نقش باور هراس و سرسختی روانشناختی در تمایل به تفکر انتقادی دانشجویان دانشگاه ملایر
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه میان باور هراس و سرسختی روانشناختی با تمایل به تفکر انتقادی در دانشجویان دانشگاه ملایر بود. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. تعداد 375 نفر دانشجو با استفاده از جدول مورگان بصورت تصادفی ساده و با توزیع متناسب در دانشکده ها و رشته های مختلف انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه باور هراس گرینبرگ (2001) ، پرسشنامه تمایل به تفکر انتقادی ریکتس (2003) و از مقیاس ایرانی سرسختی روانشناختی کیامرثی و نجاریان (1377) استفاده شد. نتایج به کمک شاخص های آمار توصیفی و استنباطی از جمله آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان دادند که دو ویژگی باور هراس و تمایل به تفکر انتقادی دارای ارتباط معنادار و منفی با هم هستند. همچنین، سرسختی روانشناختی با باور هراس ارتباط منفی معنادار نشان داد؛ . از طرفی تمایل به تفکر انتقادی، بجز در مقیاس بالیدگی، با سرسختی روانشناختی رابطه معنادار و مثبت داشت. بدین معنی که هر دو مشخصه به موازات هم می توانند افزایش یا کاهش یابند. باور هراس می تواند درصد قابل تعمیمی از تمایل به تفکر انتقادی و خرده مقیاسهای آن را در دانشجویان پیش بینی کند و سرسختی روانشناختی نیز قابلیت پیش بینی باور هراس و عواملش، همچنین، تمایل به تفکر انتقادی و خرده مقیاس هایش، بجز در مورد مقیاس بالیدگی را نشان داد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان با بررسی گام های درمان شناختی-رفتاری و مقایسه آن با مراحل آموزش مهارت های تفکر انتقادی در جهت تقویت هر یک از این راهکارها گام برداشت.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.