فهرست مطالب

مجله زبان و ادبیات فارسی
سال هفتم شماره 3 (پاییز 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/09/09
  • تعداد عناوین: 12
|
  • محمد فاضلی صفحات 9-25
    گفتاری که در پیش روست نقد و بررسی مقاله ای است تحت عنوان:«مویی به ریسمان تصحیح چند بیت از شاهنامه»این نقد و بررسی دور دو محور می چرخد: یکی، زدودن غبار ره از تارهای موی سخن که «قلم» آن را در پیچ و خمهای سفر کوتاهش به بار آورده است، و تبیین و توضیح ابهاماتی در این زمینه.
    دیگری، به نقد کشیدن معیارهای تصحیح متون کهن و ارائه پیشنهادهایی در این راستا.
    کلیدواژگان: بس، از، آشیب، شکل پرستی، نامانوس، کهنگی
  • محمد مهدی مظاهری صفحات 26-41
    آیاتی در قرآن مجید راجع به «انسان» آمده که (اختصاص به خلقت یا انسان اول ندارد و) شامل همه انسان ها و موجودیت انسان بر اساس مشی و اراده خداوندی می باشد؛ همچنانکه نمونه های فراوانی در مثنوی مولوی و یا آثار نظامی گنجوی از این جهت وجود دارد. اطلاق واژه «انسان» به خاطر انس گرفتن او با دیگران، برای ادامه زندگی اجتماعی است، چرا که بدون برقرار کردن این ارتباط انسانی، قادر به ادامه حیات نمی باشد. حق تعالی موجودی به نام انسان آفرید که جامع تمام نیروهای ظاهری و باطنی، مادی و معنوی، ملکی و ملکوتی است. هر صفت و هر خاصیتی که در طبیعت و ذات یک انسان وجود داشته باشد به طور طبیعی در طبیعت تمام انسانها یافت می شود.
    بیشترین مضامینی که در نیل انسان به حقیقت و عدالت در ادبیات فارسی آمده (مفهوم اصلی و پیام موجود در آنها) از قرآن مجید اخذ شده است. انسان به هر اندازه که به صفات خداوندی متصف شود به همان اندازه به خالق واحد نزدیک شده است.
    کلیدواژگان: آدم، انسان، قرآن، ادبیات، خداوند
  • تقی وحیدیان کامیار صفحات 42-47
    میان صفت شمارشی و معدود در مواردی واژه ای می آید که آن را تمیز می نامند. این واژه در مواردی زائد است، مانند: دو جلد کتاب خریدم که می توان آن واژه را حذف کرد: دو کتاب خریدم.
    در مواردی ذکر تمیز لازم است و به معنی می افزاید مانند: دو لیتر شیر، صد گرم زعفران.
    و در مواردی فقط در دستورها آمده و مردم آن را به کار نمی برند مانند: ده نفر شتر دیدم، سه زنجیر فیل در سیرک بود. که به اصطلاح من درآوردی یا «من عندی» است و ربطی به دستور ندارد.
    کلیدواژگان: تمیز، ممیز، معدود، مسند
  • فرزاد قائمی صفحات 48-66
    تمثیل گرایی فلسفی بر پایه اعتقاد به دوگانگی جهان ناسوت و لاهوت، صدور معقول در محسوس و نزول از وحدت به کثرت استوار است. این فلسفه که بر ماهیت دو بعدی تمثیل - روساخت روایی و ژرف ساخت فکری- مبتنی است، ساختاری دو وجهی به حکایت تمثیلی می بخشد که یکی نقش ممثل به داستانی و دیگری نقش ممثل فلسفی را برعهده دارد. درآثار مولانا- به خصوص مثنوی- نیز پیوند میان تمثیل گرایی فلسفی و ادبیات تمثیلی را در ساختار داستانی مثنوی مولانا می توان دید؛ پیوندی که در ادبیات غرب در ارتباط بین سمبولیزم غربی و ایده آلیسم افلاطونی دیده می شود.
    در این جستار، ضمن مروری بر ریشه های تمثیل گرایی فلسفی، تجلی این فکر در جهان بینی و آثار مولانا مورد نگرش قرار خواهد گرفت و جلوه های این پیوند میان نظام فکری و بیان ادبی در ساختار داستانی مثنوی مولانا مورد بررسی قرار می گیرد، اشکال ساختاری ظهور این گرایش در قصص مثنوی در سه عنوان تعلیق گریزی، مثل گذاری و تفسیر تمثیلی، تحلیل خواهد شد.
    کلیدواژگان: مولانا، مثنوی، تمثیل، تشبیه، تمثیل گرایی فلسفی، مثل گذاری
  • محسن مدیرشانه چی صفحات 67-82
    در این مقاله ابتدا در مقدمه به پیشگامی و تقدم فضل رودکی در عرصه شعر و ادب فارسی و ذکر نام او در تذکره ها و تواریخ و نیز در شعر شاعران پس از خود اشاره می شود. سپس از بازتاب ذهن و زبان رودکی و اندیشه و شعر او بر شاعران دیگر و تشابهات فکری و شعری آنان سخن می رود و به ویژه تاثیرپذیری های ناصر خسرو قبادیانی از رودکی سمرقندی و اشتراکات و مشابهت های این دو در عرصه تفکر و سخن سرایی که بسیاری از آن یاد کرده اند؛ مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. آن گاه مبحث اصلی این پژوهش و مدعای مقال در خصوص تاثیرات و تشابهات فکری و شعری رودکی و خیام که به رغم نمودها و بنیه های قابل توجه، مغفول واقع شده است، طرح و تبیین می شود. شواهد مثال و نمونه هایی از این همانندی ها و تاثیرپذیری ها به صورت مقایسه ای از میان اشعار رودکی و رباعیات خیام همراه این مبحث است. نتیجه گیری پایانی از مباحث طرح شده در این مقاله، مبین این نکته است که در میان انبوه شاعران پس از رودکی که بسیاری از آنان به گونه ای در اندیشه و شعر از او تاثیر پذیرفته اند، خیام را بیش از هر کس می توان ادامه دهنده جریان فکری و شعری رودکی دانست.
    کلیدواژگان: رودکی، خیام، شعر، اندیشه، فلسفه
  • بهروز اتونی صفحات 83-110
    «عرفان اسطوره ای»، نخستین و بنیادی ترین عرفانی است که تا اکنون انسان آن را ورزیده است. «عرفان اسطوره ای»، عرفانی است از آن انسان های کهن و اسطوره ای، که در سپیده دمان تاریخ، به گونه ای یکسر طبیعی و ناآگاهانه، آن را می آزموده اند و به کار می بسته اند.
    گمانم بر آنست که، انسان های اسطوره ای و کهن، نخستین عارفان گیتی بوده اند؛ چرا که، جهان بینی آنان با عارفان امروزین، البته با نگاهی به فراخی و نه به ژرفی، همسانی هایی داشته است. این جستار، یک همسنجی (= تطبیق) فراخ نگرانه، بر پایه های «حکمت ذوقی»، «خاکساری»، «ریاضت کشی»، «زیباپرستی» و «دست افشانی رازورانه» (= سماع)، میان عارفان امروزین و انسان های اسطوره ای و کهن را به سامان می رساند؛ و نمونه هایی از اسطوره های «زنده» و «مرده» را برای اثبات این همسانی ها، فرادست می دهد.
    جدای از این همسنجی (= تطبیق)، عرفان انسان های کهن، نامزد به «عرفان اسطوره ای» به گستردگی، کاویده و بررسیده و آشکار می آید؛ و نظریه هایی نغز و نو، درباره دست افشانی رازورانه (= سماع) و دین بهی(= زردشتی)، دینی بر بنیاد «زیباپرستی»، نشان داده می شود.
    کلیدواژگان: اسطوره، عرفان، دین زردشتی
  • جواد مهربان صفحات 111-122
    سبک، در زبان عربی به معنی گداختن و ریختن زر و نقره است و سبیکه پاره نقره گداخته را گویند. در اصطلاح ادبی به معنای طرز خاصی از نظم و نثر است که معادل style اروپایی است.
    Style خود از ستیلوس یونانی ماخوذ است، به معنای آلتی فلزی یا چوبین که به وسیله آن حروف و کلمات را بر روی الواح مومی، نقش می کرده اند.
    بررسی سبک سخن در ایران، با سبک شناسی بهار آغاز شد. کتاب سه جلدی وی - سبک شناسی یا (سیر تطور نثر فارسی) - به بررسی آثار نثر فارسی از آغاز تمدن اسلامی تا عصر حاضر پرداخته است و تقریبا پس از او نیز تمامی کسانی که در این حوزه فعالیت نموده اند – جز شفیعی کدکنی و شمیسا و چند تن دیگر از سبک شناسان هم روزگار ما – همان شیوه بهار را در سبک شناسی نظم و نثر دنبال کرده اند. سبک شناسی بهار ضمن ارزش های بسیاری که دارد، به دور از خلل و کاستی نیست. در این مقاله سعی شده است با نگاهی انتقادی به سبک شناسی در ایران، شیوه ای تازه در سبک شناسی ارائه گردد. شیوه ای که در آن با پرهیز از برخورد ذوقی، درصدد است تا راهی علمی برای مطالعات سبک شناختی پیشنهاد نماید.
    کلیدواژگان: سبک شناسی، نقد، معایب، شعر، نثر
  • جلیل تجلیل، مظاهر مصفا، عسکری ابراهیمی جویباری صفحات 123-144
    اسراییل از القاب حضرت یعقوب (ع) می باشد که در قرآن کریم (آل عمران/93) فقط یک بار از آن حضرت با نام اسراییل یاد شده است.
    اسراییلیات اصطلاحی است که علمای اسلامی به عقاید و داستان های خرافی که از ناحیه علمای اهل کتاب از قرن اول هجری میان مسلمانان رواج یافت، اطلاق کرده اند.
    این افسانه های دروغین، ضمن رخنه در تفاسیر قرآن و سپس در کتب تاریخی، شعرا و نویسندگان دینی و عارف مسلک را که برخی از آنان حافظ قرآن کریم نیز بوده اند، و مطالعه تفاسیر در دستور کار آن ها بوده، تحت الشعاع قرار داده و بدون بررسی و نقد و پژوهش، این داستان ها را وارد اشعار خود کرده اند. اگر چه زیان های بسیاری از جانب اسراییلیات برپیکر ادب فارسی وارد آمده است؛ ولی هنرمندی و چیره دستی شاعران و نویسندگان حوزه عرفان، نظیر عطار و مولانا موجب شد تا داستان های اسراییلی سبب پیدایش برخی از نمادها و مفاهیم جدید در ادب عرفانی گردد، که در این مقاله به اهم آن پرداخته خواهد شد.
    کلیدواژگان: نماد، اسراییلیات، ادب عرفانی، عطار، مولانا
  • مجید نوری صفحات 145-160
    در تاریخ اندیشه اسلامی جستجو برای دست یابی به معرفت حقیقی تحت چهار عنوان؛ فلسفه، کلام، حکمت اشراق و عرفان و تصوف صورت گرفته است.
    طریق اندیشندگان اشراقی با اندکی تفاوت به طریق عرفا و صوفیه نزدیک است.
    حکمای اشراقی و عارفان و صوفیان پاکدل، تمام هم خویش را صرف تصفیه دل از رذایل و تحلیه آن به فضایل نموده و کوشیده اند تا آینه دل را از خار انکار و نقوش اغیار به آب ذکر، شست و شو دهند تا بتوانند جمال محبوب ازلی را در آن تماشا کنند.
    از نظر عرفا و صوفیه و اندیشندگان اشراقی، «طور ماورای عقل» یکی از راه های نیل به معرفت حقیقی است. «طور» کلمه ای قرآنی است و مفهوم طور ماورای عقل را در آثار قدمای بزرگ صوفیه، قبل از قرن پنجممی توان یافت. این تعبیر ظاهرا نخستین بار از آثار غزالی وارد عرصه شعر و ادب عرفانی فارسی شده است و سپس آن را در آثار عین القضات همدانی، عطار نیشابوری، و حتی فلاسفه عصر صفوی، می توان یافت.
    شیخ محمود شبستری که در آثار خود تحت تاثیر افکار و اندیشه های امام محمد غزالی است. در نوشته های خویش، برای اثبات هر حقیقتی از حقایق و نیل به معرفت یقینی، علاوه بر عقل و نقل، به کشف و شهود و ذوق نیز قایل است. از نظر او انسان، ورای طور عقل و استدلال، اطوار دیگری دارد که به کمک آنها می تواند به اسرار نهفته و بیرون از حیطه عقل نظری، دست یابد و به معرفت واقعی برسد. شبستری برترین و بالاترین مرتبه معرفت رایگانگی عارف و معروف و از میان رفتن وهم اثنینیت و تمییز میان آنها می داند که در زبان صوفیه و عرفا از آن به «بقاء بعد الفناء» نیز تعبیر می شود.
    کلیدواژگان: معرفت، عرفا و صوفیه، حکما، شبستری، غزالی
  • آمنه خواتون اسفندیاری، حسین منصوریان سرخگریه صفحات 161-179
    مولانا در مثنوی معنوی بر اساس تجربیات روحانی و دیدگاه عرفانی خویش، به کمک آیات و روایات و احوال انبیا و حکایات و تمثیلات، به گونه ای نغز و موثر از فیض و رحمت حق، سخن می گوید.آنچه که مسلم است، این است که از جانب خداوند امواج رحمت الهی همواره ساطع و منتشر می گردد. و این انسان جاهل است که گاهی وجود خود رااز پرتو این امواج دور می سازد. مولانا با بیان زیبا و جذاب خود آنچنان رحمانیت و رحیمیت حق را در آیینه مثنوی به تصویر می کشد که نشانه های قهر و غضب الهی را تحت الشعاع قرار می دهد، چرا که اصل و متن خلقت رحمت است.«الوجود کله رحمه.»مثنوی نیز قرآن کریم و انبیا و اولیای الهی را از جلوه های بارز رحمت حق و اطاعت و تبعیت از آنان را موجب بهره مندی از دریای بی کران رحمت الهی می داند. امیدوار بودن به رحمت الهی در زندگی انسان را به سوی کمال و ترقی که هدف خلقت است؛ سوق می دهد.
    کلیدواژگان: مولوی، رحمت الهی، قهر و غضب، کمال
  • نسرین قدمگاهی ثانی، منیره سادات دارالحسینی صفحات 180-210
    در ایران باستان جشن های باشکوهی چون سده، نوروز، مهرگان، تیرگان، اردیبهشتگان و... برگزار می شده که هر یک به زمانی خاص اختصاص داشته است. این مقاله به معرفی جشن مهرگان، شیوه برگزاری و بازتاب آن در ادب پارسی می پردازد. جشن مهرگان را به فریدون نسبت داده اند که طی پنج و شش روز برگزار می شده و هر روز طبقه ای خاص در آن شرکت داشته اند. این جشن، در نظر شاهان و حتی مردمان عادی با اهمیت بوده است. مردم در این جشن ضمن قربانی، سفره مهرگانی می گشودند و به شادی و پای کوبی می پرداختند.
    کلیدواژگان: مهر، جشن مهرگان، فریدون، ادب پارسی
  • فرحناز وطن خواه صفحات 211-228
    دور از حقیقت نیست اگر بگوییم در زبان، واژه ای بدون معنا وجود ندارد؛ به گونه ای که در زنجیره به هم پیوسته کلمات که جمله معناداری ایجاد می کند، هرکدام از واژه ها، به تنهایی معنای خاص داشته یا مکمل و متمم معنای واژه ای دیگر هستند و گاه در حوزه دستوری یا به اقتضای حال و مقام در جمله، مفهوم خاصی می گیرند و یا نشانگر تاثیر یک لهجه یا حوزه جغرافیایی در کلامند.
    بنابراین اطلاق «زائد» برکلمات در حوزه عمیق زبان، اطلاقی نادرست است. از سوی دیگر برخی از کلمات در متون قدیم معنای متعددی دارند، حال آنکه هیچ نشانی از این معانی در کتاب های لغت نیست. ازاین رو با آنکه رایج ترین شیوه دریافت معانی واژه ها، مراجعه به کتاب های لغت است، لیکن گاه جز با مقایسه و تطبیق متون مختلف، استخراج معانی صحیح امکان پذیر نیست.
    کلماتی مانند: خود، باری، آخر، مگر، الحق، عمدا، همه و... از این گونه می باشند.
    در تحقیق حاضر با بررسی واژه «خود»برخی از معانی این واژه را در متون نظم و نثر ذکر نموده ایم.
    کتاب های مورد استفاده در این تحقیق، از میان برخی متون نظم و نثر قرن چهارم تا هشتم برگزیده و نمونه هایی در متن با ذکر نشانی آمده است.
    کلیدواژگان: واژه معنادار، بررسی واژه، خود، متون نظم و نثر
|
  • M. Fazeli Pages 9-25
    The present article is a review of the article entitled "the emendation of a few poems from Shahnameh." This review is two-fold. Firstly, it tries to remove some ambiguities which might have arisen through history. It secondly wants to critique the criteria to extend ancient texts and to present some suggestions in this respect.
  • M. M. Mazaheri Pages 26-41
    In the Koran, there are some verses which are not about creation or the first man but include all men and the existence of man according to God’s will. Mowlana's Mathnawi and Nezami Ganjavi's works have many such instances. The Persian word انسان refers to his intimacy (انس) with others in order to continue his social life. Without such human relations, he is not able to survive. God created a creature named man, who has all the apparent and inherent, material and spiritual, worldly and heavenly forces. All the virtues and features found in the nature of man can naturally be found in the nature of all men. Most of the meanings found in Persian literature on man’s achievement of truth and justice are taken from the Koran. The more godly virtues a man achieves, the closer he gets to God.
  • T. Vahidian Kamyar Pages 42-47
    A word which may be used between a number and a noun is called a numerative. The word جلد in the sentence دو جلد كتاب خريدم can be omitted. In some cases, it is necessary and it has extra meaning: صد گرم زعفران, دو ليتر شير. It may sometimes be used in grammar, but it is not used in spoken language: ده نفر شتر ديدم, سه زنجير فيل در سيرك بود.
  • F. Ghaemi Pages 48-66
    Philosophical Allegoism is based on the belief in the duality of the earthly and spiritual worlds. This philosophy is based on the bi-dimensional nature of allegories: narrative surface structure and intellectual deep structure. It attributes a two-faceted structure to allegorical narration: one facet being narrative, the other philosophical. The link between philosophical allegoism can be seen in the narrative structure of Mathnawi. Such a link can be seen between western symbolism and Platonic idealism in western literature.Having a look at the roots of philosophical allegoism, the present article studies the manifestation of this thought in Mowlana's world view and works. The structural forms of the emergence of this attitude in Mathnawi parables will be analyzed under three titles: suspense avoidance, adage-setting, and allegorical interpretation.
  • M. M. Shanehchi Pages 67-82
    The introduction of the present article focuses on Roodaki's sublime place in Persian literature and the references made to his name in biographies and in the poetry of his successors. Then, the influences of his mind and language and his thoughts and poetry on other poets and their intellectual and poetic similarities will be studied. As an example, Roodaki's influences on Nasser Khosrow will be analyzed in the two areas of thinking and eloquence. After that, the main topic of the research, the intellectual and poetic similarities between Roodaki and Khayyam, neglected for a long time, will be explicated. Some comparative examples and instances of these similarities and influences will be presented. The conclusion of the article will state that among the plenty of poets whose thoughts and poetry have been influenced by Roodaki, Khayyam can be considered to have continued Roodaki's flow of thoughts and poems.
  • B. Atooni Pages 83-110
    Mythical mysticism is the first and the most basic mysticism that man has so far practiced. It is a mysticism that ancient and mythical men naturally and unknowingly practiced and implemented since the dawn of history.Ancient and mythical men were the first mystics because their world view was somehow similar to today's mystics. The present article makes a broad comparative study of ancient and modern mystics. To prove such similarities, some dead and living myths will be mentioned.In addition to this comparison, ancient men's mysticism, called mythical mysticism, will be broadly studied and analyzed. Novel and elegant theories about mysterious dance (samma') and Zoroastrianism, a religion based on aesthetics, will be portrayed.
  • J. Mehraban Pages 111-122
    The word سبك (style) in Arabic means to melt and forge gold and silver; سبيكه is melted silver. In literature, it refers to special kinds of verse and prose. The origin of the word style is the Greek word stylus, a wooden or metal device to imprint words and letters on wax tablets. Bahar's book Stylistics was the first work on stylistics in Iran. This three-volume book has reviewed Persian prose works since the dawn of the Islamic civilization up to the present era. All those succeeding him followed his example, except Shafiee Kadkani, Shamisa and some comtemporary scholars. Bahar's Stylistics, though very valuable, has some shortcomings. Having a critical look at stylistics in Iran, the present article tries to present a new approach to stylistics. With an impartial approach, it tries to propose a scientific approach to stylistics.
  • Askari Ebrahimi Jooybari, J. Tajlil , M. Mosaffa Pages 123-144
    Israel is the name which was once used in the Koran to refer to Prophet Jacob (A. S.) (Ale-e-Emran/93). Israelites (اسرائيليات) is a term used by Islamic scholars to refer to the superstitious ideas and stories propagated among Muslims in the first century via Jewish and Christian scholars. These false legends infiltrated commentaries of the Koran and history books and influenced mystic and religious poets and writers, some of whom were reciters of the Koran and studied commentaries of the Koran. They used such stories in their poems without studying and criticizing them. Although such Israelites have inflicted plenty of damage on Persian literature, the art and skill of mystic poets and writers, such as Attar and Mowlana, caused Israeli stories to result into some new symbols and concepts in mystic literature, the most important of which will be studied in the present article.
  • M. Noori Pages 145-160
    The search to achieve true inner knowledge in the history of Islamic thought has been done in four categories: philosophy, scholastic theology, theosophy, and mysticism. Transcendental (اشراقي) thinkers are somehow close to mystics. Pure-hearted theosophists and mystics have done their best to cleanse their hearts of wickedness and meanness and to fill their hearts with virtues. They have endeavoured to shine the mirror of the heart in order to behold God more clearly. Mystics, Sufis, and transcendental thinkers believe that one of the ways to achieve true knowledge is to go beyond reasoning. Ghazzali was the first to use this concept in Persian mystic literature. It can also be found in the works of Ein al-Qozat Hamadani, Attar Neishaboori, and even Safavid philosophers. Sheikh Mahmood Shabastari, influenced by Ghazzali's thoughts and ideas, believes in the use of inspiration and intuition, in addition to wisdom and narration, to prove any truth and to achieve true knowledge.
  • H. Mansoorian , A.M. Esfandiari Pages 161-179
    In Mathnawi, Mowlana, using verses of the Koran, traditions, biographies of the prophets, parables, and allegories, talks about God's blessings in an effective and elegant way. It goes without saying that God's blessings spread everywhere, but the ignorant man may deprive himself of such blessings. Mowlana pictures God's mercy and compassion in such an attractive and beautiful way that the signs of God's wrath and rage are overshadowed, since the essence of creation lies in God's compassion and mercy.
  • N. Ghadamgahi Darolhosseini Pages 180-210
    Ancient Iran had magnificent festivals, such as Sadeh, Nowrooz, Mehregan, Tirgan, Ordibeheshtgan, etc. each one being held at specific times of the year. The present article focuses on Mehregan festival, the way it was held, and the way it has been reflected in Persian literature. Mehregan festival is attributed to Fereydoon. It was held in five to six days and each day was dedicated to a special social class. It was important for both the kings and the people. In this festival, people sacrificed animals and celebrated.
  • F. Vatankhah Pages 211-228
    It goes without saying that there are no meaningless words in a language. Every word in a string of words which constitute a meaningful sentence has a specific meaning by itself, complements another word, may have a special meaning in a sentence, or may reflect a regional dialect. Therefore, calling such words redundant may not be right. In other words, some words in ancient texts have various meanings, which can be found in no dictionaries. The present article studies the word self and its various meanings in verse and prose.