فهرست مطالب

فصلنامه قبسات
پیاپی 23 (تابستان 1381)

  • تاریخ انتشار: 1381/05/11
  • تعداد عناوین: 13
|
  • محمدحسین زاده صفحات 3-9

    نوشتار حاضر به شرح و بررسی مبانی نظریه تعدد قرائت ها می پردازد. از آنجا که نظریه ذکر شده از نگرش های ویژه ای در باب تفسیر متون ناشی می شود، نگاهی به نگرش های مربوط به تفسیر متون ضرورت خواهد داشت. علی رغم وحدت رویه - تقریبا - عموم اندیشه ورزان مسلمان در دانش تفسیر متن و سیر رو به رشد آن، هرمنوتیک یا دانش تفسیر متن در مغرب زمین تحولات بسیاری داشته و نظریه های متعددی در این حوزه مطرح شده است. هرمنوتیک، با هرمنوتیک کلاسیک آغاز می شود سپس با رویکردی نوین تحت عنوان هرمنوتیک رومانتیک (از سوی شلایر ماخر) مطرح می گردد. و بالاخره با رخداد انقلابی در هویت آن، از منطق به فلسفه و از دانش تفسیر به دانش فهم و تحقیق در حقیقت ویژگی های فهم تحول می یابد. هرمنوتیک فلسفی برخلاف هرمنوتیک کلاسیک و رومانتیک - بر تعدد قرائت ها پای می فشرد بلکه این نظریه مهم ترین دستاورد آن است. علاوه بر طرفداران هرمنوتیک فلسفی، دیدگاه های شالوده شکنان، ساخت گرایان و پیروان نقد نوین امریکایی نیز به چنین نظریه ای رهنمون شده، پیامد مشترک همه این نگرش ها نظریه تعدد قرائت هاست. پس از شرح نگرش های ذکر شده، به ویژه هرمنوتیک فلسفی، به این نتیجه رهنمون می شویم که نظریه تعدد قرائت ها بر مبناهایی نظیر هرمنوتیک فلسفی مبتنی است. بررسی هر یک از آن مبانی ما را به نادرستی نظریه تعدد قرائت ها هدایت می کند. علاوه بر آن مبانی، خود این نظریه فی نفسه مشکلات بسیاری دارد که مهم ترین آن ناسازگاری با اصول مفاهمه عقلایی است.

    کلیدواژگان: تفسیر متن، هرمنوتیک فلسفی، نسبیت فهم، ساختارگرایی، اصول مفاهمه عقلایی
  • صفحات 10-23
  • علی ربانی گلپایگانی صفحات 24-39

    هرمنوتیک فلسفی که مارتین هایدگر آن را بنیان نهاده بود، مورد نقد برخی از متفکران پیرو سنت ایده آلیستی آلمان قرار گرفت. گادامر در دفاع از هرمنوتیک فلسفی با التزام به اصول مطرح شده هایدگر، اندیشه های جدید خود را در این باره مطرح کرد. هستی شناسی فهم و تجربه و تاریخ مندی آن دو، هستی شناسی زبان و جای گاه هرمنوتیکی آن، منطق مکالمه یا دیالکتیکی بودن فهم و معرفت، ادغام افق ها، رابطه متن و تاویل کننده یا خواننده آن، پیش فرض های فهم و تاویل مفاهیم و اصول محوری هرمنوتیک فلسفی گادامر را تشکیل می دهند. وی در تاکید خود بر دیالکتیکی بودن فهم و معرفت، وام دار افلاطون و هگل است. چنان که در تاکید بر جنبه کارکردی و پراگماتیسمی فهم از حکمت عملی ارسطو الگوبرداری کرده است.
    اهتمام گادامر به تفسیر متن، که در آغاز در هرمنوتیک فلسفی هایدگر چندان مورد توجه نبود، هرمنوتیک فلسفی را کاربردی تر و قابل فهم تر کرده است. این اهتمام از نگرش خاص گادامر به زبان نشات می گیرد که اندیشه ای کاملا ابتکاری به شمار می رود. او زبان را صرفا وسیله ای برای بیان و انتقال افکار نمی داند. بلکه برای زبان هویتی عینی قائل است که نقش انسان درک و شناخت آن است نه وضع و ساختن آن.
    اندیشه های گادامر را برخی از معاصران آلمانی وی چون اریک هرش و هابرماس نقد کردند. اساسی ترین نقد هرمنوتیک فلسفی دو مطلب است: یکی این که روش شناسی فهم را چندان جدی نمی گیرد. کاری که در کانون هرمنوتیک ماقبل فلسفی قرار داشت. با این که بدون داشتن روش استوار منطقی برای فهم، دست یافتن به فهم میسور نخواهد بود. دیگری این که این تفکر فلسفی به نسبی گرایی و شکاکیت لجام گسیخته ای در معرفت می انجامد.

    کلیدواژگان: هرمنوتیک فلسفی، هرمنوتیک، متون فهم، گادامر، تاویل، تفسیر
  • صفحات 40-55
  • عباس عارفی صفحات 56-63

    این مقاله به مقایسه دو گونه نزاع و چالش در عالم اندیشه می پردازد، یکی چالش شکاکیت و نسبیت و دیگر چالش تکثر قرائت یا پلورالیسم قرایی، و سرانجام به این نتیجه می رسد که این دو نوع جریان در واقع از یکجا منشا می گیرد، و در منتهی نیز به یک نتیجه ختم می شود. برای نیل به این هدف، ابتدا زیرساخت های معرفت شناسی مساله - خصوصا «مساله معیار» - مورد بررسی قرار می گیرد و به رویکرد شکاکان در نفی معیار و رهیافت نسبی گرایان در ارجاع معیارها به انسان معیاری، که در واقع نفی معیار واقعی و نفس الامری است، اشاره می شود، سپس به زیربنای هرمنوتیکی مساله قرائت پرداخته می شود، به این نتیجه رهنمون می شود که هرمنوتیک فلسفی گادامر و اتباع او در واقع بیانی است از شکاکیت و نسبیت معرفت شناسی در عالم قرائت، چرا که این نوع هرمنوتیک نافی هر نوع معیار واقعی در باب قرائت هر نوع متنی است، و این اشکالی است که کسانی چون بتی و هرش بر گادامریان نیز وارد کرده اند.
    این مقاله در پایان نیز به کیفیت راه برون شد از دگماتیزم هرمنوتیک فلسفی در نفی معیار اشاره می کند و راه خلاصی از این بحران را باز می نماید.

    کلیدواژگان: قرائت دین، معیار فهم متون دینی، هرمنوتیک، شکاکیت، نسبیت گرایی
  • مصطفی کریمی صفحات 64-73

    یکی از مبانی اصلی نظریه قرائت پذیری متکثر متون دینی عدم تعین معنای متن است. زیرا این نظریه مفسر محور بوده نقش اصلی در فهم را از آن مفسر و پیش فهم ها و انتظارهای وی می داند. حال آنکه متن هر معنایی را برنمی تابد و به هر انتظاری پاسخ مثبت نمی دهد. چون زبان یک قرارداد اجتماعی است و الفاظ از طریق پروسه وضع با معانی خاص علقه ویژه پیدا کرده و هنگام استعمال به همان معانی دلالت می کند. به علت همین خصوصیت معانی الفاظ هم در مقام استعمال (مفاد استعمالی) و هم در مقام دلالت (مراد جد ی مو لف) تعین دارد.
    اگر معنای متن معین نبود، مفاهمه بین انسانها صورت نمی گرفت. بعلاوه تاکید بر مساله «اشتراک فهم» و «حجت ظهور زمان نزول و صدور» متون دینی، شاهد دیگری بر همین معنای متن، و دلیل به این مطلب است که متون دینی هر قرائتی را نمی پذیرد.

    کلیدواژگان: فهم، قرائت پذیری متون دینی، زبان، پروسه وضع، تعین معنای متن، مفاد استعمالی، مراد جد ی مو لف، اشتراک فهم، حجیت ظهور زمان نزول و صدور کلام
  • حسین حسن زاده صفحات 74-93

    در این مقاله سعی شده است اثبات شود که مسئله ی تعدد قرائت ها از دین با اجتهاد، کاملا فرق دارد. برای اثبات این مطلب ابتدا مفهوم اجتهاد و تعدد قرائت ها از دین مورد بررسی قرار گرفته تا محل نزاع روشن شود و سپس اختلاف فتاوای فقها به مقام «هست» و «باید» تقسیم شده تا مشخص گردد که اگر چه در مقام «هست» نمی توان تعدد فهم های فقها را انکار نمود اما در مقام «باید» هر تعدد فهمی که لازمه ی اجتهاد است، مورد پذیرش عقل، از بیرون و نقل، از درون، نیست. و لذا اقسام اجتهاد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است تا ثابت شود که فی الجمله بعضی از موارد هست که هم شیعه و هم سنی، تعدد فهم را درباره آن قبول ندارند، بنابراین کلیت ادعایی که در بحث تعدد قرائت ها از دین، دنبال می شود یعنی اختلاف فهم های متعدد از متون دینی به صورت موجبه کلیه، قابل قبول نیست. و نهایتا معیاری برای تشخیص فهم صحیح از سقیم ارائه شده است تا ادعای دیگر آن ها (نسبیت در روش شناسی فهم) نیز مخدوش شود

  • عبدا نصری صفحات 94-105

    دکتر حامد ابوزید، متن را محصولی فرهنگی می داند که در افق تاریخی باید آن را مطالعه کرد.
    در بررسی هر متن باید به فرهنگ زمانه آن پرداخت رابطه متن با فرهنگ نیز دیالکتیکی است، چون از سویی تاثیر می پذیرد و از سویی دیگر تاثیر می گذارد.
    از نظر وی قرآن یک متن زبانی است و باید آن را با روش تحلیل زبانی مطالعه کرد. ابوزید، ذوبطون بودن فهم قرآن را می پذیرد، هر چند که همگان قدرت درک آن را ندارند.
    مطالعه متن در افق تاریخی نشانگر آن است که احکام در ارتباط با زمان نزول آن معنا پیدا می کند و برخی از احکام دیگر امروزه کارایی ندارند.
    در هر عصر و زمانی باید به قرائت و تاویل دوباره متن پرداخت. نقش خواننده نیز در فهم متن مورد توجه وی است. از نظر ابوزید، فرهنگ زمانه در قرآن انعکاس یافته است و لذا برخی از مفاهیم آن مانند جن و شیطان مربوط به دوران نزول آن است و با علوم عصری سازگاری ندارد.
    از نظر وی هرمنوتیک گادامر می تواند به مفسر کمک کند تا به تجدید نظر در میراث فرهنگی خود بپردازد و دیدگاه های هر عصر را در تفسیر متن دخالت دهد.

    کلیدواژگان: وحی، متن، فرهنگ، معرفت دینی، تفسیر و تاویل، دین عصری، فرهنگ زمانه
  • علیرضا قائمی نیا صفحات 106-111

    از لحاظ هرمنوتیکی، تفسیر می تواند کاربردهای گوناگونی داشته باشد، از این رو بررسی این کاربردها اهمیت خاصی دارد. این مقاله عهده دار بحث از معنای «تفسیر» و معانی «تفسیر متن» است. تفسیر متن معمولا به یکی از سه معنای: «فهم معنای آن»، «فرایند فهم آن» و «متن مضاعف» به کار می رود. مقاله علاوه بر توضیح این سه معنا از سه کارکرد: «معنایی»، «تاریخی» و «کارکرد التزامی» نیز به تفصیل سخن گفته و سپس در پایان به بیان تفاوت آن ها و تاثیرشان در حل نزاع های گوناگون در باب تفسیر متون اشاره کرده است...

  • محمد جواد ارسطا صفحات 112-119

    این مقال بر آن است که پلورالیسم را از منظر قرآن مورد بررسی قرار دهد.
    برخی برآنند که می توان بر اساس آیات قرآن به پلورالیسم اعتقاد پیدا کرد. برای مثال به آیه «لکل جعلنا منکم شرعه و منهاجا؛ ما برای هر کدام از شما آیین و طریق روشنی قرار دادیم». آنان اعتقاد دارند که چون اختلاف شرایع ناشی از اراده الهی است، امر مذمومی نمی باشد.
    مو لف، این دیدگاه را مورد نقد قرار می دهد و بر آن است که این آیه فقط بر تعدد شرایع از دیدگاه قرآن کریم دلالت دارد و نه بر حقانیت فعلی تمام آنها. در حال حاضر شریعت حق، اسلام و کتاب مهیمن قرآن است.

    کلیدواژگان: پلورالیسم دینی، شرایع، حقانیت، دین حق
  • محمدعلی رضایی اصفهانی صفحات 120-133

    در این مقال، مطالب زیر مورد بررسی قرار گرفته است و نتایج ذیل به دست آمده است.
    1. در مقدمه بیان شده که تفسیر عقلی از جایگاه ویژه ای در روش های تفسیری بر خوردار است و مورد نقض و ابرام مذاهب (شیعه، معتزله و اشاعره) قرار گرفته است و معانی متفاوتی از آن ارائه شده است.
    2. در مبحث واژگان، مقصود از روش تفسیر و عقل روشن می شود که در این جا گاهی عقل فطری یا نیروی فکر مراد است و گاهی عقل اکتسابی یا مدرکات و برهان عقلی که هر دو در تفسیر کاربرد دارد.
    3. برخی صاحب نظران تاریخچه تفسیر عقلی را از عصر پیامبر(ص) دانسته اند؛ ولی ریشه های این روش در روایات اهل بیت(ع) یافت می شود. و در دوره تابعین توجه بیش تری به آن شد و در قرون بعدی اوج گرفت.
    4. دیدگاه ها درباره تفسیر عقلی بیان شده که برخی استفاده ابزاری از برهان و قراین عقلی را تفسیر عقلی دانستند و برخی استفاده از نیروی فکر در جمع بندی آیات و احادیث را تفسیر عقلی دانستند و برخی هر دو را مطرح کردند. و ما در پایان به نتیجه رسیدیم که در حقیقت تفسیر عقلی قسم اول است، ولی طبق اصطلاح مشهور - و به طور تسامحی - قسم دوم نیز از تفسیر عقلی به شمار می آید.

    کلیدواژگان: تفسیر عقلی قرآن، تفسیر، عقل، قرآن، تعارض عقل و نقل، تفسیر اجتهادی
  • محمد جواد سعدی شاهرودی صفحات 134-141

    شیعه و سنی در احادیث فراوانی، استحباب قرائت قرآن را با آهنگ زیبا بیان کرده اند. هم چنین ساختار آوایی قرآن به گونه ای است که به خودی خود آهنگین است؛ آیا جدای از ظاهر قرآن و سفارش رهبران دینی، مبنایی معقول برای آهنگ قرائت وجود دارد؟ اگر چنین باشد مخالفت برخی از متشرعه با آهنگ قرائت در دایره عقل و نقل ناشناخته خواهد بود.
    در این مقاله، به دو مبنای عقلی بر صحت و نیز مطلوبیت آهنگ قرائت اشاره می کنیم:1. شنیدن آهنگ قرائت مطابق فطرت بشر است؛ 2. شنیدن آهنگ قرائت زمینه ساز تدبر در قرآن است.

    کلیدواژگان: آهنگ، قرائت، فطرت، تدبر، جمال زیبایی
  • محمد محمدرضایی صفحات 142-147

    این مقال بر آن است تا ترجمه یکی از کتاب های مهم در حوزه دین پژوهی یعنی عقل و اعتقاد دینی را مورد نقد و بررسی قرار دهد. این کتاب توسط چهار تن از دین پژوهان مغرب زمین (مایکل پترسون و دیگران) به انگلیسی نگارش یافته است. دو تن از محققان، یعنی آقایان احمد (آرش) نراقی و ابراهیم سلطانی آن را از انگلیسی به فارسی ترجمه کرده اند. ناقد این ترجمه، پنج، صفحه از متن انگلیسی را اجمالا مورد بررسی قرار داده و پانزده خطا و اشتباه در آن مشاهده کرده است. امید است که این نقد، تذ کاری برای دقت هر چه بیشتر مترجمان و اصلاح چاپ های بعدی این کتاب باشد.

    کلیدواژگان: عقل و اعتقاد دینی، ترجمه، احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، فلسفه دین