in the control group were assigned

    Results

    The results showed that determination casting skills on the depression test (p = 0/033 and df = 21/65 and t = -5/93) in (p<0.01) is significant. attribution retraining as well as skills training on depression at follow-up (p = 0.039 and df = 22/25 and t = -4/70) in (p < 0.01) is significant.

    Keywords: attribution retraining, Depression, Students}
  • اعظم ملایی نژاد*، حسن رضا زین آبادی، علیرضا کیامنش، حسین عباسیان
    این مطالعه با هدف شناسایی نیازهای آموزشی والدین دانش آموزان دوره ابتدایی در حوزه تربیت اجتماعی انجام شده است. روش پژوهش ترکیبی و از نوع اکتشافی است و در بخش کیفی از نوع تحلیل محتوای کیفی استقرایی است. در این مرحله نمونه مورد نظر از میان صاحب نظران و کارشناسان موضوعی و به روش هدفمند انتخاب شده است. ابزار مورد استفاده مصاحبه باز بوده که تا دستیابی به مرحله اشباع انجام شده است. در بخش کمی، این مطالعه از نوع پیمایشی و از نظر هدف، از نوع پژوهش کاربردی می باشد. درمجموع 300 مدیر، 1800 معلم و 3600 ولی دانش آموز از ده استان نمونه این پژوهش بودند که به روش نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بود که بر اساس نتایج حاصل از بخش کیفی با کسب روایی و محاسبه پایایی پرسشنامه (0/97) میان نمونه آماری اجرا شد. دراین مطالعه ابعاد و نشانگرهای تربیت اجتماعی شناسایی شده است. یافته ها نشان می دهند که پاسخگویان همه گویه ها، نشانگرها و ابعاد را در حد زیاد و خیلی زیاد مورد نیاز دانسته اند. اولویت بندی نیازها از دیدگاه مدیران و معلمان یکسان بوده، اما میان نظرات مدیران و والدین و نظرات معلمان و والدین تفاوت معنادار وجود دارد. اولویت نیازها از دیدگاه مدیران و معلمان به ترتیب 1. مهارتهای میان- فردی 2. مهارتهای شهروندی،3. مهارتهای فردی و 4. شناخت ویژگی های کودکان است.
    کلید واژگان: نیازسنجی, والدین, دانش آموزان دوره ابتدایی, تربیت اجتماعی}
    A. Mollaeenezhad*, H.R. Zeinabadi, A.R. Kiamanesh, H. Abbasiyan
    Parents, especially those who have elementary school age children, need to know about their children’s social education and any program aimed at improving this knowledge requires an initial needs assessment. To this end, initially a group of experts were interviewed and then a sample of 300 principals, 1800 teachers, and 3600 parents in 10 provinces was given a questionnaire based on the data collected in the first part of the study. Results show that respondents expressed extreme need to know all areas of knowledge in question. Both teachers and principals prioritized the identified needs similarly, yet differently from that done by parents. Nevertheless, teachers and principals indicated that priority should be given to information on interpersonal skills, civic skills, personal skills, and recognizing children’s characteristics.
    Keywords: needs assessment, parents, elementary school students, social education}
  • زینب علوی، عزت الله قدم پور*، فیروزه غضنفری
    مقدمه

    هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش خوش بینی به روش قصه گویی بر اختلالات رفتاری دانش آموزان پسر پایه پنجم دوره ابتدایی شهر خرم آباد بود.

    روش

    روش پژوهش حاضر از نوع طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه پنجم دوره ابتدایی شهر خرم آباد در سال تحصیلی 95-1394 بود که از میان آنان 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی، به عنوان گروه آزمایش و گواه انتخاب شدند. به منظور سنجش اختلالات رفتاری دانش آموزان از  پرسشنامه اختلال رفتاری راتر-فرم معلم (1967) استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و از آزمون های آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس چند متغیره و تحلیل کوواریانس تک متغیره) استفاده گردید.  

    نتایج

    نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که آموزش خوش بینی به روش قصه گویی باعث کاهش اختلالات رفتاری دانش آموزان در گروه آزمایش، در مقایسه با گروه گواه شد.

    بحث و نتیجه گیری

    مشاهدات حاضر موید اثربخشی آموزش خوش بینی به روش قصه گویی در کاهش اختلالات رفتاری در دانش آموزان است، یعنی آنچه که باعث اثربخشی بیشتر آموزش خوش بینی بر دانش آموزان پسر دوره ابتدایی شده است، استفاده از شیوه قصه گویی است زیرا قصه، شیوه ای کارآمد برای جذب دانش آموزان خصوصا دانش آموزان ابتدایی است (0.001>p).

    کلید واژگان: خوش بینی, قصه گویی, اختلالات رفتاری, دانش آموزان دوره ابتدایی}
    Zeynab Alavi, Ezatollah Ghadampour *, Firoozeh Ghazanfari

    The purpose of the present study was to investigate the effect of optimism using story telling on behavioral disorders of the fifth grade male students of elementary school in the city of "Khoramabad". The method applied was pre-test, post-test with a control group. The participants were all the elementary male students from a school in "Khoramabad", from among whom thirty were selected using "random sampling" as members of control and experimental group. Rutter behaviour disorders Questionnaire-teachers form (1967) was used to measure the students' behavioral disorders. For data analysis, descriptive statistics (mean and standard deviation) and inferential statistics (multivariate and univariate analysis of covariance) were applied. Results indicate that education of optimism through storytelling leads to a decrease in behavioral disorders of the fifth grade students in experimental group compared to control group. Current observations confirm the positive impact of optimism, through storytelling, upon the decrease in students' behavioral disorder, Therefor The use of more effective methods of storytelling optimism training on elementary school students, because storytelling efficient way to attract students, especially elementary students(p < 0/001).

    Keywords: optimism, storytelling, Behavioral disorders, elementary school students}
  • بهاره عزیزی نژاد *، حسین جناآبادی
    خلاقیت و خودکارآمدی، از جمله اهداف آموزشی است که امروزه در راس امور آموزشی و پرورشی قرار دارد. به منظور نیل به این امر و تسهیل یادگیری، وسیله ای شبیه «چرتکه» وارد فرایند آموزشی شده که مورد استقبال دانش آموزان و معلمان قرار گرفته است و به باور آنان، نتایج مشهودی در پی داشته است. پژوهش حاضر با هدف تاثیر آموزش چرتکه بر خلاقیت و خودکارآمدی دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش شبه آزمایشی و از نظر هدف کاربردی بود. طرح پژوهش پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری را دانش آموزان پسر پایه چهارم ابتدایی تشکیل می دادند که از بین آنها نمونه ای با حجم 50 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ایچند مرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل در قالب دو کلاس درس قرار گرفتند. در هر دو گروه، همتا سازی از نظر سن و هوش (با استفاده از تست هوش ریون) انجام شد. سپس در هر دو گروه، پیش آزمون به عمل آمد و بعد از اجرای پیش آزمون، آموزش ریاضی با چرتکه برای گروه آموزش اجرا شد و گروه کنترل، آموزشی دریافت نکرد و بعد پس آزمون انجام گرفت. در این پژوهش، از ابزار خلاقیت تورنس و خودکارآمدی شرر استفاده شد که پایایی آنها با آلفای کرونباخ به ترتیب 85/0 و 81/0 به دست آمد. داده های حاصل با آمار توصیفی و استنباطی (آزمون کولموگروف- اسمیرنوف و تحلیل کوواریانس) توصیف و تحلیل شدند. نتایج حاصل نشان داد که آموزش چرتکه در درس ریاضی بر خلاقیت و خود کارآمدی دانش آموزان کلاس چهارم تاثیر دارد و باعث بهبود خلاقیت و خودکارآمدی می شود؛ بنابراین، با آموزش چرتکه می توان مهارت ها و توانایی های خلاقیت در ریاضی و خودکارآمدی کودکان را افزایش داد.
    کلید واژگان: خودکارآمدی, خلاقیت, آموزش چرتکه, دانش آموزان دوره ابتدایی}
  • کیوان کاکابرایی*
    پژوهش حاضر با هدف آموزش حل مسئله خانواده محور به والدین و تعیین اثربخشی آن بر ارتباط والد- کودک دانش آموزان انجام شد. طرح پژوهش تجربی حقیقی از نوع پیش آزمون - پس آزمون - پیگیری با گروه گواه بود. تعداد 120 دانش-آموز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و با انتساب تصادفی به دو گروه آزمایشی (60 نفر) و گواه (60 نفر) تقسیم شدند، ابتدا والدین گروه آزمایشی 10 جلسه در کارگاه تربیت کودک / نوجوان اندیشمند شرکت کردند سپس گروه آزمایشی به مدت سه ماه تحت برنامه حل مسئله خانواده محور مورد آموزش قرار گرفتند، برای جمع آوری اطلاعات از سیاهه رابطه والد - کودک جرارد (1994) فرم والدین استفاده شد. یافته ها طبق گزارش والدین در سه مرحله پیش آزمون- پس آزمون (فاصله سه ماهه) و پیگیری (فاصله یک ماهه) نشان داد، در گروه آزمایشی، بین نمرات پیش آزمون- پس آزمون در زیر مقیاس های ارتباط والد - کودک تفاوت معناداری وجود داشت اما بین نمرات پس آزمون - پیگیری در زیر مقیاس های ارتباط والد - کودک تفاوت معنادار نبود. بر این اساس می توان نتیجه گیری کرد که آموزش حل مسئله خانواده محور به والدین بر ارتباط والد - کودک دانش آموزان اثربخش بود و ارتباط والد - کودک را بهبود بخشیده است.
    کلید واژگان: حل مسئله خانواده محور, ارتباط والد, کودک, دانش آموزان دوره ابتدایی}
    Kivan Kakabaraee *
    The aim of present study was to determine of the effectiveness of family oriented problem solving education on parent-child relationship among students of elementary schools in Kermanshah city. Experimental research design was pre-test, post-test and follow-up with the control group. One hundred and twenty of elementary students were selected by using simple random sampling method and assigned into intervention (60 subjects) and control groups (60 subjects). parents and teachers of students in the intervention group, undergone 10 sessions Preparation of a family oriented problem solving, after than elementary students in intervention group received Preparation of a family oriented problem solving for 3 months, but control group did not. For collecting data use of inventory relationship between parent-child Gerrard (1994) parent form. Both groups were evaluated using scale inventory relationship between parent-child Gerrard (1994) in tree assessment times (pre-test, post-test and follow-up), and data analyzed by repeated measure. findings showed that there were significant differences between two groups in pretest and post-test among the Sub scales relationship parent-child, but there was no significant difference between post test and follow up. Accordingly, it can be concluded that effective family oriented problem solving training on relationship parent-child and communication parent-child has improved.
    Keywords: family oriented problem solving, parent, child relationship, elementary students}
  • مریم نعمت اللهی*، سیامک طهماسبی
    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای سازگاری به والدین بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان 7 – 9 سال در نمونه غیر بالینی انجام شد. برای دستیابی به این هدف از یک طرح پژوهشی از نوع آزمایشی براساس طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. به این ترتیب که با روش نمونه گیری خوشه ای4 مدرسه از بین مدارس دولتی شهر تهران انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل قرارگرفتند. به این صورت که در نهایت30نفراز مادران کودکان 7-9 ساله درقالب گروه آزمایشی،به مدت 8 هفته،هرهفته یک جلسه به مدت دو ساعت برنامه آموزش مهارت های سازگاری رادریافت کردند. گروه کنترل نیز درنهایت31 نفر شدند.ابزار اندازه گیری پژوهش، آزمون فهرست رفتاری کودک (CBCL)بود. نتایج بررسی داده های کمی پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس بیانگرآن بودکه گروه آزمایش درمقایسه باگروه کنترل کاهش معناداری د میزان مشکلات رفتاری کودکان (p <0.01)نشان دادند. این نتیجه بیانگر آن است که با آموزش مهارتهای سازگاری به والدین می توان مشکلات رفتاری کودکان را کاهش داد از دیگر نتایج این پژوهش تاثیر این برنامه آموزشی بر کاهش خرده مقیاس های مشکلات درونی سازی و برونی سازی کودکان بود..
    کلید واژگان: مهارت های سازگاری, مشکلات رفتاری کودکان, دانش آموزان دوره ابتدایی}
    Maryam Nematollahi *, Dr. Siyamaktahmasebi
    Objectives
    The aim of this research was to evaluate the effectiveness of parents'' skill training program on reducing children''s behavioral problems.
    Method
    In an experimental study (pre-post-test)، 4 primary schools were randomly selected from schools of Tehran. Two schools were randomly allocated into experimental group and two into control group. Experimental group (mothers of children aged 7-9 years) received parents'' skill training program for 8 weeks، two hours sessions. Parents'' reports participating in the training program (n=30 mothers) were compared with parents'' reports of non-trained control group (n=31 mothers). Data were gathered using Child Behavior Checklist (CBCL) and analyzed using covariance analyses.
    Results
    There was a significant difference between the experimental and control group after the training. The experimental group reported a significant decrease in children''s behavioral problems.
    Keywords: parent's skill training, children's behavioral problems, primary school}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال