نسبت صلح عادلانه با مکتب شهید سلیمانی و جبهه مقاومت
تلاشها و مجاهدتهای شهید سلیمانی در قالب سپاه قدس و جبهه مقاومت در منطقه غرب آسیا در برابر تجاوز، ظلم و بیعدالتی قدرتهای استکباری بدون شک یکی از عناصر صلح ساز و ثبات ساز منطقه با تکیهبر نظریه استقرار صلح عادلانه بهویژه در منازعه فلسطین و اسراییل و مقابله با نیروهای افراطگر، خشونتطلب و تروریست داعش و تکفیری بوده است. شهید بزرگوار در تداوم تقویت جبهه مقاومت و ایجاد صلح عادلانه که از آن تعبیر به صلح حقیقی میشود، ضمن تقویت نیروهای مقاومت در لبنان و فلسطین برای احقاق حقوق خود در برابر تجاوزات رژیم اشغالگر قدس، با ظهور داعش در منطقه و جنایات و خشونتهای غیرقابلباور آن، با دعوت مقامات رسمی سوریه و عراق و تایید رهبری معظم انقلاب اسلامی برای کمک به این کشورها اقدام کرد و نقش اساسی در ریشه کردن تروریسم و داعش در منطقه و برقراری مجدد صلح و ثبات در عراق و سوریه داشت و در مسیر استقرار صلح عادلانه در منطقه جان خویش را فدا کرد. جهاد درراه خدا و مقابله با ظلم و بیعدالتی و استقرار صلح حقیقی (صلح عادلانه) هدف اصلی رویکرد شهید سلیمانی بود که از آن بهعنوان "مکتب شهید سلیمانی" نامبرده میشود. در این مقاله، با روش تحلیلی و توصیفی تلاش است تا به این سوال پاسخ داده شوکه نسبت نظریه صلح عادلانه بهعنوان یک نظریه متعلق به اندیشمندان مسلمان در حوزه روابط بینالملل با جبهه مقاومت و مکتب شهید سلیمانی چیست؟
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.