«براعت استهلال» یا «خوش آغازی» داستان، انتخابی ممتنع یا ضرورتی محتوم
یکی از اصول مهم و سرنوشت ساز در داستان نویسی؛ نحوه ورود نویسنده به داستان است. جایی که اولین برخورد منطقی با اثر شروع شده و منحنی های ادراکی و احساسی مخاطب در کوتاه ترین زمان برهم منطبق می گردند. انتخاب نقطه آغاز مناسب یا «خوش آغازی» داستان سابقه ای طولانی در ادبیات داستانی دارد لیکن با وجود تاثیر شگرف آن بر داستان؛ چندان مورد اقبال نبوده و در اکثر موارد حتی جزو عناصر اصلی و مهم داستان محاسبه نمی شود. حساسیت موضوع آنجاست که خواننده، باید در جملات ابتدایی تحت تاثیر داستان و فضای کلی آن قرار بگیرد وگرنه ادامه مطلب را نخواهد خواند. شروع داستان می تواند با القای باورپذیری منطقی، مانند یک قلاب عمل کرده و خواننده را تا پایان داستان به دام بیندازد. پژوهش حاضر؛ «آغاز» داستان، جملات آغازین آن، ساختار کلی و عمومی آغاز و تلقی خواننده را مورد بررسی قرار داده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که واکنش اولیه، ضرورتی قطعی است که نقش مهمی را در برخورد با مخاطب ایفا می کند. ضمن اینکه پردازش نامناسب این بخش، می تواند کل داستان را با شکست مواجه کند و آغاز داستان، ضمن استحکام بخشیدن به روند کلی داستان، تاثیری اساسی در میان عناصر ایجادکننده داستان و پیکربندی روایت نیز می گذارد.
انتخاب ، براعت استهلال ، خوش آغازی ، داستان ، ضرورت
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.