فهرست مطالب

فصلنامه نقد ادبی
پیاپی 15 (پاییز 1390)

  • تاریخ انتشار: 1390/10/11
  • تعداد عناوین: 10
|
  • علی اکبر احمدی دارانی صفحه 7
    در تاریخ ادبیات فارسی از ده منظومه با عنوان کارنامه آگاهی داریم. کارنامه منظومه ای در قالب مثنوی است که شاعر در آن با زبانی هزل آمیز سخن می گوید و با تعبیراتی هجوآلود، درباریان را نکوهش می کند. کارنامه نوع ادبی مستقلی است و کمتر از دویست و پنجاه سال، در تاریخ شعر فارسی نمود و امتداد داشته است. برخی از شاعران معروف که هرکدام جایگاهی در شعر فارسی دارند، کارنامه سروده اند. در کتابها و مقاله هایی که به شعر فارسی و سنایی پرداخته اند، بیشتر به کارنامه سنایی، به سبب اهمیتی که وی در شعر فارسی دارد، اشاره کرده اند و بدون توجه به کارنامه های دیگر، آن را جزوی از شهرآشوبها یا قطعه ای اخوانی دانسته اند. در فرهنگهای لغت، دانشنامه ها و دایره المعارفها، مدخلی برای کارنامه به عنوان نوع ادبی نگشوده اند. در این مقاله ضمن معرفی منظومه هایی به نام کارنامه، آنها را از لحاظ شکل، درونمایه، مخاطب، ساختار و مناسبات بینامتنی بررسی کرده و نشان داده ایم، کارنامه نوع ادبی ویژه ای است.
    کلیدواژگان: هزل و هجو، سنایی، مسعود سعد، قمری آملی، ابن یمین، شهرآشوب
  • داوود پورمظفری صفحه 31
    بخش زیادی ازمیراث مکتوب تصوف صورت نوشته شده مجالس درس، وعظ و حکایاتی است که در افواه رواج داشته است. به تعبیر دیگر بخشی از متون صوفیانه در اصل انتقال و ثبت گفتار به صورت نوشتار است. از این رو عناصری از هر دو بافت در آن ها قابل مطالعه و شناسایی است. رده بندی متون صوفیان برپایه بافت های شکل دهنده آن ها یعنی گفتار و نوشتار، به پیوستاری در میانه این دو بافت می انجامد.
    آن چه در این پژوهش «گفتارنوشت» گفته می شود، عنوانی است برای نامگذاری پیوستار گفتار و نوشتار که مولود آمیزش این دو بافت است و درون خود گونه های کوچک تری چون مقامات، مقالات، مناقب، مجالس، سیر و امالی دارد. زیرگونه های مورد بحث نیز به دلیل دوری یا نزدیکی به هر یک از دوسوی پیوستار گفتار نوشتار ویژگی های متفاوتی دارند که هر یک به صورت جداگانه قابل سنجش و مطالعه است. نویسنده کوشیده است با بهره گیری از علم زبان شناسی تفاوت های گفتارنوشت های صوفیان را با انواع دیگر نوشتار در سطوح آوایی، صرفی، نحوی و گفتمانی نشان داده و سرانجام گفتارنوشت را به عنوان یک ژانر در نوشتار صوفیانه تبیین نماید.
    کلیدواژگان: کلیدواژه ها: گفتارنوشت، نثر عرفانی، مقامات، مقالات، مجالس، سیر، امالی
  • فرانک جهانگرد صفحه 61
    در بسیاری از انواع نثر دوره قاجار نوعی رویکرد انتقادی دیده می شود که سبب بروز دگرگونی هایی در انواع نثر این دوره شده است. رگه هایی از این رویکرد، که یک تفکر جهانی است، در نثرهای اوایل دوره قاجار دیده می شود، پس از آن به صورت پررنگ تر و قوی تری در انواع نثر این دوره برجسته می شود. این سیر به ویژه تا حوالی انقلاب مشروطه و اندکی پس از آن ادامه می یابد و در ادامه خصوصا در نثرهای دوره بعد اندک اندک رنگ می بازد.
    سیر تحول بعضی از انواع نثر این دوره، در منابع پیشین آمده است. پاره ای دیگر در این مقاله بررسی شده است. نتیجه این مطالعات در کنار یکدیگر قرار گرفته است.
    با محوریت رویکرد انتقادی بعضی از انواع تغییرات شایان توجهی کرده اند. بعضی متروک و بعضی به کلی دگرگون شده، به گونه ای که پیوند آنها با صورت های پیشین کاملا گسسته شده است. در پاره ای از انواع رگه هایی از این تفکر راه یافته و بعضی از انواع هم تحت تاثیر این تفکر شکل گرفته، بالیده و صورت های مستقلی یافته اند و پس از این دوره نیز با تغییرات اندکی برجای مانده اند. این مساله نشان می دهد که رویکرد انتقادی محور تطور انواع نثر در این دوره است.
    کلیدواژگان: انتقاد، انواع ادبی، نثر انتقادی، تفکر انتقادی
  • داوود عمارتی مقدم صفحه 87
    این مقاله می کوشد نقش «موقعیت» را در شکل گیری ژانرها بررسی کند. برای این منظور مفهوم ژانر در حوزه ی رتوریک که از فن خطابه غرب باستان تا حوزه-های ارتباط شناسی را در قرن بیستم در برمی گیرد به بحث گذاشته شده است. برخلاف رویکردهای ادبی که عمدتا ویژگی های درون-متنی (فرم و محتوا) پدیدآورنده ژانرهای متفاوت است، در این رویکرد عوامل برون-متنی همچون موقعیت و مخاطب زیربنای تعریف ژانر است، و هر گونه تغییر در درک منتقدان از این عوامل تغییرات عمده ای را در تعریف ژانر به وجود می آورد. تا پیش از قرن بیستم مفهوم موقعیت مفهومی محدود و ایستا بود که سخنور و مخاطب نقش خاصی در شکل گیری آن نداشتند، و به همین دلیل ژانرهای متناسب با هر موقعیت نیز کاملا مشخص و تعریف شده بود. حال آن که در قرن بیستم و با طرح نظریه های منتقدانی چون باختین و کارولین میلر، موقعیت و به تبع آن، ژانر به مفهومی پویا و دگرگون شونده تبدیل یافت که در یک فرایند ارتباطی شکل می گیرد و به همین دلیل، خود محصول کنش مشارکین در موقعیت است. در این مقاله، پس از پرداختن به نظریه های ژانر در حوزه فن خطابه یونان و روم باستان، نشان داده شده است که پیوند یافتن ژانر با کنش اجتماعی در قرن بیستم، ژانر را به ابزاری برای تولید و بازتولید ارزش ها و پیش فرض های ایدئولوژیک در یک فرهنگ خاص تبدیل می کند و در این فرایند مولف، متن و مخاطب به طور همزمان دخیل اند. این رویکرد به ژانر، در مطالعات ادبی نیز پیامدهایی داشته که در پایان به برخی از آن ها اشاره شده است.
    کلیدواژگان: ژانر، موقعیت رتوریکی، فن خطابه، کنش اجتماعی
  • میخاییل باختین ترجمه: قدرت قاسمی پور صفحه 113
    ترجمه مقاله ای که در پی می آید، تلخیص یکی از مهم ترین مقالات میخاییل باختین است در باب سرشت گونه های سخن. اصل مقاله1 در کتابی با عنوان گونه-های سخن و دیگر مقالات متاخر2، چاپ شده است. خلاصه این مقاله در کتاب نظریه مدرن انواع ادبی،3 تالیف دیوید داف، آمده است. ترجمه حاضر بر اساس این منبع البته با حذف پاره ای بخش ها و افزودن بخش هایی از متن اصلی مقاله صورت گرفته است. ذکر این نکته ضروری که است در قسمت پی نوشت ها، توضیحات ویراستار انگلیسی و مترجم فارسی داخل دوقلاب آمده اند. برای بازنمایی بهتر مطلب، مقدمه ای4 بر مقاله، آورده می شود.
    کلیدواژگان: انواع ادبی، باختین
  • ابوالفضل حری صفحه 137
    این مقاله، عجایب نامه نویسی را به منزله نوشتار وهمناک بررسی می کند. در واقع، پرسش این است که به چه ترتیب می توان (و/ یا نمی توان) عجایب نامه ها را به منزله نوشتار وهمناک قلمداد کرد؟ ابتدا به پیشینه بحث عجایب نامه ها و ادبیات وهمناک اشاره می شود. سپس، واژگان عجایب و وهمناک تبارشناسی شده، از خاستگاه های مذهبی، تاریخی و اجتماعی هر دو، ذکر به میان می آید. گفته می شود وهمناک، زاده وهم خیال است و در اوهام ذهنی ریشه دارد؛ عجایب نامه ها، ریشه در واقعیت دارند و حاصل نگاه دقیق مشاهده گر است. آنگاه، رویکرد ساختاری تودرف در عجایب نامه های داستانی، مقابله و بررسی تطبیقی شده و معلوم می شود برخی حکایات عجایب هند با انواع پنجگانه شگفت وهمناک در دسته بندی تودرف، همخوانی دارند. در پایان نیز به چندین یافته اشاره می شود. در مجموع، عجایب نامه ها از برخی جهات، با ادبیات وهمناک همخوانی و از برخی جهات، همخوانی ندارد.
    کلیدواژگان: ژانر، عجایب نامه نویسی، وهمناک، شگفت، شگرف، تودرف، عجایب هند
  • سعید شفیعیون صفحه 165
    نقیضه یکی از خرده گونه های ادبی است که به نفی و یا تمسخر گونه اصلی خود می پردازد که بنا به اعتبار و اهمیت گونه اصلی اش و نیز ساختار و ماهیت خود نقیضه، می تواند مستقلا مورد توجه قرار گیرد.از آنجا که معنی در ادبیات از ارکان اصلی است و هم در حوزه زبان و هم در حوزه های عاطفه و خیال نقش محوری دارد، در آثار ادبی بسیار مورد توجه است.بدین لحاظ یکی از مهمترین نقیضه ها در این حوزه شکل گرفته است که به آن در ادبیات فارسی تزریق می گویند.در واقع یکی از اهداف مهم نقیضه سرگرمی و خندانیدن مخاطب است و تزریق چنین هدفی را به خوبی تامین می کند.تزریق هم به شکل منثور و هم به شکل منظوم گفته می شده است.برخی از رساله های منثور تزریقی را چار اندر چار نیز می گفته اند. این نقیضه را در ادبیات غرب نیز با اندک تفاوتی با عنوان nonsense verse داریم که نگارنده در این مقاله سعی در تطبیق وجوه عمده این دو با یکدیگر دارد.
    کلیدواژگان: ادبیات فارسی، گونه ادبی، نقیضه، تزریق، چار اندر چار، ادبیات انگلیسی، nonsense verse
  • مریم صالحی نیا، محمد جواد مهدوی صفحه 187
    محتشم کاشانی(935-996) را به سبب قصایدش که در استواری به قصاید انوری و خاقانی می‬ماند، «خاقانی ثانی» و به واسطه ترکیب‬بند پرشوری که در مرثیه امام حسین(ع) سروده، «حسان‬العجم» نامیده اند، اما وجه خلاقه سبک محتشم که چندان مورد توجه سبک شناسان و مورخان ادبی قرار نگرفته نه در غزل ها و قصاید بلکه در دو رساله «جلالیه» و «نقل عشاق» اوست. این دو رساله که به لحاظ ساخت روایی تغزلی و بیان تجربه های وقوعی و واسوختی منحصربه فردند، در تبیین مکتب وقوع و واسوخت نیز آن گونه که باید مورد توجه محققان قرار نگرفته اند. محتشم روایت منثور عشق واقع گرا را با غزل های بالبداهه (و گاه نیز برای تکمیل مطلب با قالب های شعری دیگر) درآمیخته و گونه ادبی متفاوتی ابداع کرده است. موضوع این مقاله معرفی این گونه ناشناخته و تبیین ویژگی-های ساختاری و سبکی این نوع روایت تغزلی در این دو رساله محتشم است.
    کلیدواژگان: محتشم، رساله جلالیه، رساله نقل عشاق، ژانر(گونه ادبی)، روایی، تغزلی
  • فاطمه فرهودی پور صفحه 211
    تمثیل رویا(Allegory of Dream) به گونه ای از داستان های تمثیلی اطلاق می شود که عناصری چون رویاگونی، حضور راهنما، سفر به جهان ماوراء، بازگشت به جهان بیداری و بازگویی داستان سفر، به شکل قراردادی در آنها تکرار می شود.
    در این نوع داستان ها، «قهرمان» برانگیخته می شود تا با ورود به عالم رویاگون فراتر از بیداری، به حقیقت یا پاسخ پرسشی دست یابد و درحالی که رازآموخته شده است به عالم بیداری بازگردد. در این سفر رازآموزانه یا روحانی، «راهنما» وی را همراهی می کند. قهرمان پس از برخورد با ضدقهرمانان و از سر گذراندن آزمون های دشوار به حقیقتی دست می یابد، به جهان بیداری باز می گردد و داستانش را برای مخاطبان روایت می کند.
    در این نوشته برآنیم با بررسی ساختار و کارکردهای بیش از بیست روایت از سفرهای رویاگون در جهان مردگان، در گستره زمان و مکان گوناگون کارکردهای این نوع روایت را استخراج و مقایسه و در نهایت نظریه «تمثیل رویا به مثابه نوعی ادبی» را ارائه کنیم.
    کلیدواژگان: نوع ادبی، تمثیل رویا، ساختار، کارکرد
  • علیرضا نیکویی صفحه 231
    مهدی زرقانی از محققان خوش فکر، پر تلاش و نوجوی نسلی است که نضج تفکراتشان در دو دهه اخیر، قوام یافته است که بدلیل حضور در وضعیت گذار و شکل گیری گفتمان های رقیب و موازی- نه فقط مسلط و محکوم- هم از سنت ها و روش های میراثی- ابداعی استادان نسل های پیشین (چون شفیعی و پورنامداریان و...) و تجربه های آنان بهره گرفته اند و هم اقتضائات و دغدغه های جامعه و جهان خود را می شناسند و هم به مخاطب عصری و «ابژه های نسلی» خود چشم دوخته اند از این رو در نوشته هایشان عموما با آمیزه ها و ترکیب هایی از روش ها و رویکردها، روبرو می شویم. این امر با این که نقاط قوت خود را دارد اما رعایت نکردن لوازم نظری و استلزامات روش شناختی این تکثرگرایی معرفتی و روش شناختی و ترکیب و تلفیق آن ها، پیامدهای ناخوشایندی دارد هرچند در وضعیت گذار و پوست اندازی، چندان گزیری از آن ها نیست.
    کلیدواژگان: تاریخ ادب، مهدی زرقانی
|
  • Ali Akbar Ahmadidarani Page 7
    We are aware of ten collections of verse under the title of Karnameh in the history of Persian literature.It is a collection of verse in the form of heroic couplet in which the poet reproaches the court members by using a parodied language. It is an independent literary genre used for less than two hundred and fifty years in Persian poetry. Some famous Persian poets have composed Karnameh. Because of its importance, mostly Sanâee Karnameh has been mentioned in books and articles on Persian poetry and other Karnamehs have been considered as a part of Shahrâshubs or an Ikhwani poem. There is no entry for Karnameh in dictionaries and encyclopedias. In this article, while introducing Karnameh in Persian, its form, theme, audience, structure and intertextual relations are investigated and it is shown that Karnameh is a special literary genre.
  • Dawood Poormozaffari Page 31
    There are some mystical works which are the written form of Sufis’ teachings, lectures, and popular tales. In other words, these works are nothing but the transference of speech to the field of writing. Thus, some aspects of both forms, that is, speech and writing, can be found in them. Taxonomy of Sufis’ texts according to their formative contexts (speech and writing) shapes a continuum between these two contexts. What we call goftārnevesht (written-speech) in this article, is a coinage for the synthesis of these two contexts which itself consists of subgenres such as amālī, maqāmāt, majālis, maqālāt and sīyar. These subgenres are different from each other due to their location on the continuum. This article attempts to describe the differences between goftārnevesht and other written genres which are mostly represented in phonological, morphological, syntactic, and discursive features of the texts.
  • Faranak Jahangard Page 61
    In most of prose genres, in qajar era, there is a critical thinking which has caused the genres evolution. This Critical thinking is global, and we can recognize it in the first works in the beginning ages of Qajar era, after that, this approach more forcefully, has continued until Mashrooteh and it has fade gradually. Some of the prose genres and their changes, in this era, have been evaluated before, and some of them have been studied in this essay. The results are gathered, and compared.Critical approach has caused the evolution on the prose genres. Some of them have been abandoned; some of them have been changed significantly, so their relation with the previous cases has been cut. Some of them have been brought into being, and formed by this thinking, as independent ones, and after this era resume with rare changes.This fact proves that critical approach is the mainstream of prose genres evolution in the Qajar period.
  • Dawood Emarati Moghadam Page 87
    This article studies the role of “Rhetorical Situation” in the formation of genres. Accordingly, the article discusses the concept of genre in rhetoric which includes a variety of fields ranging from the ancient oratory to the communication studies in 20th century. Unlike literary approaches which define genre mostly on the basis of textual features (form and content), rhetorical approach defines genre according to the extra-textual features such as situation and audience. Before 20th century, the concept of “situation” was very much static and limited to some specific and clear-cut situations and the speaker and audience only had to passively respond to these situations. In 20th century, the theories of Bakhtin and Carolin Miller turned this concept into a dynamic one. According to these theorists, a genre comes to existence in a communicative process and with the participation of speaker and audience. This article first addresses the theories of genre in ancient rhetoric, and then goes on to show that the definition of genre as social action makes genre a tool for production and reproduction of social values and ideological assumptions in different cultures. Finally, the article mentions some of the consequences of rhetorical approach for literary studies.
  • Mikhail Bakhtin, Ghodrat Ghā, Semipour Page 113
    “[…] Bakhtin begins by noting that human activity is inextricably related to the use of language, the nature and forms of this use being just as diverse as are the areas of human activity. Bakhtin’s point is that each sphere in which language is used develops its own relatively stable utterance types, which he terms them speech genres. Bakhtin distinguishes between primary and secondary speech genres; the latter includes novels, poetry, drama, scientific treatises, etc. In the process of their formation, they absorb and digest various primary genres. According to Bakhtin it is impossible to speak or write outside of such genres. We acquire them in the process of acquiring our native language, mastering them before we master the elements of grammar. The forms of language and the typical forms of utterances—speech genres— enter our experience and our consciousness together. The speaker’s evaluative attitude towards his subject determines his lexical, grammatical, and compositional choices. This expressiveness is not a property of the linguistic units themselves but is imparted to them by the person using them through the use of a particular speech genre. Bakhtin stresses that one of the essential characteristics of the utterance is its addressivity, or its quality of being directed to someone.”
  • Abolfazl Horri Page 137
    This paper examines the tradition of writing ‘adjā’ibnāmeh as the fantastic writing. The question is how we can/not regard ‘adjā’ib (marvels) as fantastic. First, we refer to the literature of both ‘adjā’ib and the fantastic. Then, the etymology as well as the religious and socio-historical origins of both words is examined. It is concluded that the fantastic has a root in fancy and mental hallucination while ‘adjā’ib has its roots in reality, originating from observer’s exact observation. Then, Todorovian structural approach to ‘adjā’ib is counterbalanced, showing that some tales of ‘Adjā’ib-e hend conform with the five kinds of the marvelous fantastic in Todorov's diagram. In sum, it can be claimed that ‘adjā’ib conforms only to certain aspects of fantastic writing.
  • Saeid Shafieioun Page 165
    Parody is one of the literary sub-genres which mocks its main genre. On the basis of value and significance of the main genre and also the structure and nature of parody, it can be considered as an independent genre. Since meaning in literature is one of the main elements and it has a central role in both language and imagination, it is of considerable importance in literary works. Therefore, one of the most important kinds of parody which is called tazriq in Persian literature has been formed in this field. In fact, one of the goals of parody is to entertain the audience and make them laugh, and tazriq satisfies this goal very well. Though there are a few differences, this kind of parody can be found in western literature where it is called nonsense verse. This article tries to compare the main aspects of these two kinds of parody.
  • Maryam Salehinia, Mohammad Javad Mahdavi Page 187
    Muhtasham-e Kāshani (935-996/ 1528-1588) is called Khāqāni-e sāni because of his well-made and strong odes which resemble Anvari’s and Khāqāni’s, and also Hassān-e al-ajam because of his enthusiastic elegy on Imam Hussein. But the innovative dimension of his style, which is rarely recognized by the stylisticians and literary historians, is mostly manifested in his rasāyel (Jalālieh and Naql-e oshāq) not in his sonnets and odes. These two essays or rasāyel, which are unique because of their lyrical-narrative structure and their explanation of realistic and vāsookhti experiments, are not even referred to in the studies of Voqu' and Vāsookht schools. Muhtasham has combined a prose narration of realistic love with extemporaneous sonnets (and sometimes with other poetic forms) and has created a different literary genre. The present article tries to introduce this unknown genre and to explain the structural and stylistic features of this kind of lyrical narration in Muhtasham’s rasāyel.
  • Fatemeh, Farhoodi Pour Page 211
    The present study attempts to discuss some of the spiritual travelogue and classify them as a genre.