چالشهای بازسازی ملت-دولت لیبی: سهم بندی قدرت سیاسی و طایفه ای
این مقاله بر اساس روشی توصیفی و کیفی، بررسی چالشهای دولت سازی در لیبی است. لیبی سرزمینی ناهمگن است که مشخصه آن دورافتادگی بسیار منطاق، وجود صحراهای خشک و توزیع نامناسب منابع، همچنین چندپارگی های قبیله ای است. در برخی جهات، جنگ داخلی بیبی نتیجه سیاستهای قذافی در تضعیف نهادهای دولت، ارتش، و دستگاه های امنیتی محسوب می شود همچنین عدم اجرای اصلاحات اجتماعی مناسب و اتکا به وابستگی های قبیله ای در دوران قبل از انقلاب، نقش عمده ای در تداوم ساختار قبیله ای این کشور بازی کرده که اکنون خود را در منازعات قبیله ای، منطقه ای و سیاسی نمایانگر ساخته است.
یافته ها:
هشت سال پس از سقوط قذافی در سال 2011، لیبی هنوز در مناقشات عمیق داخلی فرورفته و فاقد دولت و ارتش یکپارچه برای اعمال حاکمیت ملی است. علاوه بر وابستگی های قبیله ای و منطقه گرایی که تشدیدکننده جنگ داخلی است، قدرتهای منطقه ای و جهانی نیز درگیر نوعی جنگ نیابتی در این کشور شده اند که به نوبه خود ممکن است به گسترش دامنه آن به مثابه بحرانی جهانی بیانجامد. با وجود این، جدایی طلبی یا الحاق گرایی در لیبی دیده نمی شود. با این حال، چشم انداز صلح و آشتی در لیبی روشن است.
به نظر نویسنده، تدوین قانون اساسی مبتنی بر روش سهم بندی قدرت سیاسی و طایفه ای می تواند شالوده ای برای ایجاد توافق بین بازیگران عمده سیاسی و منطقه ای در لیبی پدید آورد.
آنچه به دموکراسی انجمنی معروف شده الگویی برای حل منازعه در جوامع دستخوش شکاف قومی استکه می توانند مبنای نظری مناسبی را برای طراحی ملت دولت جدید لیبی پس از انقلاب تشکیل دهند. همچنین بنا به استدلال مقاله، بر خلاف لبنان و عراق در لیبی نیازی به الگوی طایفه گرایی سیاسی نیست.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.