تبیین خودشکوفایی از طریق هوش معنوی و خلاقیت(مورد مطالعه: دبیران هنرستانهای دخترانه کاردانش شهر اصفهان)
پژوهش حاضر با هدف تعیین«رابطه هوش معنوی و خلاقیت با خودشکوفایی دبیران مدارس دخترانه شاخه کاردانش شهر اصفهان» به روش توصیفی از نوع همبستگی، اجرا شد.
جامعه آماری را کلیه کارکنان دبیران مدارس دخترانه شاخه کاردانش شهر اصفهان به تعداد 604 نفر تشکیل دادهاند؛ که از بین آنها مبتنی بر جدول کرجسی و مورگان(1970) و به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای متناسب با حجم تعداد 234 نفر برای شرکت در پژوهش حاضر انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل سه پرسشنامه«هوش معنوی کینگ(2009)» با 24 گویه، «خودشکوفایی جونز و کراندال(1968)» با 15 گویه و «خلاقیت تورنس(1981)» با 60 گویه بود که روایی صوری آنها از طریق تعدادی از پاسخگویان تایید شد. پایایی پرسشنامهها نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 92/0، 83/0 و 77/0 برآورد گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون کولموگروف اسمیرنف، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام) استفاده شد.
نتایج نشان داد که بین همه ابعاد هوش معنوی(466/0، 541/0، 541/0، 463/0r=) و سه بعد از ابعاد خلاقیت(37/0، 258/0، 271/0 r=) با خودشکوفایی در سطح 01/0p رابطه معنادار مستقیم وجود دارد. از بین متغیرهای پیشبین، هوش معنوی دارای بالاترین توان پیش بینی برای خودشکوفایی بوده است.
از آنجا که دبیران بطور اعم و در مدارس کار دانش بطور اخص نقش اصلی را در طی مسیر کمال ،خودیابی و خودشکوفایی هنرجویان (فراگیران) ایفا می کنند فراهم سازی الزامات تقویت هوش معنوی آنها و تمهید فرصتهای بروز خلاقیت آنها به منظور دستیابی به خودشکوفایی آنها ضروری میباشد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.