فهرست مطالب

مهندسی مدیریت - پیاپی 69 (خرداد و تیر 1396)

دو ماهنامه مهندسی مدیریت
پیاپی 69 (خرداد و تیر 1396)

  • 88 صفحه، بهای روی جلد: 50,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1396/02/30
  • تعداد عناوین: 26
|
  • جمشید پایندانی صفحه 2
    در زمان های گذشته ماهی گیری خیلی آسان تر بود. هرکس گوشه ای کوچک یا بزرگ از دریای بی کرانه را در اختیار داشت ، و به فراخور توانایی و استطاعت خود (چه یک تور ماهی گیری بود ، یا یک قایق ، یک کشتی ، و یا ناو گانی از کشتی ها )از دریای خود ماهی می گرفت ؛مقداری را صرف خوراک خود می کرد ، و بقیه را به منظور رفع سایر نیاز هایش با ماهی گیران دیگر معاوضه می نمود.اگر روزی دریا توفانی بود ، روز دیگر آرام می گرفت ، و می توانستی با خیال راحت به صید بپردازی . هر گوشه ای از دریا شرایط محیطی ویژه خود را داشت،که می باید ابزار مناسب برای مدیریت و کنترل ان را تدارک می دیدی.
    با پیشرفت علوم و فناوری ها و بهره گیری از آن ها بزرگان دریا به فکر افتادند تا همه ی آن را تحت کنترل گیرند، و سایر ماهی گیران سهمی در خور خوش خدمتی ایشان عطا نمایند.
    امروزه به برکت فضای مجازی ، دریا بسیارکوچک شده و سر تا سر آن را امواج سهمگین فرا گرفته است.هیچ ماهی گیری ، کوچک یا بزرگ ، را حریم و حاشیه ی امنی باقی نمانده است. ابر ماهی گیران به مدد انحصار تجهیزات فرا پیشرفته و اطلاعات بسیار گسترده ، داعیه ی سلطه بر دریای یک کاسه را دارند،و در این راه به واقع و جبرا موفق هم بوده اند.چرا که نبض امواج سهمگین و همیشگی دریای یک کاسه درشبکه ی اطلاعات جهانی می زند. و آن ها با چیرگی بر این شبکه قادر به بهره گیری ، تاثیر گذاری ( و بعضا کنترل ) امواج دریای یک کاسه و موج سواری در آن می باشند.اما این سکه روی دیگری هم دارد :شبکه اطلاعاتی و فن آوری های ابداعی ابر ماهی گیران واقعیتی مستقل و ذاتی یافته و از کنترل آن ها خارج شده است و تمام علوم و فناوری های مورد نیاز برای حاکمیت بر سرتاسر دریا و بهره گیری از گوشه ، گوشه ی آن به صورت داده ها و اطلاعاتی بسیار ارزان و در زمانی کوتاه در اختیار همگان قرار گرفته است .این که در دوران کنونی اطلاعات به صورت سرمایه ی اصلی ارزش آفرین در آمده ، و دسترسی به منبع و مخزن اصلی آن ( شبکه جهانی ) برای همگان میسر می باشد..
    بنابراین ، راز بهره گیری مناسب از دریای یک کاسه ی کنونی و مدیریت آن در توانایی به موج سواری نهفته است، و قابلیت موج سواری در اتصال و دسترسی دائم به شبکه اطلاعات جهانی قرار دارد. هر عضو این دریا، چه یک تور ماهی گیری یا قایقی کوچک در اختیار داشته باشد،و یا صاحب یک کشتی و یا ناوگانی از کشتی ها باشد، بدون عضویت فعال و تمام عیار در این شبکه از همه مواهب دریا بی بهره است ، و در مقابل ، با عضویت فعال در آن خواهد توانست هم چون حلقه ای از زنجیر بر کل شبکه تاثیر گذاشته و بعضا آن را کنترل نماید.انسان مصمم ، عازم و سازنده ، مقهور دست سرنوشت نیست بلکه سر نوشتش را خود رقم می زند. این عزم انسان را در افتادن در گرداب انفعال خارج نموده و در مقابل تن دادن به روزمرگی رویین تن می گرداند.بدین ترتیب مدیران جامعه آینده به پیش بینی آینده نمی نشینند،بلکه ایده می آفریینند، به اجرا در می آورند و آینده را خود می سازند . شرط ماندگاری در چنین جامعه ای تغییر پذیری است و حتی تغییر آفرینی.هر سازمانی برای ماندن و موفق شدن مجبور است خود را به صورت یک عامل تغییر و تحول در آورد. موثرترین روش مدیریت تغییر ، آفرینش تغییر است . این کار باعث تغییر در نگرش کل سازمان می شود . در نتیجه کارکنان چنین سازمانی به جای این که تغییر را به عنوان یک تهدید ببینند، آن را یک فرصت تلقی می کنند.در دوران های عدم قطعیت های بزرگ و غافلگیری های غیر قابل پیش بینی، قرار دادن راهبرد و سیاست های یک سازمان بر روی روند های تغییر ناپذیر اصلی هم به معنای موفقیت و کامیابی خود بخ خود به احتمال زیاد شاهد ظهور ناگهانی فناوری های جدید خواهیم بود که ایجاد و استقرار سازمان های نوینی را به دنبال خواهند داشت ، حدس و گمان در مورد چگونگی این فناوری ها در شرایط کنونی غیر ممکن است، اما آنچه مسلم است فناوری های مذکور به زودی زود پدید می آیند و به یقین تعدادی از آن ها و سازمان های مرتبط و مبتنی بر آن ها ناشی از رایانه و فناوری اطلاعات خواهند بود .
  • محمد طالقانی صفحه 4
    وفاداری به نام تجاری عبارت است از واکنش رفتاری نسبتا متعصبانه ( در خرید یا توصیه ) که فرد در طول زمان نسبت به نام تجاری پیدا می کند و این رفتار باعث می شود که در فرایند های تصمیم گیری و ارزیابی ، از بین مجموعه نام های تجاری دیگری که در ذهن دارد ، گرایش خاصی نسبت به آن نام تجاری پیدا کند . این واکنش تابعی از فرایند های روانشناختی و ذهنی فرد است . وفاداری به نام تجاری زمانی ایجاد می شود که یک مشتری بر این باور باشد که یک نام تجاری ، برخی از جنبه های برداشت وی از خود را منعکس یا تقویت می کند ..
  • احمد انصاری گیلانی صفحه 11
    «خداوند شریک صمیمی‏ترین و خودمانی‏ترین گفتگوهای تنهایی ما است. هرگاه که با خودمان در کمال صداقت ونهایت تنهایی سخن می‏گوییم، آن کس که خود را برای او بیان می‏کنیم شاید بتوان خدا نامید».در این تصویر بر رابطه فرد با خدا تاکید می شود و نه بیان اوصاف و ویژگی های خداوند. در واقع این توصیف به جنبه های اعتقادی به خدا که چگونه تصویری باید از خداوند داشت و آیا اساسا می‏توان تصویری داشت یا نه و... پرداخته نشده است و تنها آن بخشی مورد نظر است که در رفتار موثر می‏افتد و از این روست که بیشترین پافشاری نیز در ارتباط فرد با معبودش دارد. زیرا این رابطه براساس عشق و علاقه و ایمان واراده شکل می‏گیرد، نه از سر جبر یا جدل و منازعه. از همین روی است که خداوند هم «با شخص غیرمذهبی به بحث و جدل نمی‏پردازد چون او خدا را با خود اشتباه گرفته و یا به خطا او را نام‏گذاری کرده است.در متون دینی ما آمده است این مردم هستند که از سر جهل و نادانی و یا کفر و عناد به جدال با خدا برمی‏خیزند، نه اینکه خداوند سر جدال با آنها داشته باشد: «و من‏الناس من یجادل فی‏ الله بغیر علم و لا هدی ولا کتاب منیر (برخی از مردم از روی جهل و گمراهی و بی هیچ کتاب و حجت روشن در کار خدا جدل می‏کند). در واقع خود خداوند شیوه دعوت انبیا به حق را «قول نرم و نیکو و کلام حکیمانه و اندرز دهنده» توصیف و توصیه می‏کند و چنین خدایی قطعا خودش به مجادله و ستیزه بر نخواهد خواست: «ادع إلی سبیل ربک بالحکمه والموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن» (ای رسول ما) خلق را به حکمت و برهان و موعظه نیکو به راه خدا دعوت کن و با بهترین طریق با اهل جدل مناظره کن).در واقع باید گفت انسان غیر مذهبی یک گام از هستی عقب مانده است چون او «کیفیت متعالی وجدان را به رسمیت نشناخته و آن را تنها در قالب واقعیت روان‏شناختی‏اش پذیرفته است (حال آن که وجدان نه تنها واقعیتی در قلمرو روان‏شناختی است، بلکه ارجاع به تعالی (و یک نمایانگر تعالی) نیز می‏باشد و تنها وقتی به طور کامل درک می‏شود که این ویژگی ارجاع به متعالی در آن لحاظ شود) بنابراین فرد غیر مذهبی در وجدان خود توقف می‏کند و به طور نارس هم توقف می‏کند. چون وجدان را آن نهایتی که در برابر آن مسئول است می‏پندارد. غافل از آن که وجدان ما قبل آخر است و او در حرکت برای یافتن معنای غایی حیات هنوز به بالاترین نقطه نرسیده است و قله حقیقی از دید او مستور مانده است».همچنین اگر خداوند می‏تواند شریک صمیمانه‏ترین گفتگوهای ما شود، پس باید موجودی مشخص و خاص یک الله باشد. موجودی که همراه خلوت و تنهایی ماست نمی‏تواند صرفا مفهومی عام و نامشخص باشد بلکه تشخص او امری قهری و الزامی است، به گونه‏ای که بتوان به او اشاره کرد و گفت «او»، «هو» همان کسی است که من خود را در معرض او قرار داده‏ام و پاسخم می‏دهد وقتی که می‏خوانمش: «یجاب اذا دعی».بنابراین هرگز به پلورالیزم دینی نمی‏رسیم و هرگز نمی‏توان از شریعت و طریقت رهید و به یک حقیقت بسنده کرد. و این نکته‏ای است که برآن اصرار می شود .
  • جاسم جادری صفحه 12
    صنعت گردشگری یکی از منابع مهم ایجاد درآمد اقتصادی می باشد و کشورهای مختلف سعی می کنند با سرمایه گذاری کلان در این بخش، به عنوان یک منبع ایجاد درآمد اقدام کنند. بنابر دلایل متعددی میزان مسافرت های دسته جمعی افزایش یافته است که این دلایل شامل زمان تفریح، بالا رفتن درآمد، پیشرفت ارتباطات دور و ایجاد راه های کارآمد حمل و نقلی است. صنعت جهانگردی و مسافرت در شرایط کنونی به صورت یکی از پایه های استوار سامانه اقتصاد جهانی درآمده است. با وجود رکود های دوره ای، شورش های سیاسی، جنگ ها، نوسان های قیمت و...، جهانگردی . از بزرگ ترین اقلام در بودجه در جهان به شمار می آید. بودجه ای که صرف جهانگردی می شود سه برابر بودجه ای است که صرف امور دفاعی می شود.امروزه جهانگردی فقط مختص خانواده های مرفه و ثروت مند نیست، بلکه میلیون ها نفر از مکان های تازه دیدن کرده و علاقه مند به شناخت هر چه بیش تر محیط زندگی خود و کسب تجربیات جدید هستند. در حالی که عصر جدیدی از جهانگردی آغاز شده است و سیر تکاملی خود را می پیماید،.سازمان ها برای اینکه بتوانند در صحنه رقابت بازار صنعت جهانگردی باقی بمانند، باید مشتریان خود را بشناسند و از خواسته آنان آگاه شوند.آن ها هم چنین باید بتوانند این مشتریان بالقوه را از محصولات و خدمات خود، آگاه سازند، آنها را متقاعد و تلقین کنند که به نفع شان است که به صورت مشتریان واقعی آنها درآیند، یعنی به محل ها و مقصد های مورد نظر که به همین منظور تدارک دیده شده است مسافرت کنند .
  • حسن لطیفی صفحه 19
    سرمایه گذاری ریسک پذیر فعالیتی حرفه ای است ،که عمدتا از طریق شرکت ها یا صندوق های سرمایه گذاری ریسک پذیر صورت می گیرد. سرمایه ریسک پذیر وجوهی است که به همراه کمک های مدیریتی، توسط افراد حرفه ای وابسته به شرکتهای سرمایه گذاری ریسک پذیر در اختیار شرکتهای جوان، کوچک، در حال رشد و دارای آتیه قرار می گیرد. شرکت های حرفه ای سرمایه گذاری ریسک پذیر معمولا شرکت ها یا تعاونی هایی هستند که منابع مالی آنها از سوی صندوق های بازنشستگی، بنیادها، شرکت ها، افراد ثروتمند، سرمایه گذاران خارجی یا توسط خودشان تامین می شود. شرکت های سرمایه گذاری به دنبال کسب درآمد جاری و مستمر از سرمایه گذاری های خود نیستند و در صورتی که شرکت مورد نظر سودآور باشد، سود سرمایه گذاری های آنها به واسطه فروش سهم مالکیت شان محقق می شود.
    سرمایه های ریسک پذیر بهترین روش تامین مالی شرکت های نوپا و نوآور به شمار می رود، زیرا روش های دیگر تامین مالی عمدتا در قالب فعالیت های دولتی صورت می گیرد که بنا به ماهیت خود نمی توانند خلاء موجود در تامین مالی شرکت های موجود را پوشش دهند. از آنجا که نتیجه فعالیت های مبتکرانه و نوآورانه تا حدی نامطمئن است، بانکها و صندوق های دولتی رغبت کمتری برای سرمایه گذاری در آنها از خود نشان می دهند. لذا معمولا کارآفرینان در کشورهای پیشرفته صنعتی جهت جذب سرمایه مورد نیاز خود به سراغ بازار سرمایه های ریسک پذیر می روند.
    بطور خلاصه می توان ویژگی های سرمایه گذاران ریسک پذیر (حقیقی یا حقوقی) را بصورت زیر بیان نمود:1 منابع مالی شرکتهای جدید و کوچک و سریعا در حال رشد را تامین می کنند. 2 در مالکیت این شرکت ها سهیم می شوند. 3 در توسعه محصولات و خدمات جدید کمک می کنند. 4 با مشارکت فعالانه خود برای شرکت مورد نظر ارزش افزایی می کنند. 5 با انتظار کسب سود فراوان، ریسک بیشتری را می پذیرند. 6 جهت گیری بلند مدت دارند.
    سرمایه گذاری ریسک پذیر به عوامل یا زیرساخت هایی بستگی دارد که این عوامل روی هم رفته محیط مناسب و مساعدی را برای رونق گرفتن صنعت سرمایه گذاری ریسک پذیر فراهم می آورند. بنابراین راه حل اصلی در رفع مشکلات سیستم ملی نوآوری کشور در حوزه تامین مالی ریسک پذیر، شناسایی این عوامل در سطح ملی و تلاش برای ایجاد محیط مساعد فعالیت سرمایه گذاران ریسک پذیر است. برای استخراج این عوامل یا زیرساخت ها از مطالعات تطبیقی، بدین ترتیب که وضعیت و ویژگی های صنعت سرمایه گذاری ریسک پذیر در چندین کشور (از جمله آمریکا، آلمان، انگلستان، چین، هند، ژاپن و کره جنوبی) بررسی شده و مورد استفاده قرار گیرد، با توجه به عدم سابقه سرمایه گذاری ریسک پذیر در ایران، ضرورت انجام چنین مطالعه ای در مورد ایران می باید ممکن گردد. طبیعتا فعالیت سرمایه گذاران ریسک پذیر در هر کشور تابع یک سری زیرساخت ها یا عوامل کلان ملی است. به عبارت ساده تر برای فعالیت پررونق صنعت سرمایه گذاری ریسک پذیر و در نتیجه پر شدن خلا تامین مالی شرکت های نوپا باید چندین پیش شرط اساسی و کلان در سطح ملی فراهم شود. بدون فراهم آمدن این پیش شرط ها هرگونه اقدامی در جهت راه اندازی و توسعه این صنعت در کشور نمی تواند چندان مثمرثمر واقع گردد. پس از استخراج این عوامل، با مراجعه به مستندات و منابع مکتوب داخلی و همچنین با استفاده از نظرات کارشناسان و صاحبنظران در هر یک از حوزه های مربوطه، به بررسی این عوامل یا زیرساختها در ایران پرداخته و ضعفها و کاستی های موجود شناسایی گردد.
  • شهرام گیلانی نیا صفحه 20
    در ادبیات بازاریابی روش های ورود به بازارخارجی راصادرات، سرمایه گذاری مشترک وسرمایه گذاری مستقیم بیان نموده اند. این خط مشی ها به ترتیب میزان تعهد، مخاطره پذیری وکنترل بیشتری را می طلبند و همچنین سودآوری بالقوه بیشتری دارند. صادرات ساده ترین راه ورود به یک بازار خارجی است که حداقل تغییرات رادر خط محصولات، سازمان، شرکت، سرمایه گذاری و رسالت آنها به وجود می آورد. صادرات به عنوان یک فعالیت تجاری ضروری برای اقتصاد ملی به شمار می رود.صادرات به عنوان امکانی برای فروش بیشتر، سودآوری بیشتر، استفاده از اقتصاد مقیاس برای کاهش هزینه های توسعه محصول، افزایش استاندارد زندگی برای مشتریان و بهبود کیفیت زندگی کاری کارکنان تلقی می شود.
  • علیرضا مزین صفحه 24
    عمده ترین محدودیت ها و موانع اجرایی که موجب عدم توفیق برنامه های ارزیابی عمکرد می گردد به شرح زیر اشاره می شود (بزاز جزایری، 1386):1-ترس از درگیر شدن با کارکنان: برخی مدیران گمان می کنند که در صورت داشتن صراحت لهجه و بیان نقاط ضعف یا نتیجه ارزیابی و نیز دادن امتیاز پایین به افراد مجبور به درگیری با آنها هستند. یا اگر نتایج کاملا« مثبت نباشد از روبرو شدن با کارمند یا دیدن عکس العمل های ناخوشایند او وحشت دارند؛
    2-شرایط اقتصادی: شرایط سخت اقتصادی معمولا» این تصور را در افراد ایجاد می کند که حقوق پرداختی به کارکنان متناسب با ارزش کار آنها نیست چه رسد به اینکه قسمتی از آن توسط نظام ارزیابی دستخوش تغییر شود؛
    3-نگرش جامعه: اگر این تصور در کل جامعه وجود داشته باشد که شایستگی مبنای پیشرفت نیست، این گمان ایجاد خواهد شد که اجرای نظام ارزیابی در یک سازمان کاری بیهوده است؛
    4-خطای انسانی: ارزیابی کنندگان هر چند بخواهند کار ارزیابی خود را با دقت انجام دهند، ممکن است دچار خطاهایی گردند. مانند خطای هاله ای، خطای سخت گیری، خطای سهل گیری، خطای تمایل به مرکز، خطای تاخیر و غیره؛این خطاها عمدتا« به لحاظ پیچیدگی انسان و ضعف ابزارهای موجود در طرح ارزیابی بوجود می آیند.
    5-وضعیت سایر سیستم ها: هر سازمانی دارای نظام های متعددی است و ارزیابی تنها یکی از این نظام هاست، نظام های مهم دیگر عبارتند از: استخدام، ترفیعات و جابجائی، آموزش، حقوق و مزایا، سازماندهی و تشکیلات، اگر این نظام ها بدون ضابطه بوده و ارتباطی با ارزیابی نداشته باشد، افراد به اثر بخشی برنامه ارزیابی تردید خواهند داشت؛
    6-وقت گیر بودن: برخی از مدیران تصور می کنند که طرحهای ارزیابی وقت آنان را خواهد گرفت. در حالی که شواهد نشان می دهد حتی اگر یک فرم ارزیابی تک صفحه ای در اختیار آنان قرار گیرد از تکمیل آن امتناع می ورزند؛
    7-تاریخچه سازمان: اتفاقاتی که درون یک سازمان رخ می دهد معمولا» به دنبال خود اعتقادات و فرهنگ خاصی را در سازمان به وجود می آورد. فقدان یک نظام مدون و یا شکست برنامه های ارزیابی پیشین می تواند این اعتقاد را در افراد بوجود آورد که برنامه های ارزیابی بی فایده و وقت گیر هستند. بنابراین نداشتن یک نظام ارزیابی بهتر از وجود آن است؛
    8-اعتقاد غلط: یکی از اعتقادات غلطی که بطور نا خواسته مورد عمل قرار می گیرد این است که ارزش ماشین آلات و تجهیزات بیش از انسان هاست؛
    9-آموزش نامناسب: فقدان آموزش مناسب به خصوص در زمینه های تبیین معیارهای ارزشیابی عملکرد و اداره جلسات ارزیابی.
  • مژینه سادات میرارض گر صفحه 26
    در دهه اخیر موضوع استرس و آثار آن در سازمان یکی از مباحث اصلی مدیریت رفتار سازمانی را به خود اختصاص داده است و فشار عصبی در سازمان همچون آفتی فعالیت ها را تحلیل و از بین می برد. توجه به محیط های شغلی و شرایط کاری کارکنان، امری است که موجب بالا رفتن کیفیت کار، حفظ سلامت و بهداشت کارکنان و به جهت بهره جویی بیشتر و بهتر از طول مدت سنوات کاری مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به تاثیر استرس شغلی بر زندگی و کار کارکنان، دست اندرکاران این گونه سیستم ها باید عوامل مرتبط با رضایت مندی شغلی را یافته وجهت پیشرفت وارتقای سطح کارایی کارکنان مورد توجه قرار دهند. استرس با جزء جزء زندگی بشر عجین شده است و در تعیین سلامت و یا بیماری انسان اهمیت بسیاری دارد. پژوهشگران به شناسایی و معرفی منابع متعدد استرس اقدام کرده اند، این منابع ممکن است در محیط بیرونی یا محیط درونی شخص باشد. استرس یا فشار عصبی سلامت جسمی و روانی نیروی کار را به خطر انداخته و هزینه سنگینی را به سازمان ها وارد خواهد ساخت. گروهی از صاحب نظران رفتار سازمانی، استرس ناشی از شغل را بیماری شایع قرن نامگذاری کرده اند. با توجه به ضرورت پرداختن به این موضوع، سعی شده است به پدیده استرس شغلی، دلایل و اثرات آن در عملکرد کارکنان و راه کارهای عملی کاهش استرس در محیط کارپرداخته و به کارکنان در بکارگیری راه کارهای عملی در جهت افزایش قدرت تحمل و فشارپذیری فردی و سازمانی یاری رساند، تا از این طریق در راستای سالم سازی محیط کار و ارتقای بهداشت روانی سازمان خود حرکت کنند .
  • دکترحسین پهلوانیان صفحه 30
    مقدمه
    تاکتیک های خدعه آمیز را می توان به 3 دسته تقسیم کرد : فریب کاری آگاهانه ، جنگ روانی و تاکتیک های فشار روی موانع .
    فریبکاری آگاهانه شاید رایج ترین نوع تاکتیک های مبتنی بر نیرنگ و خدعه ، قلب حقایق تقلب در بیان میزان اختیاراتی است که دارند یا وارونه نشان دادن مقاصدشان باشد :فریب کاری آگاهانه
    1– اطلاعات نادرست و ساختگی : قدیمی ترین شکل مذاکره بر اساس نیرنگ این است که آگاهانه اظهارات خلاف واقع بیان می شود .
    2- اختیارات مشکوک و مبهم : طرف مقابل ممکن است به نحوی وانمود کند که شما تصور کنید که آنها نیز مانند شما دارای اختیار کامل برای سازش هستند و حال آنکه واقعیت چنین نباشد . پس از اینکه تا حد ممکن و به مقدار زیاد شما را تحت فشار قرار می دهند و با شما به توافقی می رسند که تصور می کنید یک توافق قطعی و نهایی است .
    3- مقاصد مشکوک : جایی که مساله به صورت بیان خلاف واقع مقاصد آنان در ارتباط با موافقت نامه مورد نظر است ، اغلب این امکان وجود دارد که در خود موافقت نامه تدابیری برای مقابله با این تاکتیک خدعه آمیز ، اندیشید .
    4- بیان بخشی از حقیقت مساوی با فریب کاری نیست : فریب کاری آگاهانه نسبت به حقایق یا مقامه یک فرد ، با عدم افشای کامل تفکرات فعلی آن مشخص کاملا یکی نیست . مذاکرات مبتنی بر حسن نیت لازمه اش افشای تمام حقایق نیست .
    جنگ روانی
    این تاکتیک ها برای این طراحی شده که شما را دچار ناراحتی کنند تا به صورت ناخودآگاه بخواهید مذاکرات را هر چه زودتر به پایان رسانید .
    1- موقعیت های اضطراب آور : در مورد جریانات روانی که مذاکرات تحت آن انجام می شود نوشته های زیادی تحریر شده است . اگر اطلاق محل مذاکره شلوغ و پر سر و صدا است ، اگر درجه حرارت خیلی بالا یا خیلی پایین است ، اگر جایی برای یک مذاکره گر داخلی بین گروه خودتان نیست ، آگاه باشید ممکن است تمام این شرایط آگاهانه طراحی و ایجاد شده است که شما را وادار سازد بخواهید به سرعت به توافق برسید واگر لازم باشد برای رسیدن به این هدف امتیازاتی بدهید .
    2– حملات شخصی : علاوه بر صحنه سازی در مورد محیط فیزیکی محل مذاکرات ، راه های دیگری نیز وجود دارد که طرف دیگر از آن طرق استفاده کند و بیانات شفاهی یا رفتار ناشایست در شما ایجاد ناراحتی بکند .
    3– بازی تکراری آدم خوب / آدم بد : یکی از اشکال فشار روانی که در بردارنده فریب و فریب کاری است بازی تکراری شخص خوب / شخص بد است . این تکنیک با خشن ترین وجه خود در فیلم های پلیسی قدیمی ظاهر می شود . پلیس اول ، متهم یا شخص مضنون و مشکوک به ارتکاب جنایات و جرایم زیادی ، را مورد تهدید قرار می دهد وی را زیر یک نور خیره کننده می نشاند ، او را این طرف و آن طرف می کشاند ، سپس تنفسی می دهد و اطاق را ترک می کند . بعد از آن پلیس دوم ( شخص خوب ) چراغی را که نور شدیدی دارد خاموش می کند و از رفتار پلیس خشن عذرخواهی می کند . وی می گوید می خواهد شخص خشن را کنترل کند ولی تا وقتی مظنون با وی همکاری نکند از عهده این کار بر نمی آید .
    نتیجه
    مظنون آنچه را که می داند اعتراف و بیان می کند . آدم خوب / آدم بد به یکی از اشکال صحنه سازی روانی در مذاکرات است . اگر پی به این بازی ببرید در دام آن گرفتار نخواهید شد .
    4- تهدید ها : تهدید یکی از بدترین و زشت ترین انواع تاکتیک هایی است که در مذاکرات به کار می رود ، تهدید نوعی فشار است . فشار غالب اوقات درست نتیجه عکس مورد نظر را به بار می آورد . هر نوع فشاری در جهت مقابل فشار دیگری را به همان میزان ایجاد می کند مذاکره کننده خوب به ندرت دست به تهدید می زنند . برای اینکه تهدید موثر واقع شود باید طرز مطلوبی به طرف منتقل و بیان شود .
  • مریم بیشه بان صفحه 35
    کره زمین حاوی بیش از یک تریلیون گونه از میکرو ارگانیسم ها است، اما دانشمندان تنها یک هزارم آنها را می شناسند.آماری تازه ای نشان می دهد 99.999 درصد گونه های میکروبی برای دانشمندان شناخته شده نیستند. این تحقیق جامع توسط دو میکروب شناس در دانشگاه ایندیانای آمریکا انجام شده است.جی لنون، می گوید: «کار ما در خصوص فهرست کردن میکروب هایی که میشناسیم، خیلی خوب بوده است. ممکن است هر چند سال یکبار بشنویم یک گونه تازه کرم در ته اقیانوس کشف می شود. اما سرعت کشف گونه های زنده ( چه گیاهی و چه حیوانی) کاهش پیدا کرده است.» به گفته این میکروب شناس تنها در سه دهه گذشته بوده که دانشمندان شروع به شناسایی میکروب ها و طبقه بندی آنها کرده اند. «ما هنوز در مرحله کشفیات هستیم. قبل از این تحقیق سخت می شد گفت که ما کجای کار هستیم. میکرو ارگانیسم ها دارای بیشترین گونه های حیاتی در کره زمین هستند. بنابراین از نظر علمی ما گروه بزرگی (از موجودات زنده) را نمیشناسیم.»میکرو ارگانیسم ها همه جا هستند. به عنوان نمونه دکتر لنون می گویدچیزی نزدیک به ده هزار نوع مختلف باکتری در یک سانتیمتر مربع از دست انسان وجود دارد. با آنکه این حقیقت خوشایندی برای خیلی ها نیست، اما حیات انسان ها (و تقریبا تمام موجودات زنده) به وجود این باکتری ها وابسته است. این میکرو ارگانیسم ها نقش حیاتی در کره زمین دارند.برای ساخت چنین منبع عظیمی از داده ها، دانشمندان دانشگاه ایندیانا، مدارک مربوط به میکروب ها، گیاهان و حیوانات را از منابع دولتی، دانشگاهی و تحقیقات مستقل جمع آوری کردند. این منبع داده های نزدیک به 5.6 میلیون گونه حیاتی ( میکروبی و غیر میکروبی) از بیش از 35 هزار نقطه در کره زمین را در بر می گیرد.آنچه شگفتی دانشمندان را برانگیخته است نه تنوع و میزان آنچه شناخته شده که میزان ناشناخته ها در زمینه حیات میکرو ارگانیسم ها و گونه های مختلف آن است. آنها می گویند که این تحقیق نشان می دهد که چطور باید تاکید بیشتری بر سرعت بخشیدن به روند کشف و مستندسازی این گونه های حیاتی داشت و سپس تلاش بیشتری کرد تا نقش آنها در چرخه حیاتی کره زمین را بهتر درک کرد.
  • ابراهیم حمیدی صفحه 36
    سهم بازار یک نکته قابل اهمیت در تحلیل بازار محسوب می شود ،لیکن مهم ترین نکته دربلند مدت میزان سوددهی می باشد که هرسهم از بازاررا به همراه دارد.انگیزه ورود به بازار برای بلندمدت باید میزان سودحاصله باشد.مگراینکه عوامل تحمیلی تجاری غیر از این حکم نماید.
    اولین سوالی که در فرایند تصمیم گیری بازار پرسیده می شود این است که نقش اول را چه کسی در بازار ایفا می کند و چه کسی بیشترین سهم را دارد .
    دومین سوال اساسی این است که چگونه سهم بازار را افزایش دهیم ؟
    سهم بازار چیزبسیار مهی است و با توجه به درصد کل فروش یک شرکت در یک دوره زمانی خاص به کل کالای فروش رفته در بازار اندازه گیری می شود . در نظر داشته باشیم که قبل از مشخص کردن نقش اول بازار، محدوده بازار را باید مشخص کنیم. مشخص است که سهم بازار یک کالای خاص در محدوده ای که شرکت در آن فعالیت دارد مفهوم پبدا میکند. سهم شرکت با توجه به اینکه در چه بازاری فعالیت میکند ( منطقه ای محلی جهانی و...) میتواند به صورت پویا تغییر کند.(کاتلر،1371،ص294)دامنه بازار به طور معمول محدوده ویژه ای خواهد بود. اغلب بازار بنا به محدوده ای که محققین بازار توانایی جمع آوری اطلاعات فروش و سهم بازار را دارند تعریف میشوند. مشکل تاریخی تحقیقات بازار در مورد رقبا بررسی تعداد رقبای موجود در بازار ، تراکم سهم بازار (ترکیبی از سهم بازار سه شرکت رقیب) و دارایی های مجازی رقبای اصلی دارد .
    با توجه به پویایی سهم بازار و در مواردی نبودن سرنخ های کافی برای بدست اوردن اطلاعات شرکت را در تحقیقات بازار در مورد رقبا دچار سردگمی و یا عدم تصمیم گیری صحیح و کار آمد بر مبنای واقعیت میکند. مورد مهم پویایی سهم بازار است. مانند اینکه چه کسی تولیدات جدید را به بازار معرفی کرده و آن را پخش میکند بررسی مدام تحقیق و توسعه ،نکته مهم اینجا است که مزیت رقابتی و بینش رقابتی از توضیح و آگاهی چنین محرک هایی در بازار به وجود میاید.دانستن اینکه چه کسی بیشتر سهم بازار را دارد ( فکر ثابت ) و با اینکه چه شرکتی تجربه این را دارد که بزرگترین تغییر را در سهم بازار به وجود بیاورد ( فکر پویا. ( تاریخچه تغییر در صنعت به منظور پیش بینی تغییر تولیدات در اینده و راهکارهای جدیدی که بازار معرفی خواهد کرد باید مطاله شود و شرکت هایی که در این مورد از برتری های خاصی برخوردار هستند بررسی میشوند . در حقیقیت آنالیز پویای بازار میخواهد بداند چه کسی ، چه چیزی و در چه زمانی محرک تغییر در بازار است .
    هرچند که سهم بازار تنهامعیار برای بررسی رقبا نیست اما همانطور که گفته شده تغییر در سهم بازار شاخص حیاطی برای محیط رقابتی است و در واقع زنگ خطری که شرکت از جانب رقبا احساس میکند.
  • اسدالله اسدی هریس صفحه 41
    ایجاد«بازار بدهی (استقراضی)» در کنار «بازار سهام» و «بازار مشتقات» سه رکن اصلی بازار سرمایه را تشکیل می دهند راهی برای برون رفت غیرتورمی از رکود است، هدف این بازار، ایجاد مکانیزمی برای تامین مالی کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت مخارج بخش خصوصی و دولتی است.در بازار بدهی اوراق استقراضی/قرضه منتشر شده توسط دولت و شرکت ها مبادله می شود. هدف اصلی بازار اوراق استقراضی فراهم کردن مکانیزمی برای تامین مالی کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت مخارج بخش خصوصی و دولتی است.با بررسی «سهم قابل توجه ابزار بدهی از کل بازار سرمایه در دنیا» و «نقش این ابزار در جهت تسریع خروج از رکود کشورها پس از بحران جهانی 2008»، از مزیت های ایجاد بازار بدهی رونمایی کردند. «جلوگیری از قفل شدن منابع بانکی و تسویه بدهی دولت به پیمانکاران»، «کشف نرخ بهره بر اساس عرضه و تقاضا»، «جذب نقدینگی های سرگردان از بازارهای دارایی»، «تقسیم وظایف تامین مالی در بازار پول و بازار سرمایه بر اساس اندازه بنگاه ها»، «تزریق غیر تورمی منابع مالی به اقتصاد»، «کاهش مسئولیت بانک مرکزی در تامین مالی و تمرکز این نهاد در کنترل تورم» و «افزایش شفافیت در فضای کسب و کار» را هفت دستاورد اصلی راه اندازی و ایجاد بازار بدهی عنوان کردند.لازمه تکامل چنین بازاری را ایجاد موسسات رتبه بندی اعتباری در جهت اعتبارسنجی شرکت ها و بهبود قوانین نظارتی دانستند که در کوتاه مدت به دلیل نبود این موسسات می توان از تضمین بانک ها استفاده کرد و در بلندمدت با فعال شدن موسسات رتبه بندی این وظیفه به آنها محول شود.راه اندازی بازار استقراضی در کنار بازار سهام، می تواند زمینه خروج از تنگنای اعتباری کنونی را به شکل غیر تورمی فراهم سازد و به نوشته آنان بازاری کامل شکل می گیرد که به بهترین شکل، زمینه تامین مالی هرچه بهتر بخش خصوصی و دولتی را فراهم خواهد آورد.«بازار بدهی اختراع جدیدی نیست، بلکه ابزاری تجربه شده در بسیاری از کشورها است که توانسته علاوه بر رونق اقتصادی، زمینه ساز استقلال بیشتر سیاست گذار پولی شود.»«با ایجاد بازار بدهی، سیاست گذار پولی می تواند به ماموریت های اصلی خود بپردازد و تامین مالی، همانند اقتصادهای پیشرفته دنیا، از مسیر بازار سرمایه انجام شود.»«راه اندازی و پیاده سازی صحیح آن بر اساس تجربه های موفق جهانی» تاکید کرده و هشدار داده اند که «مدیریت نامناسب این طرح می تواند تکرار این تجربه موفق جهانی را ناکام سازد.» «توسعه بدون عدالت اجتماعی» «سراب» است. اولین و بزرگ ترین قربانی بی اعتنایی به عدالت اجتماعی رشد تولید ملی بوده است.
    با استفاده از تجربه های تاریخی ایران، می بایدجایگاه بایسته ای برای عدالت اجتماعی لحاظ شود. « با بد دفاع کردن از عدالت اجتماعی و با تکیه بر سفله پروری و ضدیت با بهره وری، فاجعه آفریده می شود بر اساس نتایج گزارش موسسه جهانی پژوهش های اقتصاد توسعه، تقریبا تمام نارسایی ها و سوء کارکردهایی که در تجربه های ناموفق توسعه ردگیری شده، به بی اعتنایی به عدالت اجتماعی یا بد دفاع کردن از آن مربوط می شد. وضعیت کنونی اقتصاد «به صورت نظام وار علیه تولید و به نفع رانت و ربا و فساد و واسطگی سامان یافته است. تا زمانی که ساختار انگیزشی در نظام بانکداری به گونه ای تغییر نکرده است که ترجیح داده شود به تولیدکنندگان و تامین مالی آنها اولویت بدهند، کارکرد کاهش نرخ بهره، تقدیم رانت جدید به غیرمولدها، یعنی دسترسی به اعتبارات بانکی ارزان تر است. و تا زمانی که این ساختار نهادی با الگوی موجود کار می کند، دست کاری جزیی و موضعی فقط زمان را می گیرد و هزینه های ناشی از افزایش نابرابری ها و تضعیف بیشتر بنیه تولید ملی و تشدید ناهنجاری های اجتماعی را بیشتر خواهد کرد. برای برقراری عدالت اجتماعی بایستی علم محوری و تولیدمحوری و مهار آزمندی ها و زیاده خواهی های رانت خواران و واسطه ها و...، در دستور کار قرار گیرد.
  • محمد هادی عسگری صفحه 42
    مقدمه
    یکی از مفاهیمی که در راستای بالندگی منابع انسانی مطرح گردیده، توانمند سازی کارکنان است. توانمند سازی در کارکنان شرایطی را ایجاد می کند که آنان زندگی کاری خود را باتوآن کامل کنترل می کنند و به رشد کافی برای پذیرش مسئولیت های بیشتر در آینده دست می یابند. به زعم باروچ(Baruch ) توانمند سازی فقط کلامی نیست، بلکه مقدمه تصوری از تمایلات جاری علم مدیریت اخیر است؛ حکایتی از کار با مردم و تغییر جهت سبک مدیریت از بالا به پایین است که امروزه با مطرح شدن بحث های جدیدی نظیر مهندسی مجدد وتغییر ساختار بر اهمیت آن افزوده شده است. توانمند سازی فرایندی است که قدرت نسبی هر فرد به واسطه آن افزایش می یابد و قدرت جدیدی برای سازمان ایجاد می شود. توانمند سازی، یک فرایند تعاملی به هم پیوسته است؛ زیرا هر فرد و تیمی که قدرت کسب می کند، صلاحیت به دست می آورد وآن را به کار می گیرد. توانمند سازی فردی و سازمانی، زمانی حاصل می شود که کارمندان بتوانند سطح برتری خودشان را به دست آورند.
  • مهندس مهدی دوستی صفحه 47
    1) بازوهای مارپیچی. :البته آنها به خودی خود وهم نیستند اما تعداد ستاره های موجود در بازوهای مارپیچ کهکشان ما خیلی متفاوت تر از تعداد موجود بین بازوها نیستند! بازوها مثل ترافیک شهری و مناطقی است که تراکم جمعیت بالا است. درست مثل یک ترافیک در اتوبان، ماشین ها وارد ترافیک شده و از آن خارج می شوند اما خود ترافیک تکان نمی خورد. درمورد بازوها هم ستاره هایی به آن وارد و از آن خارج می شوند اما بازوها همانجا می مانند. باز هم مثل یک اتوبان، ابرهای دودی بزرگ می توانند در این بازوها جمع شوند که باعث می شود سقوط کنند و ستاره ها را تشکیل دهند. اکثر این ستاره ها کم نور هستند و عمر بلندی دارند به همین خاطر در آخر از بازوها بیرون می روند. اما بعضی از ستاره ها بسیار پرتراکم، داغ و روشن هستند و اطراف گاز را روشن می کنند. این ستاره ها خیلی عمر نمی کنند و قبل از اینکه بتوانند از بازوها خارج شوند می میرند. از آنجا که ابرهای گازی داخل این بازوها به این صورت روشن می شوند، همین باعث مشخص شدن بازوهای مارپیچی می شود. ما به این دلیل بازوها را می بینیم که نور در آنجا بهتر است نه به این دلیل که ستاره ها آنجا جمع می شوند.
    2 )راه شیری دیسکی چاق:راه شیری دیسکی چاق با امتدادی برابر با 100،000 سال نوری و پهنایی برابر با چند هزار سال نوری است. تقریبا مقیاسی مثل یک جعبه DVD چهارتایی دارد. آیا تا به حال یک DVD را زیر نور خورشید رها کرده اید؟ با گرم شدن ممکن است تاب بردارد. راه شیری هم همینطور است. این دیسک احتمالا به خاطر تاثیر گرانشی یک جفت کهکشان ماهواره ای در گردش، قابل انعطاف است. یک طرف دیسک به سمت بالا و دیگری به سمت پایین تاب دارد. اگر به تصویر کهکشان آندرومیدا دقت کنید می بینید که از سمت راست به سمت بالا و از سمت چپ به سمت پایین تاب دارد. آندرومیدا هم کهکشان های ماهواره ای دارد و آن را هم درست مثل کهکشان ما تاب داده اند.
    3) کهکشان آندرومیدا :. تقریبا هشت برابر ماه در آسمان است. اگر به نظرتان این خیلی بزرگ نمی رسد، باید بگوییم که اندازه آن برابر با دو میلیارد سال نوری است. کهکشان آندرومیدا و راه شیری با سرعتی برابر با 200 کیلومتر در ثانیه به سمت هم در حرکت هستند. یادتان هست گفتیم کهکشان های بزرگ کهکشان های کوچکتر را می خورند؟ حالا وقتی دو کهکشان بزرگ به هم برخورد می کنند یک آتش بازی حسابی راه می افتد. ستاره ها از نظر فیزیکی سقوط نمی کنند، در این مقیاس خیلی کوچکتر از آن هستند. اما ابرهای گازی سقوط می کنند و همانطور که قبلا گفتیم وقتی این ابرها سقوط کنند، ستاره ساخته می شود. به همین دلیل انفجاری از تشکیل ستاره ها صورت می گیرد که هر دو کهکشان را نورانی می کند. در حال حاضر، گرانش متقابل هر دو کهکشان، قوس هایی عجیب و شگفت انگیز از ستاره و گاز می سازد. درست است که بسیار زیباست اما نشاندهنده یک خشونت در مقیاسی حماسی است. چند میلیارد سال طول می کشد تا بالاخره این دو کهکشان به هم برخورد کنند و یکی شوند. آنها کهکشانی بسیار عظیم خواهند ساخت. درواقع، وقتی این اتفاق بیفتد خورشید همچنان دور آن خواهد بود. آیا نسل های بعد از ما شاهد این برخورد شگرف در تاریخ کهکشان ها خواهند بود؟
  • نرگس دل افروز صفحه 48
    فاکتور های جمعیتی ممکن است شامل جنس و سن و نژاد و در آمد و وضعیت تاهل باشد. فاکتور های روانشناختی شامل نگرش به زندگی و شغل و دارایی و جایگاه اجتماعی و مسائل سیاسی است.در یک بستر تجارت به تجارت، تصور کاربر ممکن است به سایز و نوع سازمان بسته باشد. تصور کاربر ممکن است روی ویژگی های بیش از یک نوع فرد و مرکز در مورد مسائل وسیع تر در ادراکات یک گروه به عنوان یک کل تمرکز کند. برای مثال ، مشتریان ممکن است باور کنند که یک برند توسط افراد زیادی استفاده می شود بنابراین به یک برند به چشم محبوب نگاه می کنند یا یک رهبر در بازار.
  • مهدی یزدانی صفحه 51
    راز بهره گیری مناسب از دریای یک کاسه ی کنونی و مدیریت آن در توانایی به موج سواری نهفته است، و قابلیت موج سواری در اتصال و دسترسی دائم به شبکه اطلاعات جهانی قرار دارد. هر عضو این دریا، چه یک تور ماهی گیری یا قایقی کوچک در اختیار داشته باشد،و یا صاحب یک کشتی و یا ناوگانی از کشتی ها باشد، بدون عضویت فعال و تمام عیار در این شبکه از همه مواهب دریا بی بهره است ، و در مقابل ، با عضویت فعال در آن خواهد توانست هم چون حلقه ای از زنجیر بر کل شبکه تاثیر گذاشته و بعضا آن را کنترل نماید.انسان مصمم ، عازم و سازنده ، مقهور دست سرنوشت نیست بلکه سر نوشتش را خود رقم می زند. این عزم انسان را در افتادن در گرداب انفعال خارج نموده و در مقابل تن دادن به روزمرگی رویین تن می گرداند.بدین ترتیب مدیران جامعه آینده به پیش بینی آینده نمی نشینند،بلکه ایده می آفریینند، به اجرا در می آورند و آینده را خود می سازند . شرط ماندگاری در چنین جامعه ای تغییر پذیری است و حتی تغییر آفرینی.هر سازمانی برای ماندن و موفق شدن مجبور است خود را به صورت یک عامل تغییر و تحول در آورد. موثرترین روش مدیریت تغییر ، آفرینش تغییر است . این کار باعث تغییر در نگرش کل سازمان می شود . در نتیجه کارکنان چنین سازمانی به جای این که تغییر را به عنوان یک تهدید ببینند، آن را یک فرصت تلقی می کنند.در دوران های عدم قطعیت های بزرگ و غافلگیری های غیر قابل پیش بینی، قرار دادن راهبرد و سیاست های یک سازمان بر روی روند های تغییر ناپذیر اصلی هم به معنای موفقیت و کامیابی خود بخ خود به احتمال زیاد شاهد ظهور ناگهانی فناوری های جدید خواهیم بود که ایجاد و استقرار سازمان های نوینی را به دنبال خواهند داشت ، حدس و گمان در مورد چگونگی این فناوری ها در شرایط کنونی غیر ممکن است، اما آنچه مسلم است فناوری های مذکور به زودی زود پدید می آیند و به یقین تعدادی از آن ها و سازمان های مرتبط و مبتنی بر آن ها ناشی از رایانه و فناوری اطلاعات خواهند بود .
    امروزه تقریبا یک باور همگانی است که هیچ چیزی در قرن کنونی به سرعت انقلاب اطلاعات حرکت نکرده و دارای آثار و پی آمد های بزرگ نبوده است. اثر و پی امد روان شناختی انقلاب اطلاعاتی هم چون آثار و نتایج روان شناختی انقلاب صنعتی شگرف و فوق العاده است.
    آنچه را که انقلاب اطلاعات نامیده اند ، در واقع یک انقلاب دانش مدار است . آنچه که موجب عادی و معمولی شدن فرآیندها شده ماشین آلات نیست ،رایانه تنها نقش ماشه ی چکاننده این انقلاب را به عهده دارد . نرم افزار چیزی به غیر از سازماندهی مجدد کار سنتی متکی به قرن ها تجربه ، از طریق کاربرد دانش و به ویژه تجزیه و تحلیل منطقی سازمند نیست . عامل کلیدی در این فرآیند نه الکترونیک ، بلکه دانش ادارکی مدیر است.
    این سخن به معنای این است که کلید حفظ رهبری در اقتصاد و فناوری در شرف ظهور آینده به احتمال زیاد در حفظ موقعیت اجتماعی حرفه ای های دانش مایه و پذیرش اجتماعی ارزش های آن قرار دارد.تحول مهم تر ، تغییر در فرآیند است. مفهوم یاد گرفتن استفاده از اطلاعات به عنوان یک ابزار به معنای یاد گرفتن موارد استفاده آن ،نوع اطلاعات مورد نیاز ،شکل و فرم آن اطلاعات ، زمان نیاز به آن ،محل آوردن آن و... می باشد. مدیر با سواد باید مانند یک عملگرا بیاندیشد و مانند یک اندیشمند عمل نماید.
  • سید یحیی سید دانش صفحه 52
    درطول تاریخ، کار به عنوان یکی از راه های اساسی مشارکت اجتماعی و بیان شخصیت و عظمت انسان بوده و انسان خود را با کار معنا کرده است. با وجود این، کار تنها راه مشارکت اجتماعی نیست و تمامی وجود انسان در کار خلاصه نمی شود. نیاز انسان به آرامش و استراحت، بر عهده گرفتن مسئولیت های اجتماعی، صرف وقت برای خانواده و مانند آن، ابعاد دیگری از فلسفه وجودی انسان را تشکیل می دهند.کار در زندگی انسان نقش مهمی دارد، به شرطی که کاری را که انتخاب کرده مورد علاقه باشد و نیز فرد از پشتکار لازم در انجام آن کار برخوردار باشد، زیرا پشتکار باعث موفقیت شخص شده و بهترین نردبان ترقی او به شمار می رود. اشخاصی که به قریحه و مواهب طبیعی خود متکی هستند به رستگاری و پیشرفت نزدیکند و از خسران دور. امروزه بحث تداخل بین کار و زندگی تبدیل به موضوع بسیار مهمی در سازمانها شده است، به طوری که بحث های بسیار زیادی در این رابطه انجام شده است. با تغییر فن آوری، به ویژه در عرصه ارتباطات و اطلاعات، شیوه کار و زندگی و رابطه انسان‏ها دچار دگرگونی های اساسی خواهد شد. شواهدی از اشکال و مناسبات خانوادگی، حتی در برخی از جوامع شرقی مشاهده می شود که بدون قضاوت ارزشی در این زمینه، حداقل در فضای فرهنگی حاکم بر جامعه رفتارهایی غیرطبیعی و نابهنجار تلقی می شود. ( کاستلزCastels ) نگرانی های حاصل از این تحولات، به ویژه در عرصه خانواده، به اقداماتی از سوی دولت‏ها و سازمان‏ها برای ایجاد تعادل بین کار و زندگی منجر شده است. تعیین روزی به نام «روز تعادل بین کار و زندگی» در ایرلند و ماهی به نام «ماه کار و خانواده» در آمریکا و همچنین ایجاد شرکت‏های مشاوره و سایت های اینترنتی برای گسترش فرهنگ تعادل بین کار و زندگی و یافتن راه حل برای بهبود روابط افراد خانواده، همگی شواهدی بر اهمیت روزافزون بحث تقابل بین کار و زندگی و تاثیرات متقابل این دو بر روی یکدیگر است.(Todd، 2004، 7) جوشی(Sunil joshi ) و همکارانش(2002)، پیش بینی کرده اند که در 30 تا 40 سال آینده، تعادل بین کار و زندگی به مهمترین موضوع محیطهای کار در آمریکا تبدیل خواهد شد و لازم است سازمان های این کشور در این زمینه برنامه های راهبردی داشته باشند تا بتوانند از عوارض عدم تعادل در کار و زندگی در امان بمانند. (www.worklifebalance.com).
  • سید مهدی میرحسینی زواره صفحه 58
    رکن اصلی جهانی شدن اقتصادی ،ازادی تجارت ودر نتیجه رقابتی شدن اقتصادهای ملی و نهایتا حرکت اینها بسوی ادغام در بازارهای متشکل جهانی است. قرائن وشواهدحاکی از فروریختن دیوارهای حایل اقتصادهای ملی است . در این شرایط رقابت دیگر یک تهدید یا فرصت بالقوه نیست بلکه واقعیتی اجتناب ناپذیر است که حتی شدیدترین سیاستهای حمایتی رااز طریق پدیده ای به نام قاچاق کالا به چالش می طلبد. جوامعی که توانسته اند اقتصادهای ملی خود رابا شرایط جدید رقابتی سازگار کنندوسهمی دراین بازی جهانی به عهده گیرند به نحو چشم گیری از پدیده جهانی شدن ورقابت اقتصادی سود برده اند.موردچین نمونه بارزی ازاین سازگاری وتجربه موفق ناشی از آن است. اما هستند هنوزکشورهایی که همانند کشور مابه دلایل کوناکون از جمله درآمدهای آسان نفتی ،چالش های رقابتی رابه جد نمی گیرند.اما واقعیت ها سرسخت اند وبا گذر زمان ناگزیر به پذیرفتن آنها البته با هزینه های گزاف خواهیم بود.
    مفهوم رقابت از لحاظ اقتصادی ناظر بر ویژگی بازارها است. بازار رقابتی بازاری است که درآن آزادی انتخاب برای تولیدکنندگان ومصرف کنندگان وجود دارد. تولیدکنندگان رقابتی برای بقاوبهتر کردن وضع خود ناگزیرنددرهزینه ها صرفه جویی کرده وکیفیت کالاهای خودرابا قیمت هی رقابتی نسبت به دیگر تولیدکنندگان بهبود بخشند. استفاده بهینه ازمنابع ،سیستم کارآمداطلاع رسانی وخلاقیت وورزیدگی نتیجه نتیجه عملی شکل گرفتن بازارهای رقابتی ودرنهایت رفاه و آسایش عموم مصرف کنندگان است. علت فراگیر شدن بازارهای رقابتی در سراسر جهان همین موضوع است وگرنه برخلاف آنچه اغلب تصور می شود اراده هیچ تولیدکننده ای ،به ویژه تولیدکنندگان بزرگ ،دایر بر رقابتی کردن حوزه فعالیت های خود نیست. هر بنگاهی در آرزوی یک بازار انحصاری و بدون رقیب است تا بتواند سود فراوان وبدون درد سر نصیب خود کند. رقابت برای هیچ بنگاهی به تنهایی امر مطلوبی نیست. رقابت یک مطلوب اجتماعی است، فرایندی است که از طریق ان بازیگران اقتصادی ناگزیر به اتخاذ رفتاری عقلایی وبه سود همگان (مصرف کنندگان )می شوند. البته نباید فراموش کرد که رقابت در فعالیت های اقتصادی همانند هر عرصه دیگری برنده ها و بازنده هایی به طور مشخص خواهد خواهد داشت اما وجود بازنده های مقطعی نافی مطلوبیت اجتماعی رقابت درکل نیست.
    فراگیر شدن جهانی رقابت موجب به هم پیوستگی بازارهای محلی ووابستگی متقابل اقصادهای ملی می گردد. در شرایط امروز که گسترش تجارت آزاد وجهانی شدن فرایند تولید کالاها وخدمات با فراگیر شدن تکنولوژی های اطلاعاتی وارتباطی عملا رشد اقتصادی رادر گروی مشارکت در این بازی اقتصادی جهانی قرارداده است ،انزوا ودرون گرایی درحقیقت جز انتخاب عقب ماندگی نیست. در وضعیت کنونی مفاهیمی مانند استقلال اقتصادی ،خودکفایی و حمایت باید تعریف دوباره شوند تا این آرمانها با ارزشهای و مکانیسم های رقابتی سازگار گردند. استقلال اقتصادی رانباید مانند گذشته به بی نیازی از دیگران و قطع ارتباط با دنیای خارج تعبیر کرد،زیرا تحقق بخشیدن به چنین تصوری به معنای ایجاد اقتصادی عقب مانده و ضعیف خواهد بود. در اقتصاد دنیای امروز مفاهیم قدرت و بهره وری جایگزین استقلال وخودکفایی به معنای قدیم شده است .هر قدر که قدرت و کارایی اقتصادی کشور بالاتر باشد،اسیب پذیری و وابستگی اش نسبت به دیگر کشور کمترخواهد شد.. دراین شرایط استراتژی بی نیاز کردن خود از دیگران (درون گرایی)باید جای خود را به استراتژی نیازمندتر کردن دیگران به خود از طریق تسخیر بازارهای بیشتر دهد. دنیای امروز دنیای ارتباطات یعنی دادوستد به معنای عام کلمه و نیز دادوستد اقتصادی یا تجارت است. بنابراین ناگزیر باید ارمانهای مربوط به استقلال ،خودکفایی و دیگر ارزشهای حمایتی را با الزامات جهان کنونی یعنی گسترش ارتباطات و پیوستگی متقابل سازگار نماییم وگرنه این آرمان ها در عمل به ضد خود تبدیل خواهند شد. هیچ کشور پیشرفته و قدرتمندی را نمی توان یافت که راسا تولید کننده همه کالا ها و خدمات مورد نیاز خود باشد.به طور متوسط حدود بیست درصد کل کالاها و خدمات مورد تقاضا در جوامع امروزی از خارج تامین می شود. این رقم در نیم قرن پیش حدود ده درصد بود. جریان رشد یابنده تجارت جهانی ورفاه وثروت ناشی ازآن در عمل به این معنا است که استقلال و خود کفایی اقتصادی به مفهوم قدیمی ان دیگر موضوعیت ندارد. ناکارآمدی این گونه سیاست ها و ائتلاف منابع و فساد ناشی ازآن در بسیاری از کشورهای در حال توسعه در ادوار گوناگون واز جمله در کشورهای نوظهور در سالیان اخیر نشان داده که آن دسته از سیاست های حمایتی می تواند کارساز باشد که بتواند رقابت پذیری تولید کنندگان داخلی را تقویت کند. تنها شکل مطلوب حمایت برقراری شرایط مناسب رقابتی از طریق آزادسازی نظام اقتصادی است. سیاستهای حمایتی درون گرایانه در گذشته درصدد ایجاد محیط تصنعی و گلخانه ای برای رشد استعدادهای اقتصادی بود.
    برخی از سیاست ها به علت بیگانه بودن با منطق اقتصادی تنها به ایجاد انحصارها ،رانت ها و اتلاف منابع منتهی می شود.. سیاستها ی حمایتی مخرب دیگر در دنیای امروز جایی نداردو جای خود را به حمایت های سازنده داده است. منظور از سیاست های حمایتی سازنده فراهم ساختن بسترهای حقوقی ،نهادی وسیاسی مناسب ومنطبق با اقتصادی برای رشد فعالیت های داوطلبانه مردم است.
    تضمین حقوق مالکیت افراد،مقررات زدایی (آزادسازی)،ثبات در تصمیم گیری های کلان ،اجتناب از دخالت در مکانیسم قیمت های واعمال سیاست های پولی و مالی در جهت کنترل تورم و کاستن ازوزن اقتصادی دولت،مجموعه اقداماتی است که از انها می توان به درستی به عنوان سیاست های حمایتی سازنده نام برد. در عصری که رقابت حرف اول را می زند تلاش همه نیروها باید در جهت بالا بردن ورزیدگی و خلا قیت بازیگران اقتصادی به کار گرفته شود. اصرار بر تولید همه کالاهای مورد نیاز در داخل کشور تحت عنوان استقلال و خودکفایی با صرف هزینه های گزاف و غیر قابل توجیه امروزه پذیرفتنی نیست. مزیت ها وقابلیت های اقتصادی تنها در فرایند رقابتی می تواند به درستی معلوم گردد. در چنین شرایطی استقلال وخودکفایی راتنها به قدرت اقتصادی می توان تعبیر کرد،قدرتی که خود تابعی از توان رقابتی است. بنابراین هدف گیری سیاست های حمایتی نیز به جای انکه ناظر بر تولید این یا آن کالای معین باشد باید معطوف به تقویت توان رقابتی فعالان اقتصادی صرف نظر از نوع تولیدات گردد. زمان آن فرا رسیده که نگرش خود را نسبت به اهداف و ارمان ها ی اقتصادی با الزامات دنیای امروز سازگار نماییم. سرعت تحولات هزینه های تاخیر را روز به روز سنگین تر می کند. هزینه هایی که تحمل انها درآینده ای نه چندان دور ممکن است طاقت فرسا باشد.
  • علی رئوفی صفحه 60
    هرچند که در رابطه با شناخت ویژگی های شخصیتی کارآفرینان تحقیقات بسیاری انجام گرفته است. اما همچنان نمی توان صفات منحصر به فردی را به کارآفرینان نسبت داده و آن ها را مبنای تمایز کارآفرینان و غیرکارآفرینان قرار داد.این مقاله با ذکر این سوال که «چه ویژگی های شخصیتی ، کارآفرینان را از غیرکارآفرینان متمایز می سازد؟» به مطالعه متغیرهای شخصیتی متمایز کننده ی این دو گروه پرداخته است. به همین منظور دو دسته نمونه 50 نفری از افراد کارآفرین و افراد غیرکارآفرین انتخاب شدند. اعضای هر دو گروه از بنگاه های بخش خصوصی استان هرمزگان هستند که آنها را براساس 16 متغیر شخصیتی رفتاری مورد مقایسه قرار دادیم.از مجموع شانزده متغیر شخصیتی ، تنها در چهار متغیر شامل «احساس مسئولیت» . «استرس یا فشارهای عصبی» علاقمندی به پول و مزایای اقتصادی« و »کارهای چالشی« دو گروه متفاوت از یکدیگر بودند.
  • فرهاد نصیری فقیر سمیعی صفحه 65
    در تعریف بهره وری می توان گفت :بهره وری عبارت است از به حداکثر رساندن استفاده از منابع، نیروی انسانی و تمهیدات به طریق علمی به منظور کاهش هزینه ها و رضایت کارکنان، مدیران و مصرف کنندگان. تعاریف دیگر، بهره وری نیروی انسانی را حداکثر استفاده مناسب از نیروی انسانی به منظور حرکت در جهت اهداف سازمان با کمترین زمان و حداقل هزینه داشته اند. بر اساس دیدگاه سازمان بهره وری ملی ایران، بهره وری یک نگرش عقلانی به کار و زندگی است. این مشابه یک فرهنگ بوده که هدف آن هوشمندانه تر کردن فعالیت ها برای یک زندگی بهتر و متعالی است. بهره وری عبارت است به دست آوردن حداکثر سود ممکن از ایده ها و نیروی کار، توان، استعداد و مهارت نیروی انسانی، زمین، ماشین، پول، تجهیزات زمان، مکان و... به منظور ارتقاء رفاه جامعه، به گونه ای که افزایش آن به عنوان یک ضرورت، در جهت ارتقاء سطح زندگی انسانها و ساختن اجتماعی همواره مدنظر صاحبنظران سیاست، مدیریت و اقتصاد قرار دارد.
    مهمترین عوامل موثر در کاهش بهره وری:مهمترین و عمده ترین عامل کاهش بهره وری منابع انسانی نامتوازن بودن درآمد و هزینه است که مهمترین عامل در انگیزش منابع انسانی است. پس از آن مهمترین عوامل موثر در کاهش بهره وری در داخل یک سازمان به شرح زیر است:*تلاطم اجتماعی*استراتژی پرورش و توانمند سازی مدیران آینده برای سازمان های نوین*فقدان توان دیدگاه سازی*تحول ناپذیری منابع انسانی*واژگان کلیدی جدید مدیریتی*کمنیت و کیفیت تامین نیازهای مشتریان*ظرفیت پذیرش تغییر*پاسخگویی به مشکلات*امیدواری*تحول پذیری*یادگیرندگی*دانشگری*ایجاد فکر جدید*ایده پردازی*خلاقیت*خوش فکری*چابکی*انتقاد پذیری*تبعیض *ناامنی شغلی*برنامه ریزی *محیط کاری مناسب*انعطاف ناپذیری بازار کار به دلیل ناکارآمد بودن قوانین و مقررات ناظر بر بازار کار،*پایین بودن سرعت جابه جایی نیروی کار، به واسطه عدم توسعه کمی و کیفی مراکز کاریابی و فقدان شبکه سراسری کامپیوتری اینترنتی اطلاعات بازار کار،*نبود ارتباط بین توسعه نظام آموزشی و نیازهای بازار کار و عدم انطباق بین شغل و مهارت نیروی کار،*نبود ارتباط بین میزان دستمزدها و سطح بهره وری،*وجود نیروی کار مازاد در برخی از فعالیت های دولتی و خصوصی و پایین بودن انگیزه نیروی کار برای کار بیشتر و مفیدتر،. فقدان روحیه نواندیشی، نوآوری، افزایش مهارت ها و کارآموزی،*پایین بودن دانش تخصصی مدیران و شیوه ناصحیح انتخاب مدیران و عدم ارزیابی آنها،*عدم تخصیص بهینه منابع و عدم درک صحیح مدیران و قانون گذاران درخصوص اهمیت محدودیت منابع و ضرورت استفاده بهینه از آنها، به ویژه در مورد سرمایه،*پایین بودن توان رقابتی بنگاه ها،*وجود پیچیدگی در قیمت های عوامل تولید (نیروی کار، سرمایه و انرژی)، *فرسودگی برخی از تجهیزات، ماشین آلات و امکانات سرمایه ای،*پایین بودن سطح دانش فنی و وجود فاصله زیاد با سطح جهانی،*کند بودن فرایند خصوصی سازی و وجود انحصارات،تعداد زیاد طرح های عمرانی نیمه تمام و طولانی شدن دوره اتمام آنها.
    تقریبا تمامی عوامل کاهش بهره وری با شیوه های کهنه مدیریت ارتباط دارد. در این میان باید رابطه فرد با سازمان ارتباطی متقابل و دوطرفه باشد. مدیریت موفق کسی است که محیط فرهنگی سازمان خود را که عاملی بسیار موثر در رفتارهای کارکنان است عمیقا بشناسد و درک کند و آن را در جهت اجرای برنامه های سازمان بکار گیرد. حقوق و مزایای افراد باید بر اساس ماهیت شغل، تخصص، تجارب و عملکرد افراد در برابر تغییرات و برنامه ها معین شود. اگر عملکرد افراد به دقت ارزیابی نشود و مطابق شایستگی به آنان امتیاز داده نشود یا به تعبیر دیگر افراد شایسته از امتیازات بیشتر در سازمان برخوردار نشوند در آن سازمان به تدریج فرهنگ کم کاری بوجود می آید.پایین بودن حقوق و دستمزد در ایران در قیاس با شاخص هزینه زندگی در سالهای اخیر موجب کم کاری و یافتن شغل های دوم و سوم شده است که نهایتا موجب خسته تر شدن نیروی کار، کاهش بازدهی و بروز مشکلات روحی و روانی برای نیروی کار در خانواده های آنها شده است و نتیجتا بر روی بهره وری نیروی کار تاثیری منفی گذاشته است.اگر نتوانیم نیازهای رفاهی و معیشتی نیروی کار، نظام شایسته سالاری عدالت و انصاف را بر اساس یک نظام جامع ارزیابی عملکرد در سازمانها عملی سازیم به افزایش بهره وری امیدی نمی توان داشت و از آنجا که افزایش بهره وری از اصلی ترین اهداف هر سازمان و واحد صنعتی محسوب می شود و سازمان ها در عرصه رقابت چاره ای جز افزایش بهره روی ندارند توجه به عواملی که بهره وری را با موانع مواجه می کند و تلاش برای رفع آنها از مهمترین اقدامات به حساب می آید .
  • مهندس عادل سلیمانی صفحه 66
    در یک دسته بندی کلی هر نوع ارزیابی تکنولوژی در یکی از دسته های پنجگانه زیر قرار میگیرد:الف) ارزیابی محتوای تکنولوژی در سطح شرکت، بخش یا ملی ب) ارزیابی فضای تکنولوژی در سطح شرکت رشته، بخش یا ملی ج) ارزیابی موقعیت تکنولوژی در سطح رشته یا زیر بخشهای فعالیت د) ارزیابی توانایی های تکنولوژی در سطح بخش یا کلان ه) ارزیابی نیازهای تکنولوژی در سطح بخش یا ملی(جعفرنژاد،احمد،1385)عمده ترین روش های فعلی ارزیابی محتوای تکنولوژی عبارتند از : روش پورتر ، روش اسکاپ، روش ارزش افزوده اقتصادی، روش خبر گان آمریکا، روش زلنی و روش شاخص گذاری رقابتی. .(کاظمی،مصطفی،1383)
    روش پورتر:مدل پورتر برای اندازه گیری سطح تکنولوژی در سطح شرکت و جهت تبیین استراتژی توسعه تکنولوژی به منظور دستیابی به موقعیت رقابتی تعریف شده است . این مدل براساس نظریه سیستم ارزشی بوده که در آن شرکت، یک زنجیره ارزشی در کل سیستم تلقی میشود.
    روش اسکاپ:یکی از روش های اندازه گیری و سنجش سطح فن آوری توسط مر کز انتقال فن آوری آسیا و اقیانوسیه تدوین گردیده است (سازمان (ESCAP) وابسته به کمیسیون اقتصادی – اجتماعی سازمان ملل برای آسیا و اقیانوسیه مدیریت و برنامه ریزی، 1369 ). در این روش، تکنولوژی به چهار جزء جداگانه تقسیم میشود:- ماشین آلات و ابزار تولید (فن افزار): شامل دارایی های فیزیکی و اجسام و ابزاری که به عنوان امکانات فنی در درون فنآوری مورد استفاده واقع میشود.
    1- مهارت ها و تجربیات انسانی (انسان افزار): شامل ویژگی ها و خصوصیات مهارتی انسان ها در ارتباط با فن آوری.
    2- اطلاعات و دانش فنی (اطلاعات افزار ): شامل اسنادی که فن آوری در آنها جای گرفته است و می توان آن را دانش فنی و مستندات نامید.
    3- سازماندهی و مدیریت (سازمان افزار): شامل نظام های مدیریتی که فن آوری را در خود جای داده است.
    روش ارزش افزوده اقتصادی:یکی از روش هایی که برای ارزیابی تبدیل تکنولوژیکی فعالیت های یک سیستم تولید استفاده می شود بر اصل ارزش افزوده اقتصادی استوار است . در این روش ارزش افزود های که از طریق کالاهای سرمایه ای در سطح بنگاه های اقتصادی بو جود می آید با استفاده از فرآیندهای استانداردی، مانند روش های جریان کالا یا جریان درآمد، محاسبه می شود.
    روش خبرگان آمریکا:گروهی از خبرگان آمریکا نگرش دیگری را برای تعامل اجزا و عوامل تکنولوژی و تحلیل مورد نظر ارایه نموده اند. اجزاء تکنولوژی از دید این گروه عبارتند از:1- دانش 2- مهندسی 3- مدیریت و سازمان
    روش زلنی:در کتاب مدیریت تکنولوژی برتر که به وسیله م . زلنی در سال 1986 تالیف شده است نیز اجزاء تکنولوژی مطابق ذیل تقسیم معرفی شده اند:1- سخت افزار: اجزاء تشکیل دهنده فیزیکی و منطقی برای حصول اهداف.2- نرم افزار: مجموعه ای از اصول و قواعد، خطوط راهنما و الگو ریتم های لازم برای استفاده از سخت افزار3- مغز افزار: مقصود (هدف)، کاربرد و توجیه ایجاد سخت افزار و نرم افزار4- سازمان افزار: مجموعه ای از ساختار سازمانی، اداری و فرهنگی
    روش شاخص گذاری رقابتی:روش دیگری که در سنجش و ارزیابی تکنولوژی مطرح می گردد شاخص گذاری رقابتی است . این روش معیاری است که شرکت ها به واسطه آن می توانند ابعاد توسعه مورد نیاز برای حضور در بازارهای رقابتی و یا استراتژیک را تعیین می نمایند..(کاظمی،مصطفی،1383)
  • مهندس حسین پایندانی صفحه 68
    مقدمه
    ابزار کار چهار عامل مهم که عبارت بودند از محصول(Product)، قیمت(Price) ، توزیع (مکان)( Place) و ترویج(Promotion) که هر یک از این ابزارهای بازاریابی دارای زیر مجموعه هایی هستند . است .عناصر آمیخته بازاریابی مجموعه ای از عناصری است که تحت کنترل سازمان است و سازمان می تواند با آمیختن این عناصر به گونه ای مطلوب، به اهداف خود دست یابد، به طوری که این اجزا به عنوان اجزای یک سیستم در جهت نیل به اهداف سازمان عمل کنند. منظور از آمیزه بازاریابی یا ترکیب بازار، این است که باید مشخص کرد چگونه باید این عوامل را در هم آمیخت .معمولا این عوامل را به چهار گونه اصلی طبقه بندی می کنند که عبارتند از: محصول ، توزیع ، قیمت و ترویج.استراتژی بازاریابی یعنی تنظیم و اجرای آمیزه بازاریابی، ابزار کار و تاکتیک ها در بازاریابی ، آمیزه بازاریابی است.آمیزه بازاریابی ، آمیخته بازاریابی ، ترکیب بازاریابی ، ابزارهای بازاریابی و تاکتیک های بازاریابی، همگی واژه هایی هستند که برای ترجمهMarketing Mix به کار رفته اند . منظور از آمیزه، آمیخته یا ترکیب این است که بین این اجزاء می بایست یک نگرش سیستمی و هماهنگ برقرار باشد تا بتوانند در تاثیر گذاری و متقاعدسازی مشتریان موثر باشند. به عبارتی، محصول مناسب با قیمت مناسب از نظر مشتریان با توزیع مناسب و به کارگیری شیوه های ارتباطی مناسب همگی با هم عمل می کنند و اگر هر یک از این اجزا ناهماهنگ با سایرین باشد نتیجه آن کاهش اثر بخشی و کارایی مجموعه بوده و شرکت را از دستیابی به اهداف باز می دارند. اما منظور از تاکتیک یا ابزار آن است که وسیله و ابزار شرکتها برای جنگیدن در بازار و توفیق بیشتر نسبت به رقبا همین عوامل هستند.جروم مک کارتی در اوایل دهه1960 آمیزه بازاریابی را با چهار متغیر شناخته شده به عنوان چهار p طبقه بندی کرد که عبارت بودند از محصول(Product)، قیمت(Price) ، توزیع (مکان)( Place) و ترویج(Promotion) که هر یک از این ابزارهای بازاریابی دارای زیر مجموعه هایی هستند .
    *وقتی از محصول صحبت می کنیم یعنی ترکیبی از کالاها و خدمات که شرکت به بازار مورد نظر ارائه می کند این زیر مجموعه ها عبارتند از : گوناگونی محصول ، کیفیت طراحی، ویژگی ها، نام و نشان تجاری ، بسته بندی ، اندازه ، خدمات، تضمین ها ، پشتیبانی ، برگشت و...
    *وقتی از قیمت صحبت می کنیم یعنی مقدار پولی که مشتری باید برای یک محصول بپردازد، زیر مجموعه های آن عبارتند از: فهرست قیمتها، تخفیف، مساعدتهای ویژه، دوره پرداخت، شرایط اعتباری و...
    * وقتی از توزیع صحبت می کنیم یعنی فعالیتهایی که شرکت انجام می دهد تا محصول را در دسترس مصرف کنندگان مورد نظر قرار دهد ، زیر مجموعه های آن عبارتند از کانال های توزیع ( عمده فروش ، بنکدار ، خرده فروشی ، نمایندگی، شعبه ها) ، میزان پوشش ، ترکیب و جور بودن محصول ، میزان موجودی ، ترابری ، تدارکات و...
    * وقتی از ترویج صحبت می کنیم یعنی فعالیتهایی که شرکت انجام می دهد تا بتواند در مورد ارزش و مطلوبیت محصول اطلاعات خوبی به خریداران بدهد ، به طوری که آنان از بین محصولات موجود در صنعت ، محصول ارائه شده بنگاه ما را بخرند ، زیر مجموعه های آن عبارتند از تبلیغات ، روابط عمومی ، پیشبرد فروش ، فروش شخصی و بازاریابی مستقیم .
  • محمدرضا جلالی صفحه 70
    احساس امنیت روانی در تعاملات اجتماعی هدیه ای است که از دیگران دریافت می کنیم و در پرتو این احساس است که بستر مناسبی برای بروز توانمندی ها و ارضای نیازهای اجتماعی فراهم می گردد . نقطه ی شروع چنین احساسی و نیز شاخص های رفتاری آن متشکل از صدها و بلکه هزاران مهارت و ظرافت است که در بسیاری از موارد به صورت ناخود آگاه نقش خود را ایفا می کنند .گاهی غفلت از یک نکته ی ظریف و در ظاهر کوچک رفتاری ،هسته ی اولیه فقدان های بزرگی می شود که جبران آن بسیار مشکل ، اگر نگوییم ناممکن است .از جانب دیگر ذات انسان برمدنیت او مبتنی است ؛ ایفای نقش مدنیت نیز مستلزم آگاهی از قواعد بازی های اجتماعی است تا بتوان در یک تعامل موثر اجتماعی ،هم منشااثر بود و هم اثراتی نیکو از دیگران پذیرفت .آغاز چنین فرایندی بربنیان برقراری ارتباط اجتماعی استوار است و شالوده ی آن برخورداری از مهارت هایی است که در ظاهر کم اهمیت ،ولی به واقع بسیار تاثیر گذار هستند. انتقاد می تواند درنوع خود موهبتی باشد. شما ناگزیربه درک این واقعیت هستید که انتقاد الزاما نشانه آن نیست که دیگری برای شما اهمیتی قایل نیست. بلکه، امکان دارد ناشی ازاحترام یا حس عطوفت یا تمایل طرف مقابل به برقراری ارتباط باشما وناشی ازاشتیاق اوبه بهبود رابطه وتفهیم وتفاهم عمیق ترباشد. شما می توانید انتقاد را نشانه احترام محبت آمیزفرد دیگری به خودتان درقالب شخصیتی که درحال حاضرهستید، تلقی کنید وسپس واکنش مناسب ومنطقی به انتقاد های طرف مقابلتان نشان دهید. انتقادپذیری و انتقاد کردن موثر دارای اهمیت زیادی برای موفقیت سازمانی است. اموری چون ارزشیابی عملکرد ، مشارکت در تیم های کاری ، خدمات رسانی به مشتریان و کنترل کیفیت ، بستگی به بکارگیری مطلوب انتقادپذیری و انتقاد کردن دارد و کار پیچیده ای است. انتقاد با ابراز احساسات درباره موضوعات پیچیده و مشکل ، می تواند تخریب کننده و حتی بسیار خطرناک باشد. بکارگیری ضعیف انتقاد ، منجر به شکست افراد و سازمان ها می شود، از سوی دیگر استفاده آگاهانه و خردمندانه از انتقاد به شکوفایی افراد و سازمان ها منجر خواهد شد.
  • فرهاد روشنفکر صفحه 79
    داروهای متداول برای کنترل فشار خون ممکن است خطر ابتلا به اختلالات خلق و خوی را افزایش دهند.برپایه یک پژوهش تازه، افرادی که بیش ار 90 روز از داروهای موسوم به مسدودکننده گیرنده آدرنرژیک بتا(Beta blockers) و همینطور مسدودکننده کانال کلسیم (Calcium channel blockers) استفاده می کنند، ممکن است دوبرابر افرادی که از آنتاگونیست آنژیوتانسین برای کنترل فشار خونشان استفاده می کنند، به علت اختلالات خلقی، افسردگی، بیماری دو قطبی در بیمارستان بستری شوند.داروهای مسدودکننده گیرنده آدرنرژیک بتا ، شامل داروهایی مانند پروپرانولول، متوپرولول و آتنولول هستند. داروهای مسدودکننده کانال های کلسیم هم شامل آملودیپین، نیفدیپین، وراپامیلو دیلتیازم هستند. این در حالی است که لوزارتان، والزارتان، تلمیزارتان و کاندسارتان، مسدود کننده آنژیوتانسینوژن هستند.با این حال دکتر ساندوش پادمانبان، عضو موسسه علوم پزشکی قلبی و عروقی دانشگاه گلاسکو در بریتانیا عقیده دارد که افرادی که این داروها را مصرف می کنند نباید داروهایشان را عوض کنند یا مصرف آنها را قطع کنند.او تاکید می کند: «افراد باید داروهایشان را مصرف کنند چرا که این داروها موثر هستند و جلوی حمله قلبی و سکته را می گیرند.»به عقیده دکتر پادمانبان، یکی از نویسندگان این تحقیق تازه که در مجله علمی هایپرتنشن منتشر شده، افسردگی و بیماری های قلبی هر دو از بیماری های شایع هستند و رابطه آنها دو طرفه است. به عنوان مثال اختلال دو قطبی ممکن است منجر به دوبرابر شدن ریسک بالارفتن فشار خون و حتی مرگ در اثر مشکلات قلبی شود.از طرفی شواهدی وجود دارد که نشان می دهد مسدودکننده گیرنده آدرنرژیک بتا منجر به مشکلات خلقی مانند افسردگی می شوند. برخی داده های ژنتیکی تازه هم نشان می دهد که آنتاگونیست های کلسیم ممکن است منجر به این بیماری ها شود.دکتر مان فارس، یک متخصص بیماری های قلبی و عروقی، هم عقیده دارد که بیماران نباید بر اساس یافته های این تحقیق تازه داروهایشان را عوض کنند.
  • مجتبی عطایی صفحه 80
    در محیط متلاطم و پیچیده کسب و کار امروز، به نقش بازاریابی در سازمان، فراتر از یک واحد سازمانی صرف نگریسته می شود. بازاریابی جدید، حول محور حداکثر سازی ارزش مشتری از طریق نقش های مرزگستری مشتریان وفادار، هماهنگ کننده های داخلی، مدیران استراتژیک و واسطه های مشارکت درون شبکه سازمان، می چرخد. با ارائه چنین چشم اندازی، لازم است چارچوب مفهومی جدید و کارآمدی را که به حوزه و قلمرو بازاریابی رابطه مند می پردازد مشخص می کنیم.
    مدل شش گانه بازاریابی رابطه مند کریستوفر پاینی و بالانتینی کریستوفر پاینی و بالانتینی(Churistopher Payne & Ballantyne) برای اولین با در سال 1991 چارچوبی برای بازاریابی رابطه مند که متشکل از شش بازار بود را مطرح ساختند. مدل بازارهای شش گانه(The Six Markets Model ) ، بازاریابی رابطه مند را در سطح سازمانی مورد توجه قرار می دهد. این مدل شش بازار را نشان می دهد که هر یک ابعادی از بازاریابی رابطه مند را در بر می گیرد که روابط با آن گروه ها و بخش ها بطور بالقوه مستقیم یا غیرمستقیم بر اثربخشی سازمان در بازار تاثیر می گذارند. در این مدل بازاریابی داخلی(Internal Markets ) که در درون سازمان قرار گرفته، در مرکز این مدل واقع شده است. این چارچوب به بازاریابی داخلی به عنوان تسهیل کننده هماهنگی کننده و حمایت مدیریت از روابط با گروه های سایر بازارها می نگرد.
  • عسکر پور میر علم صفحه 87
    کشف جدید فیزیکدانان سرن شاید در چند جمله ساده خبر از وجود ذراتی سریعتر از نور را داده باشد، اما به نظر می آید همین چند جمله ساده در صورت اثبات شدن می تواند 10 پدیده بسیار مهم و در کل تمام جهان را تماما زیر و رو کند. به گزارش خبرگزاری مهر، دانشمندان رسما اعلام کردند که ذرات تحت اتمی نیوترینو محدودیت بالاترین سرعتی که در جهان وجود دارد را شکسته و به سرعتی بالاتر از سرعت نور دست پیدا کرده اند.اما بر اساس نظریه نسبیت خاص انیشتین، هیچ پدیده ای نمی تواند از این حصار عبور کند. از این رو چه یافته جدید فیزیکدانان نادرست باشد، چه فیزیکدانان مجبور شوند بر اساس یافته جدید درمورد نظریات مورد اعتماد تجدید نظر کنند، 10 حقیقت وجود دارند که شکسته شدن سرعت نور می تواند بر روی آنها تاثیر مستقیم داشته باشد:نظریه نسبیت خاص
    قانون سرعت نور پشتوانه اصلی نظریه نسبیت خاص انیشتین است که وی در سال 1905 ارائه کرد. بر اساس این قانون سرعت نور نسبت به تمامی ناظران با هر سرعتی که در حرکت باشند، 299 میلیون و 792 هزار و 458 متر بر ثانیه خواهد بود. این سرعت بالاترین حدی است که هر پدیده ای می تواند داشته باشد، حد بالای مطلق در حرکت.یافته جدید فیزیکدانان این قانون قدیمی و مورد اعتماد را متزلزل می کند. به گفته «رابرت پلانکت» فیزیکدان لابراتوار فرمی، بر اساس نظریه نسبیت، ایجاد توانایی برای حرکت جسمی با سرعتی بالاتر از سرعت نور به انرژی نامحدود نیاز دارد. در صورتی که چنین امکانی وجود داشته باشد، در این صورت تمامی قوانین باید از نو نوشته شوند.