تحلیل جامعه شناختی شیوه های مدارا با مرگ عزیزان در بلایای جمعی (مورد مطالعه: زلزله آبان 1396 سرپل ذهاب)
جامعه شناسان بسیاری به مطالعه باورهای و تصورات آدمیان از مرگ، زندگی پس از مرگ و نحوه کنار آمدن با آن پرداخته اند. یکی از مهم ترین موضوعات در این خصوص، نحوه مواجهه با مرگ اعضای خانواده و بستگان در فجایع جمعی، از جمله زلزله است که آسیب های روانی اجتماعی شگرفی به دنبال دارد. مقاله حاضر با علم به اهمیت این موضوع، به مطالعه جامعه شناختی شیوه های مدارا با مرگ عزیزان زلزله آبان 1396 در بین شهروندان شهرستان سر پل ذهاب پرداخته است. برای این منظور با استفاده از رهیافت نظریه زمینه ای و بر اساس نمونه گیری نظری به مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند با 23 نفر از افرادی که در خلال زلزله آبان 1396 شهرستان سرپل ذهاب عزیزی یا عزیزانی را از دست داده اند، پرداخته شد. تحلیل داده های تحقیق و مدل نظری استخراج شده بیانگر آن است که شرایط علی: «آموزه های دینی»، «هنجارهای فرهنگی»، «مناسک آیینی» و «شیوه های شخصی مواجهه»، در تاب آوری تجربه تراژیک مرگ عزیزان موثرند. پدیده اصلی «دیالکتیک تراژدی تسلی در سطوح فردی و جمعی»، تحت شرایط زمینه ای و مداخله گر: «مخاطره چندجانبه»، «جنس»، «سن»، «الگوهای مرجع» و «تصور از مرگ» منجر به توسعه استراتژی های: «دین مدار»، «سنتی آیینی»، «واقع گرا» و «غیر واقع گرا» گردیده است. پیامدهای این استراتژی ها کنار آمدن و پذیرش مرگ عزیزان و به گونه ای کلی سامان حیات اجتماعی است. در این مقاله مدل پارادایمی مدارا با مرگ عزیزان ارایه می شود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.