استفان زوایگ در برابر یک دوراهی: مصالحه یا مناقشه

استفان زوایگ (1942-1881) یک نویسنده و انسان گرای معتقد است که سعی دارد بدون توسل به خشونت با رذایل جامعه نبرد کند. او تعصب و نژاد پرستی را منشا ایجاد دشمنی بین انسان ها و جنگ های جهانی را نشانه های بازگشت انسان به عصر بربریت میداند. او سعی میکند از طریق آثارش به تبیین عقایدش بپردازد ولی به نظر میرسد که انفعال شخصیتهای داستانی اش در برابر حوادث اجتماعی آنها را بر سر دو راهی قرار میدهد: عقب نشینی در برابر دشمن بی رحم برای خودداری از هر نوع خشونت یا جنگیدن برای حفظ ارزشهای اخلاقیاشان به هر قیمت. قهرمان زوایگ اولین راه را انتخاب میکند. تصمیمی که او را به عقب نشینی مطلق وادار و ارزشهای انسانی اش را به خطر میاندازد.
زوایگ برای ملموس نمودن ایده آلش کتاب برزیل سرزمین آینده را منتشر میکند و در آن جامعه ای آرمانی را به تصویر میکشد که خوشبختی اش را مدیون دیگر خواهی و مردمی است که وسعت نظر بسیاردارند. اما کم کم زوایگ دریافت که با وجود شرایط رو به وخامت بین المللی به واقعیت پیوستن رویاهایش تقریبا غیر ممکن است. زوایگ در حالی که در برابر واقعیت زندگی تسلیم شده، تصمیم به ترک این دنیا که رویاهایش را به کابوسی بی پایان تبدیل کرده میگیرد.